یکی از نعم الهی بر ما، بحمد اللَّه شورای نگهبان است؛ این نعمت را باید قدر بدانیم و حفظ کنیم. حفظ آن فقط به این نیست که در لفظ و در ظاهر و اینها احترام آن را نگه داریم؛ حفظ آن به این هم هست که هرچه میتوانیم، در شورای نگهبان ساخت و پرداخت و محصول کار را با اتقان بیشتری همراه کنیم، که این به عهدهی شما دوستان، برادران و خواهران محترم است.1386/04/20
لینک ثابت
معیار عبارت است از مقررات و قانون. سلائق نباید دخالت كند. گرایش سیاسی، گرایش گروهی، گرایش جناحی نباید دخالت كند. سفارش و توصیه نباید دخالت كند. معیار بایستی بین خود و خدا، همان معیار قانونی باشد؛ هم در مسئلهی نظارتها، هم در مسئلهی قبول یا رد قوانین مجلس. فقط باید معیار را معیار قانون قرار داد. مرّ قانون باید رعایت شود. گاهی ممكن است انسان به نظرش برسد كه اگر اینجا بر طبق قانون عمل كنیم، مصلحت نباشد. در همانجا رعایت قانون از رعایت آن مصلحت بالاتر و لازمتر است؛ چون اگر چنانچه بنا شد كه با نظر اشخاص و افراد و مصلحتاندیشیِ این و آن، معیارها و ضابطهها به هم بخورد، دیگر ضابطهای باقی نخواهد ماند؛ یك روز یك كسی یك جور مصلحت میداند، یك روزِ دیگر كس دیگری جور دیگری ممكن است مصلحت بداند، یا در یك روز دو نفر دو جور مصلحت بدانند؛ لذا دیگر قانونی باقی نمیماند، ضابطهای باقی نمیماند. ضابطه مقدم است بر هر مصلحتاندیشی، بر هر نگاه و دید و بینش. البته در نگاه فقهی یا استنباط حقوقی در شورای نگهبان ممكن است تغییراتی پیش بیاید؛ این ایرادی ندارد؛ برای هر مجتهدی تبدّل رأی پیش میآید. امروز از دلیل، یك چیز میفهمد؛ یك روز دیگر ممكن است به همان دلیل نگاه كند، چیز دیگری بفهمد؛ این اشكالی ندارد. تبدّل رأی شورای نگهبان در موارد گوناگون، عیب نیست؛ منتها همین تبدّل رأی هم بایستی منطبق باشد بر ضوابط و قوانین، و منضبط باشد.1386/04/20
لینک ثابت
وظیفهی نظارت شورای نگهبان بر انتخابات و تضمین صحت انتخابات، از جملهی کارهای بسیار بزرگ و مهمی است که در قانون اساسی بر عهدهی شورای نگهبان گذاشته شده است. اگر نظارت شورای نگهبان نباشد، و اگر تأیید صحت انتخابات به وسیلهی شورای نگهبان انجام نگیرد، اصل این انتخابات زیر سؤال خواهد رفت و اعتبار خود را از دست خواهد داد؛ چه انتخابات مجلس، چه انتخاباتخبرگان، چه انتخابات ریاست جمهوری، و هر انتخاباتی که نظارت آن بر عهدهی شورای نگهبان است. این وظایفِ یکی از دیگری مهمتر، همه بر دوش شورای نگهبان گذاشته شده است.1386/04/20
لینک ثابت
***
مسئلهی شورای نگهبان در قانون اساسی کشور ما، یک مسئلهی بسیار مهم و بزرگ و منحصر به فرد است. هم وظیفهی تشخیص موافقت قوانین مجلس با شرع مقدس و با قانون اساسی، بسیار وظیفهی بزرگی است؛ که اگر این وظیفه نباشد، ادامهی اسلامی بودن و شرعی بودن حکومت به هیچ وجه تضمین ندارد - این، آن نقطهی حساسی است که تضمین کنندهی ادامهی حیات اسلامىِ این نظام است - هم وظیفهی تفسیر قانون اساسی، بسیار وظیفهی سنگین و بااهمیتی است؛ که آنجائی که اصلی از اصول قانون اساسی به دلیلی مورد ابهام قرار میگیرد، نظر شورای نگهبان فصلالخطاب است؛ و اعتبار نظر شورای نگهبان، هموزن اعتبار اصل قانون اساسی است. این، خیلی مطلب مهمی است. همچنین وظیفهی نظارت شورای نگهبان بر انتخابات و تضمین صحت انتخابات، از جملهی کارهای بسیار بزرگ و مهمی است که در قانون اساسی بر عهدهی شورای نگهبان گذاشته شده است. اگر نظارت شورای نگهبان نباشد، و اگر تأیید صحت انتخابات به وسیلهی شورای نگهبان انجام نگیرد، اصل این انتخابات زیر سؤال خواهد رفت و اعتبار خود را از دست خواهد داد؛ چه انتخابات مجلس، چه انتخابات خبرگان، چه انتخابات ریاست جمهوری، و هر انتخاباتی که نظارت آن بر عهدهی شورای نگهبان است. این وظایفِ یکی از دیگری مهمتر، همه بر دوش شورای نگهبان گذاشته شده است.1386/04/20
لینک ثابت
پیشبینی شورای نگهبان در قانون اساسی، علاوه بر اینکه یک فهم و درک عمیقِ صحیح از مجاری امور در ادارهی کشور را نشان میداد، از ناحیهی شباهت به نظامهای عقلائىِ دیگر هم این کار، یک کار صحیح و متین و حکیمانه به حساب میآمد. آن روزی که بحث شورای نگهبان مطرح شد - البته قاعده همین بود که برای اطمینان از اسلامی بودن و شرعی بودنِ حرکت دولت اسلامی، دستگاه ناظری وجود داشته باشد - این معنا به ذهن انسان میرسید؛ لیکن همان روز هم وقتی نگاه شد به دستگاههای دنیای کنونی و دنیای مدرن، دیدیم همه جا تقریباً چنین چیزی وجود دارد. یعنی در هیچ نظام مستحکم عقلائیای شاید نشود فرض کرد و پیدا کرد جائی را که برای مراقبت و نظارت بر اجرای اصول حاکم بر آن نظام، دستگاهی وجود نداشته باشد؛ این، همهجائی است. البته اصول حاکم بر هر نظامی، ارزشهای معتبر در هر نظامی، با هم متفاوت است؛ ولی تقریباً در همه جا دستگاهی وجود دارد که تأیید کند، امضاء کند، تصدیق کند که کاری که دارد به وسیلهی حکومت انجام میگیرد، بر روی خط ارزشها و در جهت اهداف آن نظام است. حالا بعضی جاها اسمش را میگذارند دادگاه قانون اساسی، بعضی جاها مثلاً پاسدار قانون اساسی - از این قبیل تعبیرات دارند - اینجا شورای نگهبان است.1386/04/20
لینک ثابت
دیدیم از اول انقلاب تا حالا بعضیها را که به مناسبتهای مختلف بر اصل وجود شورای نگهبان ایراد وارد کردند. به نظر ما این ایراد، هم غیر منصفانه بود، هم حاکی از عدم آگاهی به مسائل دنیا بود؛ عدم آگاهی از واقعیتهای جهان بود. بدون شورای نگهبان، بدون دستگاهی که تضمین کند سلامت این خطی را که حکومت دارد دنبال میکند، معقول نیست که یک نظامِ دارای اصول، دارای ارزشها و دارای اهداف، بتواند کار خودش را دنبال بکند.1386/04/20
لینک ثابت
اصل ایجاد شورای نگهبان در قانون اساسی، یک کار ضروری و لازم و کاملاً متین و حکیمانه بود. امروز هم هرچه بیشتر پیش میرویم، به اهمیت حضور شورای نگهبان بیشتر پی میبریم. شواهد متعددی از همه طرف برای انسان روشن میکند که چه فکر درستی بود گذاشتن این شورا در قانون اساسی، و چه لطف بزرگی کرد خدای متعال برای این کار، و امام بزرگوار ما که اینطور محکم در مقابل شبهات ایستادند و از شورای نگهبان دفاع کردند؛ ایشان چه کار بزرگی را انجام میدادند و در نظر داشتند.1386/04/20
لینک ثابت
اگر ملاحظه کرده باشید، دشمنان نظام اسلامی هم در تبلیغاتِ خودشان یکی از نقاطی که متصل - شاید در هیچ برههای نباشد که این نقطه را فراموش کنند - مورد بمباران تبلیغاتی قرار میدهند، شورای نگهبان است. آنها از وجود این دستگاه مهم و اثرگذار ناراحتند. و ما واقعاً باید تشکر کنیم از آقایان محترم در شورای نگهبان - چه فقهای عظام، چه حقوقدانان محترم - که با اینکه یک تشکیلات بظاهر کوچکی است، لیکن این کار بزرگ را توانستند انجام دهند، با حفظ رعایتهای لازمی که مردم از آنها توقع دارند. مردم توقع دارند شورا آنچه را که انجام میدهد، همراه با استدلال متین از لحاظ تکیهگاهِ قانونی باشد؛ در خود شورا و در عملکرد شورا اتحاد و انسجام وجود داشته باشد؛ شورا در کار خود تأخیر نداشته باشد؛ بوقت و بموقع کارها را انجام دهد. اینها همه بحمدالله در این مدت طولانی از مسئولیت شورا تحقق پیدا کرده است.1386/04/20
لینک ثابت
در باب نظارت و کاری هم که هیئتهای نظارت[شورای نگهبان] انجام میدهند و سرانجام به شورای نگهبان و قضاوت شورای نگهبان منتهی میشود، عرض میکنیم این هم بسیار مهم است. اگر کسانی اشکال میکنند، ایراد میکنند، بهانهگیری میکنند، اصل این کار را زیر سؤال میبرند، این خلاف انتظار نیست - بالاخره نظرات گوناگونی هست - مهم این است که انسان و آن دستگاه عامل بداند که چه کاری بر عهدهی اوست و چه کاری دارد انجام میدهد.1386/04/20
لینک ثابت
کاری که شما انجام میدهید، بسیار کار مهمی است. این کار خلاصهاش عبارت از این است که کسانی که بناست برای کشور و ملت تصمیم بگیرند - چه در قالب مجلس خبرگان، چه در قالب مجلس شورای اسلامی، چه در قالب رئیس جمهوری - و سرنوشت کشور به دست اینها داده میشود، از صلاحیت لازم برخوردار باشند. نمیشود هر کسی را مسلط بر سرنوشت مردم کرد. نمیشود به هر کسی با هر کیفیتی در رفتار و اخلاق و عقاید و سلائق و ممشا و معلومات و معرفت و اینها، اجازه داد که برای ادارهی یک کشورِ هفتاد میلیونی، با این عظمت، با این تاریخ، بیاید قانون بنویسد؛ او را الزام کند که باید تو اینطور بکنی، اینطور نکنی؛ این شرائطی دارد. آن کسی که بناست رهبر را انتخاب کند، شرائطی دارد، صلاحیتهائی دارد؛ همه کس که نمیتوانند بیایند رهبر بشناسند، رهبر انتخاب کنند، رهبر را برکنار کنند؛ اینها وظایف مجلس خبرگان است. کسانی با صلاحیتهای سطح بالا، از چنین اختیاری برخوردارند. یا آن کسانی که بناست برای این کشور قانون بنویسند، یعنی حرکت قوهی اجرائی را و قوای عاملهی کشور را ریلگذاری کنند و بگویند قطار دولت باید از این ریل عبور کند، در واقع سرنوشت کشور دست اینهاست. نمیشود هر کسی بدون صلاحیتهای لازم در این مسند حساس بنشیند؛ صلاحیتهائی لازم است. یا آن کسی که بناست رئیس قوهی مجریهی کشور بشود؛ یعنی همهی موجودی کشور، دارائی کشور، امکانات کشور در اختیار او باشد، برای اینکه به مدت چهار سال این کشور را اداره کند، نظم بدهد، پیش ببرد، آباد کند، مشکلاتش را برطرف کند؛ نمیشود هر کسی بیاید در اینجا قرار بگیرد؛ صلاحیتهائی لازم است. این صلاحیتها را کی باید تشخیص بدهد؟ آیا جائی لازم نیست که تشخیص بدهد این صلاحیتها در این شخص یا در این اشخاص هست یا نیست؟ بدیهی است و واضح است که دستگاهی لازم است؛ این دستگاه، همین دستگاه شورای نگهبان و واسطههای نظارتیای است که این دستگاه دارد. ببینید که این کار چقدر مهم است. وقتی فهمیدیم چقدر مهم است، آنگاه میفهمیم که چرا بعضی از جریانهائی که دل خوشی با نظام اسلامی ندارند، اینقدر به این کار حمله میکنند، هجوم میبرند و علیه آن تبلیغات میکنند. دستگاههای تبلیغاتی بیگانه هم که کارشان همین است. همیشه و بخصوص در وقتی که انتخاباتی وجود دارد، یکی از حرفهای دائمالتکرار اینها همین مسئلهی نظارت و شورای نگهبان و رد صلاحیت و اینهاست. اثبات صلاحیت، امضای صلاحیت یا رد صلاحیت، یک وظیفه است. اگر این را از مجموعهی فعالیتهای نظام برداریم، چیزی برای نظام باقی نمیماند. چطور اجازه بدهند یک آدمی که از لحاظ عقیده، اعتقاد محکمی به مبانی نظام ندارد؛ از لحاظ ممشای عملی، یک انسان سالم و مستقل و دارای روش و اخلاق مستقیمی نیست؛ از لحاظ سیاسی، دلبستگی او به مسائل کشورش و مردم کشورش کمتر از دلبستگی او به مصالح بیگانگان است، فرضاً بیاید در رأس دستگاه اجرائی یا در مسند قانونگذاری قرار بگیرد؟ این کار جایز است؟ نظارت شورای نگهبان در مسائل انتخابات، یکی از مهمترین کارهائی است که انجام میدهد؛ کار بسیار مهمی است، کار بسیار لازمی است. به جوسازیهائی که علیه این کار میشود، ابداً نباید اعتناء کرد. البته کار را باید درست انجام داد. به همان اندازه که کار مهم است، به همان اندازه سلامت کار مهم است. یعنی باید معیارها را درست فهمید، و فقط بر اساس این معیارها قبول کرد یا رد کرد. از این معیارها نباید تخطی شود، کوتاهی هم نباید بشود، غفلت هم نباید بشود.مرّ قانون باید رعایت شود. گاهی ممکن است انسان به نظرش برسد که اگر اینجا بر طبق قانون عمل کنیم، مصلحت نباشد. در همانجا رعایت قانون از رعایت آن مصلحت بالاتر و لازمتر است؛ چون اگر چنانچه بنا شد که با نظر اشخاص و افراد و مصلحتاندیشىِ این و آن، معیارها و ضابطهها به هم بخورد، دیگر ضابطهای باقی نخواهد ماند؛ یک روز یک کسی یک جور مصلحت میداند، یک روزِ دیگر کس دیگری جور دیگری ممکن است مصلحت بداند، یا در یک روز دو نفر دو جور مصلحت بدانند؛ لذا دیگر قانونی باقی نمیماند، ضابطهای باقی نمیماند. ضابطه مقدم است بر هر مصلحتاندیشی، بر هر نگاه و دید و بینش. البته در نگاه فقهی یا استنباط حقوقی در شورای نگهبان ممکن است تغییراتی پیش بیاید؛ این ایرادی ندارد؛ برای هر مجتهدی تبدّل رأی پیش میآید. امروز از دلیل، یک چیز میفهمد؛ یک روز دیگر ممکن است به همان دلیل نگاه کند، چیز دیگری بفهمد؛ این اشکالی ندارد. تبدّل رأی شورای نگهبان در موارد گوناگون، عیب نیست؛ منتها همین تبدّل رأی هم بایستی منطبق باشد بر ضوابط و قوانین، و منضبط باشد.1386/04/20
لینک ثابت
آنچه را که در شورای نگهبان به عنوان نظریه و به عنوان رأی صادر میشود - چه در زمینهی ارتباط با قانون اساسی، چه در زمینهی ارتباط با شرع، موافقت و عدم موافقت - با استدلال و استنادِ محکم همراه شود؛ این استدلالها یک مجموعهی حقوقىِ بسیار باارزشی را تهیه میکند؛ میتواند مرجعی قرار بگیرد برای همهی کسانی که در زمینهی مسائل حقوقی و شرعی و مسائل قوانین و اینها کار میکنند. در خود شورای نگهبان برای یک مسئله گاهی مباحثات فراوانی انجام میگیرد، حرفهای خوب گفته میشود، استدلالهای گوناگون در مقابلهی با نظرات یکدیگر مطرح میشود؛ اینها چیزهای خیلی خوبی است، اینها چیزهای باارزشی است؛ اینها ثبت و ضبط بشود و در اختیار افکار صاحبنظران قرار بگیرد تا اهمیت کار شورا حس شود.1386/04/20
لینک ثابت
یکی از نعم الهی بر ما، بحمدالله شورای نگهبان است؛ این نعمت را باید قدر بدانیم و حفظ کنیم. حفظ آن فقط به این نیست که در لفظ و در ظاهر و اینها احترام آن را نگه داریم؛ حفظ آن به این هم هست که هرچه میتوانیم، در شورای نگهبان ساخت و پرداخت و محصول کار را با اتقان بیشتری همراه کنیم.1386/04/20
لینک ثابت
مرّ قانون باید رعایت شود. گاهی ممکن است انسان به نظرش برسد که اگر اینجا بر طبق قانون عمل کنیم، مصلحت نباشد. در همانجا رعایت قانون از رعایت آن مصلحت بالاتر و لازمتر است؛ چون اگر چنانچه بنا شد که با نظر اشخاص و افراد و مصلحتاندیشىِ این و آن، معیارها و ضابطهها به هم بخورد، دیگر ضابطهای باقی نخواهد ماند؛ یک روز یک کسی یک جور مصلحت میداند، یک روزِ دیگر کس دیگری جور دیگری ممکن است مصلحت بداند، یا در یک روز دو نفر دو جور مصلحت بدانند؛ لذا دیگر قانونی باقی نمیماند، ضابطهای باقی نمیماند. ضابطه مقدم است بر هر مصلحتاندیشی، بر هر نگاه و دید و بینش.1386/04/20
لینک ثابت
آن کسی که... رئیس قوهی مجریهی کشور بشود؛ یعنی همهی موجودی کشور، دارائی کشور، امکانات کشور در اختیار او باشد، برای اینکه به مدت چهار سال این کشور را اداره کند، نظم بدهد، پیش ببرد، آباد کند، مشکلاتش را برطرف کند.1386/04/20
لینک ثابت
رعایت قانون از رعایت مصلحت بالاتر و لازمتر است؛ چون اگر چنانچه بنا شد که با نظر اشخاص و افراد و مصلحتاندیشىِ این و آن، معیارها و ضابطهها به هم بخورد، دیگر ضابطهای باقی نخواهد ماند.1386/04/20
لینک ثابت