بعثت نبیّ مکرّم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) هدیهی به همهی بشریّت هم هست. اگر ما در میان ارزشهای فراوان اسلام، سلسلهی ارزشهای اسلامی -که مجموعهی ارزشهای اسلامی خیلی گسترده است- فقط دو ارزش را در نظر بگیریم، یعنی عنصر «گسترش عقلانیّت» و عنصر «پرورش اخلاق» را که دو عنصر برجسته از این ارزشها است، اگر همین دو عنصر را در نظر بگیریم که اسلام نسبت به آنها چه تأکیدی کرده، تصدیق خواهیم کرد که اسلام عالیترین هدیه را و وسیلهی سعادت را به بشریّت عطا کرده… در چند جای قرآن در صدر اهداف بعثت، اخلاق و تزکیه را ذکر کرده: هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الاُمِّیّینَ رَسولاً مِنهُم یَتلوا عَلَیهِم آیاتِهِ وَ یُزَکّیهِم؛ اوّل، تزکیه است؛ هم چنین در آیات دیگر: لَقَد مَنَّ اللَهُ عَلَى المُؤمِنینَ اِذ بَعَثَ فیهِم رَسولاً مِن اَنفُسِهِم یَتلوا عَلَیهِم آیاتِهِ وَ یُزَکّیهِم. چند جای دیگر هم در قرآن هست که هدف بعثت را «تزکیه» معیّن کرده است؛ در رأس اهداف [بعثت]، تزکیه است.1400/12/10
لینک ثابت
(شهید سلیمانی) از طرفی روحیهی فداکاری و نوعدوستی داشت، یعنی برایش این ملّت و آن ملّت و مانند اینها [مطرح] نبود؛ نوعدوست بود، واقعاً حالت فداکاری برای همه داشت. از طرفی اهل معنویّت و اخلاص و آخرتجویی بود؛ واقعاً معنوی بود، واقعاً اهل معنا و اهل اخلاص بود، و اهل تظاهر نبود. خب اینها مجموعهی مکارم اخلاق است، اینها مکارم باارزشی است. این را مردم دیدند؛ این تبلور پیدا کرد در این آدم؛ در بیابانهای فلان کشور و فلان کشور و روی کوهها و در مقابل دشمنان گوناگون رفت، و این ارزشهای فرهنگی ایرانی را در واقع مجسّم کرد، متبلور کرد، نشان داد؛ پس قهرمان ملّت ایران شد.1399/09/26
لینک ثابت
[وظیفهی] قوّهی قضائیّه قانون است و حقوق است و بریدن و حد معیّن کردن است؛ لکن لابهلای این چرخ و پَر مهمّ پولادین قوّهی قضائیّه، بایستی وسیلهی تلطیف هم وجود داشته باشد. یک چیزهایی وجود دارد که اینها تلطیف میکند؛ هم خود قوّهی قضائیّه را، هم محصول کار قوّهی قضائیّه را؛ در خود قوّهی قضائیّه با رعایت اخلاق [است]. بخصوص [پرهیز از] بداخلاقی با مراجعین؛ حالا با زیردستها هم همین جور است امّا بیشتر از زیردستها، مراجعین [هستند]. خوشاخلاقی؛ حتماً موظّف کنید خودتان را که با اخلاق [با آنها] برخورد کنید. بازپرس در مقام بازپرسی، دادستان در مقام مجادلهی با متّهم یا وکیل متّهم در دادگاه، [وقتی] استدلال میکند، استدلال کند امّا این استدلال با اخلاق باشد. بعضی از این کارهایی که غربیها میکنند و فیلمهایش را هم منتشر میکنند که مثلاً فرض کنید دادستان فلان لحن را به کار برد، فلان [بی احترامی را] کرد، اوّلاً خیلی از اینها دروغ است، ثانیاً اصلاً کار غربیها را هیچ ملاک عمل قرار ندهید؛ نگاه کنید ببینید اسلام چه میگوید، دستورات اسلامی چیست. با اخلاق برخورد کنید؛ بعد هم گاهی اوقات خود قاضی با متّهم بگومگو میکند، حرف میزند، یک چیزی میپرسد، یک چیزی جواب میدهد، [اینها] با اخلاق، با نرمش، با حوصله و صبر [باشد]؛1398/04/05
