newspart/index2
قانون / قانون اساسی/قانون‌گرایی / مقررات
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
قانون

دولت به قانون اهمیت بدهد... مجلس، قوه‌‌‌‌‌‌ی قضائیه، دستگاه‌‌‌‌‌‌های گوناگون، باید قانون را رعایت کنند... من میخواهم به شما ‌عنوان مسئولین مجریه‌‌‌‌‌‌ی کشور سفارش اکید بکنم که به قانون اهمیت بدهید. اگر چنانچه ما اینجا قانون را در مسئله‌‌‌‌‌‌ای خاص ‌شکستیم و عمل نکردیم، صرفاً این نیست که یک قانون نقض شده باشد؛ بلکه معنایش این است که یک راهی، یک خطی باز شد ‌که این خط، دنباله خواهد داشت. کارِ قانون‌‌‌‌‌‌شکنی اینجوری است. اینجا که قانون نقض شد، نقض قانون یک فرصت تازه‌‌‌‌‌‌ای پیدا ‌کرد که به وسیله‌‌‌‌‌‌ی دیگران انجام بگیرد. لذاست که به مسئله‌‌‌‌‌‌ی قانون، خیلی اهمیت بدهید‌.۱۳۸۸/۰۶/۱۶
لینک ثابت
قانون

معیار و شاخص عدل... عمل به قانون است. اگر عمل فرد، جمع، منطبق به قانون شد، این عدالت است؛ اگر از قانون انحراف پیدا ‌کرد، این بیعدالتی است. و قانون هم در نظام اسلامی، قانون اسلامی است. البته در مجموعه‌ی قوانین ما ممکن است قوانینی باشند ‌که صددرصد با احکام اسلامی منطبق نباشند، یا قوانینی که از قبل مانده‌اند یا برخی قوانین دیگر، که اینها بایست اصلاح بشود. ‌معیار، این است که بر طبق قانون عمل بشود.‌۱۳۸۸/۰۴/۰۷
لینک ثابت
قانون

اگر قانون حاکم نشد، آن چیزی که از بی‌قانونی بر سرِ همه خواهد آمد، بسیار تلخ‌تر است از آنچه که اجرای قانون ممکن است در ‌کام بعضی تلخی به وجود بیاورد؛ «و من ضاق علیه العدل فالجور علیه اضیق». عدل همان رعایت قانون است. اگر ما از رعایت ‌قانون احساس ضیق کردیم، نخواستیم به قانون تن بدهیم، آنچه که بر سر ما از بی‌قانونی خواهد آمد، بمراتب از این تلخىِ تحمل ‌قانون، سخت‌تر است‌۱۳۸۸/۰۴/۰۷
لینک ثابت
قانون

مجلس قوه‌ی مفکره‌ی کشور است. فکر در لباس قانون تجلی میکند، بعد در سراسر وجود کشور سریان و جریان پیدا میکند. ‌چیزی که دائم باید در نظر باشد، این است که ببینیم فکر این قوه‌ی مفکره اولاً نسبتش با ارزشهای اساسی انقلاب چیست - چون ‌این شاخه‌ای روئیده بر بدنه‌ی عظیم و قد کشیده و مستحکم انقلاب است دیگر - ثانیاً نسبتش با جامعه، با مشکلات کشور و با ‌نیازهای مردم چیست. یک نگاه به مبدأ، یک نگاه به منتها؛ یک نگاه به خاستگاه، یک نگاه به هدف؛ این باید روشن باشد. اگر این ‌شد، آن وقت قوانین، هم اصیل خواهد بود، درست خواهد بود، صحیح خواهد بود، هم کارآمد خواهد بود. اگر اوّلی نباشد، قانون ‌مثل شاخه‌ی از درخت بریده است؛ اصالت خود را از دست خواهد داد و دیگر قانون اصیلی نیست. اگر دومی نباشد، قانون اصیل ‌است، مشروعیت دارد، اما مقبولیت ندارد. اگر منطبق بر خواستهای جامعه و نیازهای فوری و به‌روز و نیز نیازهای بلندمدت جامعه ‌نباشد، آن وقت دیگر مقبولیت نخواهد داشت به حسب هر مقداری که در آن جهت کمبود دارد.‌۱۳۸۸/۰۴/۰۳
لینک ثابت
قانون

قانون جنبه‌ی الزام‌آور و حاکمیتی و ولایتی دارد. شما با قانون دارید اعمال ولایت میکنید بر جامعه، اعمال اقتدار میکنید بر ‌جامعه؛ لذا قانون الزام‌آور است. اینها به جای خود محفوظ و درست. یعنی طرف شما در جامعه که آحاد مردم - از جمله خود شما ‌‌- هستند، در زیر اقتدار قانون قرار میگیرند؛ قانون بر آنها اعمال ولایت میکند؛ این جنبه‌ی واضح قانون است. یک جنبه‌ی دیگری ‌وجود دارد و آن، تأثیر فرهنگی و تربیتی قانون در جامعه است. هر قانونی که شما بگذرانید، ولو به حسب ظاهر این قانون ارتباط با ‌مسائل تربیتی و فرهنگی هم ندارد - یک قانون اقتصادی فرض بفرمائید - این یک اثر مستقیم یا غیر مستقیم فرهنگی و اخلاقی و ‌تربیتی بر روی مردم دارد. رفتارها و خلقیات و تربیتها اثر متقابل دارند؛ هم اخلاق در رفتار تأثیر میگذارد، هم رفتار بر اخلاق تأثیر ‌میگذارد. شما ببینید: «ثمّ کان عاقبة الّذین اسائوا السّوئ». کار بد که میکنیم، روی دل ما اثر میگذارد، روی اخلاق ما اثر میگذارد، ‌گاهی روی برداشتها و تلقیهای ما اثر میگذارد؛ دلبستگی که پیدا میکنیم، این دلبستگی روی ذهنیات ما اثر میگذارد. اعمال و رفتار ‌از یک طرف، و اخلاق و تربیت از یک طرف؛ اینها تأثیر متقابل دارند‌.‌‌ قانون هم همین جور است دیگر. شما هر قانونی بگذارید، ‌مربوط به حمل و نقل جاده‌ای باشد، مربوط به گمرک باشد، مربوط به اقتصاد باشد، مربوط به سیاست خارجی باشد، هرچه باشد، ‌یک آثار تربیتی و اخلاقی هم دارد؛ به این جنبه از قانون توجه بشود. اگر ما قانونی میگذاریم که روح قانون‌پذیری را در مردم ‌تقویت میکند، این خوب است؛ اگر بعکس، قانونی میگذاریم که روح قانون‌شکنی و بیاعتنائی به قانون را در مردم به وجود میآورد ‌‌- ولو به طور غیر مستقیم - این مرجوح است. اگر قانونی میگذاریم که روح قناعت را در مردم تقویت میکند، این خوب است؛ اگر ‌بعکس، روح اسراف را در مردم تقویت میکند، این بد است. اگر روح دینداری را در مردم تقویت میکند، این خوب است؛ اگر روح ‌لاابالیگری را در مردم تقویت میکند، این بد است. به این جنبه توجه کنید: تأثیر متقابل حقوق و اخلاق؛ ملازمات مسائل حقوقی و ‌مسائل اخلاقی. اینها مسائل بسیار مهمی است‌.۱۳۸۸/۰۴/۰۳
لینک ثابت
قانون

ما واقعاً احتیاج داریم به اینکه قانون در تمام امور کشور، یک شاخص، یک محور، یک فصل‌الخطاب محسوب شود. اگر ما قانونمدار ‌باشیم، واقعاً این، زندگی مردم را روان خواهد کرد؛ درست مثل چراغهای سبز و قرمز سر تقاطعها. ببینید رعایت نکردن این مسئله ‌چقدر مشکل ایجاد میکند. خوب، شما با اتومبیلتان رسیدید سر چهارراه. فرض کنید یک دقیقه، دو دقیقه چراغ سبز بود و داشتند ‌میرفتند؛ تا شما رسیدید، قرمز شد. سخت است دیگر؛ باید حالا مدتی اینجا بایستید. ورود شما در این منطقه‌ی ممنوعه، برای ‌خاطر آسایش خودتان و دل خودتان، موجب میشود که چند ده برابر شما گاهی آدم و اتومبیل در دو طرف مسیر کارشان دچار ‌اختلال بشود؛ آن کسی هم که به عنوان پلیس راهنمائی آن وسط ایستاده که باید کار را تنظیم کند، دچار مشکل بشود. خوب، ‌قانون را رعایت کنید تا این همه مشکل به وجود نیاید. ببینید، این یک مثال واضحی است که به طور روزمره با آن مواجه‌ایم و ‌لذا غالباً هم رعایت میکنند. همه‌ی جاها قانون همین است. اگر رعایت قانون شد، کارها روان میشود؛ اگر بی‌قانونی آمد وسط ‌میدان - که هر کسی هم برای بیقانونىِ خودش بالاخره یک توجیهی دارد؛ یکی میگوید آقا این قانون حق من را ضایع کرد، این ‌قانون نمیدانم چنین بود، این قانون چنان بود؛ اما این توجیه‌ها قابل قبول نیست - کارها مختل میشود‌.‌
اگر بی‌قانونی رائج شد، کارها گره خواهد خورد؛ ترافیک سنگین خواهد شد، گره‌های ترافیکی به وجود می‌آید، کار مردم از بین ‌میرود، مصالح مردم پامال میشود. همه بایستی به قانون احترام بگذارند. و من به شما عرض بکنم؛ این مورد هم مثل موارد دیگر از ‌چیزهائی است که فرهنگ آن بایستی از نخبگان سرریز بشود به بدنه‌ی جامعه. اگر شما که جزو نخبگان هستید، قانون را رعایت ‌نکردید، انتظار نداشته باشید که بدنه‌ی جامعه قانون را رعایت کند. ادعای نخبگی بکنیم - نخبگی سیاسی، نخبگی علمی - اما ‌در همان مورد کارِ خودمان به قانون بیاعتنائی کنیم‌.۱۳۸۸/۰۴/۰۳

