newspart/index2
خدمات انقلاب اسلامی به زنان
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
خدمات انقلاب اسلامی به زنان

من همواره در جستجوی این فرصت بوده‌ام و هستم که خرسندی خودم را از این‌که بحمدالله امروز جمع معتنابهی از خواهران ما از دختران مؤمن این جامعه در کسوت تخصّص و استادی و دانشهای مورد نیاز مردم قرار گرفته‌اند، ابراز کنم و این را یکی از افتخارات نظام جمهوری اسلامی می‌دانم. امروز هم از این فرصت، برای بیان دو نکته استفاده می‌کنم: یک نکته این است که زنان جامعه‌ی اسلامی، در سایه‌ی تربیت اسلامی می‌توانند به بالاترین درجات علمی و معنوی نائل شوند.
این‌که می‌گوییم «در سایه‌ی تربیت اسلامی»، به خاطر این است که در نظامهای غیراسلامی و در نظامهای طاغوتی نظامهایی که امروز متمثّل در تقلید کورکورانه از فرهنگ غربند برخی از زنان، بلاشک، مثل همه‌جا و مثل همه‌ی قشرها، به مقاماتی از لحاظ معنوی می‌رسند. بلاشک این طور است. لکن روند عمومی حرکتِ زنان این نیست. علّت چیست؟ علّت این است که یکی از مشخّصه‌های فرهنگ غربی، مشغول و سرگرم کردن زن و مرد به خصوصیّات مربوط به زنان است. این از خصوصیّات فرهنگ غربی است. و اما این فرهنگ از کجا آمده است؟ آیا ناشی از تعالیم مسیحیّت انحرافی است؟ آیا ناشی از عادتها و روشهای اروپایی است که انسان در تاریخ و در داستانها و در جریانات غرب آن را مشاهده می‌کند؟ آیا ناشی از دستِ هدایت کننده‌ی بدخواهی است که اصلاً فرهنگ غرب را به این سمت پیش برده است؟
همه‌ی اینها قابل تحلیل است. من در آن مقام و در آن صدد نیستم که این را تحلیل کنم. واقعیت این است. امروز شما فرهنگ غربی را ملاحظه بفرمایید: بخش عمده‌ای از وقت زنان و مردان، مجموعاً برای جلب توجّه همگان به مسائل مربوط به زنان، مسأله زیبایی، مسأله آرایش، مسأله‌ی مد، مسأله‌ی جلوه‌گریهای زنانه و مسائل شهوت‌انگیز بین زن و مرد می‌گذرد. این، وقت عمده‌ای از اوقات مردم را می‌گیرد. این، عمدی است. این، حساب شده است. بدیهی است یک زن در نظامی که آن طور هدایت غلط و خباثت‌آمیز و خطرناک دارد، نمی‌تواند همه‌ی استعدادهای خودش را بروز دهد.
در آن‌جا، محیط عمومی جامعه، محیطی است که یک عدّه از زنان را به انزوا می‌کشاند. کمااین‌که در زمان طاغوت آنهایی که سنّشان اجازه می‌دهد، یادشان است بسیاری از خانواده‌ها، بسیاری از دخترها، بسیاری از زنان خوب و با استعداد، در گوشه‌ی خانه‌ها ماندند و از ترقیّات محروم شدند؛ به خاطر این‌که فضای جامعه برایشان ناامن بود. اگر قرار بود دانشگاه بروند، حاضر نبودند. اگر قرار بود به محیطهای هنری بروند، دلشان نمی‌خواست بروند. چون احساس ناامنی می‌کردند. حتی اگر در محیطهای علمیِ غیر دانشگاهی می‌خواستند بروند مثل مجامع و کنفرانسهای علمی همین‌طور بود. محیط جامعه، محیط ناامنی بود. به محیطهای تربیتی، ورزشی و تربیت بدنی می‌خواستند بروند، همین‌طور. یعنی بخش مهمی از زنان جامعه‌ی ما، در زمان طاغوت از حضور در مجامع پرهیز می‌کردند. شما ببینید از دخترانی که بی‌سواد مُردند و خانمهایی که مسن شدند سالیانی را گذراندند و بدون سواد و معلومات کافی، یا بدون برجستگیهای گوناگون علمی و هنری از دنیا رفتند چقدر بودند کسانی که استعدادهای علمی داشتند، استعدادهای هنری داشتند، استعداد نویسندگی داشتند، استعداد سخنوری داشتند، استعداد تحقیقات داشتند، استعدادهای گوناگون پزشکی داشتند. امّا می‌دیدند محیط جامعه، محیطِ ناامنی است. اینها یک گروه بودند.
