ولایت در حقیقت به معنای پیوند، ارتباط و اتصال است. آن کسی که منصوب به این مقام است، برخلاف حکام و فرمانروایان عالم، فقط یک فرمانروا یا یک سلطان و یک حاکم نیست بلکه یک ولی است، به مردم نزدیک است، به آنها پیوسته است و مورد اتکای دل و جان مردم است. این معنا در امیرالمؤمنین و در ائمهی معصومین علیهمالسلام وجود دارد. بعد از دوران حضور ائمه هم اگر پرتوهای ضعیفی از این حقیقت در جایی پیدا شود، ولایت در آنجا شکل میگیرد. حقیقت و معنای واقعی امر این است. لذا نبیاکرم در بیان صفات امیرالمؤمنین میفرماید: «اعدلکم فی الرعیة»، او عادلترین شما در بین مردم است. هم عدالت درونی و معنوی و فردی امیرالمؤمنین مراد است و هم عدالت رفتاری و عدالت اجتماعی او. اینها چیزهایی است که در زبان به آسانی میشود بیان کرد، اما در تحقق و تبلور در عمل است که انسان به عظمت این حقیقت و کسانی که تجسم این حقیقت بودهاند، پی میبرد. عدالت به معنای واقعی کلمه در وجود امیرالمؤمنین، در رفتار او، در تقوای او و در توجه او حضور دارد. در رفتار بیرونی او هم عدالت تجسم پیدا میکند. امروز بعد از گذشت قرنها، اگر بخواهیم عدالت را تعریف کنیم و آن را در ضمن مثال و نمونه بیان کنیم، هیچ مثالی رساتر و گویاتر از رفتار امیرالمؤمنین علیهالسلام نمیتوانیم پیدا کنیم.
1381/12/01
لینک ثابت
مظهر عدالت بودن امیرالمومنین(علیه السلام)
این حرکت بزرگ و تاریخساز، یعنی نصب امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام متکی به ملاکهایی است و این کار، مفهومی دارد. اگرچه ولایت یک امر سیاسی است، اما همهی مضمون ولایت در سیاست خلاصه نمیشود. این ولایت، پرتوی از ولایت ذات مقدّس پروردگار است. این ولایت، ناشی از حضور ولایت الهی در وجود امیرالمؤمنین است، همچنانکه در وجود پیامبر مکرّم اسلام بود. این ولایت، فرعی از آن اصل و میوهای از آن ریشه است. لذا از آن به «ولایت» تعبیر شده است. ولایت در حقیقت به معنای پیوند، ارتباط و اتصال است. آن کسی که منصوب به این مقام است، برخلاف حکام و فرمانروایان عالم، فقط یک فرمانروا یا یک سلطان و یک حاکم نیست بلکه یک ولی است، به مردم نزدیک است، به آنها پیوسته است و مورد اتکای دل و جان مردم است. این معنا در امیرالمؤمنین و در ائمهی معصومین علیهمالسّلام وجود دارد. بعد از دوران حضور ائمه هم اگر پرتوهای ضعیفی از این حقیقت در جایی پیدا شود، ولایت در آنجا شکل میگیرد. حقیقت و معنای واقعیِ امر این است. لذا نبیاکرم در بیان صفات امیرالمؤمنین میفرماید: «اعدلکم فی الرعیة»(1)، او عادلترین شما در بین مردم است. هم عدالت درونی و معنوی و فردی امیرالمؤمنین مراد است و هم عدالت رفتاری و عدالت اجتماعی او. اینها چیزهایی است که در زبان به آسانی میشود بیان کرد، اما در تحقق و تبلور در عمل است که انسان به عظمت این حقیقت و کسانی که تجسم این حقیقت بودهاند، پی میبرد. عدالت به معنای واقعی کلمه در وجود امیرالمؤمنین، در رفتار او، در تقوای او و در توجه او حضور دارد. در رفتار بیرونی او هم عدالت تجسم پیدا میکند. امروز بعد از گذشت قرنها، اگر بخواهیم عدالت را تعریف کنیم و آن را در ضمن مثال و نمونه بیان کنیم، هیچ مثالی رساتر و گویاتر از رفتار امیرالمؤمنین علیهالسّلام نمیتوانیم پیدا کنیم. این است که نبیاکرم او را به امر پروردگار و با نصب الهی به مردم معرفی و به مقام ولایت منصوب میکند.1381/12/01
