مطبوعات / رسانه/مقاله/کتاب و کتابخوانی/تبلیغات/نمایشگاه مطبوعات/روزنامه/نشریه/مجلات / نشریات/روزنامه/مجلات/رسانههای مکتوب
من معتقدم که نظارت بر مطبوعات، یک وظیفه و یک کار لازم است. این مُرّ قانون اساسی و قانون مطبوعات و قانون عادی هم هست. بدون نظارت، یقیناً خواستهها و مصالح ملی از مطبوعات تأمین نخواهد شد. بعضی افراد خیال میکنند که افکار عمومی، منطقه آزاد و بی قید و بندی است که هر کار خواستند، با آن بکنند! افکار عمومی موش آزمایشگاهی نیست که هرکس هر کار خواست، بتواند با آن بکند. با تحلیلهای غلط و شایعهسازی و تهمت و دروغ، به ایمان و عواطف و باورها و مقدّسات مردم آسیب میزنند. این که درست نیست. بنابر این نظارت لازم است تا این کارها نشود. این یک وظیفه است و اگر انجام نگیرد، جای سؤال دارد که چرا انجام نمیگیرد. چه کسی موظف است ؟ در درجه اوّل دستگاههای دولتی و بعد دستگاههای قضایی. اگر دستگاههای دولتی وظیفه خود را انجام دهند، نوبت به دستگاه قضایی نمیرسد. اگر دستگاههای دولتی به هر دلیلی نتوانستند کاری را که بر عهده آنهاست، انجام دهند، قاضی باید وارد میدان شود. قاضی هم مثل داور است؛ از قاضی نباید انتظار داشت که حکم نکند. یک داور در میدان ورزش، به بازیکن خطا کار تذکّر میدهد و اخطار میکند. اگر تذکّر فایدهای نکرد، به او کارت زرد نشان میدهد. اگر فایدهای نکرد، کارت قرمز نشان میدهد. آن کسی که به او تذکّر میدهند، اما قانع نمیشود و عمل نمیکند؛ دوباره تذکّر میدهند. فایدهای نمیکند؛ کارت زرد نشان میدهند. فایدهای ندارد؛ طبیعی است که قانون کارت قرمز به او نشان میدهد. چارهای نیست. از قاضی اصلاً نباید شِکوه داشت. کسی که غیر مسؤولانه میخواهد هدایت افکار مردم را به دست گیرد، صلاحیت این کار را ندارد. افکار عمومی باید با مطبوعات هدایت شوند. اگر کسی غیر مسؤولانه و خدای نکرده مغرضانه بخواهد این هدایت را در دست گیرد، یقیناً خطا خواهد کرد. هیچکس به راننده مست و خواب آلوده اجازه رانندگی نمیدهد. اگر اجازه رانندگی هم بدهند، شما سوار ماشین او نمیشوید.
کسی که قلم به دست میگیرد، باید تقوا، صداقت، عفاف و انصاف نسبت به دیگران جزو طبیعت ثانویاش بشود. من در صحبتی که اوایل امسال کردم، گفتم که بعضی از روزنامهها پایگاه دشمنند. بعضی افراد تعجب کردند! من اخیراً شنیدم که اسناد سازمان سیا در خصوص نقش آن سازمان در مطبوعات قبل از ۲۸ مرداد منتشر شده است. البته من خودم آن را ندیدم؛ اما آنچه که نقل کردند، بسیار جالب است. نشان میدهد که چه روزنامههایی با پول و هدایت و تغذیه سازمان سیا برای زمینهسازی کودتای ۲۸ مرداد در همین تهران پخش میشد. البته در جاهای دیگر هم نمونههایش را دیدهایم: در شیلىِ دوران سالوادور آلنده، یکی از نقشهای مهم را روزنامهها داشتند؛ برای این که حکومت دو ساله آلنده را ناموفّق جلوه دهند و تمام افکار را علیه او بسیج کنند و بالاخره آن بلا را بر سرش بیاورند. البته آن روز کسی اعتراف نکرد؛ اما بعد همه فهمیدند که چه کسانی بودهاند و آنهایی که بر سرِکار آمدند، انگیزههایشان چه بود و از کجا دستور گرفته بودند و آنهایی که زمینهسازی کردند، چه کسانی بودند. نمیشود صبر کرد تا فاجعه اتفاق بیفتد، بعد آن را کشف بکنیم. امروز باید دید و با چشم باز حرکت کرد.۱۳۷۹/۱۲/۰۹
لینک ثابت
کسی که قلم به دست میگیرد، باید تقوا، صداقت، عفاف و انصاف نسبت به دیگران جزو طبیعت ثانویاش بشود. من در صحبتی...گفتم که بعضی از روزنامهها پایگاه دشمنند. بعضی افراد تعجب کردند! من اخیراً شنیدم که اسناد سازمان سیا در خصوص نقش آن سازمان در مطبوعات قبل از ۲۸ مرداد منتشر شده است. البته من خودم آن را ندیدم؛ اما آنچه که نقل کردند، بسیار جالب است. نشان میدهد که چه روزنامههایی با پول و هدایت و تغذیه سازمان سیا برای زمینهسازی کودتای ۲۸ مرداد در همین تهران پخش میشد.۱۳۷۹/۱۲/۰۹