لینک ثابت
من دعوت میکنم بسیجیان عزیز را به اخلاق. اخلاق یعنى چه؟ یعنى حلم و بردبارى، صبر و مقاومت، صدق و صفا، شجاعت و فداکارى، طهارت و پاکدامنى. بسیجىها براى اینکه اجزاى این بناى استوار همچنان مستحکم بماند به این احتیاج دارند. اگر بخواهید این بناى رفیع همینطور مستحکم مثل دژِ پایدار و استوارى درمقابل دشمنان قرار بگیرد، باید این رعایتها را بکنید؛ بردبارى نشان بدهید، صبر نشان بدهید، اخلاق نشان بدهید، طهارت نشان بدهید، الگوهاى بزرگ صدر اسلام را درنظر بیاورید. ما باید از تکبّر دورى کنیم، از تَفَرعُن دورى کنیم. مالکاشتر با آن مقام، با آن شجاعت، با آن جایگاهى که نزد امیرالمؤمنین داشت، در کوچه حرکت میکرد، یک پسربچّهاى او را نشناخت، مسخرهاش کرد، شاید سنگریزهاى به طرفش پرتاب کرد؛ مثلاً دید یک آدمى دارد میرود، بنا کرد مسخره کردن؛ بعد مالکاشتر رد شد، افرادى که آن منظره را دیدند، به پسرک گفتند فهمیدى چه کار کردى، فهمیدى چه کسى را مسخره کردى، پسربچّه نمىشناخت مالک اشتر را، گفت نه؛ گفتند این مالکاشتر بود؛ پسربچّه دستپاچه شد؛ حالا خودش تنها یا خودش و پدرش مثلاً یا دوستانش دوان دوان آمدند که یکجورى عذرخواهى کنند که برایشان مایهى دردسر نشود؛ دنبال مالکاشتر راه افتادند، دیدند به مسجد آمده، دارد نماز میخواند؛ رفتند جلو و بنا کردند عذرخواهى کردن؛ مالکاشتر گفت من آمدم مسجد براى اینکه نماز بخوانم، دعا کنم که خداى متعال خطاى این جوان را ببخشاید! ببینید، این دلسوزى، این احساس مسئولیّت، این حلم، این بزرگوارى، اینها است. من و شما هم باید همینها را یاد بگیریم.1393/09/06
لینک ثابت
آنچه بنده توصیه میكنم این است كه تواناییهای مجموعهی بسیج را باید بالا برد؛ الزاماتی وجود دارد: الزامات اخلاقی، الزامات رفتاری، الزامات عملی. الزامات اخلاقی، یعنی ما در درون خودمان اخلاقیّات نیكوی اسلامی را پرورش بدهیم؛ از جملهی این اخلاقیّات صبر است، از جملهی این اخلاقیّات گذشت است، از جملهی این اخلاقیّات حلم و ظرفیّت داشتن و جنبه داشتن است، از جملهی این اخلاقیّات تواضع است؛ این خصوصیّات را در درون خودمان تقویت كنیم. الزامات رفتاری هم این است كه همین خلقیّات نیكو را در عمل با مردم، در عمل با محیط، در تعامل با جامعه و انسانها به كار ببریم. امام صادق (علیه الصّلاة و السّلام) به اصحابش میفرمود: جوری عمل كنید در بین مردم كه هر كس شما را میبیند، بگوید اینها یاران امام صادقند، رحمت خدا بر امام صادق، مایهی تحسین برای ما بشوید. رفتار یكایك عزیزان بسیجی، شما جوانها، شما عناصر پاك، شما دلهای پاكیزه و روشن، رفتار یكایك شما با آحاد مردم - كه خیلیهایشان همانطور كه گفتم به معنای واقعی كلمه بسیجیاند - باید جوری باشد كه بگویند اینها پرورشیافتگان نظام اسلامیاند؛ مایهی جلب محبّت، مایهی جلب احترام برای نظام اسلامی و برای جمهوری اسلامی. این الزامات عملی، الزامات جهادی، الزامات اجتماعی، كارهایی است كه بایستی انجام بگیرد؛ یعنی تقویت خصال نیك در خود، برخورد مهربان و خدوم و تحسین برانگیز با محیط، عمل جدّی در همهی جبههها - هم در جبههی علم، هم در جبههی فعّالیّتها و خدمات مردمی، هم در جبههی كار، هم در جبههی سیاست، هم در جبههی تولید - در هر جا كه حضور دارید، كار جدّی و بدون احساس خستگی و با پرهیز از تنبلی؛ كار كنیم.1392/08/29
لینک ثابت
واقعاً اگر انسان بخواهد کارهای کشور را، این بخشها و قسمتهای گوناگون کشور را تقسیمبندی کند و به حسب اهمیت، موقع اینها را مشخص کند، آن بالابالاها آموزش و پرورش قرار میگیرد. جوان ما به آموزش و پرورش بستگی دارد، اخلاق ما به آموزش و پرورش بستگی دارد. یک عدهای مینالند از این که چرا ما از لحاظ اخلاقی جلو نمیرویم. البته این درست است، ما هم قبول داریم که باید در زمینهی اخلاقی جلوتر رفت؛ منتها یکی از شرائطش این است که ما برای جوانهامان الگو داشته باشیم. بعضیها با رفتارهای خود، با عملکرد خود، با اظهارات خود، الگوهای بدی برای جوانهای ما میشوند. الگوسازی، یکی از اساسیترین کارهاست. ما الگوهای خوب خیلی داریم. اینقدر جوانهای خوب، اینقدر چهرههای نورانی - در تاریخ که بماند - در زمان خودمان داریم که همین قدر کافی است با تعریف هر کدام از اینها - تعریف به معنای معرفی کردن - یک چهرهی برجسته و یک الگو جلوی جوانانمان بگذاریم. اینها جوانهائی بودند که از پیشروان خودشان جلو افتادند؛ جوانهائی که پای درس بنده و امثال بنده نشستند، اما صد پله از ما جلو رفتند؛ ما وعده کردیم، آنها عمل کردند؛ ما یاد دادیم، آنها عمل کردند؛ ولی خودمان عمل نکردیم. چقدر از این جوانها، چقدر از این شهدا کسانی بودند که از امثال ماها چیزی یاد گرفتند، اما آنها بهتر از ما شدند، جلوتر از ما شدند، بیشتر به کشور آبرو بخشیدند، پیش خدا بیشتر آبرو پیدا کردند؛ «چرا که وعده تو کردی و او بجا آورد»؛ وعده را ما کردیم، او عمل کرد. ما این همه جوان خوب داریم؛ اینها را یکییکی در بیاورند، بگذارند جلوی جوان نسل حاضر؛ غیرت او را، همت او را، صداقت او را، سلامت او را، فداکاریهای او را، بینش والای او را، رفتار نیک او را با مردم، با همنوعان، با پدر و مادر، با خانواده، با دوستان، بگذارند جلوی چشم جوان نسل امروز؛ خود این آموزنده است.1391/02/13
لینک ثابت
آراستگی به فضائل اخلاقی, جذب حداکثری دفع حداقلی
بسیج سیاسی است، اما سیاستزده نیست، سیاسیکار نیست، جناحی نیست؛ بسیج مجاهد است، اما بیانضباط نیست، افراطی نیست؛ بسیج عمیقاً متدین و متعبد است، اما متحجر نیست، خرافی نیست؛ بسیج بابصیرت است، اما ازخودراضی نیست؛ بسیج اهل جذب است - گفتهایم جذب حداکثری - اما اهل تسامح در اصول نیست؛ بسیج غیور است، پاسدار خطوط فاصل است؛ بسیج طرفدار علم است، اما علمزده نیست؛ بسیج متخلق به اخلاق اسلامی است، اما ریاکار نیست؛ بسیج در کار آبادکردن دنیاست، اما خود اهل دنیا نیست. این شد یک فرهنگ.1390/09/06
