newspart/index2
مصرف‌‌گرایی / تجمل‌گرایی/مصرف کالای داخلی/کشورهای مصرف/ تولید/اصلاح الگوی مصرف / مصرف‌زدگی/فرهنگ مصرفی
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
مصرف‌‌گرایی

عیوب اساسی در سبک زندگی ما است؛ این دیگر مربوط به مسئولین نیست، مربوط به خود ما و شما آحاد مردم است. ما در سبک زندگی مشکلاتی داریم: یکی از مشکلات ما، مصرف‌گرایی است؛ یکی از مشکلات ما، اسراف و زیاده‌روی و زیاد خرج کردن است؛ یکی از مشکلات ما رفاه‌طلبیِ افراطی است؛ یکی از مشکلات ما اشرافیگری است. اشرافیگری متأسّفانه از طبقات بالا سرریز میشود به طبقات پایین؛ آدم متوسّط -[یعنی] از قشرهای متوسّط- هم وقتی میخواهد میهمانی بگیرد، وقتی میخواهد عروسی بگیرد، مثل اشراف عروسی میگیرد. این عیب است، این خطا است، این ضربه‌ی به کشور میزند. زیاد مصرف کردن، زیادی خواستن، زیادی خوردن، زیادی خرج کردن، جزو عیوب مهمّ ما است در سبک زندگی‌مان.1397/01/01
لینک ثابت
مصرف‌‌گرایی

پرهیز از اسراف؛ کسانی که اهل اسرافند بدانند، این اسراف و زیاده‌روی و ریخت‌و‌پاش که در اسلام این‌همه مذّمت شده است، سرنوشت اقتصاد ملّی را تعیین میکند؛ اگرچنانچه از اسراف و زیاده‌روی و ریخت‌وپاش اموال شخصی، چه آب، چه نان، وسایل تشریفاتی زیادی در مهمانی‌ها، در عقدها، در عروسی‌ها، در بقیّه‌ی ‌مراسم و چه بقیّه‌ی چیزهای دیگر پرهیز بشود، به اقتصاد ملّی کمک میکند.1394/01/01
لینک ثابت
مصرف‌‌گرایی, احساس مسئولیت

اجتناب از اسراف هم یک سرفصل دیگر است؛ اجتناب از اسراف، تضییع مال، هدر دادن منابع عمومی، هدر دادن آب، هدر دادن نان، از بین بردن خاک. خاک یک ثروت است، آب یک ثروت است، نان یک محصول ذی‌قیمت است؛ مراقب باشند، همه مراقب باشند، احساس مسئولیّت کنند، اینها را از بین نبرند.1393/11/29
لینک ثابت
مصرف‌‌گرایی

