اقتدار یك ملت فقط به نیروهای مسلح نیست. اقتدار ملت، یك حقیقت چندجانبه است؛ نیروهای مسلح، آن خط مقدم تحرك و نشانهی اقتدار ملتند. اما یك ملت از لحاظ دانش باید پیشرفته باشد، از لحاظ اخلاق، از لحاظ ایمان، از لحاظ عزم و اراده، تا بتواند اقتدار خود را حفظ كند. ما تكیه میكنیم بر روی عناصر معنوی اقتدار. اصلیترین عنصر اقتدار معنوی، ایمان است؛ ایمان به خدا، توكل به خدا، حسنظن به خدا. این است كه دل را آماده میكند برای ورود در میدانهای دشوار؛ این است كه گامها را استوار میكند برای پیمودن جادههای سخت؛ این است كه مشكلات را در چشمها كوچك میكند، هدفهای بزرگ را در اختیار انسان میگذارد و در مد نظر او و نگاه او قرار میدهد؛ ایمان به خدا. بدون این ایمان، انسان یك قالب مادی است. دلها از عشق به خدا و عشق به معنویت و فضیلت، در آنچنان مجموعههائی كه ایمان به خدا ندارند، نمیتپد؛ اقتدار هم به معنای حقیقی كلمه به دست نمیآید.
اقتدار فقط با داشتن سلاحهای پیشرفته نیست؛ با داشتن پول و قدرت سیاسی و تبلیغاتی هم نیست. اگر پول و سلاح پیشرفته و ابزارهای مخرب میتوانستند اقتدار حقیقی را برای یك كشور به وجود بیاورند، رژیم صهیونیستی در مقابل جوانان مؤمن لبنان در جنگ سی و سه روزه و در مقابل جانبركفان غزه در جنگ بیست و دو روزه، آنجور رسوا و مفتضح نمیشد. اگر عناصر مادی قدرت، برای اقتدار حقیقی كافی بود، دولت ایالات متحده در جنگ با مردم محروم و بیدفاع افغانستان، در اشغال افغانستان، در اشغال عراق ناكام نمیماند. اینها در مقابل چشم ماست؛ اینها آزمونهای بسیار مهم و ارزندهی حقائقی است كه شنیدهایم و خواندهایم و دانستهایم.
ملتها وقتی با ایمان، با هدفهای روشن، دلهایشان نورانی شد، عزم و ارادهی لازم را پیدا میكنند. دست تجاوز به جان انسانها و دست تطاول به زندگی انسانها دراز نمیكنند. اقتدار به این نیست كه انسان به همسایهی خود تجاوز كند؛ به مردمی مظلوم و بیدفاع حمله كند؛ از آن سوی دنیا برای سركوب یك ملت و برای هدفهای نظامی و اقتصادی و سیاسی، ارتش خود را به هزارها كیلومتر اینطرفتر منتقل كند؛ اینها اقتدار نیست.1388/07/14
لینک ثابت