لینک ثابت
بعد از آنکه دولت اسلامی تشکیل شد، مسئولیت و تعهد این دولت اسلامی این است که جامعهی اسلامی را تحقق ببخشد. جامعهی اسلامی یعنی چه؟ یعنی جامعهای که در آن، آرمانهای اسلامی، اهداف اسلامی، آرزوهای بزرگی که اسلام برای بشر ترسیم کرده است، تحقق پیدا کند. جامعهی عادل، برخوردار از عدالت، جامعهی آزاد، جامعهای که مردم در آن، در ادارهی کشور، در آیندهی خود، در پیشرفت خود دارای نقشند، دارای تأثیرند، جامعهای دارای عزت ملی و استغنای ملی، جامعهای برخوردار از رفاه و مبرای از فقر و گرسنگی، جامعهای دارای پیشرفتهای همهجانبه - پیشرفت علمی، پیشرفت اقتصادی، پیشرفت سیاسی - و بالاخره جامعهای بدون سکون، بدون رکود، بدون توقف و در حال پیشروی دائم؛ این آن جامعهای است که ما دنبالش هستیم. البته این جامعه تحقق پیدا نکرده، ولی ما دنبال این هستیم که این جامعه تحقق پیدا کند. پس این شد هدف اصلی و مهمِ میانهی ما.
چرا میگوئیم میانه؟ به خاطر اینکه این جامعه وقتی تشکیل شد، مهمترین مسئولیت این جامعه این است که انسانها بتوانند در سایهسار چنین اجتماعی، چنین حکومتی، چنین فضائی، به کمال معنوی و کمال الهی برسند؛ که: «ما خلقت الجنّ و الانس الّا لیعبدون»؛ انسانها به عبودیت برسند. «لیعبدون» را معنا کردند به «لیعرفون». این معنایش این نیست که «عَبَدَ» به معنای «عَرَفَ» است - عبادت به معنای معرفت است - نه؛ بلکه به معنای این است که عبادت بدون معرفت معنی ندارد، امکان ندارد، عبادت نیست. بنابراین جامعهای که به عبودیت خدا میرسد، یعنی به معرفت کامل خدا میرسد، تخلق به اخلاقالله پیدا میکند؛ این، آن نهایت کمال انسانی است. بنابراین هدف نهائی، آن است؛ و هدف قبل از آن، ایجاد جامعهی اسلامی است، که هدف بسیار بزرگ و بسیار والائی است. خب، وقتی یک چنین جامعهای به وجود آمد، زمینه برای ایجاد امت اسلامی، یعنی گسترش این جامعه هم به وجود خواهد آمد؛ که حالا آن مقولهی دیگری و بحث دیگری است.1390/07/24
لینک ثابت
روحانیون وظائف اجتماعی هم دارند. روحانیون بایستی در مسائل اجتماعی وارد شوند؛ منتها آن نکتهی اساسی این است که این ورود روحانی در مسائل اجتماعی باید ورود همراه با روحانیت باشد، نه با تحکم؛ اگر با تحکم شد، دیگر فایدهای ندارد. خصوصیت روحانی این است که با روحانیت، با اخلاق، با نصیحت، با ارائهی راه، اطراف قضیه را آگاه کند، مشتاق کند، قانع کند، به یک کاری وادار شوند. اگر با تحکم شد، فایدهای ندارد. روحانی باید در مقام روحانی عمل کند. البته اگر شما رئیس جمهور شدید، در مقام رئیس جمهور یک وظیفهی دیگری دارید، در مقام قاضی یک وظیفهی دیگری دارید؛ اما در مقام روحانی، وظیفه این است که با زبان روحانیت و با زبان انبیاء با مردم حرف بزنید؛ با تحکم نباید باشد، با روحیهی سیاسیکارانه نباید باشد.1390/07/20
لینک ثابت
در زمینهی فرهنگ، اخلاق عمومی و عدم رواج فضائل اخلاقی، مشکلاتی داریم. باید روزبهروز فضائل اخلاقی در بین ما رشد کند. صبر ما، شکر ما، ذکر ما، احسان ما، مروت ما نسبت به دیگران، اجتناب ما از ایذاء دیگران، میل ما به خدمت به دیگران، روزبهروز باید در بین جامعه رشد پیدا کند. اینها به خودی خود پیش نمیآید؛ اینها کار لازم دارد، تلاش لازم دارد. در این زمینهها کوتاهی داریم. رواج فرهنگ اسراف و تجملگرائی در جامعه، رشد یا عدم توقف میل به خشونت در برخی از بدنهی جوان کشور، مضر است. ما فیلمهائی پخش میکنیم که خود آن کسانی که سازندهی این فیلمها هستند، به خودشان هشدار میدهند و میخواهند خطر این فیلمها را که تولید خشونت در جامعه است، متوقف کنند؛ ولی ما حالا داریم اینها را منتشر میکنیم! اینها مضر است. بچههای ما از اول با خنجر و با قمه و با اسلحهی گرم - البته پلاستیکیاش - آشنا بشوند، انس پیدا کنند، یاد بگیرند؛ خب، اینها خطرات دارد، اشکالات دارد، تبعات دارد، در جامعه آثارش را هم میبینیم؛ این جزو ضعفهای ماست.
چند سال پیش من در یکی از مجلات آمریکائی دیدم که مصلحینی در آنجا پیشنهاد کرده بودند که این فیلمهای رائجِ غالبِ هالیوودی را که در آنها یا شهوت بود یا خشونت، یواش یواش کم کنند و فیلمهای خانوادگی، فیلمهای معصومانه و نجیبانه را رائج کنند. آنها به فکرند، حالا ما تازه از آنها یاد گرفتهایم!1390/05/16
لینک ثابت
امروز به واقعیت که نگاه میکنیم، میبینیم نه، حقاً و انصافاً اختلالهائی وجود دارد. البته من این را به شما بگویم، بارها هم در اعلانهای عمومی گفتهام - که همان عقیدهی قلبی و عمیق خود بنده است - من به این نسل جوانِ خودمان خیلی اعتقاد دارم. من معتقدم با این همه عوامل مخرب، در عین حال نسل جوان ما نمایشهای دینی و اعتقادیاش بمراتب عمیقتر، جذابتر و پرمغزتر و پرمعناتر است. حالا همین روزها، روزهای اعتکاف است؛ ماه رمضانش یک جور دیگر، ایام توسلات یک جور دیگر، نوع ورودشان در میدانهای مقابلهی نظام با دستگاههای بینالمللی یک جور دیگر است. بنابراین هیچگونه اختلالی در اعتقاد بنده نسبت به این مردم و به این جوانها به وجود نیامده و انشاءاللَّه به وجود نخواهد آمد؛ لیکن واقعیتها را باید نگاه کرد و دید. ما ظرفیتمان بیش از اینهاست، ما توانائیمان بیش از اینهاست. ما بایستی کاری کنیم که اخلاق اسلامی در جامعه رائج شود. وقتی میگوئیم انقلاب اسلامی، خب، اسلام یک بخشش اخلاق است. پس بایستی رسالت اخلاقی انقلاب در جامعه تحقق پیدا کند.1390/03/23
لینک ثابت
مظهر معنویت در امام بزرگوار، در درجهی اول، اخلاص خود او بود. امام کار را برای خدا انجام داد. از اول، هرچه که احساس میکرد تکلیف الهی اوست، آن را انجام میداد. از فداکاری در این راه، امام ابا نکرد. از شروع مبارزات در سال 1341، امام اینجور عمل کرد؛ با تکلیف پیش رفت. به مردم و مسئولین هم این درس را بارها گفت و تکرار کرد که آنچه مهم است، تکلیف است. ما تکلیف را انجام میدهیم، ترتّب نتیجه بر کار ما دست خداست. بنابراین مظهر مهم معنویت در رفتار امام، اخلاص او بود. برای خاطر تعریف و تمجید این و آن، حرفی نزد، کاری نکرد، اقدامی نکرد. آنچه که برای خدا انجام داد، به وسیلهی خدای متعال به آن برکت داده شد؛ ماندگار شد. خاصیت اخلاص این است. امام همین توصیه را به مسئولین هم تکرار میکردند. امام ماها را امر میکردند به این که اهل توکل باشیم، اهل اعتماد به خدا باشیم، اهل حسنظن به پروردگار باشیم، برای خدا کار کنیم. خود او اهل توکل بود، اهل تضرع بود، اهل توسل بود، اهل استمداد از خدا بود، اهل عبادت بود. بعد از پایان ماه رمضان، انسان وقتی امام را میدید، به طور محسوسی در او احساس نورانیت میکرد. از فرصتهای زندگی برای تقرب به خدای متعال، برای پاکیزهکردن دل و جان مطهرِ خودش استفاده میکرد. دیگران را هم امر میکرد و میگفت: ما در محضر خدا هستیم. عالَم، محضر خداست. عالَم، محل حضور جلوههای الهی است. همه را به این راه سوق میداد. خود او اهل رعایت اخلاق بود، دیگران را هم به اخلاق سوق میداد. بخش مهمی از معنویت در اسلام عبارت است از اخلاق، دوری از گناه، دوری از تهمت، دوری از سوءظن، دوری از غیبت، دوری از بددلی، دوری از جداسازی دلها از یکدیگر. خود امام بزرگوار این چیزها را رعایت میکرد، به مردم هم سفارش میکرد، به مسئولین هم سفارش میکرد. امام ماها را توصیه میکردند به این که مغرور نشویم، خودمان را بالاتر از مردم ندانیم، خودمان را بالاتر از انتقاد ندانیم، بیعیب ندانیم. همهی مسئولین طراز اول کشور این را از امام شنیده بودند که بایستی آماده باشیم؛ اگر چنانچه از ما عیب گرفتند، نگوئیم ما بالاتر از اینیم که عیب داشته باشیم، بالاتر از اینیم که به ما انتقادی وارد باشد. خود امام هم همین جور بود. ایشان، هم در نوشتههای خود - بخصوص در اواخر عمر شریفش - هم در اظهارات خود، بارها گفت من در فلان قضیه اشتباه کردم. اقرار کرد به این که در فلان قضیه خطا کرده است؛ این خیلی عظمت لازم دارد. روح یک انسانی باید بزرگ باشد که بتواند یک چنین حرکتی را انجام دهد؛ خودش را منسوب کند به اشتباه و خطا. این معنویت امام بود، این اخلاق امام بود؛ این یکی از ابعاد مهم درس امام به ماست.1390/03/14
لینک ثابت
امروز ما محتاج نصیحتیم. برای رشد اخلاق در جامعه، برای گسترش خلقیات خوب، برای اعتلای روحیهی همدلی و برادری و صفا و اخوتی که در جامعهی دینی مطلوب است، احتیاج داریم به نصیحت. اینها را از کی یاد بگیریم؟ پایههای اخلاق در کلمات ائمه (علیهمالسّلام) است، در رفتار ائمه (علیهمالسّلام) است. ما اخلاق را در جامعه رشد بدهیم؛ مردم را به خیرخواهی، به امید، به تعاون، به اخوت، به صبر، به حلم، به شکر، به احسان، به ایثار، به گذشت دعوت کنیم؛ از اخلاق بد، از تنگنظری، از ناامیدی، از بدبینی، از بدخواهی برای این و آن، از حسد، از بخل و بقیهی سیئات اخلاقی، مردم را پرهیز بدهیم. این کار با زبان شعر خیلی بهتر است و بهتر ادا میشود تا زبان نثر و زبان نصیحتآمیز.
گویندهای مثل ما بنشیند به مردم نصیحت کند، خیلی معلوم نیست تأثیر عمیقی ببخشد؛ اما وقتی خوانندهای همین مضمون را در یک شعرِ زیبا و خوب و با لحن خوب بیان میکند، مثل آب گوارائی است که انسان مینوشد؛ تمام سلولهای بدن انسان از این آب بهرهمند میشود، تا اعماق وجود انسان اثر میگذارد. البته اخلاقیات باید تکرار شود. گفتن اثر دارد، شنیدن اثر دارد؛ اما این اثر، دائمی و ابدی نیست؛ مؤثرات دیگری هم در جامعه هست که در جهت عکس آن کار میکند. لذا بایستی اخلاقیات هی گفته بشود، باز گفته بشود، باز تکرار بشود.1390/03/03
لینک ثابت
به اخلاق خودمان هم برسیم؛ به اخلاق خودمان هم برسیم. اخلاق اهمیتش از عمل هم بیشتر است. فضای جامعه را فضای برادری، مهربانی، حسن ظن قرار بدهیم. من هیچ موافق نیستم با اینکه فضای جامعه را فضای سوءظن و فضای بدگمانی قرار بدهیم. این عادات را از خودمان باید دور کنیم. اینکه متأسفانه باب شده که روزنامه و رسانه و دستگاههای گوناگون ارتباطی - که امروز روزبهروز هم بیشتر و گستردهتر و پیچیدهتر میشود - روشی را در پیش گرفتهاند برای متهم کردن یکدیگر، این چیز خوبی نیست؛ این چیز خوبی نیست، دل ما را تاریک میکند، فضای زندگی ما را ظلمانی میکند. هیچ منافات ندارد که گنهکار تاوان گناه خودش را ببیند، اما فضا، فضای اشاعهی گناه نباشد؛ تهمت زدن، دیگران را متهم کردن به شایعات، به خیالات.1388/06/29
لینک ثابت
وظائف یک فرد مسلح در نیروهای مسلح جمهوری اسلامی، فرا گرفتن خوب، انضباط خوب، آمادگی همیشگی و اخلاص و صفا و نورانیت معنوی است؛ همهی اینها را با هم برای خود گردآوری کنید. فرصت جوانی را برای آراسته شدن به این فضائل بزرگ مغتنم بشمارید. امروز شما در بهترین سالهای عمرتان قرار دارید و با کسب فضائل معنویای که برای یک انسان فداکارِ مؤمن و یک انسان سربلند در مقابل خدا و خلق لازم است، میتوانید بندگان شایستهی خدا و مردان بزرگ دوران خود باشید. ارتش جمهوری اسلامی ایران به مردان بزرگی که بتوانند وظائف با اهمیت و با عظمت این سازمان را بر دوش بگیرند، همیشه نیازمند بوده است و بحمداللَّه در طول دوران پس از انقلاب تا امروز، از چنین مردانی برخوردار هم بوده است؛ بعد از این هم شمائید که باید این بارهای سنگین را بر دوش بگیرید.1387/07/28
لینک ثابت
عمل، هم میتواند ظلمانی باشد هم میتواند نورانی باشد؛ ذهن و فکر و عقاید انسان میتواند نورانی باشد، میتواند ظلمانی باشد؛ خلقیات و صفات انسان میتواند ظلمانی باشد، میتواند نورانی باشد؛ حرکت اجتماعی یک ملت میتواند به سمت ظلمات و تاریکی باشد، میتواند به سمت نور باشد. اگر بر ملتی، بر کشوری، بر هیأت حاکمهای، بر فردی، شهوات غالب شد، خشونت ناشی از حیوانیت غالب شد، حرص غالب شد، دنیاداری و دنیاطلبی غالب شد، این ظلمات است؛ حرکت ظلمانی است، جهت ظلمانی است، هدف هم ظلمات است. اگر نه، معنویت غالب شد، دین غالب شد، انسانیت غالب شد، فضائل اخلاقی غالب شد، خیرخواهی غالب شد، صدق و راستی غالب شد، این میشود نورانیت. اسلام و قرآن ما را به این دعوت میکنند. خدای متعال و ملائکه او ما را برای این تجهیز میکنند که از آن ظلمات خلاص کنند و ما را وارد این وادی نور کنند.1386/06/31
لینک ثابت