ما اگر پیشرفت همه‌جانبه را به معنای تمدن‌سازی نوین اسلامی بگیریم - بالاخره یک مصداق عینی و خارجی برای پیشرفت با مفهوم اسلامی وجود دارد؛ اینجور بگوئیم که هدف ملت ایران و هدف انقلاب اسلامی، ایجاد یک تمدن نوین اسلامی است؛ این محاسبه‌ی درستی است - این تمدن نوین دو بخش دارد: یک بخش، بخش ابزاری است؛ یک بخش دیگر، بخش متنی و اصلی و اساسی است. به هر دو بخش باید رسید.
آن بخش ابزاری چیست؟ بخش ابزاری عبارت است از همین ارزشهائی که ما امروز به عنوان پیشرفت کشور مطرح میکنیم: علم، اختراع، صنعت، سیاست، اقتصاد، اقتدار سیاسی و نظامی، اعتبار بین‌المللی، تبلیغ و ابزارهای تبلیغ؛ اینها همه بخش ابزاری تمدن است؛ وسیله است. البته ما در این بخش در کشور پیشرفت خوبی داشته‌ایم. کارهای زیاد و خوبی شده است؛ هم در زمینه‌ی سیاست، هم در زمینه‌ی مسائل علمی، هم در زمینه‌ی مسائل اجتماعی، هم در زمینه‌ی اختراعات - که شما حالا اینجا نمونه‌اش را ملاحظه کردید و این جوان عزیز برای ما شرح دادند - و از این قبیل، الی ماشاءاللّه در سرتاسر کشور انجام گرفته است. در بخش ابزاری، علی‌رغم فشارها و تهدیدها و تحریمها و این چیزها، پیشرفت کشور خوب بوده است.
اما بخش حقیقی، آن چیزهائی است که متن زندگی ما را تشکیل میدهد؛ که همان سبک زندگی است که عرض کردیم. این، بخش حقیقی و اصلی تمدن است؛ مثل مسئله‌ی خانواده، سبک ازدواج، نوع مسکن، نوع لباس، الگوی مصرف، نوع خوراک، نوع آشپزی، تفریحات، مسئله‌ی خط، مسئله‌ی زبان، مسئله‌ی کسب و کار، رفتار ما در محل کار، رفتار ما در دانشگاه، رفتار ما در مدرسه، رفتار ما در فعالیت سیاسی، رفتار ما در ورزش، رفتار ما در رسانه‌ای که در اختیار ماست، رفتار ما با پدر و مادر، رفتار ما با همسر، رفتار ما با فرزند، رفتار ما با رئیس، رفتار ما با مرئوس، رفتار ما با پلیس، رفتار ما با مأمور دولت، سفرهای ما، نظافت و طهارت ما، رفتار ما با دوست، رفتار ما با دشمن، رفتار ما با بیگانه؛ اینها آن بخشهای اصلی تمدن است، که متن زندگی انسان است.
تمدن نوین اسلامی - آن چیزی که ما میخواهیم عرضه کنیم - در بخش اصلی، از این چیزها تشکیل میشود؛ اینها متن زندگی است؛ این همان چیزی است که در اصطلاح اسلامی به آن میگویند: عقل معاش. عقل معاش، فقط به معنای پول در آوردن و پول خرج کردن نیست، که چگونه پول در بیاوریم، چگونه پول خرج کنیم؛ نه، همه‌ی این عرصه‌ی وسیعی که گفته شد، جزو عقل معاش است. در کتب حدیثیِ اصیل و مهم ما ابوابی وجود دارد به نام «کتاب‌العشرة»؛ آن کتاب‌العشرة درباره‌ی همین چیزهاست. در خود قرآن کریم آیات فراوانی وجود دارد که ناظر به این چیزهاست.
خب، میشود این بخش را به منزله‌ی بخش نرم‌افزاری تمدن به حساب آورد؛ و آن بخش اول را، بخشهای سخت‌افزاری به حساب آورد. اگر ما در این بخشی که متن زندگی است، پیشرفت نکنیم، همه‌ی پیشرفتهائی که در بخش اول کردیم، نمیتواند ما را رستگار کند؛ نمیتواند به ما امنیت و آرامش روانی ببخشد؛ همچنان که می‌بینید در دنیای غرب نتوانسته. در آنجا افسردگی هست، ناامیدی هست، از درون به هم ریختن هست، عدم امنیت انسانها در اجتماع و در خانواده هست، بی‌هدفی و پوچی هست؛ با اینکه ثروت هست، بمب اتم هست، پیشرفتهای گوناگون علمی هست، قدرت نظامی هم هست. اصل قضیه این است که ما بتوانیم متن زندگی را، این بخش اصلی تمدن را اصلاح کنیم. البته در انقلاب، در این بخش، پیشرفت ما چشمگیر نیست؛ در این زمینه، ما مثل بخش اول حرکت نکردیم، پیشرفت نکردیم. خب، باید آسیب‌شناسی کنیم؛ چرا ما در این بخش پیشرفت نکردیم؟
بعد از آنکه علتها را پیدا کردیم، آن وقت بپردازیم به این که چگونه میتوانیم اینها را علاج کنیم. اینها به عهده‌ی کیست؟ به عهده‌ی نخبگان - نخبگان فکری، نخبگان سیاسی - به عهده‌ی شما، به عهده‌ی جوانها. اگر در محیط اجتماعی ما گفتمانی به وجود بیاید که ناظر به رفع آسیبها در این زمینه باشد، میتوان مطمئن بود با نشاطی که نظام جمهوری اسلامی و ملت ایران دارند، با استعدادی که وجود دارد، ما در این بخش پیشرفتهای خوبی خواهیم کرد؛ آن وقت درخشندگی ملت ایران در دنیا و گسترش اندیشه‌ی اسلامیِ ملت ایران و انقلاب اسلامی ایران در دنیا آسانتر خواهد شد. باید آسیب‌شناسی کنید و بعد علاج کنید.
نخبگان موظفند، حوزه موظف است، دانشگاه موظف است، رسانه‌ها موظفند، تریبون‌دارها موظفند؛ مدیران بسیاری از دستگاه‌ها، بخصوص دستگاه‌هائی که با فرهنگ و تربیت و تعلیم سروکار دارند، موظفند؛ کسانی که برای دانشگاه‌ها یا برای مدارس برنامه‌ریزی آموزشی میکنند، در این زمینه موظفند؛ کسانی که سرفصلهای آموزشی را برای کتابهای درسی تعیین میکنند، موظفند. اینها همه یک وظیفه‌ای است بر دوش همه. باید ما همگی به خودمان نهیب بزنیم. در این زمینه باید کار کنیم، حرکت کنیم.
