یاد شهیدان باید زنده بماند، پیام شهیدان باید شنیده بشود؛ اگر چنانچه این اقداماتی که ما میکنیم از این دو خالی باشد، فایدهای ندارد. حالا مثلاً فرض کنید [درست کردن] مجسّمهی شهید یا تصویر شهید روی فرش و امثال اینها، خب بله، در یک محدودهای ــ حالا یا محدودهی خانواده یا بیشتر ــ اینها یاد است، خوب است، لکن یک چیزهایی هست که میتواند حامل پیام باشد؛ کارهای هنری، شعر، مستند، فیلم، کتاب یا جلسات میتواند حامل پیام باشد؛ ما به این [نوع کارها] احتیاج داریم، به پیام شهدا احتیاج داریم. فکر هم نکنیم که «خب معلوم است، پیام شهدا را که همه بلدند، میدانند»؛ نه، همه نمیدانند. نسلهای نوبهنو که میآیند باید مطّلع بشوند از آنچه گذشته، و از انگیزهها، فکرها و مانند اینها. کارهایی که مشتمل بر پیام است این خاصیّت بزرگ را دارد؛ در مجموعِ کارهایی که انجام میدهید به این [نکته] توجّه بشود.1401/08/08
لینک ثابت
شهید مظهر ایمان صادق و عمل صالح
عنوان «شهید» یک عنوانی است که نباید از آن آسان عبور کرد. در کلمهی «شهید»، مجموعهای از ارزشهای دینی و ملّی و انسانی نهفته است... امّا مسائل دینی؛ اوّلین چیزی که شهید به یاد انسان میآورد، جهاد فیسبیلالله است؛ شهید در راه خدا حرکت کرده، مجاهدت کرده، به شهادت رسیده. شهید مظهر ایمان صادق است: صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَهَ عَلَیهِ فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَه؛(1) این همان «قَضىٰ نَحبَه» است؛ مظهر صداقت است، مظهر عمل صالح است. چه عملی اصلح از رفتن در راه خدا و تقدیم کردن همهی وجود خود، همهی هستی خود به این راه؟ ایمان صادق، عمل صالح. این جنبهی دینی که حالا در همین کلمات کوتاه، دنیایی از معارف نهفته است. معارف ملّی؛ شهید و شهادت از جملهی چیزهایی است که هویّت ملّی را برجسته میکند و رتبهی هویّت ملّی را بالا میبرد.1401/08/08
1 )
سوره مبارکه الأحزاب آیه 23
مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيهِ ۖ فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن يَنتَظِرُ ۖ وَما بَدَّلوا تَبديلًا
ترجمه:
در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستادهاند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند)، و بعضی دیگر در انتظارند؛ و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند.
لینک ثابت
شهادت؛ معامله با خدا و تامین کننده مصالح ملی
شهادت از یک طرف معاملهی با خدا است؛ آن صِدقی که [در شهید] هست، معاملهی با خدا است: اِنَّ اللَهَ اشتَرىٰ مِنَ المُؤمِنینَ اَنفُسَهُم وَ اَموالَهُم بِاَنَّ لَهُمُ الجَنَّة.(1) آن طور که یادم هست، از امیرالمؤمنین (علیه السّلام) و از امام سجّاد (علیه السّلام) نقل شده که قیمت جان شما خیلی بالا است، آن را نفروشید مگر به بهشت.(2) این جان خیلی قیمت دارد؛ قیمت وجود شما خیلی بالا است؛ این را فقط به بهشت بفروشید؛ به هیچ چیزی کمتر از بهشت [نفروشید] که خدای متعال هم خریدارش است؛ جان مال خدا است، خدا هم خریدارش است. اِنَّ اللَهَ اشتَرىٰ مِنَ المُؤمِنینَ اَنفُسَهُم وَ اَموالَهُم بِاَنَّ لَهُمُ الجَنَّة؛ پس از یک طرف معاملهی با خدا است. از یک طرف تأمینکنندهی مصالح ملّی است؛ همان تقویت هویّت که گفتیم. شهادت فیسبیلالله مصالح ملّی را و منافع ملّت را تأمین میکند.1401/08/08
1 )
قصار 456 :
وَ قَالَ ( عليه السلام ) : أَلَا حُرٌّ يَدَعُ هَذِهِ اللُّمَاظَةَ لِأَهْلِهَا إِنَّهُ لَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِيعُوهَا إِلَّا بِهَا .
ترجمه:
و آن حضرت فرمود: آيا آزاد مردى نيست كه اين نيم خورده دنيا را به اهل دنيا واگذارد براى وجود شما قيمتى جز بهشت نيست، آن را جز به بهشت نفروشيد
1 )
سوره مبارکه التوبة آیه 111
إِنَّ اللَّهَ اشتَرىٰ مِنَ المُؤمِنينَ أَنفُسَهُم وَأَموالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ ۚ يُقاتِلونَ في سَبيلِ اللَّهِ فَيَقتُلونَ وَيُقتَلونَ ۖ وَعدًا عَلَيهِ حَقًّا فِي التَّوراةِ وَالإِنجيلِ وَالقُرآنِ ۚ وَمَن أَوفىٰ بِعَهدِهِ مِنَ اللَّهِ ۚ فَاستَبشِروا بِبَيعِكُمُ الَّذي بايَعتُم بِهِ ۚ وَذٰلِكَ هُوَ الفَوزُ العَظيمُ
ترجمه:
خداوند از مؤمنان، جانها و اموالشان را خریداری کرده، که (در برابرش) بهشت برای آنان باشد؛ (به این گونه که:) در راه خدا پیکار میکنند، میکشند و کشته میشوند؛ این وعده حقّی است بر او، که در تورات و انجیل و قرآن ذکر فرموده؛ و چه کسی از خدا به عهدش وفادارتر است؟! اکنون بشارت باد بر شما، به داد و ستدی که با خدا کردهاید؛ و این است آن پیروزی بزرگ!
لینک ثابت
شهید و شهادت از جملهی چیزهایی است که هویّت ملّی را برجسته میکند و رتبهی هویّت ملّی را بالا میبرد. ملّت ایران به خاطر همین شهادتطلبیها در چشم آنهایی که به گوششان رسید ــ البتّه سر و صدا و هیاهوی رسانههای دشمن نمیگذارد خیلی از چیزها در دنیا به گوش افراد برسد، امّا آنهایی که به گوششان رسید که کم هم نبودند، خیلی از ملّتها بودند ــ عظمت پیدا کرد؛ به خاطر چه چیزی؟ به خاطر شهید. به خاطر صِرف جنگ نیست؛ جنگ خیلی جاها هست؛ به خاطر این فداکاریها است که در آن شهید از آب درمیآید؛ به خاطر این خانوادهها است؛ خانوادههای شهیدان، این پدرها، این مادرها؛ به خاطر اینها است. هر چه خبر اینها به بیرون درز کرد، برای این ملّت عظمت آفرید؛ [لذا شهید] هویّت ملّی را درخشنده میکند، برجسته میکند، رتبهاش را بالا میبرد.1401/08/08
لینک ثابت
یکی از نقاط برجسته همین شهید مهدی زینالدّین است؛ خود این یک نقطهی برجسته است. [این] شهید، یک جوان نوخاسته، بیستوچندساله، در فرماندهی یک یگان رزمی آن مهارت را از خود نشان میدهد؛ در میدان جنگ آن شجاعت را، آن تدبیر را، آن سازندگی را، آن فداکاری را و بعد در میدان اخلاق، میدان تدیّن، ملاحظات دینی و اسلامی [هم همین جور]. اینها واقعاً فوقالعاده است؛ بایستی اینها به مردم گفته بشود، منعکس بشود.
با هیچ زبانی غیر از زبان هنر هم نمیشود اینها را گفت؛ فقط زبان هنر میتواند این ریزهکاریهای زندگی اینها را بیان کند؛ حالا یا نوشتهی هنرمندانه یا شعر یا فیلم یا مستند یا امثال اینها که میشود کار کرد. مثلاً یکی این است: یک فرمانده جوان ارتشی اینجا هست [به نام] شهید امیر احمدلو؛ یک ارتشیِ قمی است که آخرین لحظهی حیاتش آب میآورند یا یک نفری به فکر میافتد که آب به او بدهد که تشنه از دنیا نرود، این جوان نظامی آب را نمیخورد، اشاره میکند به آن سربازی که بغل دستش بوده؛ یعنی همان حادثهی صدر اسلام که مدام ماها روی منبرها گفتیم و مردم شنیدند و تصوّر درستی از آن پیدا نکردیم، در واقع اتّفاق افتاد؛ یک افسر ارتشی این واقعیّت را به ما نشان داد. این چیز کمی است؟ چیز کوچکی است؟ با چه زبانی میشود این را بیان کرد جز زبان هنر؟ بروید دنبال این کار. یا شهدای گروه سرود که جزو اتّفاقات نادر در دوران دفاع مقدّس است؛ یک تعدادی نوجوانِ مثلاً دوازدهساله، سیزدهساله، چهاردهساله، سرود میخوانند، بعد هواپیما میآید همین گروه را هدف قرار میدهد، شلّیک میکند، همهی آنها ــ همه یا نزدیک به همه ــ شهید میشوند. کو سرودشان؟ چه خواندند؟ چه گفتند؟ چه کردند؟ پدرمادرهایشان چه کار کردند؟ اینها احتیاج به تبیین دارد، اینها پیام دارد. این از خصوصیّات قم است؛ اینها نقاط برجستهی دورهی دفاع [مقدّس] در قم است. یا زنان شهید؛ حالا اشاره کردند به تعداد چندصد نفر زن شهید که یک عدّه از این زنان شهید، در جلسهی عزاداری حسینی به شهادت رسیدند. اینها همه واقعاً مسائل مهمّی است... اینها بایستی منتقل بشود و عرض کردم که انتقالش هم عمدتاً، یعنی شاید صدی نود، به زبان هنر احتیاج دارد. البتّه نمیگوییم تاریخ و کتاب و مانند اینها ننویسند؛ چرا، باید نوشته بشود؛ امّا آن چیزی که این ظرفیّت را دارد که بتواند همهی جزئیّات و ریزهکاریها و ظرافتهای این شهادت و شهید و دفاع مقدّس و فداکاری و مانند اینها را منتقل بکند، عبارت است از هنر. حالا مثلاً فرض کنید من یادآوری کردم این گروه سرود را؛ خیلی خب، مستند بسازید برای این؛ یک مستند بسازید برای این گروه سرود، شبیهسازی کنید، مردم ببینند به چشم خودشان؛ این اتّفاقی را که افتاده به مردم نشان بدهید ببینند. «مردم» که میگویم، خب ما قدیمیها این چیزها را دیدهایم، امّا خیلی از شماها هم که اینجا نشستهاید ندیدهاید؛ جوانهایمان، نسل جدید، ندیدهاند. اینها ببینند؛ از نزدیک ببینند آنچه اتّفاق افتاد. در همین شرححالهایی که برای شهدا هست، این جزئیّات را ببینند. این همه زمینه وجود دارد برای کار هنری، ساختن فیلمهای مستند، فیلمهای سینمایی، سریال، شعر! الحمدلله شعرای خوبی داریم، شما هم در قم شعرای خوبی دارید؛ شعر بگویند، شعرهای خوب بگویند برای اینکه این یادها باقی بماند.1401/08/08
لینک ثابت
شهادت از یک طرف معاملهی با خدا است؛ آن صِدقی که هست، معاملهی با خدا است: اِنَّ اللَهَ اشتَرىٰ مِنَ المُؤمِنینَ اَنفُسَهُم وَ اَموالَهُم بِاَنَّ لَهُمُ الجَنَّة. آن طور که یادم هست، از امیرالمؤمنین (علیه السّلام) و از امام سجّاد (علیه السّلام) نقل شده که قیمت جان شما خیلی بالا است، آن را نفروشید مگر به بهشت. این جان خیلی قیمت دارد؛ قیمت وجود شما خیلی بالا است؛ این را فقط به بهشت بفروشید؛ به هیچ چیزی کمتر از بهشت [نفروشید] که خدای متعال هم خریدارش است؛ جان مال خدا است، خدا هم خریدارش است. اِنَّ اللَهَ اشتَرىٰ مِنَ المُؤمِنینَ اَنفُسَهُم وَ اَموالَهُم بِاَنَّ لَهُمُ الجَنَّة؛ پس از یک طرف معاملهی با خدا است. از یک طرف تأمینکنندهی مصالح ملّی است؛ همان تقویت هویّت که گفتیم. شهادت فیسبیلالله مصالح ملّی را و منافع ملّت را تأمین میکند.1401/08/08
لینک ثابت
شهادت از یک طرف معاملهی با خدا است؛ آن صِدقی که هست، معاملهی با خدا است: اِنَّ اللَهَ اشتَرىٰ مِنَ المُؤمِنینَ اَنفُسَهُم وَ اَموالَهُم بِاَنَّ لَهُمُ الجَنَّة. آن طور که یادم هست، از امیرالمؤمنین (علیه السّلام) و از امام سجّاد (علیه السّلام) نقل شده که قیمت جان شما خیلی بالا است، آن را نفروشید مگر به بهشت. این جان خیلی قیمت دارد؛ قیمت وجود شما خیلی بالا است؛ این را فقط به بهشت بفروشید؛ به هیچ چیزی کمتر از بهشت [نفروشید] که خدای متعال هم خریدارش است؛ جان مال خدا است، خدا هم خریدارش است. اِنَّ اللَهَ اشتَرىٰ مِنَ المُؤمِنینَ اَنفُسَهُم وَ اَموالَهُم بِاَنَّ لَهُمُ الجَنَّة؛ پس از یک طرف معاملهی با خدا است. از یک طرف تأمینکنندهی مصالح ملّی است؛ همان تقویت هویّت که گفتیم. شهادت فیسبیلالله مصالح ملّی را و منافع ملّت را تأمین میکند.1401/08/08
لینک ثابت
یکی از نقاط برجسته همین شهید مهدی زینالدّین است؛ خود این یک نقطهی برجسته است. [این] شهید، یک جوان نوخاسته، بیستوچندساله، در فرماندهی یک یگان رزمی آن مهارت را از خود نشان میدهد؛ در میدان جنگ آن شجاعت را، آن تدبیر را، آن سازندگی را، آن فداکاری را و بعد در میدان اخلاق، میدان تدیّن، ملاحظات دینی و اسلامی [هم همین جور]. اینها واقعاً فوقالعاده است؛ بایستی اینها به مردم گفته بشود، منعکس بشود.
با هیچ زبانی غیر از زبان هنر هم نمیشود اینها را گفت؛ فقط زبان هنر میتواند این ریزهکاریهای زندگی اینها را بیان کند؛ حالا یا نوشتهی هنرمندانه یا شعر یا فیلم یا مستند یا امثال اینها که میشود کار کرد. مثلاً یکی این است: یک فرمانده جوان ارتشی اینجا هست [به نام] شهید امیر احمدلو؛ یک ارتشیِ قمی است که آخرین لحظهی حیاتش آب میآورند یا یک نفری به فکر میافتد که آب به او بدهد که تشنه از دنیا نرود، این جوان نظامی آب را نمیخورد، اشاره میکند به آن سربازی که بغل دستش بوده؛ یعنی همان حادثهی صدر اسلام که مدام ماها روی منبرها گفتیم و مردم شنیدند و تصوّر درستی از آن پیدا نکردیم، در واقع اتّفاق افتاد؛ یک افسر ارتشی این واقعیّت را به ما نشان داد. این چیز کمی است؟ چیز کوچکی است؟ با چه زبانی میشود این را بیان کرد جز زبان هنر؟ بروید دنبال این کار. یا شهدای گروه سرود که جزو اتّفاقات نادر در دوران دفاع مقدّس است؛ یک تعدادی نوجوانِ مثلاً دوازدهساله، سیزدهساله، چهاردهساله، سرود میخوانند، بعد هواپیما میآید همین گروه را هدف قرار میدهد، شلّیک میکند، همهی آنها ــ همه یا نزدیک به همه ــ شهید میشوند. کو سرودشان؟ چه خواندند؟ چه گفتند؟ چه کردند؟ پدرمادرهایشان چه کار کردند؟ اینها احتیاج به تبیین دارد، اینها پیام دارد. این از خصوصیّات قم است؛ اینها نقاط برجستهی دورهی دفاع [مقدّس] در قم است. یا زنان شهید؛ حالا اشاره کردند به تعداد چندصد نفر زن شهید که یک عدّه از این زنان شهید، در جلسهی عزاداری حسینی به شهادت رسیدند. اینها همه واقعاً مسائل مهمّی است.1401/08/08
لینک ثابت
من کتابهای مربوط به شهدا را زیاد میخوانم؛ هر کدام را که میخوانم، کأنّه یک چیز جدیدی انسان از اینها میفهمد. من حالا هم میخوانم؛ دهها سال است، از دههی ۶۰ تا حالا، این کتابها [را میخوانم]. هر کدام از این کتابها که شرح حال یک شهیدی است، یک صفحهی جدیدی را برای انسان باز میکند و به انسان نشان میدهد؛ چه در مورد خود شهید، چه در مورد این پدرمادرها؛ این مادرهای شجاع، این پدرهای باگذشت. این پدرها و مادرها خیلی حق دارند به گردن ما!... اینها بایستی منتقل بشود و عرض کردم که انتقالش هم عمدتاً، یعنی شاید صدی نود، به زبان هنر احتیاج دارد. البتّه نمیگوییم تاریخ و کتاب و مانند اینها ننویسند؛ چرا، باید نوشته بشود؛ امّا آن چیزی که این ظرفیّت را دارد که بتواند همهی جزئیّات و ریزهکاریها و ظرافتهای این شهادت و شهید و دفاع مقدّس و فداکاری و مانند اینها را منتقل بکند، عبارت است از هنر.1401/08/08
لینک ثابت
کارهایی که ما در کنگره [شهدا] و پیش از کنگره و بعد از کنگره انجام میدهیم خواصّ زیادی دارد که دو خاصیّت از همه مهمتر است: یکی «یاد»، یکی «پیام». یاد شهیدان باید زنده بماند، پیام شهیدان باید شنیده بشود؛ اگر چنانچه این اقداماتی که ما میکنیم از این دو خالی باشد، فایدهای ندارد. حالا مثلاً فرض کنید [درست کردن] مجسّمهی شهید یا تصویر شهید روی فرش و امثال اینها، خب بله، در یک محدودهای ــ حالا یا محدودهی خانواده یا بیشتر ــ اینها یاد است، خوب است، لکن یک چیزهایی هست که میتواند حامل پیام باشد؛ کارهای هنری، شعر، مستند، فیلم، کتاب یا جلسات میتواند حامل پیام باشد؛ ما به این [نوع کارها] احتیاج داریم، به پیام شهدا احتیاج داریم. فکر هم نکنیم که «خب معلوم است، پیام شهدا را که همه بلدند، میدانند»؛ نه، همه نمیدانند. نسلهای نوبهنو که میآیند باید مطّلع بشوند از آنچه گذشته، و از انگیزهها، فکرها و مانند اینها. کارهایی که مشتمل بر پیام است این خاصیّت بزرگ را دارد؛ در مجموعِ کارهایی که انجام میدهید به این [نکته] توجّه بشود.1401/08/08
لینک ثابت
یاد شهیدان باید زنده بماند، پیام شهیدان باید شنیده بشود؛ اگر چنانچه این اقداماتی که ما میکنیم از این دو خالی باشد، فایدهای ندارد. حالا مثلاً فرض کنید [درست کردن] مجسّمهی شهید یا تصویر شهید روی فرش و امثال اینها، خب بله، در یک محدودهای ــ حالا یا محدودهی خانواده یا بیشتر ــ اینها یاد است، خوب است، لکن یک چیزهایی هست که میتواند حامل پیام باشد؛ کارهای هنری، شعر، مستند، فیلم، کتاب یا جلسات میتواند حامل پیام باشد؛ ما به این [نوع کارها] احتیاج داریم، به پیام شهدا احتیاج داریم. فکر هم نکنیم که «خب معلوم است، پیام شهدا را که همه بلدند، میدانند»؛ نه، همه نمیدانند. نسلهای نوبهنو که میآیند باید مطّلع بشوند از آنچه گذشته، و از انگیزهها، فکرها و مانند اینها. کارهایی که مشتمل بر پیام است این خاصیّت بزرگ را دارد؛ در مجموعِ کارهایی که انجام میدهید به این [نکته] توجّه بشود.1401/08/08
لینک ثابت
شهید سلیمانی میگفت من دارم در بیابانها دنبال شهادت میدوم، دنبالش میگردم. تهدیدش کردند که تو را میکشیم، گفت من دارم در بیابانها دنبالش میگردم، بلندی و پستیها را طی میکنم دنبال همین؛ من را تهدید میکنید؟1401/08/08
لینک ثابت