دسته‌ی دیگری هم بودند که جرأت می‌کردند و وارد دانشگاه می‌شدند. حال یا برایشان آن فضای فاسد، اهمیت نداشت، یا نه؛ یک نوع گستاخی داشتند. می‌گفتند: «محیط فاسد است، باشد. ما وارد می‌شویم و نمی‌گذاریم فساد به ما سرایت کند». تعداد معدودی از این دختران داشتیم که در آن زمان، با چادر و با حجاب، در دانشگاهها مشغول آموزشهای گوناگون علمی، پزشکی و غیره بودند. البته خیلی معدود بودند. اما غالبِ کسانی که وارد محیطهای علمی می‌شدند و این جرأت را می‌کردند که وارد شوند، وقت زیادی از اوقاتشان برای این‌طور چیزها صرف می‌شد: برای رسیدگی به مُد، برای مسائل مربوط به چیزهایی که در یک محیط غیراسلامی، برای زنان حتماً وجود دارد (ارتباطات نامشروع و خطرناک، گفتگوها و مذاکراتی که بین خود زنان و دختران هست). اینها چیزهایی است که وقت را می‌گیرد. البته وقت، مهمترین سرمایه‌ی انسان است. هیچ سرمایه‌ای در دنیا، عزیزتر از وقت نیست. اما بیش از وقت، همّت آنها را می‌گیرد. دختری که همّتش به مسأله‌ی لباس و مُد و رفیق پسر و چگونه در فلان میهمانی ظاهر شدن و چطور به فلان مجمع راه پیدا کردن و چگونه راه رفتن، تا دیگران از او خوششان بیاید، باشد و به این چیزها بیندیشد، چقدر می‌تواند وقت خودش را در تحقیق صرف کند؟ چقدر می‌تواند خودش را در معلومات غرق کند؟ فقط عدّه‌ی معدودی توانستند به آن‌جاها برسند. محیط در نظام غیراسلامی، محیط رشد لااقل برای زنان نیست. مردان هم همین‌طورند. منتها در مورد مردان، وضعِ جوامع بشری، کمی فرق دارد. البته این موضوع، مخصوص جامعه‌ی ما نیست. مردان یک امکانات بیشتری دارند؛ آسایشها و آسودگیهای بیشتری دارند، که اینها هم البته جزو تربیتهای دهها قرنی است که متأسفانه وجود داشته؛ که نسبت به مرد، نظر دیگری است تا نسبت به زن. زن از لحاظ اخلاقی، از لحاظ آبرویی و مانند اینها، آسیب‌پذیرتر است. در محیط اسلامی و نظام اسلامی، خوشبختانه اینها نیست. من نمی‌گویم در محیط اسلامی فساد ریشه‌کن شده است. متأسّفانه نشده است. نمی‌گویم پیروی از مُد ریشه کن شده است. نه؛ متأسفانه نشده است. نمی‌گویم خودنمایی و خودآرایی و جلوه‌گریهای غلط و احیاناً مضر، ریشه‌کن شده است. نه؛ نشده است. اما بسیار کم شده است. این را نمی‌شود منکر شد که بسیار کم شده است. به همان میزانی که کم شده؛ به همان میزانی که به استعدادهای زنان بها داده شده و به آنان میدان داده شده است و بالاتر از همه، به همان میزانی که محیطِ دانشگاه محیطِ امنی شده است، استعدادها امکان بیشتری یافته‌اند که وارد میدان شوند و رشد کنند و به مراتب بالای علمی برسند. امروز محیط دانشگاه، محیطی نیست که یک دختر مسلمان جوان از آن بترسد. امروز در محیطهای هنری، زنانی هستند مسلمان، متدیّن، متّقی؛ که هنرپیشگی می‌کنند، کارهای هنری می‌کنند، مسائل مربوط به هنر را پیگیری می‌کنند و ما برخی را می‌شناسیم که افراد بسیار مؤمن و بسیار با تقوایی هستند. البته طور دیگرشان هم هست. اما این طور هم، خوشبختانه داریم. یعنی محیط، تا حدود زیادی یک محیط امن و امان برای زنان و دخترانی شده است که می‌خواهند در محیطهای علمی حرکت کنند. پس میدان، میدان رشد و ترقّی است. البته این را عدّه‌ای باور نمی‌کنند. عدّه‌ای منفی بافند. همواره عادت دارند بگویند: «نه؛ نمی‌شود.» یا روی نقطه‌ی ضعفی انگشت بگذارند و نقاط قوّت را نبینند. اما وجود شما خوشبختانه یک حجّت الهی است. شما واقعاً حجّت خدا هستید. حجّت اسلام هستید. این‌که می‌بینید علما را «حجّةالاسلام» می‌گویند به خاطر این است که وجودشان، بیانشان و روششان، حجّتی برای اسلام است. استدلال محکمی برای اسلام است. به این معنا، شما حجّت خدا و حجّت اسلام و حجّت دین هستید؛ برای این‌که به زنان جامعه‌ی خودمان و زنان دیگر و صاحب‌نظران و آنهایی که همه چیز را می‌گویند «نمی‌شود»، نشان بدهید تا ببینند: نخیر؛ می‌شود.۱۳۷۲/۰۹/۰۸