بنابراین باید آسیب‌شناسی کنیم؛ یعنی توجه به آسیبهائی که در این زمینه وجود دارد و جستجو از علل این آسیبها. البته ما اینجا نمیخواهیم مسئله را تمام‌شده فرض کنیم؛ فهرستی مطرح میکنیم: چرا فرهنگ کار جمعی در جامعه‌ی ما ضعیف است؟ این یک آسیب است. با اینکه کار جمعی را غربی‌ها به اسم خودشان ثبت کرده‌اند، اما اسلام خیلی قبل از اینها گفته است: «تعاونوا علی البرّ و التّقوی»، یا: «و اعتصموا بحبل اللّه جمیعا». یعنی حتّی اعتصام به حبل‌اللّه هم باید دسته‌جمعی باشد؛ «و لا تفرّقوا». چرا در برخی از بخشهای کشورمان طلاق زیاد است؟ چرا در برخی از بخشهای کشورمان روی آوردن جوانها به مواد مخدر زیاد است؟ چرا در روابط همسایگی‌مان رعایتهای لازم را نمیکنیم؟ چرا صله‌ی رحم در بین ما ضعیف است؟ چرا در زمینه‌ی فرهنگ رانندگی در خیابان، ما مردمان منضبطی به طور کامل نیستیم؟ این آسیب است. رفت‌وآمد در خیابان، یکی از مسائل ماست؛ مسئله‌ی کوچکی هم نیست، مسئله‌ی اساسی است. آپارتمان‌نشینی چقدر برای ما ضروری است؟ چقدر درست است؟ چه الزاماتی دارد که باید آنها را رعایت کرد؟ چقدر آن الزامات را رعایت میکنیم؟ الگوی تفریح سالم چیست؟ نوع معماری در جامعه‌ی ما چگونه است؟ ببینید چقدر این مسائل متنوع و فراگیرِ همه‌ی بخشهای زندگی، داخل در این مقوله‌ی سبک زندگی است؛ در این بخش اصلی و حقیقی و واقعی تمدن، که رفتارهای ماست. چقدر نوع معماری کنونی ما متناسب با نیازهای ماست؟ چقدر عقلانی و منطقی است؟ طراحی لباسمان چطور؟ مسئله‌ی آرایش در بین مردان و زنان چطور؟ چقدر درست است؟ چقدر مفید است؟ آیا ما در بازار، در ادارات، در معاشرتهای روزانه، به همدیگر به طور کامل راست میگوئیم؟ در بین ما دروغ چقدر رواج دارد؟ چرا پشت سر یکدیگر حرف میزنیم؟ بعضی‌ها با داشتن توان کار، از کار میگریزند؛ علت کارگریزی چیست؟ در محیط اجتماعی، برخی‌ها پرخاشگری‌های بی‌مورد میکنند؛ علت پرخاشگری و بی‌صبری و نابردباری در میان بعضی از ماها چیست؟ حقوق افراد را چقدر مراعات میکنیم؟ در رسانه‌ها چقدر مراعات میشود؟ در اینترنت چقدر مراعات میشود؟ چقدر به قانون احترام میکنیم؟ علت قانون‌گریزی - که یک بیماری خطرناکی است - در برخی از مردم چیست؟ وجدان کاری در جامعه چقدر وجود دارد؟ انضباط اجتماعی در جامعه چقدر وجود دارد؟ محکم‌کاری در تولید چقدر وجود دارد؟ تولید کیفی در بخشهای مختلف، چقدر مورد توجه و اهتمام است؟ چرا برخی از حرفهای خوب، نظرهای خوب، ایده‌های خوب، در حد رؤیا و حرف باقی میماند؟ که دیدید اشاره کردند. چرا به ما میگویند که ساعات مفید کار در دستگاه‌های اداری ما کم است؟ هشت ساعت کار باید به قدر هشت ساعت فایده داشته باشد؛ چرا به قدر یک ساعت یا نیم ساعت یا دو ساعت؟ مشکل کجاست؟ چرا در بین بسیاری از مردم ما مصرف‌گرائی رواج دارد؟ آیا مصرف‌گرائی افتخار است؟ مصرف‌گرائی یعنی اینکه ما هرچه گیر می‌آوریم، صرف اموری کنیم که جزو ضروریات زندگی ما نیست. چه کنیم که ریشه‌ی ربا در جامعه قطع شود؟ چه کنیم که حق همسر - حق زن، حق شوهر - حق فرزندان رعایت شود؟ چه کنیم که طلاق و فروپاشی خانواده، آنچنان که در غرب رائج است، در بین ما رواج پیدا نکند؟ چه کنیم که زن در جامعه‌ی ما، هم کرامتش حفظ شود و عزت خانوادگی‌اش محفوظ بماند، هم بتواند وظائف اجتماعی‌اش را انجام دهد، هم حقوق اجتماعی و خانوادگی‌اش محفوظ بماند؟ چه کنیم که زن مجبور نباشد بین این چند تا، یکی‌اش را انتخاب کند؟ اینها جزو مسائل اساسی ماست. حد زاد و ولد در جامعه‌ی ما چیست؟ من اشاره کردم؛ یک تصمیمِ زمان‌دار و نیاز به زمان و مقطعی را انتخاب کردیم، گرفتیم، بعد زمانش یادمان رفت! مثلاً فرض کنید به شما بگویند آقا این شیر آب را یک ساعت باز کنید. بعد شما شیر را باز کنی و بروی! ماها رفتیم، غافل شدیم؛ ده سال، پانزده سال. بعد حالا به ما گزارش میدهند که آقا جامعه‌ی ما در آینده‌ی نه چندان دوری، جامعه‌ی پیر خواهد شد؛ این چهره‌ی جوانی که امروز جامعه‌ی ایرانی دارد، از او گرفته خواهد شد. حد زاد و ولد چقدر است؟ چرا در بعضی از شهرهای بزرگ، خانه‌های مجردی وجود دارد؟ این بیماری غربی چگونه در جامعه‌ی ما نفوذ کرده است؟ تجمل‌گرائی چیست؟ بد است؟ خوب است؟ چقدرش بد است؟ چقدرش خوب است؟ چه کار کنیم که از حد خوب فراتر نرود، به حد بد نرسد؟ اینها بخشهای گوناگونی از مسائل سبک زندگی است، و ده‌ها مسئله از این قبیل وجود دارد؛ که بعضی از اینهائی که من گفتم، مهمتر است. این یک فهرستی است از آن چیزهائی که متن تمدن را تشکیل میدهد. قضاوت درباره‌ی یک تمدن، مبتنی بر اینهاست.
نمیشود یک تمدن را به صرف اینکه ماشین دارد، صنعت دارد، ثروت دارد، قضاوت کرد و تحسین کرد؛ در حالی که در داخل آن، این مشکلات فراوان، سراسر جامعه و زندگی مردم را فرا گرفته. اصل اینهاست؛ آنها ابزاری است برای اینکه این بخش تأمین شود، تا مردم احساس آسایش کنند، با امید زندگی کنند، با امنیت زندگی کنند، پیش بروند، حرکت کنند، تعالی انسانیِ مطلوب پیدا کنند.1391/07/23

