مقاومت اسلامی / مقاومت/مقاومت اسلامی لبنان/مقاومت اسلامی فلسطین
مقاومت اسلامی, مقاومت ملت ایران
حقیقت قرآنى، عکس این را بیان مىکند. حقیقت قرآنى مىگوید که اگر انسانها به نیروى درونى خودشان - یعنى به ایمان و اراده و اتّحاد کلمه و فداکاریهاى خودشان - تکیه کنند، هیچ قدرتى در مقابل آنان یاراى ایستادگى ندارد. در دوران رژیم طاغوت، ما ملت ایران هم همین اشتباه را مىکردیم. آن روز اگر از ما سؤال مىکردند که این رژیم طاغوت نفت این مملکت را برده است، منابع این مملکت را برده است، امریکا را مسلّط کرده است، دین را از مردم گرفته است، اخلاق را گرفته است، فرهنگ ملى و اسلامى و بومى را گرفته است، تاریخ این ملت را خراب کرده است، چرا شما در مقابل آن ایستادگى و مقاومت نمىکنید، جوابى که روشنفکران و سیاسیّون مىدادند، این بود که مىگفتند کارى از ما ساخته نیست و ما نمىتوانیم اقدامى بکنیم! حرکت امام، درس بزرگ امام، خدمت بزرگ امام به این ملت و به ملتهاى دیگر این بود که عکس این را ثابت کرد. به مردم گفت مىتوانید و قدرت دارید؛ قدرت در دست شما و متعلق به شماست؛ فقط باید این قدرت را اعمال کنید؛ باید اراده کنید؛ باید تصمیم بگیرید؛ باید خواص و اثرگذاران در ذهن مردم وارد میدان شوند و مردم باید آمادهى فداکارى باشند. در آن صورت همه کار خواهد شد و همه موفّقیتها بهدست خواهد آمد. خودِ او اوّل کسى بود که وارد میدان شد. با ورود او به میدان، خواص آمدند؛ علما آمدند؛ روشنفکران آمدند؛ طلاب آمدند؛ دانشجویان آمدند؛ طبقات گوناگون مردم آمدند و در مدت چند سال، همه قشرها بتدریج به این نهضت عظیم پیوستند و در نتیجه، آن قدرت سیاسى و نظامى و تبلیغاتى که در مقابل این نیروى عظیم مردمى قرار داشت، نتوانست مقاومت کند. نیروى ایمان، نیروى اراده، نیروى رهبرى حکیمانه و نیروى استقامت و صبر و پایدارى، نه فقط بر قدرت رژیم طاغوت فائق آمد، بلکه بر قدرت امریکا هم که پشت سر او بود، چیره شد.
برادران و خواهران عزیز ما! مسأله به پیروزى انقلاب ختم نشد. بعد از آن که انقلاب پیروز شد، در تجربههاى گوناگون، در میدانهاى مختلف، در حملات گوناگون سیاسى و نظامى و اقتصادى که به این ملت شد، همین درس بزرگ و فراموش نشدنى قرآن - که امام عزیز و بزرگوار ما تجسّم این درس بود و آن را براى ما تکرار مىکرد - به کار ملت ایران آمد. در جنگ تحمیلى، در مقابله با قدرتهاى استکبارى و در همه مسائل سیاسى، ملت ما از این درس بزرگ استفاده کرد. امروز شما نگاه کنید؛ در کشور لبنان یک بار دیگر همین درس تکرار شده است. روزى که رژیم صهیونیستى وارد جنوب لبنان شد و این منطقه را اشغال کرد، به قصد این نیامد که یک روز از اینجا بیرون برود. احتیاطاً تا بیروت هم آمدند و خودشان را به بیروت هم رساندند؛ منتها نمىخواستند آن قسمتها را نگهدارند. تصمیم قطعى رژیم صهیونیستى این بود که بخش جنوب لبنان را نگهدارد و جزو پیکره قلمرو غصبى خودش قرار دهد. همچنان که یک روز بخش کوچکى از فلسطین را اشغال کردند، بعد بتدریج بخشهاى دیگر را هم به آن ملحق و منضم کردند و همه فلسطین را اشغال کردند؛ بعد قسمتى از کشور اردن را هم اشغال کردند؛ بعد قسمتى از لبنان را هم اشغال کردند؛ لذا قصدشان این نبود که از اینجا خارج شوند؛ تصمیم قطعى داشتند که بمانند. در مقابلشان چه بود؟ در مقابلشان نیروى مردمىِ تهیدستِ بدون هیچگونه تجهیزات در لبنان بود؛ یعنى نیروى حزباللَّه، نیروى مقاومت مسلمانان، نیروى آحاد مردمى که بمبارانهاى روزمرّه رژیم صهیونیستى را تحمّل کردند. سالها طول کشید، اما نتیجه به پیروزى نیروى انسانىاى که متّکى به ایمان و اراده بود، تمام شد. یکبار دیگر آن تصویرى که قدرتهاى استکبارى مىخواستند از آرایش عوامل اثرگذار به ذهنها القاء کنند، باطل شد و معلوم گردید که نخیر؛ اینطور نیست که هرکس سلاح و قدرت نظامى دارد، هرکس قدرت تبلیغات بینالمللى و جهانى دارد، لزوماً موفّق خواهد شد. اگر در دو، سه سالى قبل، به آحاد مردم و به خود صهیونیستها و پشتیبانانشان گفته مىشد که همین جوانان مؤمن حزباللَّه در لبنان بر شما صهیونیستها پیروز خواهند شد، شما را از اینجا بیرون خواهند کرد، سرزمین خودشان را از شما بهزور پس خواهند گرفت، کسى باور نمىکرد؛ اما همین مطلبى که باور نمىشد، اتفاق افتاد! یک جنگ سریع اتّفاق نیفتاد؛ اما یک مبارزه و مقاومت طولانىِ چند ساله اتّفاق افتاد. نیروى اراده و نیروى ایمان، بر آن چیزى که زرق و برق آن چشمها را خیره مىکرد، فائق آمد.1379/03/14
لینک ثابت
مقاومت اسلامی, مقاومت ملت ایران
حقیقت قرآنى، عکس این را بیان مىکند. حقیقت قرآنى مىگوید که اگر انسانها به نیروى درونى خودشان - یعنى به ایمان و اراده و اتّحاد کلمه و فداکاریهاى خودشان - تکیه کنند، هیچ قدرتى در مقابل آنان یاراى ایستادگى ندارد. در دوران رژیم طاغوت، ما ملت ایران هم همین اشتباه را مىکردیم. آن روز اگر از ما سؤال مىکردند که این رژیم طاغوت نفت این مملکت را برده است، منابع این مملکت را برده است، امریکا را مسلّط کرده است، دین را از مردم گرفته است، اخلاق را گرفته است، فرهنگ ملى و اسلامى و بومى را گرفته است، تاریخ این ملت را خراب کرده است، چرا شما در مقابل آن ایستادگى و مقاومت نمىکنید، جوابى که روشنفکران و سیاسیّون مىدادند، این بود که مىگفتند کارى از ما ساخته نیست و ما نمىتوانیم اقدامى بکنیم! حرکت امام، درس بزرگ امام، خدمت بزرگ امام به این ملت و به ملتهاى دیگر این بود که عکس این را ثابت کرد. به مردم گفت مىتوانید و قدرت دارید؛ قدرت در دست شما و متعلق به شماست؛ فقط باید این قدرت را اعمال کنید؛ باید اراده کنید؛ باید تصمیم بگیرید؛ باید خواص و اثرگذاران در ذهن مردم وارد میدان شوند و مردم باید آمادهى فداکارى باشند. در آن صورت همه کار خواهد شد و همه موفّقیتها بهدست خواهد آمد. خودِ او اوّل کسى بود که وارد میدان شد. با ورود او به میدان، خواص آمدند؛ علما آمدند؛ روشنفکران آمدند؛ طلاب آمدند؛ دانشجویان آمدند؛ طبقات گوناگون مردم آمدند و در مدت چند سال، همه قشرها بتدریج به این نهضت عظیم پیوستند و در نتیجه، آن قدرت سیاسى و نظامى و تبلیغاتى که در مقابل این نیروى عظیم مردمى قرار داشت، نتوانست مقاومت کند. نیروى ایمان، نیروى اراده، نیروى رهبرى حکیمانه و نیروى استقامت و صبر و پایدارى، نه فقط بر قدرت رژیم طاغوت فائق آمد، بلکه بر قدرت امریکا هم که پشت سر او بود، چیره شد.