لینک ثابت
خدمات انقلاب اسلامی به زنان

درون هر خانه‌ای بروید، به هر کوره‌دهی بروید، در هر مجمع و محفلی بروید، مسائل سیاسی را می‌فهمند؛ مگر آن اقلِ قلیلی که درِ انقلاب را روی خودشان بسته‌اند و خودشان را زندانی جهالتها کرده‌اند. کسانی که سینه را به روی نسیمهای معنوی انقلاب گشودند، شرح صدر پیدا کردند. امروز، پیرزنان ما، گوشه نشینان ما و افرادی که هرگز داخل مسائل سیاسی نبودند، از مسائل عالم چیزها می‌دانند. برای مثال، همین واژه‌ی استکبار و استعمار را که ما این‌طور راحت استعمال می‌کنیم و همه معنایش را می‌فهمند. زنان ما می‌دانند استکبار یعنی چه، پیرزنان می‌دانند، نوجوانان می‌دانند. اینها امریکا و سلطه‌طلبی را زشت می‌شمارند و راجع به این قضایا اطلاعات دارند.۱۳۷۱/۰۶/۳۱
لینک ثابت
خدمات انقلاب اسلامی به زنان

در مورد مسأله‌ی زن نیز دو عیب اساسی در برنامه‌های گذشته‌ی صدا و سیما وجود داشت: یکی این که ارزش حجاب از بین رفته‌بود. از این بزرگتر، آن بود که نقشهای پست کننده به زن داده میشد. در عیب اول، یک ارزش زیر سؤال میرفته و پایمال میشده که آن، ارزش حجاب بوده است؛ اما در عیب دوم، گاهی همه‌ی ارزشهای بشری که برای زن مورد نظر میباشد، زیر سؤال میرفته است. چنانچه داستان عاشقانه‌یی نقل میشده، داستانی بوده است که زن در آن‌جا بالاخره همان نقش صهیونیست‌پسند و استکبارپسند خودش را دارا بوده است و غالباً و قاعدتاً در چهره‌ی یک مادر، یک همسر خوب و یک انسان کارآمد ارایه نمیشده است.
باید این دو عیب برداشته شود. ما بایستی زن را، هم باحجاب نشان بدهیم، هم سرشار از ارزشهایی که اسلام و انقلاب برای او در نظر گرفته است؛ یعنی نجابت و عفت زن. مهمترین مسأله، آن گوهر عفت زن، آن عضو اصلی و رکن اساسی خانواده بودن، آن عضو اصلی و رکن اساسی فعالیتهای جامعه بودن، آن تأثیر زن در رشد جامعه و رشد مردان، آن تأثیر زن در واقعیتهای گذشته‌ی ما - از قبیل انقلاب و جنگ و غیره - است.۱۳۶۹/۱۲/۱۴

