newspart/index2
تحول‌گرایی / مدیریت تحول/ تحول در نظام آموزشی/ تحول در حوزه/ / تحول‌آفرینی
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
تحول‌گرایی

خداى متعال به مسلمانان این جور میفرماید که اگر سر و کار شما با کفّار و مشرکین به جنگ و شمشیر هم کشیده میشد، شما آنها را مغلوب میکردید و این، سنّت الهى است؛ این، قانون لایتخلّف پروردگار است در عالم آفرینش؛ وَلَو ق‌ـاتَلَکُمُ الَّذینَـ کَفَروا لَوَلَّوُا الاَدب‌ـارَ ثُمَّ لایَجِدونَ وَلِیًّا وَلا نَصیرًا × سُنَّةَ اللهِ الَّ‌تی قَدخَلَت مِن قَب‌ـلُ وَلَن تَجِـدَ لِسُنَّ‌ـةِ اللهِ تَب‌ـدیلًا. یک اصلى در اینجا پدید مى‌آید که این اصل، هم در صدر اسلام مکرّر در مکرّر تجربه شد، هم در انقلاب اسلامى تجربه شد، هم در حوادث گوناگون دیگر تجربه شده است؛ اصل مهمّى است، توجّه به آن براى ملّتهایى مثل ملّت ما حائز اهمّیّت است، ولى غالباً از چشم دور میماند! نقش امام بزرگوار ما حضرت امام خمینى کبیر این بود که این حقیقت را ثابت کرد؛ این حقیقت چیست؟ این حقیقت این است که نیروهاى اثرگذار در تحولات اجتماعى و سیاسى عبارتند از چیزهایى که به انسانها برمیگردد؛ مربوط به قواى انسانى و نیروهاى انسانى و اراده‌ى انسانى و ایمان انسانى است. آرایش قدرتها و نیروهاى اثرگذار در تحولات اجتماعى، طبق این اصل، چیزى غیر از آن چیزى است که همیشه قدرتمداران عالم، مستکبّران عالم، خواسته‌اند آن را نشان بدهند و ارائه کنند.
قدرتمندان و مستکبران عالم، این جور خواسته‌اند تفهیم کنند و ثابت کنند که نتایج و تحولات بزرگ، مربوط است به پول آنها، به زور آنها، به شمشیر آنها، به سلطه‌ى مطلقه‌ى آنها، به تبلیغات آنها؛ کار عالم دست آنها است، اختیار تحولات بشرى در پنجه‌هاى قدرت آنها است؛ این جور خواسته‌اند نشان بدهند. این اصل الهى ثابت میکند که بعکس، تحولات عالم، مسائل بزرگ بشرى و انسانى، انقلابهاى بزرگ، پیشرفتهاى بزرگ، حرکتهاى عظیم، هیچ کدام در دست قدرتمندان و زورمداران عالم نیست، در اختیار سلاح آنها یا پول آنها یا تبلیغات آنها نیست ــ اگر چه آنها این جور وانمود کنند ــ در اختیار یک عوامل دیگرى است؛ این عوامل دیگر همه به انسانها برمیگردد. یعنى اراده‌ى انسانها، ایمان انسانها، فداکارى انسانها، حرکت انسانها، تجمّع انسانها است که بر سرنوشت بشر میتواند حکومت کند، میتواند حوادث بزرگ را به وجود بیاورد؛ این را قرآن مکرّر بیان کرده است، این را حوادث تاریخى تبیین کرده و اثبات کرده است، ولى ملّتها بسیارى از این حقیقت غافلند؛ چون غافلند عقب میمانند؛ چون از این حقیقت غافلند، مقهور قدرتهاى استکبارى عالم میشوند؛ چون از این حقیقت غافلند، از نیرویى که در اختیار آنها است، از امکان و ظرفیّتى که متعلّق به آنها است درست استفاده نمیکنند. از این غفلت، قدرتمندان عالم سوء استفاده میکنند و فرمان میرانند و مقاصد حیوانى و شهوانى و شخصى خودشان را پیش میبرند؛ این خلاصه‌ى مطلب است.