برادران و خواهران عزیز ما! مسأله به پیروزى انقلاب ختم نشد. بعد از آن که انقلاب پیروز شد، در تجربههاى گوناگون، در میدانهاى مختلف، در حملات گوناگون سیاسى و نظامى و اقتصادى که به این ملت شد، همین درس بزرگ و فراموش نشدنى قرآن - که امام عزیز و بزرگوار ما تجسّم این درس بود و آن را براى ما تکرار مىکرد - به کار ملت ایران آمد. در جنگ تحمیلى، در مقابله با قدرتهاى استکبارى و در همه مسائل سیاسى، ملت ما از این درس بزرگ استفاده کرد. امروز شما نگاه کنید؛ در کشور لبنان یک بار دیگر همین درس تکرار شده است. روزى که رژیم صهیونیستى وارد جنوب لبنان شد و این منطقه را اشغال کرد، به قصد این نیامد که یک روز از اینجا بیرون برود. احتیاطاً تا بیروت هم آمدند و خودشان را به بیروت هم رساندند؛ منتها نمىخواستند آن قسمتها را نگهدارند. تصمیم قطعى رژیم صهیونیستى این بود که بخش جنوب لبنان را نگهدارد و جزو پیکره قلمرو غصبى خودش قرار دهد. همچنان که یک روز بخش کوچکى از فلسطین را اشغال کردند، بعد بتدریج بخشهاى دیگر را هم به آن ملحق و منضم کردند و همه فلسطین را اشغال کردند؛ بعد قسمتى از کشور اردن را هم اشغال کردند؛ بعد قسمتى از لبنان را هم اشغال کردند؛ لذا قصدشان این نبود که از اینجا خارج شوند؛ تصمیم قطعى داشتند که بمانند. در مقابلشان چه بود؟ در مقابلشان نیروى مردمىِ تهیدستِ بدون هیچگونه تجهیزات در لبنان بود؛ یعنى نیروى حزباللَّه، نیروى مقاومت مسلمانان، نیروى آحاد مردمى که بمبارانهاى روزمرّه رژیم صهیونیستى را تحمّل کردند. سالها طول کشید، اما نتیجه به پیروزى نیروى انسانىاى که متّکى به ایمان و اراده بود، تمام شد. یکبار دیگر آن تصویرى که قدرتهاى استکبارى مىخواستند از آرایش عوامل اثرگذار به ذهنها القاء کنند، باطل شد و معلوم گردید که نخیر؛ اینطور نیست که هرکس سلاح و قدرت نظامى دارد، هرکس قدرت تبلیغات بینالمللى و جهانى دارد، لزوماً موفّق خواهد شد. اگر در دو، سه سالى قبل، به آحاد مردم و به خود صهیونیستها و پشتیبانانشان گفته مىشد که همین جوانان مؤمن حزباللَّه در لبنان بر شما صهیونیستها پیروز خواهند شد، شما را از اینجا بیرون خواهند کرد، سرزمین خودشان را از شما بهزور پس خواهند گرفت، کسى باور نمىکرد؛ اما همین مطلبى که باور نمىشد، اتفاق افتاد! یک جنگ سریع اتّفاق نیفتاد؛ اما یک مبارزه و مقاومت طولانىِ چند ساله اتّفاق افتاد. نیروى اراده و نیروى ایمان، بر آن چیزى که زرق و برق آن چشمها را خیره مىکرد، فائق آمد.1379/03/14
لینک ثابت