لینک ثابت
اتومبیلی که در جاده دشوار و خطرناکی با سرعت بیش از حدّ معقول حرکت کند؛ اگر تصادف نکند، تعجب است؛ اگر آسیب نبیند و نزند، تعجب است. باید مرکزی هوشیار، مقتدر و خویشتندار وجود داشته باشد که نگذارد به آن حرکتی که میخواهد انجام گیرد، شتاب بیش از حد مفید داده شود؛ کار با میزان و بهطور صحیح انجام گیرد.در شوروی سابق وقتی که این کار را شروع کردند، درِ دروازه فیلمها و کتابها و روزنامهها و لباسها و الگوهای غربی باز شد؛ یعنی آن ادّعاها در واقعیتها، مصداقهای مشخّص غربی را مجسم میکرد. این حالت، حالت بسیار خطرناکی بود. در اینجا به نقش رسانهها توجه کنید. رسانهها مسؤولیت دارند؛ روزنامهها حسّاسند. قسمت عمده حسّاسیت من برروی روزنامهها از اینجا ناشی میشود. بحث برسر روزنامهها و مطبوعات، بحث بر سر آزادی نیست. بعضی افراد نخواهند آزادی را برای ما معنا کنند؛ حرفی نداریم، استفاده کنیم؛ اما ما معنای آزادی را میدانیم؛ برای آزادی هم بسیار دلمان میتپد. مراد از آزادی هم همان آزادی بیان و آزادی فکر است؛ منتها اگر شما رفتید بر طبق وظیفهتان درِ دکان یک قاچاق فروش را بستید، آن فرد نمیتواند بگوید شما با آزادی کسب و کار مخالفید؛ نه، بحث آزادی کسب و کار نیست - کسب و کار آزاد است - قاچاق فروشی ممنوع است. بحث بر سر آزادی بیان نیست؛ بیان و فکر آزاد است؛ سمپاشی و اضلال وگمراهگری ممنوع است.۱۳۷۹/۰۴/۱۹
لینک ثابت
روزنامهها در غرب آزادند و همه چیز مینویسند؛ اما روزنامهها در غرب متعلّق به چه کسانی هستند؟ مگر متعلّق به مردمند؟! این که امر واضحی است؛ بروند نگاه کنند. شما در همه اروپا و امریکا یک روزنامه قابل ذکر نشان دهید که متعلّق به سرمایهداران نباشد! پس روزنامه که آزاد است، یعنی آزادی سرمایهدار که حرف خودش را بزند؛ هرکس را میخواهد، خراب کند؛ هرکس را میخواهد، بزرگ کند؛ به هر طرف میخواهد، افکار عمومی را بکشد! این که آزادی نشد. اگر یک نفر پیدا شد و علیه صهیونیسم حرف زد - مثل آن آقای فرانسوی که چند جلد کتاب علیه صهیونیستها نوشت و گفت این که میگویند یهودیان را در کورههای آدمسوزی سوزاندند، واقعیت ندارد - طور دیگری با او رفتار میکنند! اگر کسی وابسته به سرمایهداران نباشد و مراکز قدرت سرمایهداری نباشد، نه حرفش زده میشود، نه صدایش به گوش کسی میرسد و نه آزادی بیان دارد! آری؛ سرمایهداران آزادند که بهوسیله روزنامهها و رادیوها و تلویزیونهای خودشان، هرچه را که دلشان میخواهد، بگویند! این آزادی، ارزش نیست؛ این آزادی، ضدّارزش است.۱۳۷۹/۰۲/۲۳
لینک ثابت
من نه با آزادی مطبوعات مخالفم، نه با تنوّع مطبوعات. اگر بهجای بیست عنوان روزنامه، دویست عنوان روزنامه در این کشور در بیاید، بنده خوشحالتر هم خواهم بود و از اینکه روزنامههای کشور زیاد شوند، هیچ احساس بدی ندارم. اگر مطبوعات، آنطوری که در قانون اساسی هست، مایه روشنگری باشند؛ مصالح کشور را رعایت کنند، به نفع مردم قلم بزنند، به نفع دین قلم بزنند، هرچه بیشتر باشند، بهتر است. اما امروز مطبوعاتی پیدا میشوند که همه همّتشان، تشویش افکار عمومی و ایجاد اختلاف و بدبینی در مردم و خوانندگانشان نسبت نظام است! ده عنوان، پانزده عنوانروزنامه، گویا از یک مرکز هدایت میشوند؛ با تیترهای شبیه به هم در قضایای مختلف. قضایای کوچک را بزرگ میکنند و تیترهایی میزنند که هرکس این تیترها را میبیند، خیال میکند که همه چیز در کشور از دست رفته است! اینها امید را در جوانان میمیرانند؛ روح اعتماد به مسؤولان را در آحاد مردم کشور تضعیف میکنند و نهادهای اصلی کشور را مورد اهانت و توهین قرار میدهند!