لینک ثابت
خدمات انقلاب اسلامی به زنان

مسأله‌ی زن، که موضوع کار جمع خانمهای حاضر است و شما(۱) اندکی از مباحث مربوط به زن را بیان فرمودید، مسأله‌ی بسیار مهمی است. البته بعد از انقلاب در کشور ما، وضع زن به عنوان عضوی از جامعه و همچنین به عنوان کسی که صاحب وظایف زنانه است - وظیفه‌ی مادری و همسری و امثال اینها - خیلی بهتر از گذشته است. هر چند در گذشته، برخی از زنان کشور - نه اکثریت آنها - از جنبه‌ی شخصی - نه از آن دو جنبه‌یی که اشاره کردم - شاید وضعشان بد نبود و زنان خاصی، از مقداری از تنعمات عمومی جامعه برخوردار بودند؛ لیکن مسأله‌ی شخصی برای زن، مسأله‌ی درجه‌ی یک نیست. اگر ما به ابعاد زندگی زن نگاه کنیم، واقعاً مهمترین جهات و حیثیات وجود او، آن مسایل شخصی محض نیست.
شخصیت اجتماعی زن به عنوان عضوی از این مجموعه‌ی عظیم، خیلی حایز اهمیت است. زنان در گذشته، اصلاً به این بخش توجهی نداشتند و اهمیتی نمیدادند. در مسؤولیتهای عمومی جامعه، نقشی برای زنان فرض نمیشد؛ خودشان هم نقشی را فرض نمیکردند؛ بخصوص در این سطح وسیعی که امروز مطرح است. الان شما ملاحظه کنید، همه‌ی زنان روستاها و شهرهای دورافتاده، به عنوان افرادی از مجموعه‌ی نگهدارنده‌ی این انقلاب و اصحاب و صاحبان آن، برای خودشان شأن قایلند. از این جهت، هیچ فرقی بین زن و مرد نیست؛ بلکه گاهی زنان، ایمان پُرشورتر و دید روشنتری نسبت به مسایل جامعه دارند و کشور و مسایل آن را متعلق به خودشان میدانند.
چه زمانی چنین احساسی در بین زنان ما، آن هم در چنین سطح وسیعی از جامعه وجود داشت؟ این، به برکت انقلاب است. همان حالت خودآگاهی و احساس شخصیت اجتماعی که در مردان به وجود آمده است، میتوان گفت که در زنان با جست بیشتری به وجود آمده است. قبلاً هیچ نبوده؛ ولی حالا به میزان خیلی بالایی هست. همچنین آن جنبه‌ی مشاغل و شؤون خاص زنانه و قدر مادر و همسر بودن را دانستن، از جمله چیزهایی است که به آن توجه شده است.
در این دو، سه دهه‌ی قبل از انقلاب، به خاطر ورود فرهنگهای اروپایی، بنیان خانواده متزلزل شده بود؛ یعنی حقیقتاً خانواده، آن اصالت و ارزش و عظمتی را که در اسلام و فرهنگ سنتی ما دارد، دیگر نداشت. وقتی خانواده هست، همسر و مادر عضو اصلی است. زن در این مجموعه، جای بسیار اساسی و رفیعی دارد. به همین خاطر، وقتی اصل خانواده - یعنی زن - زیر سؤال و متزلزل است، در آن‌جا هیچ‌چیزی در جای خودش قرار ندارد. اینها بحثهایی است که واقعاً باید روی آنها خیلی تأمل و تدقیق بشود.
اسلام، چه تأملات صحیح و چه راهنماییهای ارزشمندی در مورد این مسایل دارد. این چیزی است که انقلاب به زنان جامعه‌ی ما اعطا کرد و آنها را در صحنه‌ی جهاد، سیاست و تأثیر در سازندگی اساسی کشور - که همان سازندگی انقلاب است - وارد نمود. این، چیز خیلی مهمی است و جز با صدر اسلام، با هیچ‌وقت دیگر قابل مقایسه نیست.۱۳۶۹/۱۰/۱۶

لینک ثابت
خدمات انقلاب اسلامی به زنان

میگذریم از برخوردهاى لوده و هرزه‌ی کسانى که حجاب را مسخره میکردند ‌- در دوران رژیم طاغوت، افراد معدودى از خانمها و دخترخانم‌ها در دانشگاه‌ها حجاب داشتند که مورد تمسخر و استهزا بودند ‌- که آن قابل این نیست که کسى بخواهد با آن برخورد کند؛ این یک برخورد غیرانسانىِ جلف و غلطى است که انسان چیزى را که خودش قبول ندارد، به لجن بکشاند و به باد استهزا بگیرد ‌- کارى که امروز رسانه‌هاى غربى دارند عیناً همین کار را میکنند، کار اَجلاف(۵) را انجام میدهند؛ آنکه اصلاً محلّ بحث نیست ‌- امّا آن کسانى که اهل این جلافتها(۶) هم نبودند، اهل فکر و منطق و بمیزان گفتن و بمیزان اندیشیدن و اهل این چیزها بودند، آنها هم باور نمیکردند که ممکن باشد یک خانمى مقیّد باشد به مسائل اسلامى ‌- از جمله به مسئله‌ی حجاب ‌- و بتواند مدارج علمى را طى کند و بشود عالم؛ همچنان که باور نمیکردند چنین کسى بتواند در زمینه‌ی مسائل سیاسى و اجتماعى کسى بشود؛ کمااینکه فکر نمیکردند که بتواند یک عنصر فعّال انقلابى باشد.

انقلاب ما همه‌ی این تصوّرات باطل را تخطئه(۷) کرد و دیدیم که خانمها در انقلاب، سربازان خطّ مقدّم انقلاب بودند؛ و این به معناى واقعى کلمه است؛ این را من به‌عنوان یک مبالغه نمیگویم. ما در جریان انقلاب مشاهده کردیم و شاهد بودیم که زن در کشور ما شد سرباز خطّ مقدّم انقلاب. اگر زنها با انقلاب سازگار نبودند و این انقلاب را نمیپذیرفتند و به آن باور نداشتند، مطمئنّاً این انقلاب واقع نمیشد؛ من به این معنا اعتقاد دارم. اگر آنها نبودند، اوّلاً نیمى از گروه انقلابیّون، مستقیم در میدان نبودند؛ ثانیاً به‌طور غیرمستقیم اثر میگذاشتند روى فرزندانشان، روى شوهرهایشان، روى برادرهایشان و روى محیط خانه ‌- که زن در محیط خانه، داراى تأثیر فرهنگى زیادى است ‌- و بکلّى این کار انجام نمیگرفت. این حضور آنها بود که توانست ستون فقرات دشمن را بشکند و مبارزه را به معناى واقعى کلمه پیش ببرد؛ این مسئله‌ی اوّل. و بعد در میدانهاى سیاسى، ما خانمهایى را دیدیم و می‌بینیم که داراى قدرت تحلیل، قدرت سخنورى و آماده‌ی براى پذیرش مسئولیّت در نظام اسلامى هستند که البتّه این کار باز هم رو به گسترش است و باید پیش برود. و در زمینه‌هاى علمى هم که خود شماها مصداق و نمونه‌اش هستید و از قبیل شما در رشته‌هاى مختلف وجود دارند.۱۳۶۸/۱۰/۲۶