لینک ثابت
مصرف‌‌گرایی

ما امروز متأسفانه دچار اسراف و مصرف‌زدگی هستیم. من بارها این را عرض کرده‌ام، باز هم عرض میکنم؛ این خطر است در راه ما. مصرف‌زدگی را باید کم کنیم، حرص به متاع و کالای دنیا را باید کم کنیم. تا یک شایعه‌ای درست میشود که فلان چیز کم است، مردم هجوم می‌آورند برای اینکه بیشتر آن را جمع کنند، که نبادا دچار کمبود آن شوند؛ در حالی که آن شی‌ء ممکن است جزو چیزهای لازم زندگی هم نباشد. خب، اگر آن جنس کم هم نیست، همین هجوم مردم آن را کم میکند. ما به این مسئله توجه نمیکنیم. این یکی از ضعفهای ماست؛ ما این ضعف را باید برطرف کنیم.1390/11/14
لینک ثابت
مصرف‌‌گرایی

غرب در دهه‌های بیداری اسلامی و بویژه سالهای اخیر پس از شکستهای پیاپی از ایران و افغانستان تا عراق و لبنان و فلسطین و اینک مصر و تونس و ... کوشیده است پس از شکست تاکتیک اسلام‌ستیزی و خشونت علنی، به تاکتیک بدل‌سازی و تولید نمونه‌های تقلبی دست بزند، تا عملیات تروریزم ضد مردمی را به جای «شهادت‌طلبی»، «تعصب و تحجر و خشونت» را به جای «اسلامگرائی و جهاد»، «قومیت‌گرائی و قبیله‌بازی» را به جای «اسلام‌خواهی و امت‌گرائی»، «غربزدگی و وابستگی اقتصادی و فرهنگی» را به جای «پیشرفت مستقل»، سکولاریزم» را به جای «علم‌گرائی»، «سازشکاری» را به جای «عقلانیت»، «فساد و هرج و مرج» اخلاقی را به جای «آزادی»، «دیکتاتوری» را به نام «نظم و امنیت»، «مصرف‌زدگی، دنیاگرائی و اشرافیگری» را به نام «توسعه و ترقی»، «فقر و عقب‌ماندگی» را به نام «معنویت‌گرائی و زهد» قلمداد کند.1390/11/14
لینک ثابت
مصرف‌‌گرایی