من نمیدانم مدل اینها کجاست و کیست!؟ مطبوعات غربی هم اینطور نیستند! این یک نوع شارلاتانیزم مطبوعاتی است که امروز بعضی از مطبوعات در پیش گرفتهاند! در دنیایی که برای بعضی از روزنامههای ما مدل روزنامهنگاری است، اگر مسؤولی، وزیری، حتی رئیس جمهوری دزدی کند، مینویسند و افشا میکنند؛ اگر جنایت کند، افشا میکنند؛ اگر رشوهخواری کند، تیتر میزنند و میگویند؛ اما به قانون اساسی کشور حمله نمیکنند؛ به مجلس قانونگذاری حمله نمیکنند. ممکن است از قوانین مصوّب انتقاد کنند، تحلیل کنند؛ اما در قبال یک قانون، هوچی بازی راه نمیاندازند. اینها از صاحبان اصلی این روشها هم قدم جلوتر گذاشتهاند! قانون اساسی، مورد اهانت؛ سیاستهای اصلی کشور، مورد اهانت؛ قضایای کوچک، درشتنمایی شده!
در هر حادثهای، جوّ تهمت فضا را پر میکند! تروری اتّفاق میافتد. هنوز هیچ اطّلاعی در دست نیست؛ هنوز از اینکه این حادثه را چه کسی انجام داده، هیچکس سرنخی ندارد؛ اما میبینید که در روزنامه تیتر میزنند؛ سپاه را متهم میکنند؛ بسیج را متهم میکنند؛ روحانیت را متهم میکنند! هدف از این کارها چیست؟!چرا با بسیج اینقدر بدند؟! ...
من میدانم که در بسیاری از این مطبوعات، آدمهای خوب و مؤمنی مشغول کارند - چه کسانی که قلم میزنند، چه کسانی که اداره میکنند - اما در لابلای همینها اثرِ انگشت«عبداللَّهبنابیها» را میبینم: تفرقهافکنیها، اختلافافکنیها، تشنج آفرینیها، تشویش افکار عمومی، نا امید کردنها، یأس پراکنیها، چهرهسازی عناصر وابسته و مرید دشمن، از نظر انداختن عناصر مفید و مؤمن و مخلص و دلسوز! البته این کارها به جایی هم نخواهد رسید؛ خدای متعال رسوا میکند.۱۳۷۹/۰۲/۰۱
لینک ثابت
عوض بیست روزنامه، دویست روزنامه هم منتشر شود، طوری نیست.یک عدّه اگر توانایی داشته باشند و حرفی برای گفتن داشته باشند، لابد خوانندههایی هم پیدا خواهند کرد؛ مانعی هم ندارد؛ اما اگر قرار باشد روزنامهای که منتشر میشود، با استفاده از امکانات این مردم، با استفاده از بیتالمال این مردم، با استفاده از کمک این مردم، علیه مصالح این مردم بنویسد - آن هم به شکل دروغ و افتراء؛ نه اینکه عقیدهای دارد و مینویسد - و بنا باشد بلندگوی رادیو اسرائیل یا رادیو امریکا در این کشور شود، این قابل قبول نیست.۱۳۷۸/۰۶/۱۰
لینک ثابت
بنده درباره مطبوعات و نوشتنها، صحبتهای زیادی کردهام. هیچکس هم نمیتواند منکر این بشود که بنده طرفدار فکر آزاد، قلم آزاد، بیان آزاد و معارف منتشر شده گونهگون در این کشورم؛ اعتقاد من این است.من میگویم بایستی افکار و آراء و سلایق مختلف در کشور، به صورت صحیح و درست مطرح شود؛ اما گفتنِ معارف گوناگون یک حرف است، دروغ گفتن به مردم و دروغ نوشتن و تحریف کردن حقایق و بلندگوی دشمن شدن، حرف دیگری است؛ آنچه که من درباب مطبوعات نمیتوانم قبول کنم و بپذیرم، این دومی است.۱۳۷۸/۰۶/۱۰
لینک ثابت
