فساد، یعنی فساد اخلاقی، فساد کاری، عدم احساس وجدان در تقدیم خدمات عمومی، عدم احساس مسؤولیت در مواجهه با افکار عمومی و با ذهنهای مردم. اینها شاخهها و شعبههای فساد است. مسؤولان، فرزانگان، دلسوزان و کسانی که با افکار عمومی، مواجهند، نباید بگذارند که دستهای بدخواه بیاید و میکربهای اختلاف را در فضای ذهنی تزریق کند. چه فایدهای برای مردم دارد؟! چه کمکی به مردم است که شعارهای اختلافآمیز و شعارهای تفرقهانگیز در میانشان رواج پیدا کند؟! نیاز واقعی مردم، اینها نیست؛ نیاز واقعی مردم چیز دیگری است.1379/05/03
لینک ثابت
مسؤولان، فرزانگان، دلسوزان و کسانی که با افکار عمومی، مواجهند، نباید بگذارند که دستهای بدخواه بیاید و میکربهای اختلاف را در فضای ذهنی تزریق کند. چه فایدهای برای مردم دارد؟! چه کمکی به مردم است که شعارهای اختلافآمیز و شعارهای تفرقهانگیز در میانشان رواج پیدا کند؟! نیاز واقعی مردم، اینها نیست؛ نیاز واقعی مردم چیز دیگری است.1379/05/03
لینک ثابت
اختلافافکنی، ایجاد دغدغه و دلهره میان مسؤولان و میان مردم، خدمتی به مردم نمیکند. این انقلاب و این نظام اسلامی و این ملت بزرگ، از عوامل حقیقی اقتدار و بقاء برخوردارند.1379/05/03
لینک ثابت
بسیار کسان تلاش میکنند که بین قومیتهای این کشور، اختلاف بیندازند، به خیال اینکه میتوانند وحدت این ملت را خدشهدار کنند؛ غافل از اینکه همین انقلاب بزرگ و همین نظام اسلامی، یکی از مستحکمترین پایههایش در همین مناطق آذریزبان - در آذربایجان، در اردبیل، در آذربایجان غربی - نهاده شده است.فداکاریهای این مردم، ایستادگی این مردم، شعارهای زنده این مردم و آن چیزی که امروز در زبان این مردم به عنوان شعار است، اوّل، از آذربایجان شروع شد و آمد - نام امام، نام ولایت و بیزاری از دشمنان - و این مردم آذربایجان بودند که در امتحانهای گوناگون توانستند دشمن را از خودشان مأیوس کنند.1379/05/03
لینک ثابت
اگر مسؤولان کشور به پشتیبانی این مردم و به کمک این افکار عمومی بسیار مستعد و علاقهمند، یک مبارزهی خستگیناپذیر را با عوامل انحطاط و عقبماندگی شروع کنند، هم موفق خواهند شد، هم مردم را به هدفهای خودشان خواهند رساند، هم خدا را از خود راضی خواهند کرد و اصلاحات به معنای واقعی - به همان معنایی که دشمنان، آن را دوست ندارند؛ به آن معنایی که رسانههای بیگانه، از آن متنفر و بیزارند، اما دلهای مؤمن و مسؤول به آن علاقهمند است - اتفاق خواهد افتاد. مسؤولان هم دلشان برای این مبارزه میتپد. کسی گمان نکند که مسؤولان بالای کشور نمیخواهند این مبارزهی طولانی و دشوار را یا شروع کنند، یا ادامه بدهند؛ نه، همه میخواهند.
1379/05/03
لینک ثابت
آماج این مبارزه، سه چیز است: یکی فقر است، یکی فساد است و یکی تبعیض. اگر با فقر و فساد و تبعیض در کشور، مبارزه شود، اصلاحات به معنای حقیقی - اصلاحات انقلابی و اسلامی - تحقق پیدا خواهد کرد. مشکلات ما از این سه پایهی شوم و از این سه عنصر مخرب است. ناامنی هم که داریم، به خاطر همین است. بسیاری از ناامنی، به خاطر فقر است و بسیاری به خاطر فساد است.
