تکریم علم و علم آموزان، عامل برگزاری نمادین جلسات با نخبگان این جلسه اولاً، نشاندهندهی تکریم نظام جمهوری اسلامی به علم، ثانیاً، به تحصیل کنندهی علم و ثالثاً، به اهمیت علم در پیشرفت کشور است؛ نماد اینهاست. کارهای نمادین هیچ منافات با این ندارد که در واقعیت خود هم یک حرکتی در آن وجود داشته باشد؛ اما بیشترین تکیه روی نمادین است؛ مثل شعائر اسلامی؛ شعائر اینطوری است. شعائر اسلامی جنبهی نمادین دارد. خودش هم یک حرکت است؛ اما بیشترین تأثیری که مورد توجه است، آن تأثیر نمادین است. مثلاً: «انّ الصّفا و المروة من شعائر اللَّه»(1) صفا و مروه در حج؛ بیشتر اعمال حج از همین قبیل است. اینها اعمال نمادین است. دو نقطه را با یک فاصلهای معین کردهاند، میگویند بایستی بین این دو نقطه را مرتباً طی کنید و در حرکت باشید. در یک بخشی از این دو نقطه، این حرکت، باید حالت دویدن به خودش بگیرد؛ این نماد است. نماد یک حرکت دائمی برای مسلمان است. یا طواف؛ بر گرد یک محور، یک حرکت تمامنشدنی است؛ حرکت طواف تمامنشدنی است. شما حرکت طوافتان تمام میشود، نفر بعدی شروع میکند. شما کعبه را هیچوقت خالی از این دایرهی حرکتکنندهی مردم مشاهده نمیکنید. اینها «شعائراللَّه» است؛ یعنی جنبهی نمادین دارد. این درس را به جامعهی انسانی میدهد. کارهای نمادین این است. ما میخواهیم در این کشور، معلوم باشد که تحصیل علم و خود علم و تأثیر آن در آیندهی کشور، یک نقطهی برجسته و اساسی برای نظام جمهوری اسلامی است.1385/06/25
1 )
سوره مبارکه البقرة آیه 158 إِنَّ الصَّفا وَالمَروَةَ مِن شَعائِرِ اللَّهِ ۖ فَمَن حَجَّ البَيتَ أَوِ اعتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَيهِ أَن يَطَّوَّفَ بِهِما ۚ وَمَن تَطَوَّعَ خَيرًا فَإِنَّ اللَّهَ شاكِرٌ عَليمٌ ترجمه: «صفا» و «مروه» از شعائر (و نشانههای) خداست! بنابراین، کسانی که حجِ خانه خدا و یا عمره انجام میدهند، مانعی نیست که بر آن دو طواف کنند؛ (و سعیِ صفا و مروه انجام دهند. و هرگز اعمال بیرویّه مشرکان، که بتهایی بر این دو کوه نصب کرده بودند، از موقعیّت این دو مکان مقدّس نمیکاهد!) و کسی که فرمان خدا را در انجام کارهای نیک اطاعت کند، خداوند (در برابر عمل او) شکرگزار، و (از افعال وی) آگاه است.
دشمن, پیشرفت علمی و فناوری, پیشرفت علمی ایران, حرکت علمی ایران باید بتوانیم مسلّح به علم شویم تا تهدید رقیب - یا رقیب یا دشمن، حالا همهشان یک جور نیستند - نتواند آنطوری که تاکنون کارآمد بوده است، کارآمد باشد.1385/06/25
پیشرفت, پیشرفت علمی ایران, شجاعت, پشتکار, کار, تلاشگری میبینم که دو عنصر از مهمترین عناصر تأثیرگذار در پیشرفتهای ملّی برای کشورها، عبارت است از: یکی «خطرپذیری» و یکی هم «کار سخت و پیگیر و پشتکار» است.1385/06/25
ترس, موفقیت, شجاعت علمی, شجاعت, خودباوری علمی, اعتماد به نفس, اعتماد به نفس جوان ایرانی خطرپذیری میتواند جامعه را موفق کند. شما جوانها باید آماده باشید؛ ترس از اینکه شاید نشود، این خیلی چیز بدی است.1385/06/25
ایالات متحده امریکا, امنیت بیشترین ناامنی در آن کشوری است که از لحاظ علمی، بالاترین رتبه را دارد؛ یعنی امریکا. هیچ کشوری در دنیا به ناامنی امریکا نیست؛ نه در اروپا، نه در آسیا.1385/06/25
جوان, نقشآفرینی, اعتماد به نیروی خود شما جوانها خودتان باید احساس کنید نقشآفرینید؛ منتظر این نباشید که حالا در جاهای دیگر اتفاق خاصی بیفتد.1385/06/25
پیشرفت علمی ایران اولًا هدف از این جلسه، حل این مشکلات نیست. این مشکلات باید حل بشود، بلاشک. لیکن این جلسهی ما، یک هدفِ بالاتری دارد؛ من بارها هم این را گفتهام. این جلسه عمدتاً یک جلسهی نمادین است. این جلسه اولًا، نشاندهندهی تکریم نظام جمهوری اسلامی به علم، ثانیاً، به تحصیلکنندهی علم و ثالثاً، به اهمیت علم در پیشرفت کشور است؛ نماد اینهاست. کارهای نمادین هیچ منافات با این ندارد که در واقعیت خود هم یک حرکتی در آن وجود داشته باشد؛ اما بیشترین تکیه روی نمادین است؛ مثل شعائر اسلامی؛ شعائر اینطوری است. شعائر اسلامی جنبهی نمادین دارد. خودش هم یک حرکت است؛ اما بیشترین تأثیری که مورد توجه است، آن تأثیر نمادین است. مثلًا: «انّ الصّفا و المروة من شعائر الله»؛ صفا و مروه در حج؛ بیشتر اعمال حج از همین قبیل است. اینها اعمال نمادین است. دو نقطه را با یک فاصلهای معین کردهاند، میگویند بایستی بین این دو نقطه را مرتباً طی کنید و در حرکت باشید. در یک بخشی از این دو نقطه، این حرکت، باید حالت دویدن به خودش بگیرد؛ این نماد است. نماد یک حرکت دائمی برای مسلمان است. یا طواف؛ بر گرد یک محور، یک حرکت تمامنشدنی است؛ حرکت طواف تمامنشدنی است. شما حرکت طوافتان تمام میشود، نفر بعدی شروع میکند. شما کعبه را هیچوقت خالی از این دایرهی حرکتکنندهی مردم مشاهده نمیکنید. اینها «شعائر اللّه» است؛ یعنی جنبهی نمادین دارد. این درس را به جامعهی انسانی میدهد. کارهای نمادین این است. ما میخواهیم در این کشور، معلوم باشد که تحصیل علم و خود علم و تأثیر آن در آیندهی کشور، یک نقطهی برجسته و اساسی برای نظام جمهوری اسلامی است. در حقیقت این نقطهی اساسی و برجستهای در ذهن ملت ایران و برای این ملت است. ما از این ناحیه ضربه خوردهایم؛ از ناحیهی عقبماندگی در علم ضربه خوردهایم. یک روزی یک حرکت علمیای در دنیا به وجود آمد- حرکتهای علمی همیشه در دنیا حکم ظرفهای مرتبط را دارد و به همدیگر وصل میشوند. ملت و جامعهی ما از علم یکدیگر استفاده میکنند- یک روزی مرکز پیدایش علم دنیا اسلام بود؛ بدون اینکه دنیای اسلام با داشتن ابزار علم، برود مثلًا اروپا، آفریقا یا هر نقطهی دیگری را استعمار بکند. این علم گسترش پیدا کرد، به همه جا رسید و همه از آن استفاده کردند و بهرهمند شدند. اما در این برههی اخیر- یعنی بعد از رنسانس به این طرف که علم به دست یک مجموعهی اروپایی و غربی افتاد- از علم استفادهی معمولی و طبیعی نشد. علم در دست آنها ابزاری برای تسلط شد؛ سلطهی بر کشورها، و بتدریج مسئلهی استعمار پیش آمد. دویست، سیصد سال شرق، یعنی اغلب مناطق آسیا و اروپا، زیر چکمهی استعمار له شد و غربیها از علم، نه فقط برای سلطهی سیاسی و استعماری، که برای فشردن ملتها و گرفتن شیرهی آنها و امکانات و ثروتهایشان استفاده کردند. همچنان که برای تحمیل فرهنگ خودشان بر ملتهای عقبافتادهی از لحاظ علمی هم استفاده کردند و این آخری- یعنی تحمیل فرهنگ- موجب شد که آنها در پیشرفت علمی مطلقاً سهمی پیدا نکنند و به آنها اجازه داده نشود، و تشویق که نمیشوند هیچ، بلکه موانعی هم جلوِ آنها گذاشته شود. این وضعی بوده که پیش آمده است.خوب، ما این عقبافتادگی تاریخی را باید جبران کنیم؛ یعنی ما ضربه را از بیعلمی خوردهایم. اگر امروز دنیای اسلام از لحاظ اقتصادی عقب است، از لحاظ فرهنگی یا سیاسی عقبمانده است، این به خاطر آن است که رقیب، یعنی دنیای غرب، مجهز به سلاح علم است. از سلاح علم برای غلبهی در میدانهای سیاست، اقتصاد و فرهنگ استفاده میکند. ما باید این سلاح را به دست آوریم. باید بتوانیم مسلح به علم شویم تا تهدید رقیب- یا رقیب یا دشمن، حالا همهشان یکجور نیستند- نتواند آنطوری که تاکنون کارآمد بوده است، کارآمد باشد. ما باید این را داشته باشیم. این یک هدف راهبردی بسیار بلند ملت و بسیار مهم و حیاتی است. علم را باید به دست آورد. البته این را میدانیم که علم به تنهایی کافی نیست. علم باید با اخلاق و ایمان همراه شود تا ما به همان چالهای نیفتیم که غرب در آن افتاد؛ یعنی علم برای آن وسیلهی ظلم شد، وسیلهی انحراف اخلاقی شد و وسیلهی گسترش فرهنگهای گمراهکننده و هلاککننده شد. ما باید دچار آن نشویم. آن به جای خود محفوظ، اما حالا نقطهی اساسی این است که علم برای ما یک امر حیاتی است. بنابراین ما در این جلسه خواستیم از علم، علمآموزی و کسانی که در میدان علمآموزی یک برجستگی از خودشان نشان دادهاند، تجلیل کنیم. این جلسه، نماد تجلیل از این چند خصوصیت است. من در سرنوشت و تاریخ ملتها یکقدری مطالعه میکنم- نه فقط در گذشته، در زمان خود ما هم همینطور است- میبینم که دو عنصر از مهمترین عناصر تأثیرگذار در پیشرفتهای ملی برای کشورها، عبارت است از: یکی «خطرپذیری» و یکی هم «کار سخت و پیگیر و پشتکار» است. من میخواهم امروز این دو خصوصیت را به شماها توصیه کنم. خطرپذیری؛ نقطهی مقابل آن، ترس است. ترس از چه؟ ترس از عدم موفقیت؛ وارد نشویم که مبادا موفق نشویم؛ حرکت نکنیم که مبادا نرسیم؛ اقدام نکنیم که مبادا مورد قبول قرار نگیرد؛ اقدام نکنیم که مبادا برای ما مشکلات ایجاد کند. اینها همهاش نقطهی مقابل خطرپذیری است. یکی از خصوصیات خوب غربیها- که ما خصوصیات بد و خوب، هر دو را در کنار هم میبینیم و انکار نمیکنیم- خطرپذیری است. غربیها این خصوصیت مثبت را و به تبع آنها آمریکاییها- که فرهنگ اروپاییها را اول بار گرفتند- خطرپذیرند. خطرپذیری میتواند جامعه را موفق کند. شما جوانها باید آماده باشید؛ ترس از اینکه شاید نشود، این خیلی چیز بدی است. گاهی اوقات تصورات انسان، یک آیندهای را برای انسان تصویر میکند که بکلی او را مأیوس میکند؛ این به نظر من، یکی از ایرادهاست. حالا اگر وارد دانشگاه شدیم، اگر درس خواندیم، اگر این تحقیق را کردیم، اگر وارد رشتهی تحقیق و پژوهش شدیم، آیا قبول میشود؟ آیا دست ما را به جایی بند میکنند؟ آیا نمیکنند؟ باید وارد شوید! به قول شاعر عرب میگوید: «شر من الشر خوف منه عن یقعا»؛ از بلا بدتر، ترس از بلاست، ترس از فرود آمدن بلاست؛ این از خود بلا سختتر است. نبادا نشود؛ خوب به این «نبادا» نباید اعتنا کرد. وارد شوید، خواهید دید که میشود. در همهی میدانهای مادی و معنوی که انسان موفقیتی مشاهده میکند، این جرئت و گستاخی و نترسیدن از احتمال موفق نشدن، عامل بسیار مهمی است که ما را پیش میبرد. یکی هم مسئلهی «کار سخت» نقطهی مقابل تنبلی است. نگذارید تنبلی و راحتطلبی و تن دادن به زندگیِ دور از مشکل، شما را وسوسه کند. اگر این حالت تنبلی وجود داشت، هیچکدام از این کشفیات مهم علمی به وجود نمیآمد. شرح حال این کاشفان و مخترعان بزرگ را ببینید، چطور خواب را بر خودشان حرام کردند، سختیها را برای خودشان هموار کردند، با مشکلات ساختند و رفتند تا به آن نقطهی اساسی رسیدند. البته این موفقیتها در بسیاری از موارد- شاید بتوان گفت در اغلب موارد- در نهایت هم برایشان فایده داشته؛ فایدهی مادی و زندگی و عنوان و پول و این چیزها را هم داشته است. لیکن اینها از اول هدفشان این چیزها نبوده است؛ میخواستند بروند تا عمق یک مسئله و یک کار را به دست آورند و به آنجا برسند. این را به عنوان یک توصیهی قطعی عرض میکنم. یک نکتهی دیگری که به شما عرض میکنم، این است که (همین نکتهای که اشاره شد) علم با دین و اخلاق هست که برای بشریت مفید خواهد بود. این را به طور قاطع بدانید، علم هرچه هم پیشرفت کند، اگر از اخلاق و دین فاصله بگیرد، به حال بشریت مفید نخواهد بود. آن کسانی که میگویند ما دانش را برای ارتقاء بشریت میخواهیم، باید به این نکته توجه کنند. حالا مثالهای واضحی که همه شنیدید، من نمیخواهم اینها را تکرار کنم که حالا کسانی که مثلًا در علم شیمی پیشرفت کردهاند، به بمبهای شیمیایی و وسایل کشتار جمعی رسیدند؛ کسانی که در علوم هستهای پیشرفت کردند، به بمب اتمی و کشتار فاجعهآمیز ملتها رسیدند؛ اینها حالا مثالهای واضحی است. شما در ملتها نگاه کنید. یک ملت پیشرفتهی از لحاظ علمی را که در دنیا در اوج پیشرفت علمی قرار دارد، در نظر بگیرید، ببینید آیا مردم این کشور حقیقتاً به سعادت رسیدهاند؟ آیا در آن کشور عدالت وجود دارد؟ آیا در آن کشور فقر و تبعیض و بیعدالتی از بین رفته است؟ آیا آنچنان که ادعا میکنند، مردم با آرامش و دور از خشونت و تجاوز و تعدی زندگی میکنند؟ بااینکه علم در آنجا هست، این واقعیات هم در آنجا هست! آیا بر زندگی خانوادهها، یک حس اعتماد و آرامشی حکمفرماست؟ فرزندان در آغوش پدر و مادرها با عواطفِ خوب تربیت میشوند؟ قتل و ترور و جنایت و اینها در آنجا نیست؟ میبینید درست به عکس است. امروز بیشترین ناامنی در آن کشوری است که از لحاظ علمی، بالاترین رتبه را دارد؛ یعنی امریکا. هیچ کشوری در دنیا به ناامنی امریکا نیست؛ نه در اروپا، نه در آسیا. بیشترین ناآرامی روانی در آنجاست. بیشترین قتل و خشونت از ناحیهی شهروندان نسبت به یکدیگر در آنجاست. بیشترین تبعیض و فاصلهی طبقاتی در آنجاست. ثروتهایی به بلندی کوه هیمالیا و فقرهای غیر قابل توصیف- یعنی مردن از گرسنگیِ به معنای واقعی- در آنجاست. فاصلهها این است. مهمترین آرمانهای بشری که از اول تاریخ تا حالا با تغییرات زمانه، تغییر نکرده، اینهاست. آرمان مهم بشر «عدالت» و «امنیت» است؛ «آسان زندگی کردن در کنار دیگران» است- بهشت آنجاست کازاری نباشد- «آزارندیدن از دیگران» است؛ احساس آرامش کردن در روان است؛ راحت بودن در خانواده است؛ لذت بردن از زندگی خانوادگی و از دیدن فرزندان است؛ از بودن در آغوش پدر و مادر است؛ اینها اساسیترین نیازهای بشر است؛ اینها چیزهایی است که بشر از اول تا امروز میخواسته؛ دیروز هم میخواسته و امروز هم میخواسته است. این چیزها در آن جامعهای که از لحاظ علمی پیشرفتهترین است، مطلقاً وجود ندارد. پس ببینید وقتیکه علم با ایمان و اخلاق همراه پیش نرفتند، دوشبهدوش پیش نرفتند، نتیجه این میشود. عالِم اگر متدین باشد، از علم او جامعه بهرهی حقیقی میگیرد. دین جلوِ پیشرفت علم را نمیگیرد؛ بلکه حتّی به پیشرفت علم، کمک هم میکند. اما جلوِ تعدی علم و تخطی از حدود انسانیت را که ممکن است علم به آن دچار شود، میگیرد.1385/06/25
تکریم علم من یك نكتهای را عرض بكنم. اولاً هدف از این جلسه، حل این مشكلات نیست. این مشكلات باید حل بشود، بلاشك. لیكن این جلسهی ما، یك هدفِ بالاتری دارد؛ من بارها هم این را گفتهام. این جلسه عمدتاً یك جلسهی نمادین است. این جلسه اولاً، نشاندهندهی تكریم نظام جمهوری اسلامی به علم، ثانیاً، به تحصیل كنندهی علم و ثالثاً، به اهمیت علم در پیشرفت كشور است؛ نماد اینهاست. كارهای نمادین هیچ منافات با این ندارد كه در واقعیت خود هم یك حركتی در آن وجود داشته باشد؛ اما بیشترین تكیه روی نمادین است؛ مثل شعائر اسلامی؛ شعائر اینطوری است. شعائر اسلامی جنبهی نمادین دارد. خودش هم یك حركت است؛ اما بیشترین تأثیری كه مورد توجه است، آن تأثیر نمادین است. مثلاً: «انّ الصّفا و المروة من شعائر اللَّه»؛ صفا و مروه در حج؛ بیشتر اعمال حج از همین قبیل است. اینها اعمال نمادین است.1385/06/25
مصالح ملّی ببینید این حركتِ به سمت مهاجرت به خارج از كشور، اولاً همهی انواعش بد نیست، كه من بارها گفتهام، گریختن و فرار از جبهه نیست. فرار از جبهه بد است؛ كشور شما در حال یك تحرك، یك چالش عظیم و یك اقدام بزرگ برای جلو رفتن و پیش رفتن است؛ مثل یك جبههی جنگ. گریختن از این جبهه بد است؛ اما آمدنِ كنار برای یاد گرفتن بیشتر و آماده شدن بیشتر، این بد نیست. من همهی این رفتنهای به خارج را مردود نمیدانم؛ بارها هم در جمع شماها و بقیهی جوانها گفتهام. چه عیب دارد بعضیها بیرون میروند؟ خوب بروند. آن كسانی كه كشور را فراموش میكنند، مصالح كشور و مصالح ملت خودشان - یعنی خانوادهی خودشان - را پشت گوش میاندازند و فقط برای پر كردن جیب خودشان راه میافتند و بیرون میروند، البته اینها از نظر عقل محكومند؛ نه محكوم قضایی، هیچ قانونی وجود ندارد كه این كار را محكوم كند؛ اما وجدان و عقل بشری و وجدان ملی، یك چنین عملی را محكوم میكند. اینها هم اینطور نیست كه نخبهها باشند؛ نه، ممكن است در بین آنها چهار تا نخبه هم باشند، چهل تا غیر نخبه هم هستند. تصور نشود حالا اینهایی كه پا میشوند و بیرون میروند، همه نخبههای ما هستند كه یكییكی بیرون میروند؛ نه، پا میشوند میروند و دچار مشكلات هم میشوند - شما هم توجه داشته باشید، ما در این زمینه اطلاعات زیادی داریم - كسانی كه میروند، غالباً با یك استقبال خوب و قدردانیای مواجه نمیشوند.1385/06/25
مسئله هستهای ایران یك نكتهی دیگر مربوط به روند رشد علمی كشور است؛ كه بعضی از دوستان گفتند این روند كُند است. من میخواهم بگویم نه، اتفاقاً روند رشد از جهت شتابان بودن، جزوِ شتابندهترین روندهای رشد علمی در دنیاست. این با محاسبهی علمی معلوم شده است؛ یعنی ما از لحاظ روند رشد علمی و فناوری در كشور، جزو شتابندهترینها در سطح دنیا هستیم. منتها چون فاصله خیلی زیاد بوده، این شتاب، الان نتایجش را بهروشنی نشان نمیدهد. چنانچه همین شتاب و آهنگ حركت را بتوانیم به توفیق الهی ده، پانزده سال حفظ كنیم و پیش برویم، آن وقت كاملاً خودش را نشان خواهد داد. من البته مثالهای زیادی برای این دارم. بعضی از مثالها ممكن است برای شما محسوس نباشد؛ چون آنچه را كه ممكن است من به عنوان آمار ذكر كنم، شما از آن اطلاعی ندارید، لذا محسوس نیست. اما حالا همین چیزهایی كه محسوس است و مشاهده میشود، مثل همین تحقیقات مربوط به انرژی هستهای ؛ این، به دست آمده از آن نقطهای است كه ما حركتمان را از آن نقطه شروع كردیم. فاصلهاش، یك فاصلهی دهشتآور است؛ ولی این كار انجام گرفت.1385/06/25
سلاح هستهای یك نكتهی دیگری كه به شما عرض میكنم، این است كه (همین نكتهای كه اشاره شد) علم با دین و اخلاق هست كه برای بشریت مفید خواهد بود. این را به طور قاطع بدانید، علم هر چه هم پیشرفت كند، اگر از اخلاق و دین فاصله بگیرد، به حال بشریت مفید نخواهد بود. آن كسانی كه میگویند ما دانش را برای ارتقاء بشریت میخواهیم، باید به این نكته توجه كنند. حالا مثالهای واضحی كه همه شنیدید، من نمیخواهم اینها را تكرار كنم كه حالا كسانی كه مثلاً در علم شیمی پیشرفت كردهاند، به بمبهای شیمیایی و وسایل كشتار جمعی رسیدند؛ كسانی كه در علوم هستهای پیشرفت كردند، به بمب اتمی و كشتار فاجعهآمیز ملتها رسیدند؛ اینها حالا مثالهای واضحی است. شما در ملتها نگاه كنید. یك ملت پیشرفتهی از لحاظ علمی را كه در دنیا در اوج پیشرفت علمی قرار دارد، در نظر بگیرید، ببینید آیا مردم این كشور حقیقتاً به سعادت رسیدهاند؟ آیا در آن كشور عدالت وجود دارد؟ آیا در آن كشور فقر و تبعیض و بیعدالتی از بین رفته است؟ آیا آنچنان كه ادعا میكنند، مردم با آرامش و دور از خشونت و تجاوز و تعدی زندگی میكنند؟ با اینكه علم در آنجا هست، این واقعیات هم در آنجا هست! آیا بر زندگی خانوادهها، یك حس اعتماد و آرامشی حكمفرماست؟ فرزندان در آغوش پدر و مادرها با عواطفِ خوب تربیت میشوند؟ قتل و ترور و جنایت و اینها در آنجا نیست؟ میبینید درست به عكس است. امروز بیشترین ناامنی در آن كشوری است كه از لحاظ علمی، بالاترین رتبه را دارد؛ یعنی امریكا. هیچ كشوری در دنیا به ناامنی امریكا نیست؛ نه در اروپا، نه در آسیا. بیشترین ناآرامی روانی در آنجاست.1385/06/25
شعار ما میتوانیم انقلاب، همهی وجدانهای این مردم را تکان داد، ماها را بیدار کرد، متوجه هویت خودمان کرد، تواناییهای خودمان را به ما نشان داد و «ما میتوانیم» را شعار ما قرار داد. ما هم وارد شدیم و تجربه کردیم؛ دیدیم بله، میتوانیم. لذا امروز استقلال فرهنگی در این کشور، روزبهروز در حال پیشرفت است و خودباوری فرهنگی بیشتر میشود. اصرار ما هم همین است که این کار بشود و شما جوانها به این توجه کنید و هر حرکتی را که مشاهده میکنید با این روحیهی استغنای فرهنگی و استقلال فرهنگی معارضه دارد، با چشم بدبینی به آن نگاه کنید و بدانید که هدایت شده است.1385/06/25