من از شما میخواهم که نسبت به این حکم کلی «دینگریزی» در مطبوعات حتماً تجدید نظر کنید؛ یعنی به این خیال که مخاطبتان را از دست میدهید، از دینی کردن مطالب روزنامهی خودتان صرفنظر نکنید. بله، آن را به شکل صحیح، به شکل زیبا، به شکل مطلوب درآورید. این بسته به سلیقهی شماست. اگر از من میپرسید چه کار کنیم، ممکن است من اصلاً ندانم چه کار باید بکنید؛ اما واقعاً ببینید چه کار میتوانید بکنید که نشریهتان مخاطب خودش را پیدا کند. با عبارات خوب، با موضوع گزینىِ دینىِ خوب، میتوانید به هدف خود برسید. از کارهای تکراری، از نقشهای تکراری، از شعارهای تکرارىِ دینی که هیچ مفهوم و معنایی هم برای مخاطبش ندارد، پرهیز کنید. شما میتوانید چیزهای خوبی به مردم و به جوانان بدهید.۱۳۷۷/۱۲/۰۴
لینک ثابت
من از شما میخواهم که نسبت به این حکم کلّی «دینگریزی» در مطبوعات حتماً تجدید نظر کنید؛ یعنی به این خیال که مخاطبتان را از دست میدهید، از دینی کردن مطالب روزنامهی خودتان صرفنظر نکنید. بله، آن را به شکل صحیح، به شکل زیبا، به شکل مطلوب درآورید. این بسته به سلیقهی شماست. اگر از من میپرسید چه کار کنیم، ممکن است من اصلاً ندانم چه کار باید بکنید؛ اما واقعاً ببینید چه کار میتوانید بکنید که نشریهتان مخاطب خودش را پیدا کند. با عبارات خوب، با موضوع گزینىِ دینىِ خوب، میتوانید به هدف خود برسید. از کارهای تکراری، از نقشهای تکراری، از شعارهای تکرارىِ دینی که هیچ مفهوم و معنایی هم برای مخاطبش ندارد، پرهیز کنید. شما میتوانید چیزهای خوبی به مردم و به جوانان بدهید.
به نظر من، یکی از کارهایی که همهی شما برادران و خواهران، خوب و بجا میتوانید دنبال کنید -و شاید وظیفه است که در مطبوعات خودتان دنبال کنید- این است که جوانان را با نماز مأنوس کنید. هرطور میتوانید؛ هر کس هرگونه بلد است؛ سعیتان این باشد. نماز چیز خیلی خوبی است. هرکس میانهاش با نماز خوب باشد، بلاشک صلاح و تداوم صلاحش تضمین شده است. خوب بودن میانه با نماز این است که نماز برایش دلنشین باشد؛ و این نمیشود مگر با توجه به مفاهیم نماز و فهمیدن نماز. یکی از کارهای مهم شما باید این باشد که نماز را برای مخاطبان خودتان معنا کنید. فقط هم نمیگویم که ترجمهی نماز را از اوّل تا آخر در یک شماره بنویسید؛ نه. نکتهای را از نماز بگیرید -مثلاً رکوع، قنوت، راز و نیاز، اهدنا الصّراط المستقیم- و روی آن کار کنید. انسان وقتی که شصت ساله هم میشود، از این شصت سال، شاید مثلاً پنجاه سالش را نماز خوانده باشد؛ اما تازه میبیند که در نمازش چیزهای جدید پیدا کرده است!نماز با همین ظاهرِ کوچکِ کوتاه، دریای خیلی وسیعی است. سعی کنید به قدر توانتان، نکتهای از هزاران نکته در این باره را در نشریهی خود تبیین کنید.۱۳۷۷/۱۲/۰۴
لینک ثابت
باید کمک کنید که[ دانشجویان]به وسیلهی نشریات شما، دانشجویان قدرت تحلیل پیدا کنند؛ یعنی مسائل سیاسی را بفهمند و اصلاً متوجّه شوند که این موج سیاسی چیست؛ این کسی که الان این اقدام را میکند، این حرف را میزند، این حرکت را میکند، برای چیست؛ یعنی قدرت تحلیل سیاسی پیدا کنند؛ پشت این پردهی ظاهر را مشاهده نمایند.۱۳۷۷/۱۲/۰۴
لینک ثابت
بدون تردید بخشی از گناه مربوط به تبلیغات نادرست و غیر اسلامی بر دوش مطبوعاتی است که مسئولیت اسلامی و مردمی برای خود قائل نیستند و یک هدف سیاسی محض را دنبال می کنند، این روشهای تبلیغاتی غلط است و تبلیغ صحیح باید به صورت علنی و واضح تبیین و تفهیم شود تا در جامعه به فرهنگ تبدیل شود.۱۳۷۷/۱۲/۰۴