به اسلام مطلوب واشنگتن و لندن و پاریس بدبین باشید؛ چه از نوع لائیک و غربگرا، و چه از نوع متحجر و خشن آن. به اسلامی که رژیم صهیونیستی را تحمل میکند، ولی با مذاهب اسلامیِ دیگر بیرحمانه مواجه میشود، دست آشتی به سوی آمریکا و ناتو دراز میکند، ولی در داخل به جنگهای قبیله‌ای و مذهبی دامن میزند و اشدّاء با مؤمنین و رحماء با کفار است، اعتماد نکنید. به اسلام آمریکائی و انگلیسی بدبین باشید، که شما را به دام سرمایه‌داری غرب و مصرف‌زدگی و انحطاط اخلاقی میکشانند. در دهه‌های گذشته، هم نخبگان و هم حاکمان، به وابستگی بیشتر خود به فرانسه و انگلیس و آمریکا و یا شوروی افتخار میکردند و از سمبلهای اسلامی میگریختند؛ و امروز همه چیز برعکس شده است.1390/11/14
لینک ثابت
مصرف‌‌گرایی

آرزوهائی که امروز ما برای این گستره‏ی وسیع داریم، آرزوهائی است که هیچ ملت آگاهی، هیچ دانشمند فرزانه‏ای و هیچ سیاسی منصفی، این‏ها را رد نمی‏کند. ما داعیه‏ی محو نظام سلطه را داریم؛ یعنی رابطه‏ی سلطه‏گری: سلطه‏گر و سلطه‏پذیر؛ حتی انسانی هم که در یک کشوری که دولتش صددرصد سلطه‏گر است زندگی می‏کند، این را رد نمی‏کند؛ یعنی در مناسبات جهانی، رابطه رابطه‏ی سلطه‏گر و سلطه‏پذیر نباشد. همچنین عدالت و استفاده‏ی از علم برای آسایش بشر نه برای تهدید بشر. بخصوص در طول این دوره‏های اخیرِ بعد از جنبش علمی دنیا- رنسانس- به این طرف و بخصوص در این یک قرن اخیر، بسیاری از آنچه در زمینه‏ی علم انجام گرفته، به جای اینکه برای آسایش بشر باشد در تهدید بشر بوده؛ یا تهدید جان، یا تهدید اخلاق، یا تهدید خانواده؛ و تشویق به مصرف‏گرائی و پر کردن جیب چپاولگران بین‏المللی و صاحبان و پدیدآورندگان تراستها و کارتلها. ما می‏گوئیم علم، به جای این‏ها در خدمت انسان قرار بگیرد؛ در خدمت آسایش انسان، در خدمت آرامش انسان و در خدمت روح و روان انسان. این‏ها حرف‏هائی است که دنیا نمی‏تواند رد کند.1389/04/02
لینک ثابت
مصرف‌‌گرایی

همت مضاعف و کار مضاعف در استفاده‏ی بهینه از منابع موجود کشور و امکاناتی که وجود دارد. از همه‏ی آن چیزهائی که می‏تواند برای سازندگی کشور در دورانهای آینده مورد استفاده قرار بگیرد، یا زندگی عمومی مردم را رفاه و رونق ببخشد، باید حد اکثر استفاده بشود؛ یعنی همان چیزی که یکی از ارکانش اصلاح الگوی مصرف است. از آب در کشور استفاده‏ی بهینه بشود. ما امروز از آب در کشور استفاده‏ی بهینه نمی‏کنیم. سال گذشته که بنده مسئله‏ی اصلاح الگوی مصرف را مطرح کردم، پژوهشگران کشورمان تحقیق کردند، به ما اطلاع دادند که اگر آبی که در کشور مصرف می‏شود، ده درصد آن صرفه‏جوئی شود، این ده درصد به قدر تمام استفاده‏ای است که امروز برای شرب خانگی و برای صنعت مورد استفاده قرار می‏گیرد. امروز نوددرصد آب کشور در بخشهای کشاورزی مصرف می‏شود- مصرف غلط، مصرف اسراف‏آمیز- ده درصد دیگر برای آب شرب و برای صنعت و برای مصارف گوناگون به کار می‏رود. یعنی اگر در کار کشاورزی ما ده درصد صرفه‏جوئی کنیم، مقدار مصرف شرب و صنعت و امثال این‏ها به دو برابر خواهد رسید؛ این‏قدر مسئله مهم است. مسئله‏ی مصرف برق و مصرف حامل‏های انرژی- بنزین، گازوئیل- هم مهم است. این لایحه‏ی هدفمند کردن یارانه‏ها که مطرح شده است، ناظر به این مسائل است؛ لایحه‏ی بسیار مهمی است.1389/01/01
لینک ثابت
مصرف‌‌گرایی

مسئولان موظفند. اسراف فقط در زمینه‏ی فردی نیست؛ در سطح ملی هم اسراف می‏شود. همین برق و انرژی که گفتیم اسراف می‏شود، بخش مهمی از این اسراف در اختیار مردم نیست؛ در اختیار مسئولین کشور است. این شبکه‏های ارتباطاتی، شبکه‏های انتقال برق، سیمهای برق، این‏ها وقتی فرسوده بشود، برق هدر می‏رود. برق را تولید کنیم، بعد با این شبکه‏ی فرسوده آن را هدر بدهیم، که بخش مهمی هدر می‏رود. یا شبکه‏های انتقال آب اگر فرسوده باشد، آب هدر می‏رود. این‏ها اسرافهای ملی است؛ در سطح ملی است؛ مسئولین آن، مسئولین کشورند. اسراف در سطح سازمان هم اتفاق می‏افتد. رؤسای سازمانهای گوناگون مصرف شخصی نمی‏کنند، اما مصرف بی‏رویّه در مورد سازمان خودشان اتفاق می‏افتد؛ تجملات اداره، اتاق کار، تزئیناتش، سفرهای بیهوده، مبلمانهای گوناگون؛ باید با مراقبت و نظارت از این کارها جلوگیری کرد. هم در سطح دولت، هم در سطح آحاد مردم، هم در سطح سازمانها بایستی نگاه عیب‏جویانه‏ی به اسراف وجود داشته باشد. همان طور که عرض کردیم، با حرف هم تمام نمی‏شود؛ باید برنامه‏ریزی کنند. قوه‏ی مقنّنه و قوه‏ی مجریه موظفند به پیگیری. برنامه‏ریزی کنند، قانون‏گذاری کنند، قانون را با قاطعیتِ تمام اجراء کنند. این پیشرفتی که ما در این ده سال خواهیم داشت، بخش مهمی‏اش مربوط به همین قضیه است.

این صرفه‏جوئی‏ای که لازم است، از تولید تا مصرف تا بازیافت: آب را صرفه‏جوئی کنیم؛ یعنی از سدهایمان صیانت کنیم، شبکه‏های آبرسانی را اصلاح کنیم، آبیاری‏های باصرفه‏ی در کشاورزی را آموزش بدهیم که چه جوری آبیاری بشود. البته این کارها خوشبختانه در این سالها به میزان زیادی انجام گرفته، اما این کافی نیست؛ باید توسعه پیدا کند. زمینه‏سازی کنیم برای کاهش مصرف آب خانگی. اینکه گفته می‏شود از کسانی که مصرف زیاد دارند، مالیات بیشتری گرفته شود، یارانه‏ی کمتری به آن‏ها داده شود، حرف بسیار معقولی است، حرف خوبی است. آن کسانی که مصرف کمی دارند، از کمکهای دولتی، از کمکهای عمومی بهره‏مند شوند. بعضی‏ها هستند به قدری کم آب مصرف می‏کنند که اگر دولت از آن‏ها پول آب را هم نگیرد، مانعی ندارد. بعضی‏ها ده برابر آن‏ها، بیست برابر آن‏ها آب مصرف می‏کنند؛ خوب، این‏ها بایستی هزینه‏ی بیشتری بدهند.1388/01/01

لینک ثابت
مصرف‌‌گرایی

حرکت در سمت اصلاح الگوی مصرف، جلوگیری از ولخرجی‏ها و تضییع اموال جامعه است؛ این بسیار مسئله‏ی مهمی است. البته بار اوّلی نیست که ما این مطلب را مطرح می‏کنیم. من در همین دیدار اول سال، در نوبتهای متعددی در همین‏جا خطاب به مردم عزیزمان در باره‏ی اسراف، در باره‏ی ولخرجی و تضییع اموال و لزوم صرفه‏جوئی مطالبی را عرض کردم؛ اما این مسئله تمام نشده است؛ این مقصود، آن‏چنان که باید و شاید برآورده نشده است. لازم است به عنوان یک سیاست، ما مسئله‏ی صرفه‏جوئی را در خطوط اساسی برنامه ریزی هایمان در سطوح مختلف اعمال کنیم. مردم عزیزمان توجه داشته باشند که صرفه‏جوئی به معنای مصرف نکردن نیست؛ صرفه‏جوئی به معنای درست مصرف کردن، بجا مصرف کردن، ضایع نکردن مال، مصرف را کارآمد و ثمربخش کردن است. اسراف در اموال و در اقتصاد این است که انسان مال را مصرف کند، بدون اینکه این مصرف اثر و کارائی داشته باشد. مصرف بیهوده و مصرف هرز، در حقیقت هدر دادن مال است. جامعه‏ی ما باید این مطلب را به عنوان یک شعار همیشگی در مقابل داشته باشد؛ چون وضع جامعه‏ی ما از لحاظ مصرف، وضع خوبی نیست. این را من عرض می‏کنم؛ ما باید اعتراف کنیم به این مسئله. عادتهای ما، سنتهای ما، روشهای غلطی که از این و آن یاد گرفته‏ایم، ما را سوق داده است به زیاده‏روی در مصرف به نحو اسراف. یک نسبتی باید در جامعه میان تولید و مصرف وجود داشته باشد؛ یک نسبت شایسته‏ای به سود تولید؛ یعنی تولید جامعه همیشه باید بر مصرف جامعه افزایش داشته باشد. جامعه از تولید موجود کشور استفاده کند؛ آنچه که زیادی هست، صرف اعتلای کشور شود. امروز در کشور ما این‏جوری نیست. مصرف ما به نسبت، از تولیدمان بیشتر است؛ این، کشور را به عقب می‏رساند؛ این، ضررهای مهم اقتصادی بر ما وارد می‏کند؛ جامعه دچار مشکلات اقتصادی می‏شود. در آیات شریفه‏ی قرآن بارها راجع به پرهیز از اسراف در امور اقتصادی تأکید شده؛ این به خاطر همین است. اسراف، هم لطمه‏ی اقتصادی می‏زند، هم لطمه‏ی فرهنگی می‏زند. وقتی جامعه‏ای دچار بیماری اسراف شد، از لحاظ فرهنگی هم بر روی او تأثیرهای منفی می‏گذارد. بنابراین مسئله‏ی صرفه‏جوئی و اجتناب از اسراف، فقط یک مسئله‏ی اقتصادی نیست؛ هم اقتصادی است، هم اجتماعی است، هم فرهنگی است؛ آینده‏ی کشور را تهدید می‏کند.1388/01/01
لینک ثابت
مصرف‌‌گرایی

در مبارزات اسلامی، در همه حال تبیین- بیان واقعیت و رساندن واقعیت؛ تبلیغ، بلاغ- خیلی اهمیت دارد و این را نباید از دست داد؛ برخلاف تفکر مارکسیستی که آن روز رائج بود و اعتقاد به تبیین نداشتند؛ می‏گفتند مبارزه یک سنت است، تحقق خواهد یافت؛ چه شما بخواهید، چه نخواهید؛ چه بگوئید، چه نگوئید. یعنی دیالکتیکی که آن‏ها تفسیر کرده بودند، لازمه‏اش این بود که این مبارزه، احتیاج به تبیین ندارد. در سال 49 یک جوانی از همین کسانی که مشهدی بود، با ما هم آشنا بود، وابسته‏ی به یکی از همین گروهکهائی بود که آن روز تازه سر بلند کرده بودند، کمونیست بودند- گروه جنگل و امثال این‏ها- یک جائی با من ملاقات کرد؛ شرح داد که می‏خواهیم این کارها را بکنیم. من گفتم توی این زمینه‏ی اجتماعی‏ که نمی‏شود؛ یک‏قدری با مردم صحبت کنید، تبیین کنید، حرف بزنید، به مردم تفهیم کنید چه‏کار می‏خواهید بکنید. با کمال بی‏اعتنائی گفت: آن روش اسلامی است! بله، روش اسلامی همین است. روش اسلامی تبیین است و همین تبیین‏ها موجب شد که انقلاب اسلامی بر بسیاری از این پیش‏زمینه‏های تاریخی و تربیتهای غلط فائق بیاید و فائق آمد. البته در بعضی‏اش هم هنوز فائق نیامدیم، که آن انگیزه‏های دیگری دارد- مثل این مصرف‏گرائی و اسراف و این چیزها که حالا گفتند- این جزو میراثهای ما از گذشته است و متأسفانه این میراث را نگه داشتیم. ما ملت ایران باید این جامه‏ی ناسازِ بی‏اندامِ زشت را از تنمان بیرون بیاوریم. ما خیلی مصرف‏زده هستیم؛ باید این را حلش کنیم. همه باید دست به دست هم بدهند و این قضیه را حل کنند. البته صدا و سیما هم بلاشک نقش دارد. خوب، این‏ها عوامل درونی بود.1387/02/14
لینک ثابت
مصرف‌‌گرایی