لینک ثابت
خدمات انقلاب اسلامی به زنان

زن، در جامعه‌ی خود باخته‌ی نظام پلید پادشاهی، حقیقتاً و از همه‌ی جوانب مظلوم بود. اگر زن میخواست وارد مقوله‌ی علم بشود، باید قید دین و تقوا و عفاف را میزد. مگر یک خانم مسلمان، در دانشگاهها و محیطهای آموزشی و مراکز علمی و فرهنگی میتوانست به آسانی حجاب و متانت و وقار خود را حفظ کند؟ مگر ممکن بود؟ مگر میشد یک زن مسلمان، در خیابانهای تهران و بعضی از شهرهای دیگر، با متانت و وقار اسلامی یا حتّی با حجاب نیمه کاره، راحت راه برود و از گزند زبان و حرکت هرزگان و دلباختگانِ به فساد و فحشای سوغات غرب، مصون بماند؟ کاری کرده بودند که در این مملکت، کسب علم برای زنها غالباً ممکن نمیشد. موارد استثنایی را کاری ندارم. به طور غالب، رفتن زنان به وادی علم میسر نمیشد؛ مگر با برداشتن حجاب و منصرف شدن از تقوا و وقار اسلامی!
در میدان سیاست و در زمینه‌ی فعالیتهای اجتماعی هم همین طور بود. اگر زنی میخواست منصبی از مناصب اجتماعی و سیاسی را در ایرانِ دوران پادشاهی دارا باشد، باید قید حجاب و عفاف و وقار و متانت زن اسلامی را میزد. البته، بسته به این بود که خود این زن، جوهر و استعدادش چگونه باشد. اگر خیلی سست عنصر بود، باید تا آن اعماق میلغزید. اگر خوددار و خویشتندار بود، تا حدودی خود را حفظ میکرد؛ اما دایماً با فشارهای روزافزون از سوی محیط اجتماعی روبه‌رو بود. جامعه‌ی ما، این گونه بود.
اسلام و انقلاب و امام آمد و در این کشور، زن را در مرکز فعالیتهای سیاسی قرار دادند و پرچم انقلاب را به دست زنان سپرد؛ در حالی که زن در همان حال توانست حجاب و وقار و متانت اسلامی و عفاف و دین و تقوای خود را حفظ کند. کسی حقی از این بزرگتر بر گردن زن ایرانی و مسلمان ندارد.
...
به برکت انقلاب، زن ایرانی در راه بسیار خوبی افتاد. امروز، زن ایرانی میتواند در میدان علم وارد بشود و مدارج علمی را طی کند؛ در حالی که دین و عفاف و تقوا و وقار و متانت و شخصیت و حرمت زن مسلمان را هم حفظ کرده باشد. الان در بین همین جمع شما، چه قدر دانشجویان و اساتید و دانشمندان زن وجود دارند؟ همچنین زن میتواند در میدان علوم و آگاهیهای دینی وارد بشود؛ بدون این که هیچ مانعی بر سر راهش باشد. الان در بین همین جمع شما، عده‌ی کثیری از طلاب و دانشجویان و مدرّسان و اساتید علوم دینی هستند که در میدان فقه اسلامی و بینش دینی تحصیل میکنند. امام بزرگوارمان هم به این مسأله بسیار اهمیت میدادند و به همین خاطر دستور دادند که این مؤسسه‌ی قم تأسیس شود.
امروز، زن در کشور ما میتواند در میدان سیاست و فعالیتهای سیاسی و اجتماعی و جهادی و کمک به مردم و انقلاب و حضور در میدانهای گوناگون، شخصیت خودش را با حفظ متانت و وقار و حجاب اسلامی نشان بدهد.
تمام دنیای غرب و مطبوعات آنها و این نویسندگان قلم‌به‌مزد و عامل سرمایه‌داران و صهیونیستهای بزرگ جهانی، دست به دست هم داده‌اند تا جمهوری اسلامی را هو کنند. مسأله‌ی حجاب را مورد تهاجم تبلیغاتی قرار دادند تا شاید ما را از میدان خارج کنند. علی‌رغم تبلیغات آنها، ایران اسلامی و زن مسلمان، پایبندی خود را به مسأله‌ی حجاب و حیثیت اسلامىِ زن مسلمان و آموزش اسلام در مورد زن، با قدرت و قاطعیت و روح اعتماد و اطمینان به خود حفظ کرد و امروز دنیای غرب است که تدریجاً به سمت حجاب اسلامی متمایل میشود.
میبینید که زنان و مسلمانان در کشورهای گوناگون - چه کشورهای اسلامی که در آنها خبری از حجاب نبود و در تعلیمات غربی غرق شده بودند و چه حتّی کشورهای اروپایی - به سمت حجاب رو میکنند. البته، اولْ مسلمانان گرایش خود را نشان دادند و ما بعد از پیروزی انقلاب دیدیم که کشورهای دوردستی که تحت تأثیر و مجذوب فرهنگ غربی و اروپایی بودند، حجاب به سبک حجابِ شما زنان ایران را در بین خود آزمایش میکردند و به آن رو آورده بودند و آوردند. این، پیشرفت شماست.