لینک ثابت
در دنیای غرب که به آزاداندیشی و آزادیخواهی مشهور است، مطبوعات آمریکایی نسبت به جهتگیریهای خاصی تعصب محض دارند و با روشهای تبلیغی هوشمندانه در نوشتن، انتخاب مطلب و جهتگیریها به شدت مراقب و متعصباند و در بسیاری از مطبوعات بیگانه، صهیونیزم و اسرائیل جزو مقدسات محسوب میشود، بنا بر این به صرف این که مطبوعات رکنی از ارکان آزادی و حقوق مردم است، نمیتوان هر چه در امر مطبوعات و میدان کار مطبوعاتی میگذرد، قبول کرد و خطرهای واضح فرهنگی را که بر ضد ذهن و دین و ایمان مردم وجود دارد، و پیوسته در حال تقویت است، نادیده گرفت.۱۳۷۷/۱۰/۱۵
لینک ثابت
یک ملت هرچه قدرتمند باشد، هرچه ثروتمند باشد، اگر اختلافات در بین آحادش ریشه گرفت و آتش اختلافات مشتعل شد، بدبخت و بیچاره خواهد شد. اختلافات که گفته میشود، مقصود اختلاف سلیقه نیست. اختلاف سلیقه هست. اگر اختلاف خط، اختلاف جهت، اختلاف مذاق باشد، اشکالی ندارد. اختلافات، یعنی درگیریهای سیاسیای که فضا را متشنّج میکند. این که من گاهی از بعضی از روزنامهها گله میکنم، به این خاطر است. فوراً بعضیها فریادشان بلند نشود که «آزادی» محدود شد؛ نه. برای شعار آزادی ما بارها جان خودمان را در معرض مرگ قرار دادهایم! کسانی که اهل دینند، بیشتر از همه از آزادی دفاع میکنند. بنابراین، بحث «آزادی» نیست؛ بحث این است که از این آزادی که وجود دارد و از اوّل انقلاب هم وجود داشته است، کسانی برای متشنّج کردن فضا استفاده نکنند. انسان وقتی بعضی از روزنامهها را نگاه میکند، میبیند کأنّه این عنوانهای درشت را طوری انتخاب کردهاند، برای این که یک گروه را به جان یک گروه دیگر بیندازند! این نقشِ همان بوقهای تبلیغاتی است؛ این بد است. روزنامهها باید کاری کنند که دلها را به هم نزدیک نمایند؛ جناحها را به هم نزدیک نمایند. اگر جناحهای سیاسی و گروههای سیاسی واقعاً معتقد به یک مبنا و اصلی هستند، باید سعی کنند که هرچه ممکن است، در عمل، خودشان را به گروههای رقیبشان نزدیک کنند، با هم مهربانی کنند، قضایای گوناگون را با هم حل کنند؛ نه این که اختلافات را همینطور دائم موج بدهند، اوج بدهند، بزرگنمایی کنند، بنویسند و بگویند. این فضا را متشنّج خواهد کرد.۱۳۷۷/۱۰/۰۴
لینک ثابت
در زمینهی گسترش فرهنگ، یا تغییر فرهنگ، یا تأمین فرهنگ، یکی از کارهای مهم «ایجاد عادت»[است.] ... ایجاد عادت خیلی نقش دارد. مطبوعاتی که درصددند محتوای عمیق فرهنگی را - چنین چیزی فرض کنیم - تغییر دهند، یا آن را دچار جهتگیریهای نادرستی کنند، از جمله کارهایی که میتوانند انجام دهند، این است که ذائقهی ذهنی مردم را به سمت دیگری از مطالب پیش ببرند. فرض بفرمایید - مخصوص مطبوعات هم نیست - فیلمهای فارسی، یا مطبوعات فارسی سعی کنند که با مطرح کردن چهره و صورت زن در شکلهای جاذبهدار برای مردان، فیلم خودشان را مورد رغبت عدّهای قرار دهند. این بتدریج تبدیل به یک عادت میشود... در حالی که اوّل، اینطور نبود و بتدریج اینگونه شد!
