newspart/index2
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
دشمن‌شناسی

خدا را شکر میکنیم ملت ایران در طول این بیست و هفت، هشت سالی که خدای متعال این توفیق را داد و اینها توانستند پرچم اسلام را در این سرزمین بلند کنند، جوری عمل کردند که در هر یک از تدابیر استکبار، آنها مقابل ملت ایران شکست خوردند. اگر نوع تحرکات و انگیزشها و حرکتهای استکبار را در مقابل جمهوری اسلامی در این بیست و هفت، هشت سال فهرست کنیم، در همه‌اش بدون استثناء آنکه شکست خورده، آن جبهه‌ی پرمدعا و متکبر و مستکبر بوده است. ما ادعائی هم نداشتیم، اما ما مردم مسلمان به برکت ایمانمان، به برکت توکلمان، به برکت حضورمان در صحنه، به برکت اینکه میخواستیم مسئولیت خود را انجام دهیم، ما ملت ایران بر همه‌ی این دستگاه پرهیاهوی استکبار در همه‌ی این قضایا فائق آمدیم. اینها به انواع و اقسام خواستند اختلاف ایجاد کنند، نتوانستند. و باید هوشیار باشیم.راه ادامه‌ی این موفقیتها، عزیزان من! این است که ما دشمن را فراموش نکنیم. دشمن را فراموش نباید کرد. در همه‌ی قضایا باید توجه داشت که دشمنی وجود دارد که از غفلت ما ممکن است استفاده کند، ضربه وارد کند. این، روشی است که قرآن به ما یاد میدهد. شما ببینید سرتاسر قرآن چقدر اسم شیطان تکرار شده. خوب، یک بار میگفتند یک شیطانی هست، تمام شد دیگر؛ این برای همین است که انسان در عرصه‌ی زندگی - که عرصه‌ی چالشها و مبارزه است؛ زندگی سرتاپا چالش و مبارزه است - فراموش نکند که دشمن دارد و دشمن ممکن است ضربه بزند. راهش این است: دشمن را فراموش نکنیم؛ خدای متعال را هم که پشتیبان ماست، از یاد نبریم؛ احساس مسئولیت حضور در صحنه را هم از یاد نبریم. این، آن عامل بسیار مؤثر و مهم است.1386/10/08
لینک ثابت
امامت یعنی حاکمیت دین و دنیا در زندگی مردم

[برادران و خواهران عزیز! مسئله‌ی غدیر از چند جهت قابل توجه و اهتمام است. نباید تصور کرد که عید غدیر یک عیدی مثل بقیه‌ی اعیاد است. اگرچه جنبه‌ی نمادین و معنا و مضمون در همه‌ی اعیاد اسلامی هست، ولی نه به اندازه‌ای که در عید غدیر این معنا وجود دارد.] یک بُعد دیگر قضیه، توجه به ارزش معنوی آن شخصیتی است که در این حادثه، پیغمبر او را معین کرد و منصوب کرد؛ یعنی امیرالمؤمنین (علیه‌الصّلاةوالسّلام). برای گزینش نسبت به یک چنین منصبی، اگر همه‌ی عوامل را که در کمال یک انسان دخالت دارند، بشر معمولی بخواهد محاسبه کند، یقیناً نمیتواند به همه‌ی آنها دست پیدا کند. این یک محاسبه‌ی الهی و فوق بشری لازم دارد. با یک چنین محاسبه‌ای، نبیّ مکرم اسلام امیرالمؤمنین را متناسب با این موقعیت و این مقام دانسته است.
خوب، اسلام تا ابدالدهر حکومت خواهد داشت؛ انواع و اقسام آدمهائی که صلاحیتهائی در سطوح مختلف دارند، به حکومت خواهند رسید. این، قابل پیش‌بینی بوده از اولِ اسلام. آن کسی که سرچشمه را باید به او سپرد تا طول تاریخ اسلام از این سرچشمه سیراب شود، او باید کسی باشد در تراز امیرالمؤمنین علی‌بن‌ابی‌طالب (علیه‌السّلام)؛ او نمیتواند یک انسانی معمولی باشد. سرچشمه در اختیار اوست؛ لذاست همه‌ی ائمه‌ی ما (علیهم‌السّلام) که خودشان هم صاحب همین منصب بودند - اگر چه فرصت حکومت به آنها داده نشد - همه به امیرالمؤمنین با چشم عظمت نگاه میکردند. ائمه (علیهم‌السّلام) همه، علی‌بن‌ابی‌طالب را مثل یک خورشیدی در آسمان امامت میدیدند که بقیه‌ی ائمه مثل ستارگان آن آسمانند. امیرالمؤمنین افضل از آنها بود، کما اینکه درباره‌ی امام حسن و امام حسین (علیهماالسّلام) با آن مقاماتی که آن دو بزرگوار دارند، پیغمبر میفرماید: «و ابوهما افضل منهما»(1)؛ پدرشان از امام حسن و امام حسین بالاتر است، بافضیلت‌تر است. این است مقام امیرالمؤمنین.
بنابراین همه‌ی صفات کمالی که ما برای برگزیدگان خدا قائلیم، این در امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) باید وجود میداشت تا پیغمبر به امر پروردگار او را منصوب کند به این مقام. این هم بُعد دوم است که نگاه به فضیلت امیرالمؤمنین (علیه‌الصّلاةوالسّلام) است.1386/10/08


1 )
عيون أخبار الرضا عليه السلام، شیخ صدوق، ج ‏2، ص 33؛ سنن ابن ماجه، ابن ماجه، ج 1، ص 44؛
قرب الإسناد، عبد الله بن جعفر حميرى، ص 111.

الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ أَبُوهُمَا خَيْرٌ مِنْهُمَا.
ترجمه:
پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند: حسن و حسين هر دو سرور و بزرگ جوانان بهشتى هستند و پدر ایشان از آن دو بهتر است.
لینک ثابت
احساس مسئولیت

دشمن را فراموش نباید کرد. در همه‌ی قضایا باید توجه داشت که دشمنی وجود دارد که از غفلت ما ممکن است استفاده کند، ضربه وارد کند. این، روشی است که قرآن به ما یاد می‌دهد. شما ببینید سرتاسر قرآن چقدر اسم شیطان تکرار شده. خوب، یک‌بار می‌گفتند یک شیطانی هست، تمام شد دیگر؛ این برای همین است که انسان در عرصه‌ی زندگی- که عرصه‌ی چالشها و مبارزه است؛ زندگی سرتاپا چالش و مبارزه است- فراموش نکند که دشمن دارد و دشمن ممکن است ضربه بزند. راهش این است: دشمن را فراموش نکنیم؛ خدای متعال را هم که پشتیبان ماست، از یاد نبریم؛ احساس مسئولیت حضور در صحنه را هم از یاد نبریم. این، آن عامل بسیار مؤثر و مهم است.1386/10/08
لینک ثابت
حضور مردم در صحنه

ما امروز منطقمان در دنیای اسلام قوی‌ترین منطق است. در این هیچ شک و شبهه‌ای نباید داشت. منطق شیعه، منطق امامت و ولایت در همه‌ی دورانهای تاریخ همینجور بوده، امروز هم همینجور است. قوی‌ترین منطقهاست؛ اما درعین‌حال ما با اینکه کمال اعتماد را به منطق خود، به روش خود، به منش خود داریم - امروز هم پرچم اسلام دست ملت ایران است - درعین‌حال همه‌ی برادران دنیای اسلام را از هر مذهبی که هستند، به اتحاد و برادری دعوت میکنیم، نمیخواهیم اختلاف ایجاد شود. اثبات خود را با نفی دیگران نمیخواهیم بکنیم. این، بسیار نکته‌ی مهمی است. این همان انسجام اسلامی است که ما اول امسال عرض کردیم. درست همان نقطه‌ای است که دشمنان میخواهند از این نقطه وارد شوند و دنیای اسلام را از آنچه که هست، باز هم ضعیف‌تر کنند. سالهای متمادی اینها از ضعف دنیای اسلام، ضعف حکومتهای اسلامی استفاده کردند و هر کار دلشان خواست در دنیای اسلام، در منطقه‌ی اسلامی انجام دادند. حالا که ملتهای اسلام بیدار شدند و در بخشی از امت اسلامی یعنی این بخش ایران اسلامی یک چنین شکوه و عظمتی به وجود آمده است از اقتدار و حضور مردمی، و ملتهای دیگر هم روزبه‌روز بیدارتر میشوند، امروز استکبار - یعنی همان دشمنان همیشگی - باز این ویروس اختلاف را میخواهند با کمال خیانت و رذالت در پیکر بخشهای اسلامی تزریق کنند؛ اختلافات را تشدید کنند. با این باید مواجه شد. این هم درس غدیر است، این هم درس امیرالمؤمنین است.1386/10/08
لینک ثابت
حضور مردم در صحنه

خدا را شکر میکنیم ملت ایران در طول این بیست و هفت، هشت سالی که خدای متعال این توفیق را داد و اینها توانستند پرچم اسلام را در این سرزمین بلند کنند، جوری عمل کردند که در هر یک از تدابیر استکبار، آنها مقابل ملت ایران شکست خوردند. اگر نوع تحرکات و انگیزشها و حرکتهای استکبار را در مقابل جمهوری اسلامی در این بیست و هفت، هشت سال فهرست کنیم، در همه‌اش بدون استثناء آنکه شکست خورده، آن جبهه‌ی پرمدعا و متکبر و مستکبر بوده است. ما ادعائی هم نداشتیم، اما ما مردم مسلمان به برکت ایمانمان، به برکت توکلمان، به برکت حضورمان در صحنه، به برکت اینکه میخواستیم مسئولیت خود را انجام دهیم، ما ملت ایران بر همه‌ی این دستگاه پرهیاهوی استکبار در همه‌ی این قضایا فائق آمدیم. اینها به انواع و اقسام خواستند اختلاف ایجاد کنند، نتوانستند. و باید هوشیار باشیم.
راه ادامه‌ی این موفقیتها، عزیزان من! این است که ما دشمن را فراموش نکنیم. دشمن را فراموش نباید کرد. در همه‌ی قضایا باید توجه داشت که دشمنی وجود دارد که از غفلت ما ممکن است استفاده کند، ضربه وارد کند. این، روشی است که قرآن به ما یاد میدهد. شما ببینید سرتاسر قرآن چقدر اسم شیطان تکرار شده. خوب، یک بار میگفتند یک شیطانی هست، تمام شد دیگر؛ این برای همین است که انسان در عرصه‌ی زندگی - که عرصه‌ی چالشها و مبارزه است؛ زندگی سرتاپا چالش و مبارزه است - فراموش نکند که دشمن دارد و دشمن ممکن است ضربه بزند. راهش این است: دشمن را فراموش نکنیم؛ خدای متعال را هم که پشتیبان ماست، از یاد نبریم؛ احساس مسئولیت حضور در صحنه را هم از یاد نبریم. این، آن عامل بسیار مؤثر و مهم است.1386/10/08