1 )
الأمالی، شیخطوسی ص 251؛
تفسيرفراتالكوفی، فرات كوفی، ص585 ؛
كشفالغمة، علی بن عیسی اربلی، ج 1 ص 152 ؛
بحارالأنوار،مجلسی ج 38 ص 5 ؛
كنا عند النبی (صلى الله عليه و آله) فأقبل علی بن أبی طالب (عليه السلام) فقال النبی (صلى الله عليه و آله) قد أتاكم أخی، ثم التفت إلى الكعبة فضربها بيده، ثم قال و الذی نفسی بيده، إن هذا و شيعته لهم الفائزون يوم القيامة، ثم قال إنه أولكم إيمانا معی، و أوفاكم بعهد الله، و أقومكم بأمر الله، و أعدلكم فی الرعية، و أقسمكم بالسوية، و أعظمكم عند الله مزية، قال فنزلت «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ» قال و كان أصحاب محمد رسول الله (صلى الله عليه و آله) إذا أقبل علی (عليه السلام) قالوا قد جاء خير البرية.
ترجمه:
لینک ثابت
بیعدالتی قدرتمندان با وجود پیشرفت علمی ایشان
امروز مردم دنیا تشنهی عدالتاند. این پیام به گوش مردم دنیا هم میرسد. امروز شما در اوضاع دنیا نگاه کنید. با همهی پیشرفت علم و با این همه تحقیقات علمی که دانشمندان و علما در مسائل کون و حیات انجام دادهاند و با این همه اکتشافات و اختراعات و ترقی در علم که محیّرالعقول است، در ناحیهی اخلاق، افتخار قدرتهای برتر امروز دنیا به زورگویی، تجاوز، ظلم و بیاعتنایی به آرای انسانهاست. حتی امروز وقاحت به قدری در میان این قدرتمداران زیاد است که اعتراف هم میکنند و میگویند افکار عمومی مردم دنیا مانعِ حملهی ما به عراق نیست، این یعنی یک حرکت صددرصد حیوانی. کسی که در عمل و حرکت خود اخلاق، عدالت، فضیلت و حقوق مردم را درنظر نمیگیرد، حیوان است. وگرنه روح انسانی این معیارها و ارزشها را رعایت میکند و زندگی انسانی قائم به این ارزشهاست. عالم و آسمان و زمین قائم به عدالت است؛ «بالعدل قامت السّموات والارض».(1) آن وقت عدالت را اینطور زیر پا بگذارند! البته قدرتمندان در بلندگوها میگویند و فریاد میزنند و تُنِ صدای آنها فضای دنیا را پُر میکند، اما حقایق عالم از بین نمیرود. حقیقت عالم این است که ظلم نمیتواند استقرار پیدا کند و پایدار بماند و پایدار نخواهد ماند. ملتها، انسانها، ارادهها، خواستها و قدرت معنویت و فضیلت کار خود را خواهد کرد. امیدواریم خداوند متعال روزی را به بشرِ زمان ما نشان بدهد که رشحهای از عدالت علوی و معنا و مفهوم حقیقی غدیر در دنیای اسلام و در همهی بشریت پرتوافکن باشد و مردم را بهرهمند کند.1381/12/01
1 )
عوالی اللالی، ابن ابی جمهور احسائی ج4ص103 ؛
مفردات ،راغب اصفهانی : ص 325
ریاض السالكین ،سیدعلی خان مدنی شیرازی:ص 588
بالعدل قامت السماوات و الأرض
ترجمه:
پیامبر(ص) فرمود: آسمان ها و زمین به سبب عدالت است كه پایدار و ثابت است.