همین حالت اگر در مطبوعات پیش بیاید - که متأسّفانه دیده میشود بعضی از مطبوعات همینگونه کارها را شروع کردهاند و انجام میدهند - این مثالی است برای«ایجاد عادت.» به نظر من خیلی مهمّ است که مطبوعاتِ خوب و سالم، روی این نکته توجّه کنند که چرا مطلبی را که در ذهن مردم جا افتاده و مستدلّ و متین و معقول است - یعنی یک شیءِ احساسی محض نیست - با تشکیک مداوم و پیدرپی، به یک مسألهی مشکوک، یا یک مسألهی مورد بحث و مورد اختلاف تبدیل میکنند!؟ در حالیکه این مسأله میتواند با همان شکلی که هست، مطرح شود.
این نقشها در مطبوعات، نقشهای غیرمستقیم و بسیار کارآمد و مؤثّر است. در جهت عکس هم همینطور است؛ یعنی وقتی بخواهند جامعه را به یک هدف صحیح، یا به یک محتوای عمیق نزدیک کنند، چنانچه آن محتوا از ذهن مردم دور هم باشد، بتدریج میشود این کار را انجام داد. به نظر من توجّه به نقش عادت - عادت دادن مردم، ذهن مردم و ذائقهی ذهنی مردم به مسائل گوناگون - در انتخاب راه و در شناختن شیوههایی که مطبوعات و وسایل فرهنگی آن را دنبال میکنند، راهگشاست.۱۳۷۷/۰۷/۱۸
لینک ثابت
گاهی اوقات در داخل، بعضی از افراد غریبه - واقعاً باید گفت غریبه - و بیگانهصفت، حرفهایی میزنند، یا کارهایی میکنند که دشمن، تطمیع و تشجیع میشود و فشارها را زیاد میکند! گاهی هم اینطور نیست. آنچه که این دشمن را در همه ادوار مأیوس و رد کرده است، همین ایمان است. اینکه من نسبت به روزنامهها هشدار دادم و باز هم آن را تکرار میکنم، به خاطر این است. البته بحثِ همه روزنامهها نیست؛ بحثِ تعداد قلیلی از روزنامههاست. فرقی نمیکند؛ قلیل و کثیر ندارد. بعضی از این طرف و آن طرف فریاد بلند کردند که «آقا مگر شما با آزادی مطبوعات مخالفید؟ شما که گفتید ما حرف مخالف را تحمّل میکنیم» بله؛ حالا هم میگوییم. بنده حالا هم میگویم: کسانی که نظر مخالفی دارند - در هر مسأله و در هر زمینه - مخالفت خودشان را بنویسند، بگویند، چاپ و منتشر کنند؛ کسی به آن کاری ندارد. اما فرق است بین آن کسی که نظر مخالفی دارد و این نظر مخالف را بیان میکند، با کسی که در زیر نقاب اعلامِ یک نظر مخالف، توطئه میکند و دشمنی میورزد.۱۳۷۷/۰۷/۱۵
لینک ثابت
بعضی از مسؤولان خطاب به مطبوعات مکرّر میگویند که از آزادیها زیاد استفاده نکنید، تا مبادا اصل آزادی به خطر بیفتد! این چه حرفی است؟! از آزادی هرچه بیشتر استفاده کنند، بهتر است؛ منتها خارج از مرز نباشد. هرچه افراد بیشتر از حقِّ خدا داده استفاده کنند، نظام اسلامی به هدفهای خودش بیشتر رسیده است. ما همیشه گلهمان از نویسندهها این بوده که چرا نمینویسند، چرا تحقیق نمیکنند، چرا تحلیل نمیکنند.۱۳۷۷/۰۶/۱۲
لینک ثابت