با فقر، باید مبارزه شود؛ هم با فقر شخصی افراد و با کمبود مناشی درآمد و هم با فقر عمومی. انسانی که امکان زندگی در حدّ نیاز و ضروری را ندارد، مصداق حدیثی است که از قول پیامبر نقل شده است که «کاد الفقر ان یکون کفرا»! فقر، انسان را به فساد، به خیانت و به بسیاری از راهها میکشاند. البته انسانهای مؤمن، همیشه مقاومت میکنند؛ این مجوّزی نیست برای اینکه افرادی بخواهند به این بهانه از مسیر صحیح، منحرف شوند. اما فقر، این خطر را دارد.
اینها همه، ناشی از فقر است. مبارزه با فقر، یعنی تلاش برای اینکه ثروت ممکنی که میشود از منابع ملی استخراج گردد و به دست آید، اوّلاً به شکل بهینه استخراج شود، و بعد به شکل بهینه مصرف شود و اسراف نگردد. فساد، یعنی فساد اخلاقی، فساد کاری، عدم احساس وجدان در تقدیم خدمات عمومی، عدم احساس مسؤولیت در مواجهه با افکار عمومی و با ذهنهای مردم. اینها شاخهها و شعبههای فساد است. مسؤولان، فرزانگان، دلسوزان و کسانی که با افکار عمومی، مواجهند، نباید بگذارند که دستهای بدخواه بیاید و میکربهای اختلاف را در فضای ذهنی تزریق کند. چه فایدهای برای مردم دارد؟! چه کمکی به مردم است که شعارهای اختلافآمیز و شعارهای تفرقهانگیز در میانشان رواج پیدا کند؟! نیاز واقعی مردم، اینها نیست؛ نیاز واقعی مردم چیز دیگری است.
یک کار مهم دیگر، مبارزه با تبعیض است. تبعیض، یعنی به جای ملاحظهی قابلیتها، به جای ملاحظهی استحقاق، به جای ملاحظهی خدا و قانون، ملاحظهی رابطهها بشود! نتیجه، این بشود که اگر به اهل یک روستا چند میلیون داده شود، زندگی یک روستا متحوّل میگردد و آن روستا محروم نمیماند؛ اما اشخاصی هم پیدا میشوند که میلیونها را صرف خواستههای حقیر و کوچک، صرف یک میهمانی، صرف یک کار تجمّلی، صرف یک کار غیرضروری - و احیاناً مضر - بکنند!
باید هدف مبارزه، اینها باشد. اصلاحات حقیقی در کشور، اینهاست. آن اصلاحاتی که هر کسی در کشور - بخصوص در کشوری مثل کشور ما که مردم مؤمنند و پایبند به اصول و مبانی اعتقادی و اخلاقی هستند - دنبال آن است، جلو بیفتد و خود را آمادهی تحمل مشکلات آن کند، مردم دنبال او خواهند بود و به او کمک خواهند کرد. هر دولتی، هر مسؤول دولتیای، هر انسان روشنبینی، هر عالم دینی و هر فرزانهای، اگر اینگونه اصلاحات را - مبارزه با فقر و فساد - دنبال کند، مردم یاری خواهند کرد.
