در این شرایط، شما میخواهید نظریهی سیاسی اسلام و نظام جمهوری اسلامی - یعنی مردمسالاری دینی - را به دنیا معرفی کنید. جمهوری، یعنی مردمسالاری؛ اسلامی، یعنی دینی. بعضی خیال میکنند ما که عنوان مردمسالاری دینی را مطرح کردیم، حرف تازهای را به میدان آوردیم؛ نه. جمهوری اسلامی یعنی مردمسالاری دینی. حقیقت مردمسالاری دینی این است که یک نظام باید با هدایت الهی و ارادهی مردمی اداره شود و پیش برود. اشکال کار نظامهای دنیا این است که یا هدایت الهی در آنها نیست - مثل به اصطلاح دمکراسیهای غربی که ارادهی مردمی علیالظاهر هست، اما هدایت الهی را ندارند - یا اگر هدایت الهی را دارند یا ادعا میکنند که دارند، ارادهی مردمی در آن نیست؛ یا هیچکدام نیست، که بسیاری از کشورها اینگونهاند؛ یعنی نه مردم در شؤون کشور دخالت و رأی و ارادهای دارند، نه هدایت الهی وجود دارد. جمهوری اسلامی، یعنی آنجایی که هدایت الهی و ارادهی مردمی توأم با یکدیگر در ساخت نظام تأثیر میگذارند. بر این نظریه، هیچگونه خدشه و اشکالی در بحثهای دانشگاهی و محافل تحقیقاتی وارد نمیشود؛ اما اگر شما بخواهید حقانیت این نظریه را برای مردم دنیا ثابت کنید، در عمل باید ثابت کنید. چالش عمدهی نظام جمهوری اسلامی این است.1380/08/20
لینک ثابت
مسؤولان باید کارهای نشده، کارهای ضعیف، کارهای تأخیر شده و فراموش شده را با توجه مضاعف و با اهتمام دو برابر در برنامهی کار خود قرار دهند؛ و این نمیشود، مگر اینکه مسؤولان همهی همت خود را برای کار بگذارند1380/08/20
لینک ثابت
امروز با گذشت دو دهه از انقلاب اسلامی، سرتاسر کشور از لحاظ کارهای زیربنایی، عمرانی، رسیدگی به عمیقترین و دورترین بخشهای این کشور، از لحاظ فرهنگ و دانشگاه و از همهی جهاتی که برای آیندهی یک کشور مورد اهتمام است، کارهای فوقالعادهای شده است. اینها را نباید ندیده گرفت.
من یک بار به یکی از رؤسای کشورهای خارجی که در تهران به دیدن من آمده بود، گفتم الان در آنِ واحد هفتاد سد در برنامهی ساخت قرار دارد. گفتم شما این را تصوّر میکنید که از دولت قبل مبالغی از ساخت سد برای این دولت ماند؛ این دولت هم تعدادی را تمام کرد و تعدادی را در برنامه آورد؛ در حدود هفتاد سد در آنِ واحد؟ تعجّب کرد و گفت آیا این واقعیّت دارد؟! گفتم بله، اینها چیزهایی است که نمیشود ندیده گرفت. تحقیر دستاوردهای انقلاب چیزی نیست که به نفع ملت باشد؛ بلکه موجب ناامیدی و یأس مردم خواهد شد و این کاری است که دشمنان میخواهند آن را انجام دهند. ضعفها را بزرگ و کمبودها را برجسته کنند؛ اما پیشرفتها را مورد نظر قرار ندهند.1380/08/20
لینک ثابت
مردم و جوانان ما نگذاشتند فرمول قدیمی دشمن، در انقلاب اسلامی تحقق پیدا کند. این فرمول چیست؟ قدم اول، جدایی دستگاه سیاست و نهضت از دین و روحانیت است. قدم دوم، مأیوس شدن مردم از تحولی که به وجود آمده است؛ مثل مشروطیت و نهضت ملی شدن صنعت نفت. مأیوس شدن مردم موجب میشود که در صحنه حضور نداشته باشند. قدم سوم، در غیاب مردم، پدید آمدن یک دیکتاتوری ظالمانه و بیرحم و در مشت دشمن و استکبار و استعمار قرار گرفتن است. در تحولاتی که دین نقشی نداشته است، راحت توانستهاند این فرمول را پیاده کنند: مردم را مأیوس کنند؛ آنها را از صحنه دور کنند؛ در غیاب آنها هر کاری که میخواهند بکنند و عوامل مورد نظر خود را سر کار بیاورند. در ایران پس از انقلاب اسلامی نتوانستند این کار را بکنند؛ نتوانستند عنصر دین را از اساس حکومت جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی جدا کنند؛ نتوانستند مردم را مأیوس کنند؛ مردم در صحنه ماندند و تا مردم در صحنه هستند، دشمن مجال هیچ تحرک واقعی و حقیقی را در کشور ما ندارد.1380/08/20
لینک ثابت
آیتاللّه کاشانی کسی است که اگر او نبود، نهضت ملی شدن صنعت نفت یقیناً در این کشور به وقوع نمیپیوست. من به جوانان عرض میکنم، با تاریخ گذشتهی نزدیک کشورتان آشنا شوید؛ چون یکی از راههای فریب و اغواگری، تحریف تاریخ است که امروز متأسفانه این کار بهوفور صورت میگیرد. مرحوم کاشانی کسی است که به کمک او دکتر مصدّق و دیگر سرانِ نهضت ملی شدن صنعت نفت توانستند حمایت مردم را به این حرکت جلب کنند؛ و الّا حمایت مردم جلب نمیشد. کسی مصدّق را نمیشناخت؛ کسی معنای ملی شدن صنعت نفت را نمیدانست؛ تودههای عظیم مردم که رأی و حضور و اقدام آنها در تحوّلات اجتماعی تعیینکننده است، در جریان وارد نبودند و برای آنها توضیح داده نشده بود. دستگاه دربار که مخالفت چیزفهمیِ مردم بود، خودش هم عامل دست انگلیسیها بود. روشنفکران و سیاسیّونی که جهت حرکتشان این بود، وسیله و راهی نداشتند و مردم به آنها اعتماد نمیکردند. مرحوم آیتاللّه کاشانی وارد میدان شد. سابقهی این مرد را، علما میشناختند و مردم ایران هم به او ارادت داشتند. او کسی بود که به وسیلهی قشون غاصبِ مداخلهگرِ انگلیس در ایران، از کشور تبعید شده بود. شما ببینید آن روز وضع کشور چگونه بود. امروز به استقلال سیاسی ملت ایران نگاه کنید، ببینید هیچ قدرتی در دنیا نمیتواند هیچگونه موضعگیریای- حتّی موضعگیری زبانی- را بر دولتمردان ما تحمیل کند؛ اما آن موقع چنین بود که یک دولت بیگانه در دنبالهی جنگ بینالملل دوم- که انگلیسیها و آمریکاییها و روسها در زمان حکومت محمد رضای پهلوی از چند طرف وارد کشور ما شده بودند- به خودش جرأت میداد که یک عالم دینی را به خاطر مخالفت با سیاست انگلیس بگیرد و به خارج از کشور تبعید کند.1380/08/20
لینک ثابت
مرحوم آیتاللّه کاشانی چند روز قبل از ماجرای 28 مرداد نامه نوشت- همهی این نامهها موجود است- و گفت من میترسم با این وضعی که دارید، علیه شما کودتا کنند و مشکلی به وجود آورند. دکتر مصدّق گفت: من مستظهر به پشتیبانی مردم ایران هستم! اشتباه او همینجا بود. ملت ایران را سرانگشت روحانیت- کسی مثل آیتاللّه کاشانی- وادار میکرد که صحنهها را پُر کند و به میدان بیاید و جان خود را به خطر بیندازد. در 28 مرداد که کاشانی منزوی و خانهنشین بود- و در واقع دولت مصدّق او را منزوی و از خود جدا کرده بود- عدم حضور او در صحنه موجب شد که مردم نیز در صحنه حضور نداشته باشند؛ لذا کودتاچیهای مأمور مستقیم امریکا توانستند بیایند و بهراحتی بخشی از ارتش را به تصرّف درآورند و کودتا کنند. یکمشت اوباش و الواط تهران را هم راه انداختند و مصدّق را سرنگون کردند. پس از آن، دیکتاتوریِ محمد رضا شاهی به وجود آمد که بیست و پنج سال این ملت زیر چکمههای دیکتاتوری او لگدمال شد و ملی شدن صنعت نفت هم در واقع هیچ و پوچ گردید؛ چون همان نفت را به کنسرسیومی دادند که آمریکاییها طرّاحی آن را کردند. هرچه دشمن خواست، همان شد؛ به خاطر جدا شدن از روحانیت و دین. اینها عبرت است.
شبیه همین قضیه در صدر مشروطیت اتفاق افتاد. آنجا هم کار را مردم کردند و حضور آنها بود که مشروطیت را بر حکّام مستبد قاجار تحمیل کرد؛ و الّا مظفر الدین شاه کسی نبود که مشروطیت را قبول کند؛ حضور و فشار مردم او را مجبور کرد که مشروطیت را بپذیرد. روحانیون و علمای بزرگ، مردم را به صحنه آورده بودند. بعد از آنکه مشروطیت به وجود آمد، جمعی از روشنفکران خودباخته در مقابل انگلیس، با تبلیغات و روزنامهها و روشهای خود، کاری کردند که روحانیت و مردم متدیّن را نسبت به نهضت مشروطیت بدبین و مأیوس کردند. نتیجه این شد که در ابتدا یک دیکتاتوری توأم با هرجومرج، چند سال بعد هم دیکتاتوری سیاه دوران رضا خان بر این ملت مسلّط شد. این دو واقعه، دو تجربه است که البته هرکدام تحلیل و داستان جداگانهای دارد.1380/08/20
لینک ثابت
عزیزان من! بدانید همهی تلاش دشمنان جمهوری اسلامی این است که این کار اتّفاق نیفتد؛ یعنی این سازندگی بر اساس نظام جمهوری اسلامی تحقّق پیدا نکند. این محاصرهی اقتصادی که میشنوید، برای این است. این کارشکنیهای گوناگون در قضیهی نفت و بقیهی مسائل دیگری که از سوی دشمنان برای کشور ما پیش میآید، به خاطر این است. میخواهند نگذارند نظام جمهوری اسلامی و کشور ایران در پرتو این نظام به نقطهی مورد نظر خود از آبادانی و عمران و پیشرفت و ترقّی و توسعه برسد، تا برای کشورهای دیگر الگو نشود و نظریهی سیاسی اسلام در دنیا رواج پیدا نکند.1380/08/20
لینک ثابت
جمهوری، یعنی مردمسالاری؛ اسلامی، یعنی دینی. بعضی خیال میکنند ما که عنوان مردمسالاری دینی را مطرح کردیم، حرف تازه ای را به میدان آوردیم؛ نه. جمهوری اسلامی یعنی مردمسالاری دینی. حقیقت مردمسالاری دینی این است که یک نظام باید با هدایت الهی و ارادهی مردمی اداره شود و پیش برود. اشکال کار نظامهای دنیا این است که یا هدایت الهی در آنها نیست- مثل به اصطلاح دمکراسیهای غربی که ارادهی مردمی علیالظّاهر هست، اما هدایت الهی را ندارند- یا اگر هدایت الهی را دارند یا ادّعا میکنند که دارند، ارادهی مردمی در آن نیست؛ یا هیچکدام نیست، که بسیاری از کشورها این گونهاند؛ یعنی نه مردم در شئون کشور دخالت و رأی و ارادهای دارند، نه هدایت الهی وجود دارد. جمهوری اسلامی، یعنی آنجایی که هدایت الهی و ارادهی مردمی توأم با یکدیگر در ساختِ نظام تأثیر میگذارند. بر این نظریه، هیچگونه خدشه و اشکالی در بحثهای دانشگاهی و محافل تحقیقاتی وارد نمیشود؛ اما اگر شما بخواهید حقّانیت این نظریه را برای مردم دنیا ثابت کنید، در عمل باید ثابت کنید. چالش عمدهی نظام جمهوری اسلامی این است.1380/08/20
لینک ثابت
یأس, یاس, حضور در صحنه, حضور مردم در صحنه
مأیوس شدن مردم موجب میشود که در صحنه حضور نداشته باشند.1380/08/20
لینک ثابت
جناحهای سیاسی, اصول رقابت سیاسی, فعالان سیاسی (مخاطب), کارگزاران نظام
بزرگترین تبلیغ برای یک نظریهی سیاسی چیزی است که در میدان عمل اتّفاق میافتد.1380/08/20
لینک ثابت
حقیقت مردمسالاری دینی این است که یک نظام باید با هدایت الهی و ارادهی مردمی اداره شود و پیش برود.1380/08/20
لینک ثابت
کارگزاران نظام, دعواهای سیاسی, نبایدهای رقابت سیاسی
من همیشه هشدار دادهام که منازعات سیاسی نمیگذارد مسؤولان کار کنند.1380/08/20
لینک ثابت
عدالت, معنویتگرایی, دستاوردهای انقلاب اسلامی, دستاوردهای جمهوری اسلامی
امروز دنیا به عدالت و معنویتی که ایران اسلامی پرچم آن را به اهتزاز در آورده است، نهایت احتیاج را دارد.1380/08/20
لینک ثابت
من یکبار به یکی از رؤسای کشورهای خارجی که در تهران به دیدن من آمده بود، گفتم الآن در آنِ واحد هفتاد سد در برنامهی ساخت قرار دارد. گفتم شما این را تصوّر میکنید که از دولت قبل مبالغی از ساخت سد برای این دولت ماند؛ این دولت هم تعدادی را تمام کرد و تعدادی را در برنامه آورد؛ در حدود هفتاد سد در آنِ واحد؟ تعجّب کرد و گفت آیا این واقعیّت دارد؟! گفتم بله، اینها چیزهایی است که نمیشود ندیده گرفت. تحقیر دستاوردهای انقلاب چیزی نیست که به نفع ملت باشد؛ بلکه موجب ناامیدی و یأس مردم خواهد شد و این کاری است که دشمنان میخواهند آن را انجام دهند. ضعفها را بزرگ و کمبودها را برجسته کنند؛ اما پیشرفتها را مورد نظر قرار ندهند.
درعینحال من معتقدم همچنان که پیشرفتها و موفقیّتها را نباید ندیده گرفت، مسئولان باید کارهای نشده، کارهای ضعیف، کارهای تأخیر شده و فراموش شده را با توجّه مضاعف و با اهتمامِ دو برابر در برنامهی کار خود قرار دهند؛ و این نمیشود، مگر اینکه مسئولان همهی همّت خود را برای کار بگذارند. آب شرب، آب کشاورزی، صنایع نساجی، صنایع قالیبافی و مخملبافی- که جزو افتخارات قدیمی کاشان است و همیشه با این شهر همراه بوده است- دچار مشکلات جدّی است؛ اما همهی این مشکلات به نحوی قابل حلّ است. مسئولان با پیگیری میتوانند این گرهها را باز کنند. نمیگوییم در کوتاه مدت این گرهها باز خواهد شد؛ نه. ممکن است زمان ببرد؛ اما مهم این است که این زمان مدتی تمام میشود. مشکلات یکی پس از دیگری حل خواهد شد و این تلاش مسئولان را میخواهد. بخش مربوط به مردم این است که آنها با دیدن کمبودها و نقاط ضعف، یأس به خود راه ندهند. به همه چیز بدبین شدن و همهی کارهای مثبت را ندیده گرفتن، درست همان چیزی است که دشمن میخواهد. چالش عمدهی امروز کشور ما این است.1380/08/20
لینک ثابت
در قرونی که تألیفات اسلامی رواج داشت، بزرگان و شخصیّتهای برجسته علمی در فقه و حدیث - مثل قطب راوندی، یا قبل از او، سیدابوالرّضا فضلاللَّه راوندی - بودند. یا غیاثالدّین جمشید کاشانی، ریاضیدان برجسته و معروف قرون گذشته، متعلّق به این منطقه بوده است.1380/08/20
لینک ثابت
در قرونی که تألیفات اسلامی رواج داشت، بزرگان و شخصیّتهای برجسته علمی در فقه و حدیث - مثل قطب راوندی، یا قبل از او، سیدابوالرّضا فضلاللَّه راوندی - بودند. یا غیاثالدّین جمشید کاشانی، ریاضیدان برجسته و معروف قرون گذشته، متعلّق به این منطقه بوده است.1380/08/20
لینک ثابت