زنهای مؤمن در جامعه‌ی ما سعی کنند قدر زن ایرانىِ مسلمان را بدانند. ارزش زن اسلامی و مسلمان را بدانید. زنی که در اختلاط و معاشرت، با مرد قاطی نمیشود و خود را وسیله‌یی برای جلب چشم مرد نمیداند و خود را بالاتر از این میداند؛ زنی که شأنش را عزیزتر از این میشمارد که خود را عریان کند و با صورت و موی و بدن خود، چشم روندگان را به سمت خویش جلب کند و هوس آنها را اشباع نماید؛ زنی که خود را در دامنه‌ی قله‌یی میداند که در اوج آن، فاطمه‌ی زهرا(س) - بزرگترین زن تاریخ بشر - قرار دارد؛ آن زن، زن مسلمان ایرانی است. این زن باید دیگر از این بازیچه‌های فراهم آمده‌ی تمدن غربی و روشهای توطئه‌آمیز آن، رو بگرداند و به آن بیاعتنایی کند.
در رژیم گذشته، با این که جمع کثیری از زنها، هم بیسواد بودند و هم از مسایل اجتماعی چیزی سرشان نمیشد - یعنی نمیگذاشتند چیزی سرشان بشود - و هم به سرنوشت کشور بیعلاقه بودند و اصلاً نمیدانستند که زن میتواند در سرنوشت کشور دخالت داشته باشد، با وجود اینها از لحاظ ظاهر، شبه اروپایی و گاهی هم روی دست زنهای غربی و اروپایی زده بودند و وقتی کسی نگاهشان میکرد، خیال میکرد که این زن الان از یک کشور اروپایی و از یک محیط غربی وارد ایران شده است؛ اما اگر با او دو کلمه صحبت میکردی، میدیدی که یک خانم بیسواد و یا کم سوادی است!
زن را وادار میکردند که به وسیله‌ی جلوه‌گری و جلب چشمها به سمت خود، برای خویش یک شخصیت کاذب درست کند. این، برای زن انحطاط بود و پیشرفت نبود. آیا جنایتی بزرگتر از این نسبت به زن وجود دارد که بیایند سر او را با آرایش و مُد و جلوه‌گری و لباس و طلا و زیورآلات بند کنند و از او به عنوان یک ابزار و وسیله، در راه مقاصد گوناگون استفاده کنند و نگذارند در میدان سیاست و اخلاق و تربیت وارد بشود؟ این، آن کاری است که در رژیم گذشته، دقیقاً و با برنامه انجام میگرفت.
انقلاب آمد و رفتار خانمها و جهت حرکت زنهای کشور ما را صد و هشتاد درجه عوض کرد؛ یعنی پشت به آن سمت و رو به سمت نور و رشد و فهم علمی و اخلاقی و سیاسی و حضور در میدانها و رشد شخصیتهای بشری و فایده بخشیدن برای جامعه به معنای واقعی. مواظب باشید از این راه برنگردید. زنها مواظب باشند این راهِ مبارک انقلاب را گم نکنند. امروز، سرگرم شدن به زر و زیور، برای زن مسلمان ایرانىِ انقلابی عیب است. امروز، پُر کردن سر و سینه و دست از زیورآلات و بت قرار دادن زیور و آرایش و مُد و لباس، برای زن انقلابىِ مسلمانِ ایرانی ننگ است. آن کسی که در پی این گونه چیزهاست، ارزشش پایین است. طلا، برای زن ارزش آفرین نیست؛ بیاعتنایی به طلا، ارزش آفرین است. مُد، برای زن ارزش آفرین نیست؛ بیاعتنایی نسبت به مُدهای دام‌گونه‌ی ساخته و پرداخته‌ی دشمنان، برای زن ارزش است.
زن مسلمان، شخصیت خودش را پیدا کرده است. مواظب باشید این شخصیت را گم نکند. ازدواجها در دوران انقلاب و به برکت آن آسان شد؛ چون تشریفات و سختگیریها کم شد. نگذارید دوباره به خانه‌ی اول برگردیم. پدران و مادران، نسبت به مقدّمات غیر لازمِ ازدواج سختگیری نکنند؛ جوانان که سختگیرییی ندارند. بگذارند ازدواج اسلامی انجام بگیرد. بگذارند ازدواج برای دختر مسلمان و زن جوانی که در محیط اسلامی است، مثل ازدواج فاطمه‌ی زهرا(س) باشد؛ ازدواجی با پیوند عشقی معنوی و الهی و جوششی بی‌نظیر میان زن و مرد مؤمن و مسلمان و همکاری و همسری به معنای واقعی بین دو عنصر الهی و شریف، اما بیگانه از همه‌ی تشریفات و زر و زیورهای پوچ و بیمحتوای ظاهری. این است ازدواج درست زن مسلمان و تربیت فرزند و اداره‌ی محیط خانه و البته اندیشیدن و پرداختن به همه چیز جامعه و دین و دانش و فعالیت اجتماعی و سیاسی. اسلام، این است.۱۳۶۸/۱۰/۲۶