اینها کارهای پیچیدهای است؛ کارهای سادهای نیست؛ اما کارهایی است که دستگاههای بزرگ کشوری میتوانند دنبال آن بروند و هدف خودشان قرار دهند. باید مطالبات انسانهای دلسوز و مسؤول، اینها باشد. اگر اینها شد، آن وقت بسیاری از مشکلات، حل و بسیاری از گرفتاریها و گرهها باز خواهد شد.1379/05/03
لینک ثابت
من دو هفتهی گذشته، صحبتی با مسؤولان کشور کردم - که احتمالاً شما آن را از رادیو و تلویزیون شنیدید و دیدید - میخواهم این نکته را بگویم که اگر مسؤولان کشور به پشتیبانی این مردم و به کمک این افکار عمومیِ بسیار مستعد و علاقهمند، یک مبارزهی خستگیناپذیر را با عوامل انحطاط و عقبماندگی شروع کنند، هم موفّق خواهند شد، هم مردم را به هدفهای خودشان خواهند رساند، هم خدا را از خود راضی خواهند کرد و اصلاحات به معنای واقعی - به همان معنایی که دشمنان، آن را دوست ندارند؛ به آن معنایی که رسانههای بیگانه، از آن متنفر و بیزارند، اما دلهای مؤمن و مسؤول به آن علاقهمند است - اتّفاق خواهد افتاد. مسؤولان هم دلشان برای این مبارزه میتپد. کسی گمان نکند که مسؤولانِ بالای کشور نمیخواهند این مبارزهی طولانی و دشوار را یا شروع کنند، یا ادامه بدهند؛ نه، همه میخواهند.
آماج این مبارزه، سه چیز است: یکی فقر است، یکی فساد است و یکی تبعیض. اگر با فقر و فساد و تبعیض در کشور، مبارزه شود، اصلاحات به معنای حقیقی - اصلاحات انقلابی و اسلامی - تحقّق پیدا خواهد کرد. مشکلات ما از این سه پایهی شوم و از این سه عنصر مخرّب است. ناامنی هم که داریم، به خاطر همین است. بسیاری از ناامنی، به خاطر فقر است و بسیاری به خاطر فساد است.
یک کار مهم دیگر، مبارزه با تبعیض است. تبعیض، یعنی به جای ملاحظهی قابلیتها، به جای ملاحظهی استحقاق، به جای ملاحظهی خدا و قانون، ملاحظهی رابطهها بشود! نتیجه، این بشود که اگر به اهل یک روستا چند میلیون داده شود، زندگی یک روستا متحوّل میگردد و آن روستا محروم نمیماند؛ اما اشخاصی هم پیدا میشوند که میلیونها را صرف خواستههای حقیر و کوچک، صرف یک میهمانی، صرف یک کار تجمّلی، صرف یک کار غیرضروری - و احیاناً مضر - بکنند!
باید هدف مبارزه، اینها باشد. اصلاحات حقیقی در کشور، اینهاست. آن اصلاحاتی که هر کسی در کشور - بخصوص در کشوری مثل کشور ما که مردم مؤمنند و پایبند به اصول و مبانی اعتقادی و اخلاقی هستند - دنبال آن است، جلو بیفتد و خود را آمادهی تحمّل مشکلات آن کند، مردم دنبال او خواهند بود و به او کمک خواهند کرد. هر دولتی، هر مسؤول دولتیای، هر انسان روشنبینی، هر عالم دینی و هر فرزانهای، اگر اینگونه اصلاحات را - مبارزه با فقر و فساد - دنبال کند، مردم یاری خواهند کرد.1379/05/03
لینک ثابت
یک کار مهم دیگر، مبارزه با تبعیض است. تبعیض، یعنی به جای ملاحظهی قابلیتها، به جای ملاحظهی استحقاق، به جای ملاحظهی خدا و قانون، ملاحظهی رابطهها بشود! نتیجه، این بشود که اگر به اهل یک روستا چند میلیون داده شود، زندگی یک روستا متحول میگردد و آن روستا محروم نمیماند؛ اما اشخاصی هم پیدا میشوند که میلیونها را صرف خواستههای حقیر و کوچک، صرف یک میهمانی، صرف یک کار تجملی، صرف یک کار غیرضروری - و احیانا مضر - بکنند!
باید هدف مبارزه، اینها باشد. اصلاحات حقیقی در کشور، اینهاست. آن اصلاحاتی که هر کسی در کشور - بخصوص در کشوری مثل کشور ما که مردم مؤمنند و پایبند به اصول و مبانی اعتقادی و اخلاقی هستند - دنبال آن است، جلو بیفتد و خود را آماده تحمّل مشکلات آن کند، مردم دنبال او خواهند بود و به او کمک خواهند کرد. هر دولتی، هر مسؤول دولتیای، هر انسان روشنبینی، هر عالم دینی و هر فرزانهای، اگر اینگونه اصلاحات را - مبارزه با فقر و فساد - دنبال کند، مردم یاری خواهند کرد.1379/05/03
لینک ثابت
فقر، فساد و تبعیض، عامل تمامی مشکلات
آماج این مبارزه [مبارزهی خستگیناپذیر مسئولان با عوامل انحطاط و عقبماندگی]، سه چیز است: یکی فقر است، یکی فساد است و یکی تبعیض. اگر با فقر و فساد و تبعیض در کشور، مبارزه شود، اصلاحات به معنای حقیقی - اصلاحات انقلابی و اسلامی - تحقّق پیدا خواهد کرد. مشکلات ما از این سه پایهی شوم و از این سه عنصر مخرّب است. ناامنی هم که داریم، به خاطر همین است. بسیاری از ناامنی، به خاطر فقر است و بسیاری به خاطر فساد است.
با فقر، باید مبارزه شود؛ هم با فقر شخصی افراد و با کمبود مناشی درآمد و هم با فقر عمومی. انسانی که امکان زندگی در حدّ نیاز و ضروری را ندارد، مصداق حدیثی است که از قول پیامبر نقل شده است که «کاد الفقر ان یکون کفرا»!(1) فقر، انسان را به فساد، به خیانت و به بسیاری از راهها میکشاند. البته انسانهای مؤمن، همیشه مقاومت میکنند؛ این مجوّزی نیست برای اینکه افرادی بخواهند به این بهانه از مسیر صحیح، منحرف شوند. اما فقر، این خطر را دارد.1379/05/03
1 )
الكافی،ثقة الإسلام كلينى ج2 ص 307 ؛
الخصال ، شیخ صدوق ج1 ص 12 ؛
الأماليللصدوق ، شیخ صدوق ص 295 ؛
بحار الأنوار ، علامه مجلسی ج70 ص 246 ؛
كَادَ الْفَقْرُ أَنْ يَكُونَ كُفْراً وَ كَادَ الْحَسَدُ أَنْ يَغْلِبَ الْقَدَر
ترجمه:
رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود: فقر نزديك بكفر است و حسد نزديكست كه بر قدر غلبه كند.
لینک ثابت
مطمئناً مسئولان استان و مسئولان کشور، با احساس مسئولیتی که دارند، به امید خدا این کارها را با جدّیت دنبال خواهند کرد. در این چند سال اخیر، کارهای بسیار باارزشی هم شروع شده است؛ اگر آن کارهایی که وعدهی آن داده شده، یا کارهایی که نیمهکاره مانده است، با همت مسئولان شروع شود که ما هم تأکید و توصیه خواهیم کرد اینها خدمت واقعی به مردم این استان است.1379/05/03
لینک ثابت
مبارزه با فقر، یعنی تلاش برای اینکه ثروت ممکنی که میشود از منابع ملی استخراج گردد و به دست آید، اوّلًا به شکل بهینه استخراج شود، و بعد به شکل بهینه مصرف شود و اسراف نگردد. فساد، یعنی فساد اخلاقی، فساد کاری، عدم احساس وجدان در تقدیم خدمات عمومی، عدم احساس مسئولیت در مواجهه با افکار عمومی و با ذهنهای مردم. اینها شاخهها و شعبههای فساد است. مسئولان، فرزانگان، دلسوزان و کسانی که با افکار عمومی، مواجهند، نباید بگذارند که دستهای بدخواه بیاید و میکربهای اختلاف را در فضای ذهنی تزریق کند. چه فایدهای برای مردم دارد؟! چه کمکی به مردم است که شعارهای اختلافآمیز و شعارهای تفرقهانگیز در میانشان رواج پیدا کند؟! نیاز واقعی مردم، اینها نیست؛ نیاز واقعی مردم چیز دیگری است.1379/05/03
لینک ثابت
خودِ شیخ صفیالدّین اردبیلی، برخلاف آنچه که بعضی گمان میکنند، یک صوفیمسلک از قبیل آنچه که ادّعا میشود، نبود. یک عالم، یک عارف، یک مفسّر و یک محدّث بود. آنگونه که مرحوم علاّمه مجلسی - بنا بر آنچه از او نقل کردهاند - ذکر میکند، شیخ صفیالدّین اردبیلی در ردیف سیدبنطاووس و ابنفهد حلّی - علمای فقیه و درعینحال عارف - قرار داشت و کسی بود که در کنار علاّمه حلی - در دستگاه شاه خدا بنده - توانستند جوانههای شیعه را در قرن هفتم و هشتم در این کشور بهوجود آورند و پایه فقهی و متین و استدلالی آن را در حوزههای علمیه، رایج کنند.1379/05/03
لینک ثابت
آنگونه که مرحوم علاّمه مجلسی - بنا بر آنچه از او نقل کردهاند - ذکر میکند، شیخ صفیالدّین اردبیلی در ردیف سیدبنطاووس و ابنفهد حلّی - علمای فقیه و درعینحال عارف - قرار داشت و کسی بود که در کنار علاّمه حلی - در دستگاه شاه خدا بنده - توانستند جوانههای شیعه را در قرن هفتم و هشتم در این کشور بهوجود آورند و پایه فقهی و متین و استدلالی آن را در حوزههای علمیه، رایج کنند.1379/05/03
لینک ثابت
آنگونه که مرحوم علاّمه مجلسی - بنا بر آنچه از او نقل کردهاند - ذکر میکند، شیخ صفیالدّین اردبیلی در ردیف سیدبنطاووس و ابنفهد حلّی - علمای فقیه و درعینحال عارف - قرار داشت و کسی بود که در کنار علاّمه حلی - در دستگاه شاه خدا بنده - توانستند جوانههای شیعه را در قرن هفتم و هشتم در این کشور بهوجود آورند و پایه فقهی و متین و استدلالی آن را در حوزههای علمیه، رایج کنند.1379/05/03
لینک ثابت
آنگونه که مرحوم علاّمه مجلسی - بنا بر آنچه از او نقل کردهاند - ذکر میکند، شیخ صفیالدّین اردبیلی در ردیف سیدبنطاووس و ابنفهد حلّی - علمای فقیه و درعینحال عارف - قرار داشت و کسی بود که در کنار علاّمه حلی - در دستگاه شاه خدا بنده - توانستند جوانههای شیعه را در قرن هفتم و هشتم در این کشور بهوجود آورند و پایه فقهی و متین و استدلالی آن را در حوزههای علمیه، رایج کنند.1379/05/03
لینک ثابت
بعد از گذشت یکی دو قرن، در اوایل صفویّه - در قرن دهم - خورشید درخشان فقاهت شیعه - اوّل کس از بزرگانی که بعد از چند قرن در دنیای فقاهت اسلامی و شیعی از ایران درخشید - یعنی مرحوم ملااحمد محقّق اردبیلی - از این شهر سر بلند کرد. قرنها، فقهای شیعه از بلاد لبنان، شام، حِلّه و عراق بودند و علمایی از ایران در ردیف بزرگان فقهای شیعه، از بعد از قرون اول، تا قرنهای متوسط نداشتیم. اوّل کسی که در این میدان قدم گذاشته است، یک فحل اردبیلی است؛ یک عالم بزرگ، یک زاهد، یک عارف و یک محقّق.1379/05/03
لینک ثابت