امروز بدون تردید همه‏ی آن صف‏آرائی‏هائی که روز اول علیه این انقلاب بود، وجود دارد؛ بعضی شکل عوض کرده، بعضی صف‏آرائی‏ها هم بمرور زمان اضافه شده است. امروز متأسفانه همان‏طور که این جوانها گفتند، مصرف‏گرائی و مسابقه‏ی تجمل‏پرستی و مسابقه‏ی پول درآوردن و تلاش برای پول کردن، یک طبقه‏ی جدیدی درست کرده. نظام اسلامی با تولید ثروت مخالف نیست، با ایجاد ثروت مخالف نیست، بلکه مشوق اوست. اگر تولید نباشد، اگر ایجاد ثروت نباشد، حیات و بقای جامعه به خطر خواهد افتاد، اقتدار لازم را جامعه به دست نخواهد آورد؛ این یک اصل اسلامی است. اما اینی که آحاد مردم دلشان لک بزند برای مسابقه‏ی اشرافیگری، برای تجمل‏پرستی، این یک چیز بسیار نامطلوب است؛ این چیزی است که متأسفانه در درون ما هست؛ همان‏طور که قبلا هم گفته‏ام: اسراف و مصرف‏گرائی افراطی.1387/02/14
لینک ثابت
مصرف‌‌گرایی

در باره‏ی مسائل اقتصادی، من هم اولِ امسال و هم اولِ سال گذشته- هم به مسئولین، هم به مردم- تذکر دادم و گفتم: امروز دشمن چشمش به نقطه‏ی حساس اقتصادی است تا بلکه‏ بتوانند این کشور را از لحاظ اقتصادی دچار اختلال کنند. هرچه می‏توانند اختلال ایجاد کنند و هرچه هم نمی‏توانند، در تبلیغاتشان وانمود کنند که اختلال هست! این کاری است که امروز در تبلیغاتِ دشمنان ما، با قدرت و به شکلهای مختلف انجام می‏گیرد. راه مقابله هم انضباط مالی و صرفه‏جوئی و نگاه پرهیزگرانه‏ی به مصرف‏گرائی است. من این را می‏خواهم به مردم عزیزمان تأکید کنم: مصرف‏گرائی به صورت اسراف یکی از بیماریهای خطرناک هر ملتی است. ما یک‏خرده به این مصرف‏گرائیِ افراطی دچار هستیم. یکی از نمونه‏هایش را به مناسبت مشکل کم آبی- که چند استان کشور از جمله استان شما تا کنون مشکل کم‏آبی داشته‏اند که امیدواریم خدای متعال تفضل کند و باران رحمتش را بر شما نازل بکند- عرض بکنم؛ یکی از موارد اسراف، اسراف در آب است؛ نه فقط آبی که مصرف شُرب در خانه‏ها می‏شود، نوع آبیاری کشاورزی ما هم یک نوع مسرفانه است و آب را هدر می‏دهیم. وظیفه‏ی مسئولین و دست‏اندرکاران این بخش است که به این مسئله به‏طور ویژه توجه کنند! پس به مسئله‏ی اسراف- هم در مسئله‏ی آب و هم در مسائل دیگر- باید با اهمیت نگاه کنند.1387/02/11
لینک ثابت
مصرف‌‌گرایی

اعمال را با تدبر انجام دادن؛ این طواف، این سعی، این وقوف، این حالت خضوع و خشوع، این رعایت محرمات و ممنوعات دوران احرام؛ هرکدام از اینها یک درس است. این را حجاج محترم ما و برادران و خواهران عزیز ما با وارد کردن انگیزه‌های کوچک دنیائی باطل نکنند؛ مثل همین خریدن جنسی از فلان مغازه. خود این مبتلا شدن به مراجعه‌ی به مراکز فروش برای یک چیز کم اهمیت، یک بلا و یک مشکل است و ملابساتی که دارد، مشکل دیگر. وقت نماز بگذرد، جلو چشم مردم، تحقیر و توهین حاجی ایرانی محسوب بشود و چیزهای دیگری که حالا در خلال این، در کنار این، پیش می‌آید. اینی که من هر سال این را تأکید میکنم به دست‌اندرکاران حج و توصیه میکنم به برادران و خواهران حاجی، برای این است. یک هوس کم‌اهمیت و حقیر، کل آن فضای معنوی را ممکن است تحت تأثیر قرار دهد. ما که مردم را دعوت به زهد اباذری که نکردیم؛ ماها که کوچکتر از آن هستیم که فکر آنجور زهدی را بکنیم؛ ما دعوت میکنیم خودمان را و مردم را به زیاده‌روی نکردن در این امور. ما زیاده‌روی میکنیم در مصرف کردن، در دل سپردن، در اهمیت دادن، در دنبال کردن؛ این زیاده‌رویها ضرر می‌زند به فضای معنوی.1386/08/23
لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی