سینما / سینماگران/تلویزیون / فیلم/ فیلمسازی
تظاهر دروغین به وجود عدالت در آمریکا در فیلمهای سینمائی
در خبرهای جهانی میخوانیم که در فصل تابستان در شهرهای ایالتهای مختلف آمریکا، افرادی از گرما میمیرند! خب، چرا کسی از گرما بمیرد؟ این غیر از این است که سرپناه ندارند، خانه ندارند، جا ندارند؟ آمریکا همان کشوری است که ثروتمندترین آدمهای دنیا و گردنکلفتترین شرکتها و کارتلها و تراستهای دنیا در آن کشور هستند؛ بیشترین سود تجارتهای سلاح در آن کشور است؛ اما در کشوری که آن ثروتهای افسانهای وجود دارد، عدهای در تابستان از گرما، و در زمستان از سرما جان میدهند و میمیرند! این معنایش عدم وجود عدالت است. حالا در فیلمهای سینمائی و ادعاهای افسانهای و داستانی، شکلهائی از عدالت را نمایش بدهند؛ خب، این با واقعیت فاصلهاش بسیار زیاد است. در کشورهائی که با شیوهی اقتصادىِ سرمایهداری اداره میشوند و نام لیبرالیسم - آزادگرائی - را روی خودشان گذاشتهاند، یک چنین بدبختیهائی وجود دارد؛ در آنجا واقعیت زندگی این است.۱۳۹۱/۰۷/۲۲
لینک ثابت
واکنش گستردهی ملتهای مسلمان نسبت به فیلم موهن علیه پیامبر اسلام
شما ببینید امروز در دنیای اسلام چه خبر است؛ ملتهای مسلمان چه جوش و خروشی از خود نشان میدهند. اکثر هم این فیلم را ندیدند؛ همین قدر اطلاع پیدا کردند که یک چنین اهانتی انجام گرفته، شما ببینید چه غلیانی در دنیای اسلام هست. کشورهای مسلمان، ملتهای مسلمان، بدون اینکه کسی از آنها بخواهد، بدون اینکه کسی آنها را تحریک کند، حرکت میکنند میآیند، با همهی وجود، از اعماق دل، ارادت و محبت خودشان را به پیغمبرشان فریاد میکنند؛ این خیلی ارزش دارد. صحنهی عجیبی شد. در خود کشورهای غربی، در آنجائی که بتهای بزرگ و مستکبرین و طواغیت گردنکش نشستهاند و علیه اسلام و امت اسلامی به طور مرتب برنامهریزی میکنند، در اروپا، در آمریکا، در کشورهای گوناگونِ غیر مسلمان، مسلمانها و گاهی غیر مسلمانها آمدند وسط میدان.۱۳۹۱/۰۷/۰۳
لینک ثابت
فیلمهای ضداسلام از حلقههای زنجیرهی پلید اهانت به اسلام و پیامبر اعظم هستند
میخواهند مقدسات اسلامی را در چشم نسلهای جوان در دنیای اسلام از جایگاه رفیع خود فروافکنده و احساسات دینی آنان را خاموش کنند. اگر از حلقههای قبلی این زنجیرهی پلید، یعنی سلمان رشدی و کاریکاتوریست دانمارکی و کشیشهای امریکایی آتشزنندهی قرآن حمایت نمیکردند و دهها فیلم ضد اسلام را در بنگاههای وابسته به سرمایهداران صهیونیست سفارش نمیدادند، امروز کار به این گناه عظیم و غیر قابل بخشش نمیرسید.
متهم اول در این جنایت، صهیونیسم و دولت امریکا است. سیاستمداران امریکا اگر در ادعای دخالت نداشتن خود صادقند، باید عاملان این جنایت شنیع و پشتیبانان مالی آن را که دل ملتهای مسلمان را به درد آوردهاند، به مجازات متناسب با این جرم بزرگ برسانند.۱۳۹۱/۰۶/۲۳
لینک ثابت
در مورد آزادگان باید فیلم خوب ساخته شود
انصافاً در طول این بیست و دو سالی که از بازگشت اسیران عزیز ما و آزادگان بلندآوازهی ما میگذرد، کمکاری صورت گرفته. ما باید چندین برابرِ آنچه که تاکنون کتاب نوشته شده است، در این خصوص کتاب داشته باشیم. ما باید فیلمهای هنری برجستهای از وضع آزادگانمان در اردوگاهها و زندانها داشته باشیم. شما ببینید غربیها و مؤسسات بزرگ فیلمسازی چقدر راجع به ماجراهای اسارتهائی که در جنگ دوم یا جنگ اول داشتند، فیلم تهیه کردند؛ فیلمهای خوب، فیلمهای برجسته؛ در حالی که آنچه در آن فیلمها وجود دارد، نشاندهندهی روحیات مادی آن اسیرانی است که گرفتار شده بودند؛ که در زندگی آنها، در حرفهای آنها، در معاملات آنها به چشم میخورد. همچنان که شنیدم مأمور صلیب سرخ به آزادگان ما در دوران اسارت میگفته است که ما وقتی به اردوگاههای اسیران جنگ در کشورهای دیگر میرویم، سرخوردگی و افسردگی و خودزنی و خودکشی و اینها مشاهده میکنیم؛ چرا شما ندارید؟ او باید این سؤال را میکرد. جوابش معلوم است: وقتی دل با معنویت آشنا نبود، با خدا آشنا نبود، نتیجهاش همان است. وقتی دل با خدا آشنا بود، وقتی احساس ارتباط کرد، وقتی احساس اعتماد کرد، وقتی خود را تنها ندید، وقتی در درون سلولهای تنگ و شکنجهبار، بهشت معنوی را با خود مشاهده کرد - آنچنان که در بیانات این عزیزان بود و در خاطراتی که نوشته شده، هست - دیگر افسردگی جائی ندارد، سرخوردگی جائی ندارد، خودکشی معنا ندارد. این یک بخش از قضیه است، که ما باید از ذرهذرهی این بحر عمیق و وسیع - که زندگی آزادگان است - بیشتر از این مطلع باشیم، که مطلع نیستیم.
فیلمهای خوبی باید ساخته شود، کتابهای خوبی باید نوشته شود، خاطرهها باید گفته شود. همین خاطرههائی که امروز گفته شد، یک دنیا حرف در اینها هست؛ چقدر خوب است که اینها پخش شود. من نظرم این است که همین خاطراتی که امروز گفته شد، عیناً در صدا و سیما منتشر شود، پخش شود، تا مردم بشنوند؛ اینها ذخائر ماست، اینها سرمایههای ماست؛ همین سرمایههاست که اسلام را نگه داشت، شیعه را نگه داشت، جمهوری اسلامی را به قدرت و عزت رساند، ملت ایران را در دنیا سرافراز کرد. این یک بعد قضیه است.۱۳۹۱/۰۵/۲۵
لینک ثابت
تظاهر دروغین به وجود عقل، اخلاق و معنویت در غرب در فیلمهای سینمائی
اگر شما اوضاع و احوال قرن هجدهم و قرن نوزدهم و قرن بیستم میلادی را مطالعه کرده باشید - همانی که خود غربیها تدوین کردند و گفتند، نه آنچه که مخالفان آنها و دشمنان آنها تدوین کردند - میبینید که اینها چه کردند در شرق آسیا، در هند، در چین، در آفریقا، در آمریکا؛ چه بلائی بر سر بشریت آوردند؛ چه جهنمی برای ملتها و انسانها به وجود آوردند و آنها را سوزاندند؛ فقط برای بهرهکشی، برای استثمار. در علم پیشرفت کردند، در فناوری پیشرفت کردند، صنعت خودشان را به اوج رساندند، اما این را در خدمت بدبخت کردن ملتها به کار بردند؛ چرا؟ چون آن تمدن پایهی معنوی نداشت، معنویت در آن نبود. وقتی معنویت نبود، اخلاق هم نخواهد بود. ادعای آنها نسبت به اخلاق، ادعای دروغین است؛ هیچ واقعیتی ندارد. بله، در فیلمهای سینمائی، در تلاش هالیوودی، اخلاق هست، صبر هست، عقل هست؛ اما در واقعیت زندگی، این حرفها وجود ندارد. وقتی دوری از معنویت شد، این میشود.۱۳۹۱/۰۴/۳۱
لینک ثابت
شکست دستگاه های تبلیغاتی غرب و هالیوود در ایجاد هراس از اسلام و حکومت اسلامی
یک حادثهى مهم دیگر این است که در تونس و مصر، مردم به اسلام رأى دادند. در مصر حدود هفتاد و پنج درصدِ مردم رفتند پاى صندوقهاى رأى و به گروههاى اسلامى رأى دادند؛ در تونس هم شبیه همین؛ اینها خیلى مهم است. این معنایش این است که همهى تلاشى که آمریکائىها و غربىها و دستگاههاى تبلیغاتى و هالیوود و غیره و غیره از لج جمهورى اسلامى در این سالها انجام دادند براى اینکه اسلامهراسى کنند و حکومت اسلامى هراسى کنند، نقش بر آب شده است؛ مردم طرفدار اسلامند.۱۳۹۰/۱۱/۱۴
لینک ثابت
تخریب تعالی و بنیانهای فکری بشر توسط هالیوود
برجستگىهاى یک جامعه در این زمینههاى ذهنى و فکرى و علمى باید در خدمت تعالى انسان قرار بگیرد. امروز در دنیا اینجور نیست؛ امروز در دنیا نه علم در خدمت تعالى انسان است، نه هنر و نه بقیهى چیزها. خب، یک نمونهى هنر، سینماست. قلهى سینماى دنیا، هالیوود است. این دستگاههاى هنرى دنیا چقدر به اخلاق بشرى، به معنویت انسان، به امیدبخشى به انسان کمک میکنند؟ عکس قضیه است؛ نمیشود گفت صفر، مبالغى زیر صفر! یعنى بنیانهاى اخلاقى را، بنیانهاى فکرى را، تعالى بشرى را تخریب میکنند. امروز در دنیا، هنر در خدمت تعالى انسان نیست؛ علم هم همین جور.۱۳۹۰/۰۷/۲۶
لینک ثابت
سکوت مافیاهای فیلمسازی غربی نسبت به فاجعههای انسانی در فلسطین
بیش از شش دهه از فاجعهى غصب فلسطین میگذرد. عوامل اصلى این فاجعهى خونین، همه شناختهشدهاند و دولت استعمارگر انگلیس در رأس آنهاست، که سیاست و سلاح و نیروى نظامى و امنیتى و اقتصادى و فرهنگى آن و سپس دیگر دولتهاى مستکبر غربى و شرقى، در خدمت این ظلم بزرگ به کار افتاد. ملت بىپناه فلسطین در زیر چنگال بىرحم اشغالگران، قتلعام و از خانه و کاشانهى خود رانده شد. تا امروز هنوز یکصدم فاجعهى انسانى و مدنىاى که به دست مدعیان تمدن و اخلاق، در آن روزگار اتفاق افتاد، به تصویر کشیده نشده و بهرهاى از هنرهاى رسانهاى و تصویرى نیافته است. اربابان عمدهى هنرهاى تصویرى و سینما و تلویزیون و مافیاهاى فیلمسازىِ غربى این را نخواسته و اجازهى آن را ندادهاند. یک ملت در سکوت، قتلعام و آواره و بىخانمان شد.۱۳۹۰/۰۷/۰۹
لینک ثابت
نمایشنامه آی باکلاه آی بیکلاه، نمایانگر بسیاری از روشنفکران دینی قبل انقلاب
من یک وقت از یک نمایشنامهای نقل کردم آقای روی ایوان [را] که پائین نمیآید توی مردم نمیآید با متن قضیه کار ندارد با میدان کار ندارد، بالای ایوان مینشیند تماشا میکند حرف میزند! خب خیلی از روشنفکرهای دینی اینجوری بودند.۱۳۸۹/۱۲/۰۹
لینک ثابت
ارائه محتوای دینی؛ وظیفه ی روحانیون نسبت به جامعه ی فیلمسازی متعهد
دویست سیصد نفر از هنرمندهای مطرح کشور در بخشهای مختلف اینجا آمدند - پارسال بود یا کی بود - و با من ملاقات کردند. یک مقداری آنها صحبت کردند، یک مقداری ما صحبت کردیم. بعد من به نکتهای توی همان مجلس توجه کردم و همانجا هم گفتم اگر شماها که فیلمسازید یا هنرمندید یا بازیگرید یا کارگردانید، از من بپرسید که ما میخواهیم فیلم دینى درست کنیم، دربارهى چه موضوعى فیلم دینى درست کنیم؟ فرض کنید در باب حجاب میخواهیم مثلًا فیلم بسازیم، محتواى این چه باشد، از کجا شروع کنیم، چى بیان کنیم به مردم؟ اعتقاد مردم را دربارهى مسئلهى توحید یا مسئلهى نبوت یا مسئلهى ولایت یا مسئلهى ولایت فقیه یا مسئلهى امام (رضوان اللَّه علیه) میخواهیم تقویت کنیم، موضوع و محتوا چه باشد؟ این آدمى که در محیط غیر دینى پرورش پیدا کرده، هرگز علم دین نخوانده، خیلىشان با قرآن آشنا نیستند، با نهجالبلاغه و حدیث آشنا نیستند، چه میدانند چه باید بیاید در محتواى این فیلمها. ما که میدانیم، باید آماده کنیم و کمک کنیم. وقتى ما توانستیم این فکرها را منظم کنیم، مرتب کنیم، منطقى کنیم، قابل فهم کنیم، باورپذیر کنیم، آن را در مجموعههائى در اختیار گذاشتیم، این هنرمند وقتى میخواند، خودش تحت تأثیر قرار میگیرد. لذا هنرمندى که سابقهى دینى و ریشهى دینى دارد، انسان مىبیند فیلم خوبى هم اتفاقاً میسازد؛ که البته بندرت مواردى پیش مىآید.پس کار ماست، کار روحانیت است که در این زمینه این کمبودها را برطرف کند.۱۳۸۹/۰۶/۲۵
لینک ثابت
اهانت به قرآن، ثمره مبارزه هالیوود با اسلام و قرآن
اهانت جنونآمیز و نفرتانگیز و مُشمئزکننده به قرآن مجید در کشور آمریکا که در سایهى امنیت پلیسى آن کشور اتفاق افتاد، حادثهى تلخ و بزرگى است که نمىتوان آن را تنها در حدّ یک حرکت ابلهانه از سوى چند عنصر بىارزش و مزدور به حساب آورد. این یک اقدام محاسبهشده از سوى مراکزى است که از سالها پیش به این طرف، سیاست اسلامهراسى و اسلامستیزى را در دستور کار خود قرار داده و با صدها شیوه و هزاران ابزار تبلیغاتى و عملیاتى، به مبارزه با اسلام و قرآن پرداختهاند. این حلقهى دیگرى از زنجیرهى ننگینى است که با خیانت سلمان رشدى مرتد آغاز شد و با حرکت کاریکاتوریست خبیث دانمارکى و دهها فیلم ضد اسلام ساختهشده در هالیوود ادامه یافت و اکنون به این نمایش نفرتانگیز رسیده است. پشت صحنهى این حرکات شرارتبار چیست و کیست؟۱۳۸۹/۰۶/۲۲
لینک ثابت
لزوم توجه به محتوای فیلمهای ارزشی
بعد از آنکه مصرف فرهنگى را پیدا کردیم، قلمى که باید این بودجه صرف آن بشود، پیدا کردیم، برویم سراغ محتوایش. بالاخره میخواهیم فیلم بسازیم. مثلًا میخواهیم ده تا فیلم انقلابى بسازیم؛ ده تا فیلمى که حامل ارزشها باشد. یا میخواهیم فلان تعداد کتاب منتشر کنیم؛ محتواهایش چه باشد، چه جورى باشد، با چه قوّتى، با چه استحکامى، با چقدر مایهى علمى و هنرى که در آنجا به کار برده میشود؟ اینها خیلى کارهاى سخت و ظریفى است.
در زمینههاى فرهنگى، دنبال کارهاى تشریفاتى و ویترینى نباشید. نمایش دادن کار فرهنگى، نه اینکه فایدهاى ندارد؛ ضرر هم دارد. در زمینهى فرهنگ باید دنبال کارهاى محتوائى و اصیل و واقعى رفت، که امروز نیاز عمدهى کشور هم این است.۱۳۸۹/۰۶/۰۸
لینک ثابت
لزوم فعالیت مدیریتهای فرهنگی برای تولید نمایش متناسب با خواستههای فرهنگی
یک اشکالى شد که چرا کالاى فرهنگىِ مناسب با عدالت تولید نمیشود. این اشکال ما هم هست؛ کاملاً درست است. کالاهاى فرهنگىِ تولیدى ما رسا نیست. با اینکه ما هنرمند خوب داریم، نویسندهى خوب داریم، بازیگر خوب داریم، اما نمایش متناسب با خواستههاى فرهنگىمان کم به وجود مىآید. لازم است مدیریتهاى فرهنگى یک مقدارى در این زمینهها بیشتر کار کنند.۱۳۸۹/۰۵/۳۱
لینک ثابت
لزوم فراهم آوردن زیرساختهای فرهنگی برای ساخت فیلم انقلابی
البته میدانید، اینجور کارها کارهائى نیست که یکشبه به وجود بیاید. یعنى اینجور نیست که حالا بگوئیم خیلى خوب، کالاى فرهنگى تولید کنیم، همین الان بروند و براى مثلاً شش ماه آینده یا یک سال آینده، ده تا، بیست تا - یا بیشتر یا کمتر - فیلم انقلابى، فرهنگى و اسلامى درست کنند. اینها همه زیرساختهائى لازم دارد - مثل زیرساختهاى طبیعى - تا این زیرساختها فراهم نباشد، کار به وجود نمىآید. این زیرساختها بعضىاش کاملاً فراهم نیست، که اینها در طول زمان باید به وسیلهى دولتهاى مختلف، به وسیلهى مسئولین گوناگون فراهم میشده؛ بعضى حتّى در یک دورههائى تخریب هم شده! در بعضى از دورهها، بعضى از زیرساختهاى اعتقادى و فرهنگى ما نه فقط درست نشده، حتّى تخریب هم شده! خوب، حالا باید اینها را روبهراه کنند. ولى اشکال، اشکال واردى است؛ من هم این اشکال را دارم؛ هم به صدا و سیما، هم به وزارت ارشاد، هم به سازمان تبلیغات و حوزهى هنرى. ما با اینها نشست و برخاست هم داریم. من مىنشینم بحث میکنم، استدلال میکنم؛ یعنى کارى که بعضى از مسئولین اجرائى باید بکنند، متأسفانه من ناچار خودم این کار را بر عهده میگیرم. همین اواخر با مسئولین فرهنگى راجع به همین مسائل هنرى و سینمائى و هنرهاى نمایشى و غیره نشستهاى متعددى داشتیم. نشستیم بحث کردیم، حرف زدیم؛ امیدواریم انشاءاللَّه به یک جاهاى خوبى برسد. به هر حال این مطالبهى شما مطالبهى درستى است.۱۳۸۹/۰۵/۳۱
لینک ثابت
هنرهای نمایشى امروز براى ما از همیشه مهمتر است
علت اینکه من میگویم آماده هستم و حوصله دارم از شماها بشنوم، این است که به نظر من تلویزیون، صدا و سیما و بخصوص بخش هنر نمایشى - بخش سریال و فیلم- امروز براى ما از همیشه مهمتر است. من به هیچ وجه یک نگاه مسامحى و گذرا و بارى به هر جهتى نسبت به تلویزیون ندارم. هنرهاى نمایشى خیلى مهمند؛ ابعاد تأثیرگذارى و فرهنگسازى هنرهاى نمایشى خیلى وسیع است و امروز ما به عنوان یک ملتى که چون زنده است، چون حرف دارد، چون احساس هویت و وجود میکند، پس دشمنهاى بزرگى هم دارد، مواجهیم با دشمنىهائى از راههاى مختلف، به شیوههاى مختلف و از جمله به شیوهى استفادههاى هنرى و بیش از همه، هنر نمایش. این نشان میدهد که ما به عنوان یک ملت زنده، به عنوان یک مجموعهاى که در دنیا حرفى براى گفتن داریم و هدفى داریم، چقدر باید روى مسئلهى هنرهاى نمایشى اهتمام بورزیم و سرمایهگذارى مادى و معنوى کنیم. لذا من حقیقتاً به این موضوع اهمیت میدهم.۱۳۸۹/۰۴/۱۲
لینک ثابت
هنرمندان به انتقادهای بیمورد توجه نکنند
امثال بنده که آدمهاى پوستکلفتى هستیم، اگر قرار بود این ظرافتهائى که شماها را اینجور نگران میکند و میلرزاند و به شِکوه و شکایت وادار میکند، ماها را هم این نگرانىها از میدان در ببرد، حالا وضع جور دیگرى میشد. خوب، در حالى که بنده با هنرمندها از شکلهاى مختلف - بیشتر، هنرمندهاى عرصهى شعر و ادبیات و قصه و این حرفها - از دوران جوانى تا حالا زیاد سر و کار داشتم و لطافت و ظرافت روح اینها را میدانم، چه جور من از شما بخواهم و بگویم که آقا به این انتقادها توجه نکنید؛ کار خودتان را بکنید؟ خوب، میگویند، بگویند. بالاخره باب انتقاد باز است. حالا شما ببینید؛ مثلاً همین سریال «یوسف پیامبر». سریالى ساخته شده که تمام جهات شرعى و رعایتهاى گوناگون در آن ملاحظه شده. شرح حال یک پیغمبر هم هست. مبناى کار هم مبناى عفاف است، نه مبناى رائج در فیلمهاى دنیا؛ عشق و شهوت و این چیزها. بعد هم اینجور با استقبال در همهى دنیاى اسلام - شاید بعضى از جاهاى دنیاى غیر اسلام - مواجه شده. خوب، توى روزنامه انتقاد نوشتند، بد گفتند، بصراحت ایراد گرفتند، مشکلات دیگر هم درست کردند؛ بالاخره این چیزها هست. من میخواهم به شما عرض کنم؛ خیلى دغدغهى این را که حالا انتقاد میکنند و حرف میزنند و میگویند، نداشته باشید. اگر بنا باشد این دغدغهها را ملاحظه کنید؛ دغدغههائى که بعضىاش هم شاید واقعى نباشد - یعنى همان روح لطیف هنرمند است که تصور میکند - در واقع توهّم دغدغه است، حقیقتاً امکان کار گرفته میشود؛ این را من تصدیق میکنم. لذا نباید خیلى بر سر این دغدغهها و این نگرانىها درنگ کنید.۱۳۸۹/۰۴/۱۲
لینک ثابت