newspart/index2
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
مفاسد اقتصادی

در دو سه سال اخیر بر مبارزه‏ی با فساد اقتصادی در دستگاه‏های حکومتی و دولتی اصرار کرده‏ام. من می‏خواهم شما برادران و خواهران عزیزی که مسؤول هستید، به این نکته توجه کنید که اگر در دستگاه‏های حکومتی با فساد اقتصادی و کجروی در مسائل مالی برخورد نشود، همه‏ی چیزهایی که مطرح کردند، اگر یکی یکی هم اینها را برآورده کنیم، فایده‏یی ندارد؛ علاوه بر این‏که خیلی از این چیزها با فساد اصلاً نشدنی است. من انتظار ندارم که همه‏ی مسؤولان نظام ما فرشته یا فرشته‏گون باشند؛ نه، بالاخره همه‏ی ما خودمان را می‏شناسیم؛ ما مردمانی هستیم ضعیف، انسانهایی هستیم آسیب‏پذیر، که باید به خدا پناه ببریم؛ ولی باید به این نقطه توجه کرد که در هر جایی فساد به‏وجود بیاید، مثل زخم واگیرداری است. شما که مدیر هستید، شما که مسؤول هستید، شما که یک مجموعه به دستتان سپرده شده است، با بروز فساد در زیرمجموعه‏ی خود به‏طور جدی مقابله کنید و حساسیت نشان دهید؛ بدون این، کار پیش نخواهد رفت و اوضاع بسامان نخواهد شد. من برای دوستان و مسؤولان بالای کشور مثال زدم و گفتم چند حلقه چاه عمیق با لوله‏های قطورِ چند اینچی زده‏اید و دارید مرتب به استخری آب می‏ریزید، اما پُر نمی‏شود؛ بعد وقتی دقت می‏کنید، می‏بینید چند شکاف عمیق در بدنه و کف استخر وجود دارد که هر چه شما از این‏جا آب می‏ریزید، از آن‏جا بیرون می‏رود. فساد، این‏طوری است. این همه کار و تلاش دارد انجام می‏گیرد - امروز در سطح مسؤولان، اندازه و حجم کار و تلاش دلسوزانه‏یی که دارد انجام می‏گیرد، خیلی بالاست - در عین حال هنوز می‏بینیم بعضی از بخشها دچار مشکلات جدی است. باید ببینیم این زخم در کجاست؛ این ترک در بدنه یا کف استخر در کجاست. با فساد باید مبارزه کرد. مبارزه‏ی با فساد، بسیار جدّی است. من گله کردم و هنوز هم از بعضی دستگاه‏ها گله دارم که وقتی ما چند سال پیش مسأله‏ی مبارزه‏ی با فساد را مطرح کردیم، به جای این‏که سینه سپر کنند و به میدان بیایند و پرچم را در دست بگیرند، توجیه‏های سیاسی و تعدیلهای غلط و سیاست‏بازانه روی این مسأله گذاشتند و آن کاری که باید بکنند، نکردند. حالا نمایندگان مجلس این کار را بکنند؛ مسؤولان دولتی این کار را بکنند؛ شما مسؤولان بخشهای مختلف و مدیران دولتی این کار را بکنید. مردم نمی‏توانند با فساد مبارزه کنند. مبارزه‏ی با فساد، کار دستگاه‏های حکومتی است. ذهن هم فقط به سمت دستگاه قضایی نرود؛ دستگاه قضایی آخرالدواء است. من گفتم بعضی از بخشها درباره‏ی فساد مطالعات عمیق کنند. چند مجموعه در این زمینه تدوین کردند و برای من آوردند که درباره‏ی مسأله‏ی فساد و شیوه‏های فساد و رخنه‏گاه‏های فساد، تحقیقی صورت گرفته بود. دیدیم مهمترین بخشی که می‏شود با فساد مبارزه کرد، دولت است. خود دولت هم این را قبول دارد و دنبال کرده است. برای مبارزه‏ی با فساد، در دولت انصافاً کارهای مهمی هم در گلوگاه‏ها انجام گرفته است. گلوگاه‏های فساد باید گرفته شود. این که شما می‏بینید جنسی نباید وارد شود، اما وارد می‏شود؛ نباید به کسی امتیازی داده شود، اما داده می‏شود؛ اولین چیزی که به ذهن انسان می‏رسد، باید گمان وجود فساد و اراده‏ی فاسدی باشد. بنابراین در دستگاه‏های دولتی باید گلوگاه‏ها گرفته شود. اگر موردی بود که از این صافی‏ها و از زیرِ دست مسؤولان دولتی رد شد، آن وقت نوبت قوه‏ی قضاییه است. البته هم قوه‏ی قضاییه و هم مسؤولان دولتیِ ذی‏ربط باید دست خودشان را کاملاً پاک نگه دارند. من آن‏روز گفتم؛ باید دستمال را تمیز کرد تا بشود شیشه را با آن تمیز کرد.1383/04/19
لینک ثابت
نخبه‌پروری

راجع به شما نخبگان عزیزی که در این جمع هستید، بنده هیچ حرف دیگری جز این ندارم که بگویم نسبت به همه‌ی زبدگان و نخبگانی که در دانش، در معرفت، در فن، در عمل، در ورزش و در هنر استعداد و نبوغ نشان دادند و تلاش و جدیت کردند، احساس ارادت و اخلاص می‌کنم. ما قدر نخبه‌ها را می‌دانیم. ممکن است قدرشناسیِ عملی - آن‌چنان که شایسته‌ی نخبگان است - نتوانیم انجام دهیم؛ اما قلباً قدردان نخبگانیم. استان هم انصافاً نخبه‌پرور است. من آن روز در دو سه سخنرانی، از شخصیتهای برجسته‌ی این استان در فنون و علوم مختلف و در هنر و در انواع دانشها اسم آوردم. نخبگانی که در طول زمان و در زمان نزدیک به ما و در زمان ما از این استان برخاسته‌اند - نخبگان سیاسی، نخبگان علمی، نخبگان هنری - کارهای برجسته‌یی کرده‌اند. البته در این‌جا مقصود من فقط شهر همدان نیست؛ بلکه استان کنونیِ همدان است، که شامل همدان، ملایر، نهاوند، تویسرکان، اسدآباد، بهار، کبودرآهنگ، رزن و شهرهای فراوان دیگر می‌شود. حقیقتاً این استان به همه‌ی کشور نخبه صادر کرده است، که من نمونه‌هایی از آن را در جلسات دیگری در میان گذاشتم و نمی‌خواهم تکرار کنم.
اولاً نخبه‌پروریِ استان نشانه‌یی است از یک استعداد طبیعی. حالا این استعداد مربوط به منطقه‌ی جغرافیایی است یا خصوصیات اقلیمی و تاریخی، به این کاری ندارم؛ هر عاملی که دارد، بالاخره این منطقه نخبه‌پرور است و نخبه‌های خود را به نقاط دیگر سرریز می‌کند.1383/04/19

لینک ثابت
عزت ملی

امروز پس از سالهای متمادی که مسئولیتهای گوناگون و سنگینی داشته‏ام، وقتی تفرّس و دقت می‏کنم، می‏بینم این مردم، همان مردم انقلابند. یک عده به‏عکسِ واقعیت تبلیغ می‏کنند؛ یک عده جوان و جامعه‏ی جوان ما را چشم‏بسته محکوم می‏کنند؛ چرا؟ چون فلان جوان فرقش را از وسط باز کرده، یا زلفش را اینجا ریخته، یا به موی سرش روغن زده؛ این‏ها را کافی می‏دانند برای اینکه نسل جوان ما را محکوم کنند. شما نگاه کنید، ببینید در این چند روز جلوه‏ی حضور جوانانه‏ی مردم چگونه بود؛ که مخصوص این چند روز هم نیست. بنده، کسی نیستم. این مردم برای من این کارها را نمی‏کنند؛ این مردم برای انقلاب و عظمت کشور و عزت این ملت و برای نظام اسلامی این کارها را می‏کنند. قدر این مردم را بدانید؛ خدمت به این مردم را نعمت خدا بشمرید؛ برای مردم کار کنید؛ خدا را حاضر و ناظر بدانید و بدانید هر قدمی که برمی‏دارید، حسنه است. من دیشب به وزرا و معاونان رئیس‏جمهور هم که اینجا آمده بودند و با من جلسه داشتند، گفتم هر قدمی که شماها برای خدمت به این مردم برمی‏دارید، یک حسنه و یک صدقه‏ی جاریه و یک اقدام خداپسندانه است.1383/04/19
لینک ثابت
تولید علم

معلوم نیست دولت ماد در آن وقت تنها دولت متمرکز ایران بوده؛ این‏ها بین دانشمندان و متخصصانِ این کار محل اختلاف است. در همان دوره‏ی ماد، به گمان زیاد ما چندین حکومت مقتدر در سرتاسر ایران داشتیم. البته فرنگی‏ها اصرار داشتند هخامنشی‏ها را بالا بیاورند و مطرح کنند و کوروش و داریوش را اولِ تاریخ بدانند؛ حتّی مادها را هم از خاطر برده‏اند. کار مستشرقان اروپایی در این زمینه خیلی صادقانه نبوده، لیکن حفاری‏ها و شناختها و نشانه‏های گوناگون تمدنی به ما نشان می‏دهد که در سرتاسر ایرانِ کنونی ما تمدنهای بسیار قدیمی- که بعضی شاید از تمدن مصر هم قدیمی‏تر باشد- وجود دارد؛ تمدنهای شش هزارساله، هفت هزارساله؛ از جمله در همدان است، از جمله در سیستان است، از جمله در مناطق دیگری از این کشور است. بنابراین نمی‏شود قاطع گفت اینجا تنها دولت متمرکز یا اولین دولت متمرکز وجود داشته؛ این‏ها حدسیات است. آنچه مسلّم است، این است که اینجا سه هزار سال زنده بوده است؛ سه هزار سال مشغول ساختن و تولید تمدن و علم و زندگی بوده است؛ این خیلی مهم است.1383/04/19
لینک ثابت
یأس مسلمین

به برکت انقلاب و اسلام، جوانهای ما راه حرکت و امید حرکت را پیدا کرده‏اند؛ این امید باید در این‏ها تقویت شود. درست برخلاف سیاست استکباریِ دنیا که در میان ملتها بذر نومیدی می‏پاشد، باید بذر امید کاشته و آبیاری شود. به نظر من این تکلیف عمده‏ی نخبگان است. البته سخن با نخبگان و زبدگانِ یک مجموعه، این‏طوری نمی‏شود. یکی از دلایلی که بنده با طرح دهکده‏ی جهانی مخالفم، همین است. یک دهکده‏ی‏ کوچک را هم که شما نگاه کنید، به عدد آدم‏ها، مجموعه‏ی عظیمی وجود دارد. هر انسانی یک دنیاست. اگر انسان، زبده و دانشمند و هنرمند و دارای ارزش والایی باشد، طبعاً دنیای او شیرین‏تر و جذاب‏تر و بزرگتر است و جا دارد انسان در کنار او بنشیند و از او بهره‏مند شود؛ لذاست که ما این مقدار را برای ملاقات با نخبگان این استان کافی نمی‏دانیم؛ لیکن بیش از این برای ما مقدور نبوده و امیدواریم إن شاء اللَّه خداوند متعال از برکات نخبگان، همه‏ی جامعه را بهره‏مند کند.1383/04/19
لینک ثابت
کرامت ملت‌ها

نکته‏ی سوم به مسئولان دولتی: قدر این مردم را بدانید. همه جا این مناظر دارد تکرار می‏شود. من سالهاست که در این مملکت دارم مسافرت می‏کنم. من زمان ریاست جمهوری و قبل از ریاست جمهوری به استانها مسافرت می‏کردم و با مردم مواجه می‏شدم؛ الآن هم همین‏طور است. در همدان هم با آحادی از قشرهای مردم بدون هیچ عنوانی نشستم صحبت کردم و مستقیم ارتباط برقرار کردم؛ غیر از ارتباطهای غیر مستقیمی که به‏طور وافر وجود دارد. این مردم، بسیار مردم خوبی‏اند. حقیقتاً ملت ایران از لحاظ شاخصهای شخصیتی، کرامتی و ارزشی در نقطه‏ی اوج‏اند؛ منیع الطبع، باگذشت، باایمان، عازم، دارای شجاعت و آماده‏ی برای فداکاری. قبل از انقلاب، هیچ‏کس این‏ها را به خوبیِ امام نمی‏فهمید. نخستین کسی که از شخصیتهای برجسته، این خصوصیات را در مردمِ ما شناخت و جست و روی آن‏ها تکیه کرد، امام بزرگوار ما بود. همان وقت من با بعضی از بزرگان تماس می‏گرفتم و چیزی می‏گفتم؛ اما آن‏ها تقصیر را گردن مردم می‏انداختند: مردم نمی‏آیند، مردم نمی‏کنند، این مردم را ول کنید. امام در نقطه‏ی مقابل آن‏ها، این مردم را شناخت؛ به این مردم اعتماد کرد؛ با این مردم صادقانه حرف زد؛ منتظر نشد مردم راه بیفتند؛ اول خودش راه افتاد؛ رهبر یعنی این.1383/04/19
لینک ثابت
اقتدار علمی

اینها به‌خاطر گستاخی و جرأتی كه داشتند و به‌خاطر دانشی كه كسب كردند، به این‌جا رسیدند. ببینید دانش چقدر وسیله‌ی اقتدار است. به‌وسیله‌ی دانشی كه كسب كردند، همه‌ی دنیا را تحت سیطره‌ی خودشان خواستند.1383/04/19
لینک ثابت
سیاست‌های خاورمیانه‌ای آمریکا

امروز صحبت خاورمیانه‌ی بزرگ می‌كنند؛ این بخشی از ماجراست؛ اینها همه‌ی دنیا را می‌خواهند؛ اینها حاضر نیستند اروپا را هم تحمل كنند. چند سال قبل یكی از سرمقاله‌نویس‌های معروف امریكا در یكی از مجلات این كشور مقاله‌یی نوشته بود؛ حاصل حرفش این بود كه امروز ما حق داریم اگر بخواهیم بر دنیا حاكم شویم. برای حرفِ خودش دلیل هم آورده بود. بنده آن وقت در نماز جمعه گفتم این‌كه امریكایی‌ها می‌گویند دهكده‌ی جهانی، می‌خواهند جهان را دهكده‌یی بدانند كه خودشان هم كدخدای آن باشند و همه زیر نفوذ اینها باشند. ظلم اساسیِ اینها این است. اینها بشریت را تحقیر كرده‌اند. البته تحقیر بشریت به شكلهای مختلف بروز می‌كند؛ حمایت از رژیم صهیونیستی یك‌طور آن است، اشغال عراق یك‌طور آن است، بمباران مردم افغانستان یك‌طور آن است، رفتارشان با مسلمانهای اروپا یك‌طور آن است، حمایتشان از رژیم استبدادیِ پهلوی و برخی رژیمهای استبدادیِ دیگر یك‌طور آن است.1383/04/19
لینک ثابت
همدان ؛ شهری با قدمت سه هزار ساله

نخبه‌پروریِ استان [همدان] نشانه‌یی است از یک استعداد طبیعی. حالا این استعداد مربوط به منطقه‌ی جغرافیایی است یا خصوصیات اقلیمی و تاریخی، به این کاری ندارم؛ هر عاملی که دارد، بالاخره این منطقه نخبه‌پرور است و نخبه‌های خود را به نقاط دیگر سرریز می‌کند. شاید علت این هم که همدان جزو معدود شهرهای دنیاست که با چنین تاریخ کهنی سرپا مانده - شهر رم که یکی از قدیمی‌ترین شهرهای دنیاست، دو هزار و هفتصد سال سابقه دارد؛ اما همدانِ شما سه هزار و صد سال تاریخِ شناخته‌شده دارد، که بیشتر از این هم احتمالش هست و گفته‌اند - وجود همین استعدادها و نبوغ‌ها باشد. البته شهرهای قدیمی‌تری هم وجود داشته، اما امروز در دنیا از اینها نام و نشانی وجود ندارد؛ ولی شهری که با چنین سابقه‌ی تاریخی سر پاست - و همدانِ امروز از همدانِ صد سال پیش و شاید از همدان قرنهای قبل خیلی سرپاتر است - نشان‌دهنده‌ی یک استعداد طبیعی است. البته من افتخار نمی‌کنم که این‌جا پایتخت مادها یا پایتخت تابستانیِ هخامنشی‌ها بوده. تواریخی هم که آقای استاندار شرح مفصلی از آنها گفتند، همه‌اش محل بحث است؛ چیزهای مسلّمی نیست. معلوم نیست دولت ماد در آن وقت تنها دولت متمرکز ایران بوده؛ اینها بین دانشمندان و متخصصانِ این کار محل اختلاف است. در همان دوره‌ی ماد، به گمان زیاد ما چندین حکومت مقتدر در سرتاسر ایران داشتیم. البته فرنگی‌ها اصرار داشتند هخامنشی‌ها را بالا بیاورند و مطرح کنند و کوروش و داریوش را اولِ تاریخ بدانند؛ حتّی مادها را هم از خاطر برده‌اند. کار مستشرقان اروپایی در این زمینه خیلی صادقانه نبوده، لیکن حفاری‌ها و شناختها و نشانه‌های گوناگون تمدنی به ما نشان می‌دهد که در سرتاسر ایرانِ کنونی ما تمدنهای بسیار قدیمی - که بعضی شاید از تمدن مصر هم قدیمی‌تر باشد - وجود دارد؛ تمدنهای شش هزار ساله، هفت هزار ساله؛ از جمله در همدان است، از جمله در سیستان است، از جمله در مناطق دیگری از این کشور است. بنابراین نمی‌شود قاطع گفت این‌جا تنها دولت متمرکز یا اولین دولت متمرکز وجود داشته؛ اینها حدسیات است. آنچه مسلّم است، این است که این‌جا سه هزار سال زنده بوده است؛ سه هزار سال مشغول ساختن و تولید تمدن و علم و زندگی بوده است؛ این خیلی مهم است.
این گذشته‌ی تاریخی به چه دردی می‌خورد؟ اگر این گذشته را به‌عنوان یک شجره‌نامه فقط در جیبمان بگذاریم و به آن افتخار کنیم، مثل بعضی‌هاست که از سیادت فقط شال سبزی به کمرشان ببندند یا شجره‌نامه‌یی در جیبشان بگذارند و آن را وسیله‌ی ارتزاق قرار دهند؛ این‌که درست نیست. اهمیت این شجره‌نامه از این جهت است که نشان می‌دهد این منطقه - به هر دلیلی؛ یا به دلیل اقلیمی، یا به دلیل جغرافیایی، یا به دلیل تاریخی - منطقه‌یی است که استعداد در آن پرورش پیدا می‌کند؛ یعنی جوانِ امروزِ همدان و ملایری و نهاوند و کبودرآهنگ و بقیه‌ی نقاط این استان می‌تواند این امید را داشته باشد که بشود ابن‌سینا، بشود رشیدالدین فضل‌اللَّه، بشود میرسیدعلی، بشود آخوند ملاحسینقلی، بشود آخوند ملاعلی معصومی.1383/04/19

لینک ثابت
اعتماد به مردم

قدر این مردم را بدانید. همه‌جا این مناظر دارد تکرار میشود. من سالهاست که در این مملکت دارم مسافرت میکنم. من زمان ریاست جمهوری و قبل از ریاست جمهوری به استانها مسافرت میکردم و با مردم مواجه میشدم؛ الان هم همین‌طور است. در همدان هم با آحادی از قشرهای مردم بدون هیچ عنوانی نشستم صحبت کردم و مستقیم ارتباط برقرار کردم؛ غیر از ارتباطهای غیرمستقیمی که به‌طور وافر وجود دارد. این مردم، بسیار مردم خوبیاند. حقیقتاً  ملت ایران از لحاظ شاخصهای شخصیتی، کرامتی و ارزشی در نقطه‌ی اوج‌اند؛ منیع‌الطبع، با گذشت، با ایمان، عازم، دارای شجاعت و آماده‌ی برای فداکاری. قبل از انقلاب، هیچ کس اینها را به‌خوبىِ امام نمیفهمید. نخستین کسی که از شخصیتهای برجسته، این خصوصیات را در مردمِ ما شناخت و جست و روی آنها تکیه کرد، امام بزرگوار ما بود. همان وقت من با بعضی از بزرگان تماس میگرفتم و چیزی میگفتم؛ اما آنها تقصیر را گردن مردم میانداختند: مردم نمیآیند، مردم نمیکنند، این مردم را ول کنید. امام در نقطه‌ی مقابل آنها، این مردم را شناخت؛ به این مردم اعتماد کرد؛ با این مردم صادقانه حرف زد؛ منتظر نشد مردم راه بیفتند؛ اول خودش راه افتاد؛ رهبر یعنی این. فرق میان رهبری مثل امام و یک راهنمای معمولی این است که راهنما اشاره میکند و میگوید اگر میخواهی فلان‌جا بروی، از این‌جا برو؛ بعد بپیچ دست راست، بعد بپیچ دست چپ؛ اما رهبر راه میافتد و خودش به طرف مقصد میرود؛ میگوید هر کس آمدنی است، با من بیاید؛ امام این‌طوری بود. ایشان مطمئن هم بود که مردممیآیند، و مردم با او آمدند.1383/04/19
لینک ثابت
امید و امیدواری

امروز نسل جوان در کشور ما به سمت تحرک و پویایىِ علمی پیش میرود، به‌خاطر این است که این امید در نسل جوان ما به‌وجود آمده است. ما باید این امید را روزبه‌روز بیشتر کنیم؛ وظیفه‌ی نخبگان ما هم این است... باید هنرمندتان امیدبخش باشد؛ شاعرتان امیدبخش باشد؛ نویسنده‌تان امیدبخش باشد؛ کشاورزتان امیدبخش باشد؛ صنعتگرتان امیدبخش باشد. این امید، امید کاذب هم نیست؛ امید صادق است. من طرفدار دادنِ امیدهای کاذب نیستم؛ من میبینم که این امید، صادقانه است. بگذارید جوانتان با خوشبینی و اعتماد به آینده، نیروی ذاتی خود را به حرکت دربیاورد و تحول عظیمی که از یک انسان طبیعی و ساده، یک ابن‌سینا میسازد، در درون او به‌وجود آید. امروز این، مسأله‌ی ماست و به نظر من مسأله‌ی اول نخبگان هم باید این باشد. نسل جوان را باید وادار و امیدوار به حرکت کرد. ناامیدی درد بزرگی است و برای نابود کردن یک ملت، از همه‌ی وسایل مؤثرتر، ناامید کردن آن ملت است. ملتی را ناامید کنید، نابود میشود. وقتی امید نبود، حرکت و نشاط نیست. وقتی حرکت و نشاط نبود، آینده نیست. ما دلیلی برای ناامیدی نداریم؛ صد دلیل برای امید داریم1383/04/19
لینک ثابت
امید و امیدواری

به برکت انقلاب و اسلام، جوانهای ما راه حرکت و امید حرکت را پیدا کرده‌اند؛ این امید باید در اینها تقویت شود. درست بر خلاف سیاست استکبارىِ دنیا که در میان ملتها بذر نومیدی میپاشد، باید بذر امید کاشته و آبیاری شود1383/04/19
لینک ثابت
ولایت فقیه

ملت ایران از لحاظ شاخصهای شخصیتی، کرامتی و ارزشی در نقطه‌ی اوج‌اند؛ منیع‌الطبع، با گذشت، با ایمان، عازم، دارای شجاعت و آماده‌ی برای فداکاری. قبل از انقلاب، هیچ کس اینها را به‌خوبىِ امام نمیفهمید. نخستین کسی که از شخصیتهای برجسته، این خصوصیات را در مردمِ ما شناخت و جست و روی آنها تکیه کرد، امام بزرگوار ما بود. همان وقت من با بعضی از بزرگان تماس میگرفتم و چیزی میگفتم؛ اما آنها تقصیر را گردن مردم میانداختند: مردم نمیآیند، مردم نمیکنند، این مردم را ول کنید. امام در نقطه‌ی مقابل آنها، این مردم را شناخت؛ به این مردم اعتماد کرد؛ با این مردم صادقانه حرف زد؛ منتظر نشد مردم راه بیفتند؛ اول خودش راه افتاد؛ رهبر یعنی این. فرق میان رهبری مثل امام و یک راهنمای معمولی این است که راهنما اشاره میکند و میگوید اگر میخواهی فلان‌جا بروی، از این‌جا برو؛ بعد بپیچ دست راست، بعد بپیچ دست چپ؛ اما رهبر راه میافتد و خودش به طرف مقصد میرود؛ میگوید هر کس آمدنی است، با من بیاید1383/04/19
لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی