روزها پىدرپى مىگذرند. همهى روزها هم از لحاظ وضع طبیعى در این گیتى یکسانند، ولى بعضى از روزها به خاطر تقدیرات الهى که بسیارى از آن تقدیرات هم با ارادهى انسان رقم زده مىشود، وضع خاصى پیدا مىکنند. یک روز مىشود روز عاشورا که همهى تاریخ و همهى بشریّت، از فیض فداکاریهاى آن روز بهره و سهم مىبرند. روزى به نام عاشورا که هیچ ستمگرى از آن سود ندیده است، خیلى باارزش است. درواقع همیشه ستمکشیدگان و طبقات مظلوم، از خاطرهى عاشورا سود و بهره گرفتهاند؛ امّا چرا چنین شد؟ چون آن حادثهى عظیم و آن فداکارىِ بزرگ، از ارادهى شخصِ مطهّر و مقدّس معصوم علیهالسّلام و همراهان و یاران او تراوش کرد. عاشورا را آنها عاشورا کردند و به آن عظمت بخشیدند. این یک روز است. یک روز هم مىشود روز غدیر که آنجا هم به اراده و تقدیر الهى، آن عظمت را پیدا مىکند. ایام گوناگونى در تاریخ، از این قبیل داریم. البتّه روزهایى هم که شخصى -یک شخص مؤثّر- در آن روزها ارادهى سوئى انجام مىدهد؛ یا یک ملّت و جمعیت، کوتاهى و سستى از خود نشان مىدهد، در تاریخ مشخّص مىشود و مىماند. این قِسْم روزها، روزهاى مظلومى هستند. مردم غالباً چنین روزهایى را لعنت مىکنند، در حالى که روزها گناهى ندارند. گناه از آنِ کسانى است که روزها را با عمل ناپسند یا ارادهى نامیمون خودشان مستحقّ لعن کردند. فرض بفرمایید آن روزى که در این کشور یک عدّه نشستند و رضاخان را بر گُردهى این ملّت مسلّط کردند، روز نحس و بدى است. نحوست این روز براى خاطر کارى است که آن عدّه انجام دادند. [یا] فرض بفرمایید آن روز[هایی] که عدّهاى از رجال گذشته نشستند و قرارداد خیانتى را امضا کردند؛ امتیازى به دشمن دادند، نفت و منابع دیگر را واگذار کردند، حکومت را دادند، ارتش را به دشمنان و بیگانگان سپردند، روزهاى تلخ و نحسى است. کسانى که آن روز و روزهاى مانند آن را مىشناسند، آنها را لعنت مىکنند؛ در حالى که لعنت متعلّق به کسانى است که آن کارها را انجام دادند. روزها که گناهى ندارند؛
رگ رگ است این آب شیرین و آب شور
بر خلایق مىرود تا نفخ صور
این جریانات و حرکتها دائمى است. همه جاى تاریخ پر از نشانههاى تأثیر انسانها بر نوارِگذراى ایام و لیالى است. این، تکلیف ما را زیاد مىکند.
روز نوزدهم دى یکى از همین روزهاست. در آن روز، شما مردم قم تصمیم گرفتید. علما در حوزه، جوانان در محلّات و خیابانهاى قم، مردمان مؤمن و متدّین در هر نقطهاى که بودند و حتى مادران در داخل خانهها در مقام تشویقِ پسران و شوهرانشان که بروید وظیفهتان را انجام دهید. نوزدهم دى با ارادهى شما مردم قم نوزدهم دى شد، والّا نوزدهم دى مثل هجدهم دى و مثل بیستم دى، روزى از روزهاست. شما آن را بزرگ و عزیز کردید. امروز شانزده سال از آن روز به یاد ماندنى مىگذرد؛ امّا اگر ده برابر این سالیان هم بگذرد، یاد و خاطرهى آن روز کهنه نمىشود. نسلها مىروند، انسانها کهنه و زایل مىشوند، امّا حادثه در تاریخ مىماند. این هم یکى از عجایب است که حادثهى گذرا در تاریخ ثبت مىشود. چرا؟ به خاطر آثارش و به خاطر جریانى که بهوجود آورده است. نوزدهم دى اهمیتش اینجاست. در یک روز با فداکارى و گذشت، مادرها جلوِ جوانانشان را نگرفتند، جوانان از مأمور پلیس خفقانگرِ شاه نترسیدند، روحانیون در مدرسهها و خانهها نماندند و همه به وظایف خودشان عمل کردند. آن قطب و محور حقیقى حیات ملّت ایران هم مثل خورشیدى درخشان، از خارج از ایران مشغول نورافشانى بود. مردم هدایت شدند و آن کار انجام گرفت. بعداً این حرکت، سلسله حرکاتى را بهوجود آورد. اگر ارادهاى که شما کردید با ارادهى بعدى شهرهاى دیگر -مردم تبریز، مردم یزد، مردم قزوین، مردم تهران، مردم مشهد و مردم مناطق دیگر- همراه نمىشد، اثرى را که باید ببخشد، نمىبخشید. اینها سنّتهاى الهى است. اینها حکمت الهى در زندگى بشر است. در نوزدهم دى، کار بزرگى انجام شد. همه هم شرکت کردند. رهبرىِ معظّم و ملهمِ من عندالله هم بالاى سر این کار، مردم را قدمبهقدم هدایت کرد. خداى متعال هم آنطورى که در قرآن وعده داده است: «ولینصرنّ الله من ینصُره»، نصرت خودش را شامل حال این ملّت کرد. چه اتفاقى افتاد؟ اتفاقى که اگر امروز نسبت به هر یک از کشورهایى که وضع مشابه آن روز ما را دارند، فکرش را بکنید، خواهید دید چقدر عجیب و بزرگ و باور نکردنى است. یک نظامِ اُختاپوسىِ فاسدِ مفسدِ وابستهى ضدّمردمىِ ضدّدینى که با هر چه رنگ و بوى دین داشت مخالفت مىکرد و با هر چه رنگ و بوى دشمنان خارجى -و در این اواخر، امریکاییها- را داشت، موافق و دلباخته بود، بر این مملکت حکومت مىکرد. ثروت این مملکت -آن مقدار که عُرضه داشتند استخراج کنند- صرف شکمها و عیش و لذّت خود و رفقاى خارجى و نوکران و عوامل و دوروبریها و درباریها و چند واسطه وابستگانشان مىشد. هر چه هم از گوشه و کنار مىریخت، به نحو بسیار ضعیفى صرف این مردم مىشد. درواقع به کسى چیزى نمىرسید. نظام اختاپوسى، ثروت مملکت را مال خود مىدانست و به مصرف خود و بالادستها مىرساند. علاوه بر این، در آنچه که مردم با کدِّیمین و عرق جبین و تلاش بهدست مىآوردند، خود را شریک و سهیم مىدانست. این، وضع گذران مملکت در نظام گذشته بود. لذا شما مىدیدید که این مملکت روزبهروز به سمت فقر و فنا پیش مىرفت.
کشور ایران که اینگونه نبود. کشور ایران که کشورى عقب افتاده به حساب نمىآمد. ایران، کشورى در اوج قدرت سیاسى و اجتماعى و علمى بود. چه کسانى این کشور را از درجهى یک به درجهى صد رسانیدند؟ همین سلاطین و همین رفتارهاى ظالمانه. منتها ایجاد فساد در جامعهاى که بنیانش متدّین و درست و خوب است، در طول سالیان دراز انجام مىگیرد. سلاطین در طول سالهاى دراز، این ملّت را از آن وضعیت قدرتمندِ باثباتِ مستقلِ روى پاى خود، به بدبختى و فقر و فلاکت و فساد و عقب افتادگى و برادرکشى و اختلافات کشانیدند. هم سلاطین اخیر و هم سلاطین گذشته که آنها هم فاسد بودند. نمىخواهیم بگوییم سلاطین گذشته خوب بودند؛ نه. سلطنت با هر شکلى که دارد، هرجا باشد فاسد است. اسلام که سلطنت ندارد. سلطنت با همهى اَشکالى که در دنیا دارد فاسد و غلط است؛ امّا با این همه، سلطان داریم تا سلطان. سلاطین اخیر ایران -یعنى سلاطین سلسلهى پهلوىِ فاسدِ مفسدِ نفرتانگیز و قبل از آنها سلاطین قاجاریه که یکى از دیگرى بدتر و زشتتر و خبیثتر بود- کشور ایران را حقیقتاً از هستى ساقط کردند و ملّت را در موضع ضعف قرار دادند. امّا روزى رسید که این ملّت به کمک دین، با توکّل به خدا، به برکت وحدت کلمه، به برکت رهبرى صحیح و متکّىِ به دین و آگاه و بصیر، توانست ورق را برگرداند. بسیار کار بزرگ و عظیمى است! ورق برگشت. البتّه چند روز پیش عرض کردیم که روز اوّل، کارى بزرگ صورت گرفت؛ امّا ده کار بزرگِ دیگر در طول چند سال بهوسیلهى همین مردم و آن رهبرىِ با عظمت انجام شد. از کارهاى بعد هم نباید غافل بود که فعلاً در مقام بیان آنها نیستیم.
من امروز مىخواهم نکتهاى را در باب امر به معروف و نهى از منکر عرض کنم؛ براى اینکه هر وقت روایات مربوط به امر به معروف و نهىازمنکر و آیات کریمهى قرآن در مورد فسادِ امّتها را مىبینم، حقیقتاً تنم مىلرزد. امروز مىخواهم با شما مردم قم که بحمدالله همیشه پیشرو بودهاید، در اینباره صحبت کنم. شما مردم قم، امروز هم یکى از بهترین جمعیتهاى این کشورید. مؤمن، خوشروحیّه، حزبالّلهى و بااخلاص. بنده هرچه در خاطرم قم و مردمش را مرور مىکنم، مىبینم که بحمدالله همیشه پیشرو بودهاند. در قضیهى امر به معروف هم که ما یکى دو سال پیش طرح کردیم، باز شما جزو پیشروها بودید. امروز هم همینطور است. ولى من لازم مىدانم باز هم قضیه را تکرار کنم. امام یک وقت فرمودند: به ما مىگویند چرا مطلبى را تکرار مىکنید؟ خب؛ خیلى از آیات قرآن هم تکرار شده است. باید مطالب را تکرار کرد تا در ذهنها بماند و در دلها نقش بندد. فراموش نکنیم که وقتى قضیهى امر به معروف پیش آمد، حقیقتى جوشید و این انقلاب را بهوجود آورد. احساس مسؤولیت ملّت در مقابل ارادهى الهى، دین و آیندهى کشور و نیز احساس توکّل به خدا در مقابل قدرتى که برابرشان ایستاده بود، توانست نوزدهم دى، روزهایى مانند نوزدهم دى و بالاخره انقلاب را بهوجود آورد. آیا با پیروزى انقلاب، قضایا تمام شد؟ آیا عوامل تخریب نسبت به این انقلاب از سوى صدها گونه دشمن داخلى و خارجى وجود ندارد؟ آیا در امم گذشته که قرآن از آنها اسم مىآورد، کسانى را نداریم که به خاطر خطاها و کجرویها، دچار فساد شده باشند و نعمت از آنها گرفته شده باشد؟ آیا ما امروز در مقابل خود دشمنى نداریم که منتظر باشد این مردم، مقدارى از حقایق فراموششان شود و آنگاه هجوم خود را آغاز کند؟ آیا جواب این سؤالها مبهم و مخفى است؟ یک عدّه از کسان هستند که تا فرصتى پیدا کنند ضربهاى -ولو به غیرعمد- مىزنند. البتّه بعضى دیگر متعمّد و معاندند که حسابشان جداست. آن عدّهاى که معاند نیستند و بدون تعمّد ضربه مىزنند، با تخلّفات خود، با رفتار خود، با گناه خود، با هتک حرمت احکام الهى از سوى خود، با زیر سؤال بردن و تردید ایجاد کردن نسبت به مبانى انقلاب و با آراء باطلهى خود، پایهاى از پایههاى نظام را مورد تهاجم قرار مىدهند. خب؛ اگر در مقابل این عدّه، توصیه و نصیحتِ مردمى نباشد، چه پیش خواهد آمد؟ قرآن کریم و اسلام، تضمینکنندهى خطِّ صحیح و صراط مستقیم را این قرار داده است که: «و لتکن منکم امّة یدعون الى الخیر» یعنى دعوت به خیر کردن؛ امر به نیکیها کردن؛ نهى از فساد و بدیها کردن؛ در مقابل تخلّفات، بىتفاوت نماندن و وظایف را بر دوش خود احساس کردن.1373/10/19
لینک ثابت
همهى تاریخ و همهى بشریّت، از فیض فداکاریهاى روز عاشورا بهره و سهم مىبرند.1373/10/19
لینک ثابت
روزى به نام عاشورا که هیچ ستمگرى از آن سود ندیده است، خیلى باارزش است.1373/10/19
لینک ثابت
همیشه ستمکشیدگان و طبقات مظلوم، از خاطرهى عاشورا سود و بهره گرفتهاند1373/10/19
لینک ثابت
حادثهى عظیم عاشورا و آن فداکارىِ بزرگ، از ارادهى شخصِ مطهّر و مقدّس معصوم علیهالسّلام و همراهان و یاران او تراوش کرد. عاشورا را آنها عاشورا کردند و به آن عظمت بخشیدند.1373/10/19
لینک ثابت
بعضى از روزها به خاطر تقدیرات الهى که بسیارى از آن تقدیرات هم با ارادهى انسان رقم زده مىشود، وضع خاصى پیدا مىکنند. یک روز مىشود روز عاشورا که همهى تاریخ و همهى بشریّت، از فیض فداکاریهاى آن روز بهره و سهم مىبرند. روزى به نام عاشورا که هیچ ستمگرى از آن سود ندیده است، خیلى باارزش است. درواقع همیشه ستمکشیدگان و طبقات مظلوم، از خاطرهى عاشورا سود و بهره گرفتهاند؛ امّا چرا چنین شد؟ چون آن حادثهى عظیم و آن فداکارىِ بزرگ، از ارادهى شخصِ مطهّر و مقدّس معصوم علیهالسّلام و همراهان و یاران او تراوش کرد. عاشورا را آنها عاشورا کردند و به آن عظمت بخشیدند.1373/10/19
لینک ثابت
نصرت الهی در پیروزی ملت ایران
روز نوزدهم دى یکى از همین روزهاست [بعضى از روزها که به خاطر تقدیرات الهى -که بسیارى از آن تقدیرات هم با ارادهى انسان رقم زده مىشود- وضع خاصى پیدا مىکنند]. در آن روز، شما مردم قم تصمیم گرفتید. علما در حوزه، جوانان در محلّات و خیابانهاى قم، مردمان مؤمن و متدّین در هر نقطهاى که بودند و حتى مادران در داخل خانهها در مقام تشویقِ پسران و شوهرانشان که بروید وظیفهتان را انجام دهید. نوزدهم دى با ارادهى شما مردم قم نوزدهم دى شد، والّا نوزدهم دى مثل هجدهم دى و مثل بیستم دى، روزى از روزهاست. شما آن را بزرگ و عزیز کردید. امروز شانزده سال از آن روز به یاد ماندنى مىگذرد؛ امّا اگر ده برابر این سالیان هم بگذرد، یاد و خاطرهى آن روز کهنه نمىشود. نسلها مىروند، انسانها کهنه و زایل مىشوند، امّا حادثه در تاریخ مىماند. این هم یکى از عجایب است که حادثهى گذرا در تاریخ ثبت مىشود. چرا؟ به خاطر آثارش و به خاطر جریانى که بهوجود آورده است. نوزدهم دى اهمیتش اینجاست. در یک روز با فداکارى و گذشت، مادرها جلوِ جوانانشان را نگرفتند، جوانان از مأمور پلیس خفقانگرِ شاه نترسیدند، روحانیون در مدرسهها و خانهها نماندند و همه به وظایف خودشان عمل کردند. آن قطب و محور حقیقى حیات ملّت ایران هم مثل خورشیدى درخشان، از خارج از ایران مشغول نورافشانى بود. مردم هدایت شدند و آن کار انجام گرفت. بعداً این حرکت، سلسله حرکاتى را بهوجود آورد. اگر ارادهاى که شما کردید با ارادهى بعدى شهرهاى دیگر -مردم تبریز، مردم یزد، مردم قزوین، مردم تهران، مردم مشهد و مردم مناطق دیگر- همراه نمىشد، اثرى را که باید ببخشد، نمىبخشید. اینها سنّتهاى الهى است. اینها حکمت الهى در زندگى بشر است. در نوزدهم دى، کار بزرگى انجام شد. همه هم شرکت کردند. رهبرىِ معظّم و ملهمِ من عندالله هم بالاى سر این کار، مردم را قدمبهقدم هدایت کرد. خداى متعال هم آنطورى که در قرآن وعده داده است: «ولینصرنّ الله من ینصُره»(1)، نصرت خودش را شامل حال این ملّت کرد. چه اتفاقى افتاد؟ اتفاقى که اگر امروز نسبت به هر یک از کشورهایى که وضع مشابه آن روز ما را دارند، فکرش را بکنید، خواهید دید چقدر عجیب و بزرگ و باور نکردنى است. یک نظامِ اُختاپوسىِ فاسدِ مفسدِ وابستهى ضدّمردمىِ ضدّدینى که با هر چه رنگ و بوى دین داشت مخالفت مىکرد و با هر چه رنگ و بوى دشمنان خارجى -و در این اواخر، امریکاییها- را داشت، موافق و دلباخته بود، بر این مملکت حکومت مىکرد. ثروت این مملکت -آن مقدار که عُرضه داشتند استخراج کنند- صرف شکمها و عیش و لذّت خود و رفقاى خارجى و نوکران و عوامل و دوروبریها و درباریها و چند واسطه وابستگانشان مىشد. هر چه هم از گوشه و کنار مىریخت، به نحو بسیار ضعیفى صرف این مردم مىشد. درواقع به کسى چیزى نمىرسید. نظام اختاپوسى، ثروت مملکت را مال خود مىدانست و به مصرف خود و بالادستها مىرساند. علاوه بر این، در آنچه که مردم با کدِّیمین و عرق جبین و تلاش بهدست مىآوردند، خود را شریک و سهیم مىدانست. این، وضع گذران مملکت در نظام گذشته بود. لذا شما مىدیدید که این مملکت روزبهروز به سمت فقر و فنا پیش مىرفت.1373/10/19
1 )
سوره مبارکه الحج آیه 40
الَّذينَ أُخرِجوا مِن دِيارِهِم بِغَيرِ حَقٍّ إِلّا أَن يَقولوا رَبُّنَا اللَّهُ ۗ وَلَولا دَفعُ اللَّهِ النّاسَ بَعضَهُم بِبَعضٍ لَهُدِّمَت صَوامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَواتٌ وَمَساجِدُ يُذكَرُ فيهَا اسمُ اللَّهِ كَثيرًا ۗ وَلَيَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزيزٌ
ترجمه:
همانها که از خانه و شهر خود، به ناحق رانده شدند، جز اینکه میگفتند: «پروردگار ما، خدای یکتاست!» و اگر خداوند بعضی از مردم را بوسیله بعضی دیگر دفع نکند، دیرها و صومعهها، و معابد یهود و نصارا، و مساجدی که نام خدا در آن بسیار برده میشود، ویران میگردد! و خداوند کسانی را که یاری او کنند (و از آیینش دفاع نمایند) یاری میکند؛ خداوند قوی و شکست ناپذیر است.
لینک ثابت
امر به معروف و نهی از منکر، تضمینکنندهى خطِّ صحیح و صراط مستقیم
من امروز مىخواهم نکتهاى را در باب امر به معروف و نهى از منکر عرض کنم؛ براى اینکه هر وقت روایات مربوط به امر به معروف و نهىازمنکر و آیات کریمهى قرآن در مورد فسادِ امّتها را مىبینم، حقیقتاً تنم مىلرزد. امروز مىخواهم با شما مردم قم که بحمدالله همیشه پیشرو بودهاید، در اینباره صحبت کنم. شما مردم قم، امروز هم یکى از بهترین جمعیتهاى این کشورید. مؤمن، خوشروحیّه، حزبالّلهى و بااخلاص. بنده هرچه در خاطرم قم و مردمش را مرور مىکنم، مىبینم که بحمدالله همیشه پیشرو بودهاند. در قضیهى امر به معروف هم که ما یکى دو سال پیش طرح کردیم، باز شما جزو پیشروها بودید. امروز هم همینطور است. ولى من لازم مىدانم باز هم قضیه را تکرار کنم. امام یک وقت فرمودند: به ما مىگویند چرا مطلبى را تکرار مىکنید؟ خب؛ خیلى از آیات قرآن هم تکرار شده است. باید مطالب را تکرار کرد تا در ذهنها بماند و در دلها نقش بندد. فراموش نکنیم که وقتى قضیهى امر به معروف پیش آمد، حقیقتى جوشید و این انقلاب را بهوجود آورد. احساس مسؤولیت ملّت در مقابل ارادهى الهى، دین و آیندهى کشور و نیز احساس توکّل به خدا در مقابل قدرتى که برابرشان ایستاده بود، توانست نوزدهم دى، روزهایى مانند نوزدهم دى و بالاخره انقلاب را بهوجود آورد. آیا با پیروزى انقلاب، قضایا تمام شد؟ آیا عوامل تخریب نسبت به این انقلاب از سوى صدها گونه دشمن داخلى و خارجى وجود ندارد؟ آیا در امم گذشته که قرآن از آنها اسم مىآورد، کسانى را نداریم که به خاطر خطاها و کجرویها، دچار فساد شده باشند و نعمت از آنها گرفته شده باشد؟ آیا ما امروز در مقابل خود دشمنى نداریم که منتظر باشد این مردم، مقدارى از حقایق فراموششان شود و آنگاه هجوم خود را آغاز کند؟ آیا جواب این سؤالها مبهم و مخفى است؟ یک عدّه از کسان هستند که تا فرصتى پیدا کنند ضربهاى -ولو به غیرعمد- مىزنند. البتّه بعضى دیگر متعمّد و معاندند که حسابشان جداست. آن عدّهاى که معاند نیستند و بدون تعمّد ضربه مىزنند، با تخلّفات خود، با رفتار خود، با گناه خود، با هتک حرمت احکام الهى از سوى خود، با زیر سؤال بردن و تردید ایجاد کردن نسبت به مبانى انقلاب و با آراء باطلهى خود، پایهاى از پایههاى نظام را مورد تهاجم قرار مىدهند. خب؛ اگر در مقابل این عدّه، توصیه و نصیحتِ مردمى نباشد، چه پیش خواهد آمد؟ قرآن کریم و اسلام، تضمینکنندهى خطِّ صحیح و صراط مستقیم را این قرار داده است که: «و لتکن منکم امّة یدعون الى الخیر»(1) یعنى دعوت به خیر کردن؛ امر به نیکیها کردن؛ نهى از فساد و بدیها کردن؛ در مقابل تخلّفات، بىتفاوت نماندن و وظایف را بر دوش خود احساس کردن.1373/10/19
1 )
سوره مبارکه آل عمران آیه 104
وَلتَكُن مِنكُم أُمَّةٌ يَدعونَ إِلَى الخَيرِ وَيَأمُرونَ بِالمَعروفِ وَيَنهَونَ عَنِ المُنكَرِ ۚ وَأُولٰئِكَ هُمُ المُفلِحونَ
ترجمه:
باید از میان شما، جمعی دعوت به نیکی، و امر به معروف و نهی از منکر کنند! و آنها همان رستگارانند.
لینک ثابت
روزهایى... که شخصى -یک شخص مؤثّر- در آن روزها ارادهى سوئى انجام مىدهد؛ یا یک ملّت و جمعیت، کوتاهى و سستى از خود نشان مىدهد، در تاریخ مشخّص مىشود و مىماند. این قِسْم روزها، روزهاى مظلومى هستند. مردم غالباً چنین روزهایى را لعنت مىکنند، در حالى که روزها گناهى ندارند. گناه از آنِ کسانى است که روزها را با عمل ناپسند یا ارادهى نامیمون خودشان مستحقّ لعن کردند. فرض بفرمایید آن روزى که در این کشور یک عدّه نشستند و رضاخان را بر گُردهى این ملّت مسلّط کردند، روز نحس و بدى است. نحوست این روز براى خاطر کارى است که آن عدّه انجام دادند. [یا] فرض بفرمایید آن روز[هایی] که عدّهاى از رجال گذشته نشستند و قرارداد خیانتى را امضا کردند؛ امتیازى به دشمن دادند، نفت و منابع دیگر را واگذار کردند، حکومت را دادند، ارتش را به دشمنان و بیگانگان سپردند، روزهاى تلخ و نحسى است. کسانى که آن روز و روزهاى مانند آن را مىشناسند، آنها را لعنت مىکنند؛ در حالى که لعنت متعلّق به کسانى است که آن کارها را انجام دادند. روزها که گناهى ندارند.1373/10/19
لینک ثابت
[در نوزدهم دی] اگر ارادهاى که شما [مردم قم] کردید با ارادهى بعدى شهرهاى دیگر -مردم تبریز، مردم یزد، مردم قزوین، مردم تهران، مردم مشهد و مردم مناطق دیگر- همراه نمىشد، اثرى را که باید ببخشد، نمىبخشید. اینها سنّتهاى الهى است. اینها حکمت الهى در زندگى بشر است. در نوزدهم دى، کار بزرگى انجام شد. همه هم شرکت کردند. رهبرىِ معظّم و ملهمِ من عندالله هم بالاى سر این کار، مردم را قدمبهقدم هدایت کرد. خداى متعال هم آنطورى که در قرآن وعده داده است: «ولینصرنّ الله من ینصُره»، نصرت خودش را شامل حال این ملّت کرد. 1373/10/19
لینک ثابت