من براى اینکه مایلم تا آنجایى که بشود، کمتر این اجتماع فشرده‌ى شما را در زحمتِ این فشردگى و آفتاب قرار بدهم، در این فرصت کوتاه به آنچه در دنیا اتّفاق افتاده است و امروز دارد اتّفاق مى‌افتد یک اشاره‌اى، نگاهى بکنم؛ چون ملّت ایران به بازیابى این حقیقت احتیاج دارد. با رسالت عظیمى که ملّت ایران بر دوش دارد، با کار بزرگى که ملّت ما امروز در مقابل خود دارد، باید به این حقیقت الهى بیشتر توجّه کند. ببینید برادران و خواهران عزیز من! قرن بیستم میلادى یعنى این قرنى که چند ماه قبل به پایان رسید، قرن تحولات عظیم اجتماعى و سیاسى است. ملّتها هر کدام بر حسب موقعیّتشان، شرایطشان، استعدادشان، هوشیارى‌شان، زودتر یا دیرتر به تحولات عظیمى دست پیدا کرده‌اند؛ بعضى ملّتها زودتر، بعضى ملّتها دیرتر. البتّه همین جا عرض بکنم، ملّت ایران جزو اوّلین ملّتهایى بود که در این قرن میلادى به یک تحول عظیم سیاسى و اجتماعى دست پیدا کرد؛ یعنى در سال 1905 یا 1906 که برابر است با 1324 یا 1325 قمرى، ملّت ایران زودتر از اغلب ملّتهاى عالم به یک تحول سیاسى و اجتماعى نزدیک شد؛ که آن تحولی است که در دوران مشروطیّت اتّفاق افتاد. ملّت ایران هوشیارى خودش را، پیشرَوى خودش را و مجاهدت خودش را و شرایط مناسب خودش را با این عمل ثابت کرد؛ علماى دین و دلسوزان جامعه، پیشوایان آن حرکت بودند. یک غفلت از سوى سیاستمداران وابسته‌ى به انگلیسِ آن زمان موجب شد که قدرتهاى غربى و خارجى بتوانند از این حرکت ملّت مسلمان سوء استفاده کنند، عدالت‌خواهى ملّت ایران را در یک قالب ازپیش‌ساخته‌اى طبق نظریّات خودشان بریزند و حرکت ملّت ایران را منحرف کنند؛ بعد از چند سالى هم سلسله‌ى پهلوى را بر سر کار آوردند. در واقع نزدیک به شصت سال، حرکت ملّت ایران را و تحول ایران را عقب انداختند؛ این کار را انگلیسى‌ها بر سر ملّت ایران آوردند.
در واقع دشمنى‌اى که در این دوره‌ى شصت هفتاد‌ساله با مردم ایران شد، یکى از دشمنى‌هاى فراموش‌نشدنى و بسیار مهم است، وَالّا ما قبل از کشور هند، قبل از کشور روسیه، قبل از کشور الجزایر، قبل از بقیّه‌ى انقلابهاى بزرگ این قرنِ بیستم وارد میدان تحول اجتماعى شدیم؛ ما آمدیم کشورمان را، سازمان حکومتمان را، نظام اجتماعى‌مان را متحول کنیم. ملّت، فداکارى هم کرد؛ در تهران، در تبریز، در خراسان، در فارس، در بسیارى دیگر از نقاط این کشور، مردم فداکارى‌هاى بزرگى هم کردند؛ منتها بیگانه‌ها نگذاشتند؛ عامل هم آن سیاستمداران وابسته‌ى به غرب بودند. آن کسانى که با غربى‌ها ــ آن روز با قدرت دولت انگلیس ــ میانه‌ى صمیمى و گرمى داشتند، حرکت ملّت ایران را منحرف کردند، بعد هم رضاخان را سر کار آوردند. شصت سال تحول ملّت ایران عقب افتاد. ملّتهاى دیگر هم در این قرن وارد این میدان شدند؛ هر کدام یک جور. در هندوستان این تحول اجتماعى به یک شکل انجام گرفت، در کشور روسیه این تحول یک جور [دیگر] انجام گرفت، در کشور الجزایر این تحول به یک شکل [دیگر] انجام گرفت؛ در ده‌ها کشور در آسیا و در آفریقا و در نقاط مختلف دیگر عالم، این تحول اجتماعى به یک شکل خاصّى انجام گرفته است. همه‌ى این تحولات در یک نقطه با هم مشترکند و آن این است که در همه‌ى این تحولات، نیروهاى بشرى و انسانى بر نیروهاى استکبارى غلبه کرد؛ منتها این غلبه در یک جا غلبه‌ى واضحى بود، غلبه‌ى قاطعى بود، اثر ماندگارى به جا گذاشت؛ در جاهاى دیگرى نه، اثر آن زودگذر بود و به خاطر غفلتها از بین رفت.1379/03/14

لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی