مگر میشود با این کلمات، جامعیّت علی را تصویر کرد؟! ما مثل آن نقاشِ ناشیِ بیعلم و بیهنری هستیم که بخواهد چهرهی زیبایی را با خطِّ مدادی بکشد. چهار تا خط را این طرف و آن طرف میکشیم؛ یک هیکل مجسّم خواهد شد. اما آن چهرهی زیبا، یعنی این؟! خیلی بالاتر از این حرفهاست!
اما برادران و خواهران! همان تصویر ناقصی هم که ما تصویر میکنیم، آنقدر زیباست، آن قدر بالاست، آن قدر شاخص است، که چشم انسان را مبهوت میکند! ما باید به آن سمت حرکت کنیم. البته هیچ کس توقّع ندارد که ما حتّی به یک فرسخی امیرالمؤمنین هم برسیم. این، واقعیّتی است.
یک وقت بنده در نماز جمعهی چند سال قبل از این، گفتم که ما نمیتوانیم مثل امیرالمؤمنین باشیم. یک نفر نامه نوشت که «شما خوب خودتان را راحت کردید! میگویید: ما نمیتوانیم مثل امیرالمؤمنین باشیم!» بحث راحت کردن خودمان نیست. امیرالمؤمنین، علیهالصّلاةوالسّلام، خودش هم فرمود که «شما نمیتوانید.»
او در قلّه است. یک قلّهی مرتفع را در نظر بگیرید! ما باید به سمت قلّه به راه بیفتیم؛ ولو در این دامنهها. عمده این است. مهم این است. شاخص این است. باید حرکت کنیم. نباید بگوییم «ما که نمیرسیم به آنجا.» نه! باید حرکت کرد.
امیرالمؤمنین برای کسانی که مسؤول بخشی از بخشهای تشکیلات دولتی هستند، الگوست. گویا در جمع شما، عدّهای از مسؤولین محترم دستگاههای اداری و دولتی حضور دارند. در هرجا که هستند چه کوچک، چه بزرگ باید کار را با دلسوزی برای مردم انجام دهند. باید بدون منّت انجام دهند. و مُراجع خود را احترام و تکریم کنند. آنها را تحقیر نکنند. بر آنها منّت نگذارند. از آنها توقّع نکنند. سلامت دست، سلامت چشم، سلامت زبان، سلامت جیب، بلکه سلامت قلب که از همهی اینها مشکلتر است را از ما خواستهاند که داشته باشیم. امیرالمؤمنین در راه احیای انسانها کار کرد.1372/10/06
لینک ثابت