لینک ثابت
قانون

بنده مُصر بودم و هستم و خواهم بود بر اجرای قانون؛ یعنی یک قدم از قانون فراتر نخواهیم رفت؛ قانون کشورمان، قانون جمهوری ‌اسلامی. مطمئناً نه نظام، نه این مردم به هیچ قیمتی زیر بار زور نخواهند رفت. نقطه‌ی مقابل قانون‌گرائی و انقیاد در مقابل قانون، ‌دیکتاتوری است... در زمینه‌ی روحىِ همه‌ی ما یک میل به دیکتاتوری وجود دارد؛ این را باید سرکوب کنید... این فیلِ مستِ درون ‌را با چکش قانون و دین و تعبد دائماً سر به راه نگه داریم. اگر خود ما علاج نکنیم، علاجش مشکل خواهد شد. اگر انقیاد به قانون ‌نبود، روح دیکتاتوری یواش یواش بروز خواهد کرد.‌۱۳۸۸/۰۴/۰۳
لینک ثابت
قانون

قانون را اهمیت بدهید. قانون - وقتی که با ساز و کار قانون اساسی پیش رفت - حتمیت و جزمیت پیدا میکند. ممکن است... ‌مجلس یا دولت یا دیگران مقدماتی فراهم کنند که آن قانون عوض بشود - با طرحهایی که در مجلس می‌آید، با لوایحی که دولت ‌میدهد، با تصمیم‌سازیهایی که در بخشهای مختلف انجام میگیرد - عیبی ندارد؛ اگر قانون نقص دارد، ضعف دارد و غلط است، ‌عوض بشود؛ اما تا مادامی که قانون، قانون است، حتماً بایستی به آن عمل بشود و به آن اهمیت داده بشود. من این را تأکید ‌میکنم. در بخشهای مختلف همین‌جور است. ممکن است یک چیزی را شما معتقد باشید که روال قانونیاش درست طی نشده، یا ‌متصدی این کار قوه‌ی مجریه نیست؛ وقتی که قانون مجلس - با همان ساز و کار قانون اساسی - به دولت ابلاغ شد، قوه‌ی مجریه ‌باید آن را قانون بداند. حالا اگر چنانچه ضعف یا چیز دیگری وجود دارد، عواملِ دیگری وجود دارد که اگر قانون مشکلاتی دارد، ‌بایستی آن را از بین ببرند؛ چه در خود مجلس، چه در شورای نگهبان و از این قبیل. به قانون اهمیت بدهید‌.۱۳۸۷/۰۶/۰۲
لینک ثابت
قانون

قانون و اجرا بایستی با معیارهای خدایی و با مقررات الهی باشد؛ یعنی با احکام اسلامی یا با احکام مشخص یا با کلیات و آنچه که ‌از اسلام دانسته شده و فهمیده شده است، منطبق باشد و معارض نباشد.‌۱۳۸۷/۰۳/۲۱
لینک ثابت
قانون

قانون باید جامع باشد، باید کامل باشد، باید ماندگار باشد، باید کارشناسی شده باشد، باید گرهگشا باشد، باید ناظر به مشکلات ‌زندگی مردم باشد. نمی‌گوییم قانونی که برای کوتاه‌مدت یک گره‌ای را باز می‌کند، لازم نیست، چرا؛ بعضی از قوانین هست که یک ‌گره کوتاه‌مدت را باز می‌کند، چاره‌ای هم نیست، بایستی این قانون گذاشته شود - اینجور قوانین هم داریم - لیکن طبع اکثری و ‌طبیعی قوانین این است که ماندگار، قابل تطبیق با شرایط گوناگون، مفید، صریح، شفاف و غیر قابل تأویل باشد؛ در چارچوب ‌همان حدود و اختیاراتی که قانون اساسی برای مجلس شورای اسلامی معین کرده [است].‌۱۳۸۷/۰۳/۲۱
لینک ثابت
قانون