لینک ثابت
خدمات انقلاب اسلامی به زنان

آنان، ما را متهم به جلوگیری از رشد علمی و فرهنگی زنان میکنند!! خودشان هم میدانند این اتهام دروغ است؛ ولی تکرار میکنند. ما برای زن، ارزش واقعی انسانی قایلیم. ما میان زن و مرد تفاوتی قایل نیستیم. معتقدیم زن و مرد هر دو انسانند و میدان تکامل، پیش رویشان باز است. هر چه تلاش کنند، هر چه زحمت بکشند و هر چه به سمت خدا پیش روند، به همان اندازه رشد و تکامل پیدا خواهند کرد. راه علم و حضور سیاسی هم، جلوی هر دوی آنها باز است.
ما در جنگ و انقلاب مشاهده کردیم که نقش خانمها اگر از مردها بیشتر نبود، کمتر نبود. اگر زنها حماسه‌ی جنگ را نمیسرودند و جنگ را در میان خانه‌ها به‌عنوان یک ارزش تلقی نمیکردند، مردها اراده و انگیزه‌ی رفتن به میدان جنگ را پیدا نمیکردند. دهها عامل دست به دست هم میدهد تا خیل عظیم بسیجی را به سمت جبهه روانه میکند. یکی از مهمترینِ این عاملها، روحیه‌ی مادرها و همسرها و زنهاست.
من، شاید بتوانم ادعا کنم که در ملاقات با خانواده‌های معظم شهدا، روحیه‌ی مادری را شکسته ندیده‌ام. گرچه همه یکی نیستند، برخی قویتر و برخی ضعیفترند، بعضی مطلب را به آن روشنی درک نکرده‌اند و برخی آن را در اوج وضوح حقیقت دریافته‌اند، ولی در بیشتر خانواده‌ها، روحیه‌ی زن را از مرد بهتر یافتم. این، وضع زن در جامعه‌ی ماست؛ اما غربیها نه فقط زن، بلکه هر دو جنس را به لجنزار فساد سوق میدهند.
مردم ما باید چشم و گوش خود را باز کنند. برگشت به سمت فرهنگ فاسد و منحط غربی، در جامعه‌ی انقلابی و اسلامی ما محال و ممنوع است. ملت و مسؤولان انقلاب ما، ممکن نیست اجازه دهند تا مجدداً رفتار و زندگی مردم به سمتی رود که فرهنگ فاسد غرب تزریق کرده‌بود و آن را بزور به این ملت تحمیل نموده‌بود.
کسانیکه تاریخچه‌ی ورود بیحجابی و عریانی زنان در جامعه‌ی ما را که به‌وسیله‌ی خاندان شوم پهلوی انجام گرفت، خوانده‌اند و یا کسانیکه سنشان اقتضا میکند و آن‌روزها را دیده‌اند، میدانند که چگونه بیحجابی و بیحدومرزی و اختلاط زن و مرد را به داخل کشور وارد کردند و آن را به ملت تحمیل نمودند. ملت ما به آسانی این پدیده را نپذیرفت؛ ولی متأسفانه به‌دلیل گذشت دو سه نسل در زیر سایه‌ی سنگین و شوم خاندان پهلوی تا پیروزی انقلاب اسلامی، عده‌یی با این فرهنگ به‌دنیا آمدند و قبح آن را نفهمیدند و سلامت و صفای محیط ناب اسلامی را در نیافتند. دستگاههای تبلیغاتی ما هم، توان شناسایی عیوب فرهنگ غربی را به آنان نداشتند.۱۳۶۸/۰۹/۱۵