لینک ثابت
عید غدیر

عید مبارک غدیر را به همه‌ی مؤمنان، به همه‌ی مسلمین در سراسر دنیای اسلام، به همه‌ی آزادگان که از اعماق دل مشتاق و دلباخته‌ی آن صفات و خصوصیاتی هستند که ما در امیر مؤمنان (علیه‌الصّلاةوالسّلام) آنها را سراغ داریم، تبریک عرض میکنیم. همچنین بالخصوص این عید سعید را به همه‌ی ملت ایران و به شما حضار محترم که در این جلسه‌ی صمیمی حضور یافتید و بخصوص به مردم عزیز و مؤمن کاشان، علمای اعلام و حوزه‌ی علمیه‌ی این شهر تبریک عرض میکنیم.
برادران و خواهران عزیز! مسئله‌ی غدیر از چند جهت قابل توجه و اهتمام است. نباید تصور کرد که عید غدیر یک عیدی مثل بقیه‌ی اعیاد است. اگرچه جنبه‌ی نمادین و معنا و مضمون در همه‌ی اعیاد اسلامی هست، ولی نه به اندازه‌ای که در عید غدیر این معنا وجود دارد.
یک بُعد این مسئله، مسئله‌ی جهت اسلام و سمتگیری حرکت اسلامی است که این جزو اعتقادات ماست؛ این جنبه‌ی ولایت است، اعتقاد به مسئله‌ی امامت و نصب امام از سوی پیغمبر یعنی در واقع از سوی خداوند متعال. این یک بُعد قضیه است، که اگر با چشم تحقیق مسلمین به این حادثه نگاه کنند، همه این معنا را تصدیق خواهند کرد که این حرکت عظیم پیغمبر در میانه‌ی راه حج، برگشت از حج، در وسط بیابان، در سال آخر عمر، با آن مقدمات، با آن مؤخرات، نام بردن از امیرالمؤمنین، معرفی کردن امیرالمؤمنین به اینکه «من کنت مولاه فهذا علىّ مولاه»، هیچ معنائی جز تعیین خط حکومت و ولایت در اسلام بعد از رحلت پیغمبر اکرم ندارد. معناش فقط همین است. محققین دنیای اسلام در طول تاریخ همین معنا را احساس کرده‌اند و فهمیده‌اند از این حادثه و این عبارت پیغمبر. معلوم میشود که از نظر اسلام، مسئله‌ی حکومت فقط این نیست که یک قدرتی بیاید در رأس جامعه‌ی اسلامی قرار بگیرد و کارائی داشته باشد برای اداره‌ی حکومت و زندگی مردم با نظم و انضباط اداره بشود؛ مسئله فقط این نیست از نظر اسلام، بلکه حکومت در نگاه اسلامی معنای امامت دارد.
امامت یعنی پیشوائی جسم و دل؛ هردو. فقط حاکمیت بر اجسام نیست، اداره‌ی زندگی دنیائی و روزمره‌ی متعارف مردم نیست؛ مدیریت دلهاست، تکامل بخشیدن به روحها و جانهاست، بالا بردن فکرها و معنویتهاست. این معنای امامت است. اسلام این را میخواهد. ادیان دیگر هم همینجور بوده‌اند. حالا از ادیان دیگر، سند باقیمانده‌ی متقنی در دست بشر نیست، لکن اسلام سند روشن دارد.
حرکت اسلام، پیدایش اسلام برای اداره‌ی زندگی بشر، این معنا فرق جوهری و معنوی را با همه‌ی حرکتهای دیگر دارد. دنیا و آخرت را میخواهد اداره کند، تکامل و تعالىِ حقیقىِ انسان را در کنار اداره‌ی زندگی روزمره‌ی مردم به عهده بگیرد. این، همان معنای امامت است. خود پیغمبر هم به این معنا امام بود که در آن روایت امام باقر (علیه‌الصّلاةوالسّلام) در منی، در میان جمعیت، حضرت صداشان را بلند کردند، فرمودند: «انّ رسول‌اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله کان هو الامام»؛ پیغمبر امام بود.
امام یعنی حاکمیت دین و دنیا در زندگی مردم. خوب، این یک بُعد قضیه است که این بُعد اعتقادی است و شیعه با این مشعل درخشان، با این منطق روشن، در طول قرنهای متمادی توانسته است حقانیت خود را برای همه‌ی دلهائی که جستجوگر بودند و با انصاف بودند، اثبات بکند.
اینکه شیعه توانسته است بماند و رشد کند، در میان این همه موانع و اشکالاتی که وجود داشته است و فشارهائی که بوده است در طول تاریخ، این به پشتیبانی و اتکاء به همین منطق قوی و روشن بوده است. اگر این منطق قوی نبود، شیعه مضمحل میشد و از بین میرفت. این منطق، منطق بسیار مستحکمی است.