یکی از اهمیتهای قانون... [این] است که قانون هر روز با عوارض گوناگون تغییر پیدا نکند؛ یعنی قانونگذار ملاحظه‌ی خاطرجمعىِ ‌مخاطب خودش را که مردم هستند، بکند. کسی می‌خواهد اقدامی بکند، کسی می‌خواهد سرمایه‌گذاری ای بکند، کسی می‌خواهد ‌یک حرکتی انجام بدهد، کسی می‌خواهد یک رشته‌ی کاری را برای خودش انتخاب کند، خاطر جمع باشند که این قانون، قانونی ‌نیست که امروز می‌آید، فردا با یک انگیزه‌ی دیگری عوض می‌شود‌۱۳۸۷/۰۳/۲۱
لینک ثابت
قانون

قانون تحت تأثیر نفوذ این و آن... نباید قرار بگیرد. ما در مجالس قانون‌گذاری دنیا شنیدیم - شاید حالا یک مواردی هم در بین ‌خودمان دیده شده است، نمی‌‌توانیم بکلی بگوییم نبوده است - که گاهی برای اینکه منفعت یک کسی یا یک کسان معدودی ‌تأمین بشود، با عجله‌ی تمام یک قانونی در یک مجلسی از مجالس دنیا گذشته است و بعد که آن غرض حاصل شده است، به ‌فاصله‌ی مدت کوتاهی - چند ماه - آن قانون نسخ شده! از این قبیل موارد داشته‌ایم. خیلی بایستی مراقبت کرد که قانون تحت ‌نفوذ افراد متنفذ قرار نگیرد.‌۱۳۸۷/۰۳/۲۱
لینک ثابت
قانون

قانون باید کارآمد، روان، شفاف، روزآمد و با این حال با نگاه بلندمدت،‌دارای گستره‌ئی هرچه پهناورتر و قابل ماندگاری،‌ و یکسره ‌معطوف به نیازهای مردم و منافع عمومی باشد. نگرش جزئی، بخشی،‌ شخصی و یا خدای نخواسته با نگاه لجاجت‌آمیز در ‌قانون‌گذاری، بی‌سود و احیاناً زیانبار است. اولویتها باید ترجیح یابد، تناقض و تکرار در قوانین باید ریشه‌کن شود،‌ و از خرد جمعی ‌و کارشناسی در تدوین قوانین بیشترین بهره گرفته شود.‌۱۳۸۷/۰۳/۰۷
لینک ثابت
قانون

مرّ قانون باید رعایت شود. گاهی ممکن است انسان به نظرش برسد که اگر اینجا بر طبق قانون عمل کنیم، مصلحت نباشد. در ‌همان‌جا رعایت قانون از رعایت آن مصلحت بالاتر و لازم‌تر است؛ چون اگر چنانچه بنا شد که با نظر اشخاص و افراد و ‌مصلحت‌اندیشىِ این و آن، معیارها و ضابطه‌ها به هم بخورد، دیگر ضابطه‌ای باقی نخواهد ماند؛ یک روز یک کسی یک جور ‌مصلحت میداند، یک روزِ دیگر کس دیگری جور دیگری ممکن است مصلحت بداند، یا در یک روز دو نفر دو جور مصلحت بدانند؛ ‌لذا دیگر قانونی باقی نمی‌ماند، ضابطه‌ای باقی نمی‌ماند. ضابطه مقدم است بر هر مصلحت‌اندیشی، بر هر نگاه و دید و ‌بینش.‌۱۳۸۶/۰۴/۲۰
لینک ثابت
قانون

قانون، یکی از ابزار نظارت است. خودِ قانون یک عامل نهاده شده‌ی در داخل قوه‌ی قضائیه است که برای نظارت بر قوه‌ی قضائیه، ‌عامل بسیار مهم و مؤثری است. معیار، قانون باشد و قوانین نقض نشود؛ تخصیص نخورد؛ تقیید نخورد؛ از گستره‌ی قانون به دلایل ‌گوناگون چیزی حذف نشود‌.۱۳۸۴/۰۴/۰۷
لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی
ایران همدل

شرکت در پویش ایران همدل

ورود به صفحه پرداخت