لینک ثابت
وجود روح حقیقی اسلام در واقعهی غدیر
اگرچه ارتباط قلبی ما شیعیان با واقعهی غدیر، ارتباط مستحکم و برجستهای در دنیای اسلام است، ولی حقیقت این است که مسألهی غدیر در محتوا و روح حقیقی خود فقط متعلق به شیعیان نیست بلکه به همهی دنیای اسلام تعلق دارد. چون حادثهی غدیر برخاسته از روح و مضمون حقیقی اسلام است. اینکه خدای متعال به پیغمبر اکرم - با آن همه مجاهدتها - حدود هفتاد روز قبل از وفاتش بفرماید که «یا ایّها الرسول بلّغ ما انزل الیک من ربّک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته»(1)، آنچه را که به تو دستور دادیم، به مردم برسان و اگر نرسانی، رسالت خود را انجام ندادهای، نشاندهندهی این است که روح و مضمون حقیقی اسلام در واقعهی غدیر وجود دارد.1381/12/01
1 )
سوره مبارکه المائدة آیه 67
يا أَيُّهَا الرَّسولُ بَلِّغ ما أُنزِلَ إِلَيكَ مِن رَبِّكَ ۖ وَإِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَهُ ۚ وَاللَّهُ يَعصِمُكَ مِنَ النّاسِ ۗ إِنَّ اللَّهَ لا يَهدِي القَومَ الكافِرينَ
ترجمه:
ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملاً (به مردم) برسان! و اگر نکنی، رسالت او را انجام ندادهای! خداوند تو را از (خطرات احتمالی) مردم، نگاه میدارد؛ و خداوند، جمعیّت کافران (لجوج) را هدایت نمیکند.
لینک ثابت
اگرچه ولایت یک امر سیاسی است، اما همهی مضمون ولایت در سیاست خلاصه نمیشود.1381/12/01
لینک ثابت
عید غدیر, مسلمان, مسئله غدیر
مسألهی غدیر با این مضمون والا متعلق به همهی مسلمانهاست، چون به معنای حاکمیت عدل، حاکمیت فضیلت و حاکمیت ولایتاللَّه است.1381/12/01
لینک ثابت
حقیقت عالم این است كه ظلم نمیتواند استقرار پیدا كند و پایدار بماند و پایدار نخواهد ماند. ملتها، انسانها، ارادهها، خواستها و قدرت معنویت و فضیلت كار خود را خواهد كرد. امیدواریم خداوند متعال روزی را به بشرِ زمان ما نشان بدهد كه رشحهای از عدالت علوی و معنا و مفهوم حقیقی غدیر در دنیای اسلام و در همهی بشریت پرتوافكن باشد و مردم را بهرهمند كند.1381/12/01
لینک ثابت
اگرچه ارتباط قلبی ما شیعیان با واقعهی غدیر، ارتباط مستحکم و برجستهای در دنیای اسلام است، ولی حقیقت این است که مسألهی غدیر در محتوا و روح حقیقی خود فقط متعلق به شیعیان نیست بلکه به همهی دنیای اسلام تعلق دارد. چون حادثهی غدیر برخاسته از روح و مضمون حقیقی اسلام است. اینکه خدای متعال به پیغمبر اکرم - با آن همه مجاهدتها - حدود هفتاد روز قبل از وفاتش بفرماید که «یا ایّها الرسول بلّغ ما انزل الیک من ربّک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته»، آنچه را که به تو دستور دادیم، به مردم برسان و اگر نرسانی، رسالت خود را انجام ندادهای، نشاندهندهی این است که روح و مضمون حقیقی اسلام در واقعهی غدیر وجود دارد.
دو مطلب در غدیر هست: یکی تعیین امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیهالصّلاةوالسّلام است و دیگری آن معیارهایی است که نبی اکرم صلّیاللَّهعلیهوالهوسلّم در بیان علت و فلسفهی تعیین امیرالمؤمنین در خطبهی غدیر بیان میفرماید. این حرکت بزرگ و تاریخساز، یعنی نصب امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام متکی به ملاکهایی است و این کار، مفهومی دارد. اگرچه ولایت یک امر سیاسی است، اما همهی مضمون ولایت در سیاست خلاصه نمیشود. این ولایت، پرتوی از ولایت ذات مقدّس پروردگار است. این ولایت، ناشی از حضور ولایت الهی در وجود امیرالمؤمنین است، همچنانکه در وجود پیامبر مکرّم اسلام بود. این ولایت، فرعی از آن اصل و میوهای از آن ریشه است. لذا از آن به «ولایت» تعبیر شده است. ولایت در حقیقت به معنای پیوند، ارتباط و اتصال است. آن کسی که منصوب به این مقام است، برخلاف حکام و فرمانروایان عالم، فقط یک فرمانروا یا یک سلطان و یک حاکم نیست بلکه یک ولی است، به مردم نزدیک است، به آنها پیوسته است و مورد اتکای دل و جان مردم است. این معنا در امیرالمؤمنین و در ائمهی معصومین علیهمالسّلام وجود دارد. بعد از دوران حضور ائمه هم اگر پرتوهای ضعیفی از این حقیقت در جایی پیدا شود، ولایت در آنجا شکل میگیرد. حقیقت و معنای واقعىِ امر این است. لذا نبیاکرم در بیان صفات امیرالمؤمنین میفرماید: «اعدلکم فی الرعیة»، او عادلترین شما در بین مردم است. هم عدالت درونی و معنوی و فردی امیرالمؤمنین مراد است و هم عدالت رفتاری و عدالت اجتماعی او. اینها چیزهایی است که در زبان به آسانی میشود بیان کرد، اما در تحقق و تبلور در عمل است که انسان به عظمت این حقیقت و کسانی که تجسم این حقیقت بودهاند، پی میبرد. عدالت به معنای واقعی کلمه در وجود امیرالمؤمنین، در رفتار او، در تقوای او و در توجه او حضور دارد. در رفتار بیرونی او هم عدالت تجسم پیدا میکند. امروز بعد از گذشت قرنها، اگر بخواهیم عدالت را تعریف کنیم و آن را در ضمن مثال و نمونه بیان کنیم، هیچ مثالی رساتر و گویاتر از رفتار امیرالمؤمنین علیهالسّلام نمیتوانیم پیدا کنیم. این است که نبیاکرم او را به امر پروردگار و با نصب الهی به مردم معرفی و به مقام ولایت منصوب میکند. این یک حقیقت اسلامی است. این کجا و اینکه کسی معتقد باشد که هر ظالمی با هر شیوه و رفتار بازیگرانهای توانست زمام قدرت را در دست بگیرد، مردم باید از او اطاعت کنند، کجا؟! این اسلام است یا آن؟!
لذا مسألهی غدیر با این مضمون والا متعلق به همهی مسلمانهاست، چون به معنای حاکمیت عدل، حاکمیت فضیلت و حاکمیت ولایتاللَّه است. اگر ما هم بخواهیم حقیقتاً از متمسکین به ولایت امیرالمؤمنین باشیم، باید خودمان و محیط زندگیمان را به عدل نزدیک کنیم. بزرگترین نمونه این است که هرچه بتوانیم، استقرار عدل کنیم. چون دامنهی عدالت نامحدود است. هرچه بتوانیم عدل را در جامعه بیشتر مستقر کنیم، شباهت ما به امیرالمؤمنین و تمسک ما به ولایت آن بزرگوار بیشتر خواهد شد.
امروز مردم دنیا تشنهی عدالتاند. این پیام به گوش مردم دنیا هم میرسد. امروز شما در اوضاع دنیا نگاه کنید. با همهی پیشرفت علم و با این همه تحقیقات علمی که دانشمندان و علما در مسائل کون و حیات انجام دادهاند و با این همه اکتشافات و اختراعات و ترقی در علم که محیّرالعقول است، در ناحیهی اخلاق، افتخار قدرتهای برتر امروز دنیا به زورگویی، تجاوز، ظلم و بیاعتنایی به آرای انسانهاست. حتی امروز وقاحت به قدری در میان این قدرتمداران زیاد است که اعتراف هم میکنند و میگویند افکار عمومی مردم دنیا مانعِ حملهی ما به عراق نیست، این یعنی یک حرکت صددرصد حیوانی. کسی که در عمل و حرکت خود اخلاق، عدالت، فضیلت و حقوق مردم را درنظر نمیگیرد، حیوان است. وگرنه روح انسانی این معیارها و ارزشها را رعایت میکند و زندگی انسانی قائم به این ارزشهاست. عالم و آسمان و زمین قائم به عدالت است؛ «بالعدل قامت السّموات والارض». آن وقت عدالت را اینطور زیر پا بگذارند! البته قدرتمندان در بلندگوها میگویند و فریاد میزنند و تُنِ صدای آنها فضای دنیا را پُر میکند، اما حقایق عالم از بین نمیرود. حقیقت عالم این است که ظلم نمیتواند استقرار پیدا کند و پایدار بماند و پایدار نخواهد ماند. ملتها، انسانها، ارادهها، خواستها و قدرت معنویت و فضیلت کار خود را خواهد کرد. امیدواریم خداوند متعال روزی را به بشرِ زمان ما نشان بدهد که رشحهای از عدالت علوی و معنا و مفهوم حقیقی غدیر در دنیای اسلام و در همهی بشریت پرتوافکن باشد و مردم را بهرهمند کند. امیدواریم که خداوند متعال این عید را بر شما و بر همهی ملت ایران مبارک فرماید و روح مطهّر امام بزرگوار ما و شهدای عزیز راه انقلاب و راه سربلندی این ملت را با اولیایش محشور کند و سلام همهی ما را به حضور حضرت بقیةاللَّه ارواحنافداه برساند.1381/12/01
لینک ثابت
دو مطلب در غدیر هست: یکی تعیین امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیهالصّلاةوالسّلام است و دیگری آن معیارهایی است که نبی اکرم صلّیاللَّهعلیهوالهوسلّم در بیان علت و فلسفهی تعیین امیرالمؤمنین در خطبهی غدیر بیان میفرماید. این حرکت بزرگ و تاریخساز، یعنی نصب امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام متکی به ملاکهایی است و این کار، مفهومی دارد. اگرچه ولایت یک امر سیاسی است، اما همهی مضمون ولایت در سیاست خلاصه نمیشود. این ولایت، پرتوی از ولایت ذات مقدّس پروردگار است. این ولایت، ناشی از حضور ولایت الهی در وجود امیرالمؤمنین است، همچنانکه در وجود پیامبر مکرّم اسلام بود. این ولایت، فرعی از آن اصل و میوهای از آن ریشه است. لذا از آن به «ولایت» تعبیر شده است. ولایت در حقیقت به معنای پیوند، ارتباط و اتصال است. آن کسی که منصوب به این مقام است، برخلاف حکام و فرمانروایان عالم، فقط یک فرمانروا یا یک سلطان و یک حاکم نیست بلکه یک ولی است، به مردم نزدیک است، به آنها پیوسته است و مورد اتکای دل و جان مردم است. این معنا در امیرالمؤمنین و در ائمهی معصومین علیهمالسّلام وجود دارد. بعد از دوران حضور ائمه هم اگر پرتوهای ضعیفی از این حقیقت در جایی پیدا شود، ولایت در آنجا شکل میگیرد. حقیقت و معنای واقعىِ امر این است. لذا نبی اکرم در بیان صفات امیرالمؤمنین میفرماید: «اعدلکم فی الرعیة»، او عادلترین شما در بین مردم است. ...امروز بعد از گذشت قرنها، اگر بخواهیم عدالت را تعریف کنیم و آن را در ضمن مثال و نمونه بیان کنیم، هیچ مثالی رساتر و گویاتر از رفتار امیرالمؤمنین علیهالسّلام نمیتوانیم پیدا کنیم. این است که نبیاکرم او را به امر پروردگار و با نصب الهی به مردم معرفی و به مقام ولایت منصوب میکند. این یک حقیقت اسلامی است. این کجا و اینکه کسی معتقد باشد که هر ظالمی با هر شیوه و رفتار بازیگرانهای توانست زمام قدرت را در دست بگیرد، مردم باید از او اطاعت کنند، کجا؟! این اسلام است یا آن؟!لذا مسألهی غدیر با این مضمون والا متعلق به همهی مسلمانهاست، چون به معنای حاکمیت عدل، حاکمیت فضیلت و حاکمیت ولایتاللَّه است.1381/12/01
لینک ثابت
مسألهی غدیر در محتوا و روح حقیقی خود فقط متعلق به شیعیان نیست بلکه به همهی دنیای اسلام تعلق دارد. چون حادثهی غدیر برخاسته از روح و مضمون حقیقی اسلام است.1381/12/01
لینک ثابت
روح و مضمون حقیقی اسلام در واقعهی غدیر وجود دارد.1381/12/01
لینک ثابت
ارتباط قلبی ما شیعیان با واقعهی غدیر، ارتباط مستحکم و برجستهای در دنیای اسلام است.1381/12/01
لینک ثابت
دو مطلب در غدیر هست: یکی تعیین امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیهالصّلاةوالسّلام است و دیگری آن معیارهایی است که نبی اکرم صلّیاللَّهعلیهوالهوسلّم در بیان علت و فلسفهی تعیین امیرالمؤمنین در خطبهی غدیر بیان میفرماید. این حرکت بزرگ و تاریخساز، یعنی نصب امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام متکی به ملاکهایی است و این کار، مفهومی دارد. اگرچه ولایت یک امر سیاسی است، اما همهی مضمون ولایت در سیاست خلاصه نمیشود. این ولایت، پرتوی از ولایت ذات مقدّس پروردگار است. این ولایت، ناشی از حضور ولایت الهی در وجود امیرالمؤمنین است، همچنانکه در وجود پیامبر مکرّم اسلام بود. این ولایت، فرعی از آن اصل و میوهای از آن ریشه است. لذا از آن به «ولایت» تعبیر شده است. ولایت در حقیقت به معنای پیوند، ارتباط و اتصال است. آن کسی که منصوب به این مقام است، برخلاف حکام و فرمانروایان عالم، فقط یک فرمانروا یا یک سلطان و یک حاکم نیست بلکه یک ولی است، به مردم نزدیک است، به آنها پیوسته است و مورد اتکای دل و جان مردم است. این معنا در امیرالمؤمنین و در ائمهی معصومین علیهمالسّلام وجود دارد. بعد از دوران حضور ائمه هم اگر پرتوهای ضعیفی از این حقیقت در جایی پیدا شود، ولایت در آنجا شکل میگیرد. حقیقت و معنای واقعىِ امر این است. لذا نبی اکرم در بیان صفات امیرالمؤمنین میفرماید: «اعدلکم فی الرعیة»، او عادلترین شما در بین مردم است. هم عدالت درونی و معنوی و فردی امیرالمؤمنین مراد است و هم عدالت رفتاری و عدالت اجتماعی او. اینها چیزهایی است که در زبان به آسانی میشود بیان کرد، اما در تحقق و تبلور در عمل است که انسان به عظمت این حقیقت و کسانی که تجسم این حقیقت بودهاند، پی میبرد. عدالت به معنای واقعی کلمه در وجود امیرالمؤمنین، در رفتار او، در تقوای او و در توجه او حضور دارد. در رفتار بیرونی او هم عدالت تجسم پیدا میکند. امروز بعد از گذشت قرنها، اگر بخواهیم عدالت را تعریف کنیم و آن را در ضمن مثال و نمونه بیان کنیم، هیچ مثالی رساتر و گویاتر از رفتار امیرالمؤمنین علیهالسّلام نمیتوانیم پیدا کنیم. این است که نبی اکرم او را به امر پروردگار و با نصب الهی به مردم معرفی و به مقام ولایت منصوب میکند. این یک حقیقت اسلامی است. این کجا و اینکه کسی معتقد باشد که هر ظالمی با هر شیوه و رفتار بازیگرانهای توانست زمام قدرت را در دست بگیرد، مردم باید از او اطاعت کنند، کجا؟! این اسلام است یا آن؟! لذا مسألهی غدیر با این مضمون والا متعلق به همهی مسلمانهاست، چون به معنای حاکمیت عدل، حاکمیت فضیلت و حاکمیت ولایتاللَّه است. 1381/12/01
لینک ثابت