لینک ثابت
خدمات انقلاب اسلامی به زنان

آنان، ما را متهم به جلوگیری از رشد علمی و فرهنگی زنان میکنند!! خودشان هم میدانند این اتهام دروغ است؛ ولی تکرار میکنند. ما برای زن، ارزش واقعی انسانی قایلیم. ما میان زن و مرد تفاوتی قایل نیستیم. معتقدیم زن و مرد هر دو انسانند و میدان تکامل، پیش رویشان باز است. هر چه تلاش کنند، هر چه زحمت بکشند و هر چه به سمت خدا پیش روند، به همان اندازه رشد و تکامل پیدا خواهند کرد. راه علم و حضور سیاسی هم، جلوی هر دوی آنها باز است.
ما در جنگ و انقلاب مشاهده کردیم که نقش خانمها اگر از مردها بیشتر نبود، کمتر نبود. اگر زنها حماسه‌ی جنگ را نمیسرودند و جنگ را در میان خانه‌ها به‌عنوان یک ارزش تلقی نمیکردند، مردها اراده و انگیزه‌ی رفتن به میدان جنگ را پیدا نمیکردند. دهها عامل دست به دست هم میدهد تا خیل عظیم بسیجی را به سمت جبهه روانه میکند. یکی از مهمترینِ این عاملها، روحیه‌ی مادرها و همسرها و زنهاست.
من، شاید بتوانم ادعا کنم که در ملاقات با خانواده‌های معظم شهدا، روحیه‌ی مادری را شکسته ندیده‌ام. گرچه همه یکی نیستند، برخی قویتر و برخی ضعیفترند، بعضی مطلب را به آن روشنی درک نکرده‌اند و برخی آن را در اوج وضوح حقیقت دریافته‌اند، ولی در بیشتر خانواده‌ها، روحیه‌ی زن را از مرد بهتر یافتم. این، وضع زن در جامعه‌ی ماست؛ اما غربیها نه فقط زن، بلکه هر دو جنس را به لجنزار فساد سوق میدهند.
مردم ما باید چشم و گوش خود را باز کنند. برگشت به سمت فرهنگ فاسد و منحط غربی، در جامعه‌ی انقلابی و اسلامی ما محال و ممنوع است. ملت و مسؤولان انقلاب ما، ممکن نیست اجازه دهند تا مجدداً رفتار و زندگی مردم به سمتی رود که فرهنگ فاسد غرب تزریق کرده‌بود و آن را بزور به این ملت تحمیل نموده‌بود.
کسانیکه تاریخچه‌ی ورود بیحجابی و عریانی زنان در جامعه‌ی ما را که به‌وسیله‌ی خاندان شوم پهلوی انجام گرفت، خوانده‌اند و یا کسانیکه سنشان اقتضا میکند و آن‌روزها را دیده‌اند، میدانند که چگونه بیحجابی و بیحدومرزی و اختلاط زن و مرد را به داخل کشور وارد کردند و آن را به ملت تحمیل نمودند. ملت ما به آسانی این پدیده را نپذیرفت؛ ولی متأسفانه به‌دلیل گذشت دو سه نسل در زیر سایه‌ی سنگین و شوم خاندان پهلوی تا پیروزی انقلاب اسلامی، عده‌یی با این فرهنگ به‌دنیا آمدند و قبح آن را نفهمیدند و سلامت و صفای محیط ناب اسلامی را در نیافتند. دستگاههای تبلیغاتی ما هم، توان شناسایی عیوب فرهنگ غربی را به آنان نداشتند.۱۳۶۸/۰۸/۰۳

لینک ثابت
خدمات انقلاب اسلامی به زنان

امروز، در خیلی از کشورهای جهان، همین حرفها و اعتقادات و راه و شعارها و حتّی رسوم و عادات انقلابىِ ملت ایران، نزد بسیاری از ملتها به عنوان سرمشق به حساب می‌آید و آنها همین شعارها را میدهند و همین رسوم را عمل میکنند. من، در چند سال قبل از این، در یکی از کشورهای دوردست که فاصله‌ی زیادی با کشور ما دارد، دیدم که زنهای جوانِ علیالظاهر دانشگاهی، پوشش خود را شبیه پوشش زنهای انقلابی ایران قرار داده بودند. این، بر اثر چیست؟ ما کسانی را به آن‌جا نفرستادیم که بروند بگویند شما پوشش زنها را این‌گونه قرار بدهید و به این شکل لباس بپوشید. این، گسترش طبیعی پیام انقلاب است. امروز، همین حرفها و شعارها و عقاید و هدفها، در بسیاری از کشورهای جهان - بخصوص کشورهای اسلامی - وجود دارد و مطرح است و مردم پرشور - و مخصوصاً جوانها - را به خود جذب و جلب میکند. این، همان چیزی است که استکبار از آن میترسد.۱۳۶۸/۰۸/۰۳
لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی
ایران همدل

شرکت در پویش ایران همدل

ورود به صفحه پرداخت