یک بُعد دیگر قضیه، توجه به ارزش معنوی آن شخصیتی است که در این حادثه، پیغمبر او را معین کرد و منصوب کرد؛ یعنی امیرالمؤمنین (علیه‌الصّلاةوالسّلام). برای گزینش نسبت به یک چنین منصبی، اگر همه‌ی عوامل را که در کمال یک انسان دخالت دارند، بشر معمولی بخواهد محاسبه کند، یقیناً نمیتواند به همه‌ی آنها دست پیدا کند. این یک محاسبه‌ی الهی و فوق بشری لازم دارد. با یک چنین محاسبه‌ای، نبىّ مکرم اسلام امیرالمؤمنین را متناسب با این موقعیت و این مقام دانسته است.
خوب، اسلام تا ابدالدهر حکومت خواهد داشت؛ انواع و اقسام آدمهائی که صلاحیتهائی در سطوح مختلف دارند، به حکومت خواهند رسید. این، قابل پیش‌بینی بوده از اولِ اسلام. آن کسی که سرچشمه را باید به او سپرد تا طول تاریخ اسلام از این سرچشمه سیراب شود، او باید کسی باشد در تراز امیرالمؤمنین علی بن ‌ابی طالب (علیه‌السّلام)؛ او نمیتواند یک انسانی معمولی باشد. سرچشمه در اختیار اوست؛ لذاست همه‌ی ائمه‌ی ما (علیهم‌السّلام) که خودشان هم صاحب همین منصب بودند - اگر چه فرصت حکومت به آنها داده نشد - همه به امیرالمؤمنین با چشم عظمت نگاه میکردند. ائمه (علیهم‌السّلام) همه، علی بن ‌ابی طالب را مثل یک خورشیدی در آسمان امامت میدیدند که بقیه‌ی ائمه مثل ستارگان آن آسمانند. امیرالمؤمنین افضل از آنها بود، کما اینکه درباره‌ی امام حسن و امام حسین (علیهماالسّلام) با آن مقاماتی که آن دو بزرگوار دارند، پیغمبر میفرماید: «و ابوهما افضل منهما»؛ پدرشان از امام حسن و امام حسین بالاتر است، بافضیلت‌تر است. این است مقام امیرالمؤمنین.
بنابراین همه‌ی صفات کمالی که ما برای برگزیدگان خدا قائلیم، این در امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) باید وجود میداشت تا پیغمبر به امر پروردگار او را منصوب کند به این مقام. این هم بُعد دوم است که نگاه به فضیلت امیرالمؤمنین (علیه‌الصّلاةوالسّلام) است.
یک بُعد دیگر هم که امروز برای ما این بُعد خیلی اهمیت دارد و در غدیر وجود دارد، این است که همه‌ی ما بدانیم حکومت اسلامی و جامعه‌ی اسلامی باید شخصیت امیرالمؤمنین و جامعه‌ای را که امیرالمؤمنین میخواست درست کند، الگو قرار بدهد. الگوی ما این است؛ به آن سمت باید حرکت کنیم. معنایش این نیست که در طول تاریخ از بزرگان و علما و شخصیتهای برجسته، ممکن است کسانی پیدا بشوند که مثل امیرالمؤمنین یا یک درجه پایین‌تر از امیرالمؤمنین باشند؛ نه، این نیست؛ بزرگان ما، علمای ما، برجستگان ما، شخصیتهای ما از قنبرِ خادم امیرالمؤمنین هم پایین‌ترند، خاک پای امیرالمؤمنین هم نمیشوند. اینجور نیست که ما بخواهیم کسی را، یا بتوانیم کسی را با آن شخصیت والا مقایسه کنیم؛ این نیست، لکن این هست که ما بایستی کار را با توجه به آن سرمشق انجام بدهیم.
وقتی که سرمشق را مینویسند، الگو را میدهند به دست متعلم که تمرین بکند؛ معنایش این نیست که حتماً این متعلم خواهد توانست مثل آن خط یا مثل آن نقاشی یا مثل آن الگو را از آب دربیاورد آخر کار؛ نه، میگوید به این سمت باید حرکت کنی؛ هدفت باید این باشد؛ همتت باید این باشد. امروز جامعه‌ی اسلامی ما باید همتش همان چیزی باشد که آن روز امیرالمؤمنین در صدد انجام دادن او بود و در آن فرصتی که به دست آورد برای حاکمیت، آنها را انجام داد. شما نگاه کنید ببینید شاخصه‌های امیرالمؤمنین و نظامی که او درصدد تشکیل آن نظام بود، چیست. ما باید آن شاخصها را در نظر بگیریم، به سمت آنها حرکت بکنیم.
شاخصه‌ی عدالت، شاخصه‌ی اخلاق، توحید، کار را برای خدا انجام دادن، در نگاه به آحاد جامعه، نگاه مهربان و عطوفت‌بار به همه - همه‌ی افراد جامعه - داشتن. امیرالمؤمنین به عامل خود میفرماید که: مردم یا برادر دینی تو هستند یا همجنس تو در بشریتند. ببینید این نگاه چقدر وسیع است. آحاد بشر؛ نگاه عطوفت‌بار انسان - انسانی که امیرالمؤمنین میخواهد بسازد - نسبت به همه‌ی آحاد بشر این است؛ نگاه عطوفت‌بار.
بعد، نگاه جدی و قاطع نسبت به گناه و تخلف و خیانت. امیرالمؤمنین از نزدیکترین نزدیکان خود هم تخلف را، خیانت را، انحراف از راه خدا را تحمل نمیکرد. آن عطوفت به جای خود، آن نگاه قاطع و ضابطه‌مند به جای خود. این نگاه امیرالمؤمنین است. اینها الگوست. ممکن است ما در حرکت به سمت این هدف و این الگو بتوانیم از ده درجه، دو درجه، سه درجه جلو برویم و بیشتر نتوانیم؛ اما باید در این جهت حرکت کنیم؛ شاخص ما باید این باشد. این، معنای غدیر است. اینیکه ما غدیر را زنده نگه میداریم، فقط به خاطر جنبه‌ی اعتقادی آن نیست؛ یا جنبه‌ی مناقبی آن نسبت به وجود مقدس امیرالمؤمنین. این جنبه هم جنبه‌ی بسیار مهمی است. فراموش نباید بکنیم که جامعه‌ی ما یک جامعه‌ی علوی است. آرزوی ما این است که در تراز جامعه‌ای که امیرالمؤمنین میخواست بسازد، قرار بگیریم. پس بایستی این معیارها را رعایت کنیم.
یک بُعد دیگر این است که توجه داشته باشیم امیرالمؤمنین با این موقعیت، با این وضوحِ معنای امامت آن بزرگوار که منصوب پیغمبر و منصوب الهی است، آن وقتی که ملاحظه کرد و دید که جامعه‌ی اسلامی آسیب‌پذیر است و اگر او بخواهد دنباله‌ی این حق را بگیرد و مطالبه کند، ممکن است اسلام به خطر بیفتد، کنار نشست. این هم یک مسئله‌ی مهمی است. نه فقط کنار نشست - یعنی ادعا را مطرح نکرد که اختلاف و شق عصای مسلمین نشود - بلکه همکاری کرد با کسانی که به نظر امیرالمؤمنین صاحبان منصب حق نبودند - که بر جامعه‌ی اسلامی حکومت میکردند - چون دید که امروز اسلام به این احتیاج دارد؛ فداکاری. این هم یک درس دیگر است برای ما. این هم درس غدیر است، درس علوی است.
ما امروز منطقمان در دنیای اسلام قویترین منطق است. در این هیچ شک و شبهه‌ای نباید داشت. منطق شیعه، منطق امامت و ولایت در همه‌ی دورانهای تاریخ همینجور بوده، امروز هم همینجور است. قویترین منطقهاست؛ اما درعین‌حال ما با اینکه کمال اعتماد را به منطق خود، به روش خود، به منش خود داریم - امروز هم پرچم اسلام دست ملت ایران است - درعین‌حال همه‌ی برادران دنیای اسلام را از هر مذهبی که هستند، به اتحاد و برادری دعوت میکنیم، نمیخواهیم اختلاف ایجاد شود. اثبات خود را با نفی دیگران نمیخواهیم بکنیم. این، بسیار نکته‌ی مهمی است. این همان انسجام اسلامی است که ما اول امسال عرض کردیم. درست همان نقطه‌ای است که دشمنان میخواهند از این نقطه وارد شوند و دنیای اسلام را از آنچه که هست، باز هم ضعیف‌تر کنند. سالهای متمادی اینها از ضعف دنیای اسلام، ضعف حکومتهای اسلامی استفاده کردند و هر کار دلشان خواست در دنیای اسلام، در منطقه‌ی اسلامی انجام دادند. حالا که ملتهای اسلام بیدار شدند و در بخشی از امت اسلامی یعنی این بخش ایران اسلامی یک چنین شکوه و عظمتی به وجود آمده است از اقتدار و حضور مردمی، و ملتهای دیگر هم روزبه‌روز بیدارتر میشوند، امروز استکبار - یعنی همان دشمنان همیشگی - باز این ویروس اختلاف را میخواهند با کمال خیانت و رذالت در پیکر بخشهای اسلامی تزریق کنند؛ اختلافات را تشدید کنند. با این باید مواجه شد. این هم درس غدیر است، این هم درس امیرالمؤمنین است.
کسانی در همان وقت آمدند پیش امیرالمؤمنین که یا علی حق با توست؛ ما میآئیم چنین میکنیم، چنان میکنیم، از تو حمایت میکنیم، زیر بار اینها نرو. امیرالمؤمنین ردشان کرد. خود او اگر میخواست از حق خود دفاع کند و قیام کند، احتیاج به کسی نداشت؛ اما دید جامعه‌ی اسلامی تاب تحمل این اختلاف و درگیری را ندارد؛ لذا کنار کشید. این درس است برای ما.
امروز اختلافات را نباید زنده کرد؛ نباید برجسته کرد. نباید فرق اسلامی مقدسات یکدیگر را - که نقطه‌ی حساسیت‌زای هر فرقه‌ای همان بخش مقدساتش است - مورد اهانت قرار بدهند. روی نقاط حساس یکدیگر انگشت گذاشتن و فشار آوردن، معلوم است تحریککننده است؛ این به اختلاف دنیای اسلام منتهی میشود؛ این اختلاف نباید باشد. حرف ما این است.1386/10/08

لینک ثابت
سیره سیاسی امیرالمؤمنین(علیه السلام)

امروز جامعه‌ی اسلامی ما باید همتش همان چیزی باشد که آن روز امیرالمؤمنین در صدد انجام دادن او بود و در آن فرصتی که به دست آورد برای حاکمیت، آنها را انجام داد. شما نگاه کنید ببینید شاخصه‌های امیرالمؤمنین و نظامی که او درصدد تشکیل آن نظام بود، چیست. ما باید آن شاخصها را در نظر بگیریم، به سمت آنها حرکت بکنیم.
شاخصه‌ی عدالت، شاخصه‌ی اخلاق، توحید، کار را برای خدا انجام دادن، در نگاه به آحاد جامعه، نگاه مهربان و عطوفت‌بار به همه - همه‌ی افراد جامعه - داشتن. امیرالمؤمنین به عامل خود میفرماید که: مردم یا برادر دینی تو هستند یا همجنس تو در بشریتند. ببینید این نگاه چقدر وسیع است. آحاد بشر؛ نگاه عطوفت‌بار انسان - انسانی که امیرالمؤمنین میخواهد بسازد - نسبت به همه‌ی آحاد بشر این است؛ نگاه عطوفت‌بار.
بعد، نگاه جدی و قاطع نسبت به گناه و تخلف و خیانت. امیرالمؤمنین از نزدیکترین نزدیکان خود هم تخلف را، خیانت را، انحراف از راه خدا را تحمل نمیکرد. آن عطوفت به جای خود، آن نگاه قاطع و ضابطه‌مند به جای خود. این نگاه امیرالمؤمنین است. اینها الگوست...یک بُعد دیگر این است که توجه داشته باشیم امیرالمؤمنین با این موقعیت، با این وضوحِ معنای امامت آن بزرگوار که منصوب پیغمبر و منصوب الهی است، آن وقتی که ملاحظه کرد و دید که جامعه‌ی اسلامی آسیب‌پذیر است و اگر او بخواهد دنباله‌ی این حق را بگیرد و مطالبه کند، ممکن است اسلام به خطر بیفتد، کنار نشست. این هم یک مسئله‌ی مهمی است. نه فقط کنار نشست - یعنی ادعا را مطرح نکرد که اختلاف و شق عصای مسلمین نشود - بلکه همکاری کرد با کسانی که به نظر امیرالمؤمنین صاحبان منصب حق نبودند - که بر جامعه‌ی اسلامی حکومت میکردند - چون دید که امروز اسلام به این احتیاج دارد؛ فداکاری.
.... کسانی در همان وقت آمدند پیش امیرالمؤمنین که یا علی حق با توست؛ ما میآئیم چنین میکنیم، چنان میکنیم، از تو حمایت میکنیم، زیر بار اینها نرو. امیرالمؤمنین ردشان کرد. خود او اگر میخواست از حق خود دفاع کند و قیام کند، احتیاج به کسی نداشت؛ اما دید جامعه‌ی اسلامی تاب تحمل این اختلاف و درگیری را ندارد؛ لذا کنار کشید.1386/10/08

لینک ثابت
غفلت از دشمن

خدا را شکر میکنیم ملت ایران در طول... [سالهایی] که خدای متعال این توفیق را داد و اینها توانستند پرچم اسلام را در این سرزمین بلند کنند، جوری عمل کردند که در هر یک از تدابیر استکبار، آنها مقابل ملت ایران شکست خوردند...
راه ادامه‌ی این موفقیتها، عزیزان من! این است که ما دشمن را فراموش نکنیم. دشمن را فراموش نباید کرد. در همه‌ی قضایا باید توجه داشت که دشمنی وجود دارد که از غفلت ما ممکن است استفاده کند، ضربه وارد کند. این، روشی است که قرآن به ما یاد میدهد. شما ببینید سرتاسر قرآن چقدر اسم شیطان تکرار شده. خوب، یک بار میگفتند یک شیطانی هست، تمام شد دیگر؛ این برای همین است که انسان در عرصه‌ی زندگی - که عرصه‌ی چالشها و مبارزه است؛ زندگی سرتاپا چالش و مبارزه است - فراموش نکند که دشمن دارد و دشمن ممکن است ضربه بزند. راهش این است: دشمن را فراموش نکنیم؛ خدای متعال را هم که پشتیبان ماست، از یاد نبریم؛ احساس مسئولیت حضور در صحنه را هم از یاد نبریم1386/10/08

لینک ثابت
سیره سیاسی امیرالمؤمنین(علیه السلام)

امیرالمؤمنین آن وقتی که ملاحظه کرد و دید که جامعه‌ی اسلامی آسیب‌پذیر است و اگر او بخواهد دنباله‌ی این حق را بگیرد و مطالبه کند، ممکن است اسلام به خطر بیفتد، کنار نشست.1386/10/08
لینک ثابت
عید غدیر

یک بُعد مسئله ]غدیر[، مسئله‌ی جهت اسلام و سمتگیری حرکت اسلامی است که این جزو اعتقادات ماست؛ این جنبه‌ی ولایت است، اعتقاد به مسئله‌ی امامت و نصب امام از سوی پیغمبر یعنی در واقع از سوی خداوند متعال. این یک بُعد قضیه است، که اگر با چشم تحقیق مسلمین به این حادثه نگاه کنند، همه این معنا را تصدیق خواهند کرد که این حرکت عظیم پیغمبر در میانه‌ی راه حج، برگشت از حج، در وسط بیابان، در سال آخر عمر، با آن مقدمات، با آن مؤخرات، نام بردن از امیرالمؤمنین، معرفی کردن امیرالمؤمنین به اینکه «من کنت مولاه فهذا علىّ مولاه»، هیچ معنائی جز تعیین خط حکومت و ولایت در اسلام بعد از رحلت پیغمبر اکرم ندارد. معناش فقط همین است. محققین دنیای اسلام در طول تاریخ همین معنا را احساس کرده‌اند و فهمیده‌اند از این حادثه و این عبارت پیغمبر. معلوم میشود که از نظر اسلام، مسئله‌ی حکومت فقط این نیست که یک قدرتی بیاید در رأس جامعه‌ی اسلامی قرار بگیرد و کارائی داشته باشد برای اداره‌ی حکومت و زندگی مردم با نظم و انضباط اداره بشود؛ مسئله فقط این نیست از نظر اسلام، بلکه حکومت در نگاه اسلامی معنای امامت دارد.
امامت یعنی پیشوائی جسم و دل؛ هردو. فقط حاکمیت بر اجسام نیست، اداره‌ی زندگی دنیائی و روزمره‌ی متعارف مردم نیست؛ مدیریت دلهاست، تکامل بخشیدن به روحها و جانهاست، بالا بردن فکرها و معنویتهاست. این معنای امامت است. اسلام این را میخواهد. ادیان دیگر هم همینجور بوده‌اند. حالا از ادیان دیگر، سند باقیمانده‌ی متقنی در دست بشر نیست، لکن اسلام سند روشن دارد. حرکت اسلام، پیدایش اسلام برای اداره‌ی زندگی بشر، این معنا فرق جوهری و معنوی را با همه‌ی حرکتهای دیگر دارد. دنیا و آخرت را میخواهد اداره کند، تکامل و تعالىِ حقیقىِ انسان را در کنار اداره‌ی زندگی روزمره‌ی مردم به عهده بگیرد. این، همان معنای امامت است. خود پیغمبر هم به این معنا امام بود که در آن روایت امام باقر (علیه‌الصّلاةوالسّلام) در منی، در میان جمعیت، حضرت صداشان را بلند کردند، فرمودند: «انّ رسول‌اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله کان هو الامام»؛ پیغمبر امام بود. امام یعنی حاکمیت دین و دنیا در زندگی مردم. خوب، این یک بُعد قضیه است که این بُعد اعتقادی است و شیعه با این مشعل درخشان، با این منطق روشن، در طول قرنهای متمادی توانسته است حقانیت خود را برای همه‌ی دلهائی که جستجوگر بودند و با انصاف بودند، اثبات بکند.
اینکه شیعه توانسته است بماند و رشد کند، در میان این همه موانع و اشکالاتی که وجود داشته است و فشارهائی که بوده است در طول تاریخ، این به پشتیبانی و اتکاء به همین منطق قوی و روشن بوده است. اگر این منطق قوی نبود، شیعه مضمحل میشد و از بین میرفت. این منطق، منطق بسیار مستحکمی است.1386/10/08

لینک ثابت
عید غدیر

یک بُعد]ی که[در غدیر وجود دارد، این است که همه‌ی ما بدانیم حکومت اسلامی و جامعه‌ی اسلامی باید شخصیت امیرالمؤمنین و جامعه‌ای را که امیرالمؤمنین میخواست درست کند، الگو قرار بدهد. الگوی ما این است؛ به آن سمت باید حرکت کنیم. معنایش این نیست که در طول تاریخ از بزرگان و علما و شخصیتهای برجسته، ممکن است کسانی پیدا بشوند که مثل امیرالمؤمنین یا یک درجه پایین‌تر از امیرالمؤمنین باشند؛ نه، این نیست؛ بزرگان ما، علمای ما، برجستگان ما، شخصیتهای ما از قنبرِ خادم امیرالمؤمنین هم پایین‌ترند، خاک پای امیرالمؤمنین هم نمیشوند. اینجور نیست که ما بخواهیم کسی را، یا بتوانیم کسی را با آن شخصیت والا مقایسه کنیم؛ این نیست، لکن این هست که ما بایستی کار را با توجه به آن سرمشق انجام بدهیم.وقتی که سرمشق را مینویسند، الگو را میدهند به دست متعلم که تمرین بکند؛ معنایش این نیست که حتماً این متعلم خواهد توانست مثل آن خط یا مثل آن نقاشی یا مثل آن الگو را از آب دربیاورد آخر کار؛ نه، میگوید به این سمت باید حرکت کنی؛ هدفت باید این باشد؛ همتت باید این باشد. امروز جامعه‌ی اسلامی ما باید همتش همان چیزی باشد که آن روز امیرالمؤمنین در صدد انجام دادن او بود و در آن فرصتی که به دست آورد برای حاکمیت، آنها را انجام داد. شما نگاه کنید ببینید شاخصه‌های امیرالمؤمنین و نظامی که او درصدد تشکیل آن نظام بود، چیست. ما باید آن شاخصها را در نظر بگیریم، به سمت آنها حرکت بکنیم.شاخصه‌ی عدالت، شاخصه‌ی اخلاق، توحید، کار را برای خدا انجام دادن، در نگاه به آحاد جامعه، نگاه مهربان و عطوفت‌بار به همه - همه‌ی افراد جامعه - داشتن. امیرالمؤمنین به عامل خود میفرماید که: مردم یا برادر دینی تو هستند یا همجنس تو در بشریتند. ببینید این نگاه چقدر وسیع است. آحاد بشر؛ نگاه عطوفت‌بار انسان - انسانی که امیرالمؤمنین میخواهد بسازد - نسبت به همه‌ی آحاد بشر این است؛ نگاه عطوفت‌بار. بعد، نگاه جدی و قاطع نسبت به گناه و تخلف و خیانت. امیرالمؤمنین از نزدیکترین نزدیکان خود هم تخلف را، خیانت را، انحراف از راه خدا را تحمل نمیکرد. آن عطوفت به جای خود، آن نگاه قاطع و ضابطه‌مند به جای خود. این نگاه امیرالمؤمنین است. اینها الگوست. ممکن است ما در حرکت به سمت این هدف و این الگو بتوانیم از ده درجه، دو درجه، سه درجه جلو برویم و بیشتر نتوانیم؛ اما باید در این جهت حرکت کنیم؛ شاخص ما باید این باشد. این، معنای غدیر است. اینیکه ما غدیر را زنده نگه میداریم، فقط به خاطر جنبه‌ی اعتقادی آن نیست؛ یا جنبه‌ی مناقبی آن نسبت به وجود مقدس امیرالمؤمنین. این جنبه هم جنبه‌ی بسیار مهمی است. فراموش نباید بکنیم که جامعه‌ی ما یک جامعه‌ی علوی است. آرزوی ما این است که در تراز جامعه‌ای که امیرالمؤمنین میخواست بسازد، قرار بگیریم. پس بایستی این معیارها را رعایت کنیم.1386/10/08
لینک ثابت
عید غدیر

یک بُعد ]غدیر[ این است که توجه داشته باشیم امیرالمؤمنین با این موقعیت، با این وضوحِ معنای امامت آن بزرگوار که منصوب پیغمبر و منصوب الهی است، آن وقتی که ملاحظه کرد و دید که جامعه‌ی اسلامی آسیب‌پذیر است و اگر او بخواهد دنباله‌ی این حق را بگیرد و مطالبه کند، ممکن است اسلام به خطر بیفتد، کنار نشست. این هم یک مسئله‌ی مهمی است. نه فقط کنار نشست - یعنی ادعا را مطرح نکرد که اختلاف و شق عصای مسلمین نشود - بلکه همکاری کرد با کسانی که به نظر امیرالمؤمنین صاحبان منصب حق نبودند - که بر جامعه‌ی اسلامی حکومت میکردند - چون دید که امروز اسلام به این احتیاج دارد؛ فداکاری. این ... یک درس دیگر است برای ما. این ... درس غدیر است، درس علوی است.1386/10/08
لینک ثابت
عید غدیر

ما امروز منطقمان در دنیای اسلام قویترین منطق است. در این هیچ شک و شبهه‌ای نباید داشت. منطق شیعه، منطق امامت و ولایت در همه‌ی دورانهای تاریخ همینجور بوده، امروز هم همینجور است. قویترین منطقهاست؛ اما درعین‌حال ما با اینکه کمال اعتماد را به منطق خود، به روش خود، به منش خود داریم - امروز هم پرچم اسلام دست ملت ایران است - درعین‌حال همه‌ی برادران دنیای اسلام را از هر مذهبی که هستند، به اتحاد و برادری دعوت میکنیم، نمیخواهیم اختلاف ایجاد شود. اثبات خود را با نفی دیگران نمیخواهیم بکنیم. این، بسیار نکته‌ی مهمی است. این همان انسجام اسلامی است .... درست همان نقطه‌ای است که دشمنان میخواهند از این نقطه وارد شوند و دنیای اسلام را از آنچه که هست، باز هم ضعیف‌تر کنند. سالهای متمادی اینها از ضعف دنیای اسلام، ضعف حکومتهای اسلامی استفاده کردند و هر کار دلشان خواست در دنیای اسلام، در منطقه‌ی اسلامی انجام دادند. حالا که ملتهای اسلام بیدار شدند و در بخشی از امت اسلامی یعنی این بخش ایران اسلامی یک چنین شکوه و عظمتی به وجود آمده است از اقتدار و حضور مردمی، و ملتهای دیگر هم روزبه‌روز بیدارتر میشوند، امروز استکبار - یعنی همان دشمنان همیشگی - باز این ویروس اختلاف را میخواهند با کمال خیانت و رذالت در پیکر بخشهای اسلامی تزریق کنند؛ اختلافات را تشدید کنند. با این باید مواجه شد. این ... درس غدیر است.1386/10/08
لینک ثابت
عید غدیر

نباید تصور کرد که عید غدیر یک عیدی مثل بقیه‌ی اعیاد است. اگرچه جنبه‌ی نمادین و معنا و مضمون در همه‌ی اعیاد اسلامی هست، ولی نه به اندازه‌ای که در عید غدیر این معنا وجود دارد.1386/10/08
لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی