دلم میخواهد که جوانان بیشتر به این نکات توجه کنند. بخصوص عناصری که در زمینهی فعالیتهای سیاسی تأثیرگذارند، درست توجه کنند. سه عنصر در اینجا اساسی است: یکی اینکه ارزشهایی که انقلاب براساس آنها پدید آمده است، مورد توجه باشد و بهشدت از آنها حراست شود. دوم اینکه این ارزشها را با هم ببینند. اینطور نباشد که یکی به استقلال سیاسی و فرهنگی و اقتصادی توجه کند، اما به دینداری توجه نکند؛ یا به دینداری توجه کند، اما به آزادی فکر توجه نکند؛ یا به آزادی فکر و بیان توجه کند، به حفظ دین و ایمان مردم توجه نکند. اگر اینطور باشد، کار ناقص انجام میگیرد. باید به همهی مجموعه ارزشها توجه شود. بالاتر از همه، دستگاههای حکومتی هستند که باید به تمام این ارزشها توجه کنند و همهی آنها را مورد حفاظت و حراست قرار دهند. عنصر سوم، حرکت به جلو است. رکود و سکون و سکوت موجب میشود که جمود و تحجر و کهنگی بهوجود آید و ارزشها کارآیی خودش را از دست بدهد. کهنگی، دنبالهاش ویرانی است. اگر بخواهند کهنگی بهوجود نیاید، باید پیشرفت و حرکت به جلو باشد. این حرکت به جلو، همانی است که من در روز تاسوعا از آن به «اصلاحات انقلابی» تعبیر کردم. اگر اصلاحات، پیشرفت و نوآوری براساس ارزشهای انقلاب نباشد، جامعه دچار ناکامی خواهد شد. این، آن اصول اساسی است. به ارزشها توجه کنیم؛ در ارزشها تبعیض قائل نشویم، در چارچوب ارزشها تحول و حرکت به جلو را با جدیت تمام دنبال کنیم.1379/02/23
لینک ثابت
اگر کسانی بیایند با عدم اعتقاد به اساس ارزشها، دم از تحول بزنند؛ معلوم است که تحول مورد نظر آنها چیست! تحول مورد نظر آنها، یعنی تحول نظام اسلامی به نظام غیر اسلامی! تحول مورد نظر آنها، یعنی حذف نام اسلام، حذف حقیقت اسلام و حذف فقه اسلامی! اتفاقا ما بعضی از اینها را هم میشناسیم. حالا بعضی که از تفالهها و پسماندههای رژیم گذشتهاند که در آن رژیم خوردند و چریدند و گوشت حرام بالا آوردند؛ بعد هم توانستند خودشان را در لابلای جماعت مردم جا بزنند و حالا بتوانند نفسی تازه کنند و سر بلند کنند و ادعای آزادی و مردم سالاری و دمکراسی کنند؛ همان کسانی که عملهی ظلم و جور دستگاهی بودند که بیش از پنجاه سال بر این مملکت حکومت کردند و یک ذره مردم سالاری در آن پنجاه سال نبود؛ حالا همین کسانی که با همهی وجود برای آن رژیم کار کردند، بیایند شعار اصلاحات بدهند! این اصلاحات معنایش چیست؟! این اصلاحات، یعنی همان اصلاحات امریکایی! یعنی حالا که شما ملت ایران دست امریکا را قطع کردید، بیایید برگردید و روشتان را اصلاح کنید؛ اجازه بدهید اربابان امریکایی به داخل تشریف بیاورند و باز هم زمام اقتصاد و فرهنگ و ادارهی امور کشور را به دست گیرند!
1379/02/23
لینک ثابت
پس یک خطر، عبارت شد از اینکه دو جناح و دو طرف، خودشان غفلت کنند و دچار خطر شوند. اما خطر بزرگتر از این هم وجود دارد. آن چیست؟ آن خطر نفوذ است. از هر دو طرف ممکن است افرادی نفوذ کنند. گاهی یک دشمن از هر دو طرف نفوذ میکند: از آن طرف به عنوان ارزشگرایی میآید و با هرگونه تحولی مخالفت میکند؛ حتی با راههای رفته هم مخالفت میکند و میخواهد حرکت انقلابی را برگرداند. از این خطرناکتر، این طرف قضیه است؛ به عنوان تغییر و تحول و پیشرفت، کسانی بیایند که با اساس ارزشها و با اصل اسلام و با اصل تدین مردم و با اصل عدالت اجتماعی مخالفند؛ دچار همان سرمایهسالاری غربیاند؛ دنبال کیسه دوختناند؛ با اصل رفع تبعیض طبقاتی مخالفند؛ با نام دین هم مخالفند، ولو به زبان نیاورند! اینها به نام تحول، به نام تغییر، به نام پیشرفت، به نام اصلاح، بیایند وارد میدان شوند و میدانداری کنند. اینها ممکن است در بدنهی اقتصادی جامعه نفوذ کنند. اگر اینگونه آدمهای بیگانه و غریبه در بدنهی اقتصادی جامعه نفوذ کنند، البته خطرناک است؛ چون اقتصاد و مال و ثروت در جامعه مهم است و باید دست انسانهای امین باشد. اما از آن خطرناکتر این است که بیایند در مراکز فرهنگی نفوذ کنند؛ ذهن مردم، ایمان مردم، باورهای مردم، خط سیر صحیح مردم را قبضه کنند و در اختیار بگیرند. همان چیزی اتفاق بیفتد که در صحنهی مطبوعات و صدا و سیمای دنیای غرب اتفاق میافتد؛ یعنی سرمایهسالاری. همچنان که رادیوها و تلویزیونهای بینالمللی امپراتوری خبری دنیا در دست سرمایهدارهاست، اینها به داخل کشور ما بیایند و مراکز فرهنگی را هم تصرف کنند و از طریق فرهنگی بخواهند اثر بگذارند. این همان چیزی است که بنده چند سال قبل از این، نشانههای آن را در گوشه و کنار مشاهده کردم و «تهاجم فرهنگی» را گفتم. بعضی پذیرفتند، بعضی هم اصلش را انکار کردند و گفتند اصلا تهاجم فرهنگی وجود ندارد!1379/02/23
لینک ثابت
اگر اصلاحات، پیشرفت و نوآوری براساس ارزشهای انقلاب نباشد، جامعه دچار ناکامی خواهد شد. این، آن اصول اساسی است. به ارزشها توجه کنیم؛ در ارزشها تبعیض قائل نشویم، در چارچوب ارزشها تحول و حرکت به جلو را با جدیت تمام دنبال کنیم.
البته بهطور طبیعی در جامعه کسانی هستند که به بعضی از این سه رکن توجه میکنند، اما به بعضی دیگر توجه نمیکنند.
بعضی افراد هستند به ارزشها توجه میکنند، اما به پیشرفت و تحول توجه پیدا نمیکنند. بعضی هم بعکس، به تحول و پیشرفت توجه پیدا میکنند - از تغییر و نوآوری صحبت میکنند - اما به رعایت ارزشها توجه لازم را نمیکنند. نه اینکه قبول ندارند - قبول هم دارند - اما مسألهی اولشان، مسألهی ارزشها نمیشود؛ مسألهی پیشرفت و تغییر و تحول میشود. یک عده هم بعکس، نه اینکه به تحول عقیده نداشته باشند، اما مسألهی اولشان حفظ ارزشهاست. در زمینهی ارزشها، یکی به مسألهی تدین و ایمان مردم بیشتر توجه پیدا میکند؛ یکی به مسألهی استقلال کشور از کمند تصرف قدرتها بیشتر توجه میکند؛ یکی به مسألهی آزادی توجه بیشتری پیدا میکند؛ یکی به مسألهی اخلاق توجه بیشتری پیدا میکند. البته این امری طبیعی است که اشکالی هم ندارد. بهترش این است که همه به همهی اجزا توجه کنند؛ اما اگر یک عده به یک بخش توجه پیدا کردند، یک عده به یک بخش دیگر توجه پیدا کردند؛ بسیار خوب، اینها میتوانند مکمل هم باشند. کسانی که در جامعه به ارزشها اهمیت میدهند، اینها مکمل کسانی هستند که به تحول و پیشرفت اهمیت میدهند. کسانی که به تحول و پیشرفت اهمیت میدهند، مکمل کسانی شوند که به ارزشها توجه پیدا میکنند.
البته اختلاف به وجود میآید، اما این اختلاف مهم نیست. ممکن است کسانی که به ارزشها بیشتر توجّه دارند، به کسانی که به تحوّل بیشتر توجه دارند، بتازند که شما به ارزشها بیاعتنایی و بیاحترامی میکنید؛ یا آن کسانی که به تحوّل اهمیت بیشتری میدهند، به کسانی که به تحوّل کمتر توجّه میکنند، ولی به ارزشها توجّه بیشتری میکنند، بگویند شما به پیشرفت و ترقّی و به جلو رفتن اعتنایی ندارید و ایستایی را ترویج میکنید. اینها در جامعه هست و یا ممکن است پیش بیاید؛ اما اشکالی ندارد و مهم نیست. باید همدیگر را تحمل و قبول کنند. وقتی که اساس را - که ارزشها و حرکت در چارچوب این ارزشهاست - همه بهطور کلّی قبول دارند، اینکه حالا یک عدّه کمتر به یک بخش توجّه میکنند و بیشتر به بخش دیگر توجّه میکنند، چندان اهمیتی پیدا نمیکند. دعوا نباید بشود.1379/02/23
لینک ثابت
عدالت و پیشرفت, تهاجم فرهنگی
پس یک خطر، عبارت شد از اینکه دو جناح و دو طرف، خودشان غفلت کنند و دچار خطر شوند. اما خطر بزرگتر از این هم وجود دارد. آن چیست؟ آن خطر نفوذ است. از هر دو طرف ممکن است افرادی نفوذ کنند. گاهی یک دشمن از هر دو طرف نفوذ میکند: از آن طرف به عنوان ارزشگرایی میآید و با هرگونه تحولی مخالفت میکند؛ حتی با راههای رفته هم مخالفت میکند و میخواهد حرکت انقلابی را برگرداند. از این خطرناکتر، این طرف قضیه است؛ به عنوان تغییر و تحول و پیشرفت، کسانی بیایند که با اساس ارزشها و با اصل اسلام و با اصل تدین مردم و با اصل عدالت اجتماعی مخالفند؛ دچار همان سرمایهسالاری غربیاند؛ دنبال کیسه دوختناند؛ با اصل رفع تبعیض طبقاتی مخالفند؛ با نام دین هم مخالفند، ولو به زبان نیاورند! اینها به نام تحول، به نام تغییر، به نام پیشرفت، به نام اصلاح، بیایند وارد میدان شوند و میدانداری کنند. اینها ممکن است در بدنهی اقتصادی جامعه نفوذ کنند. اگر اینگونه آدمهای بیگانه و غریبه در بدنهی اقتصادی جامعه نفوذ کنند، البته خطرناک است؛ چون اقتصاد و مال و ثروت در جامعه مهم است و باید دست انسانهای امین باشد. اما از آن خطرناکتر این است که بیایند در مراکز فرهنگی نفوذ کنند؛ ذهن مردم، ایمان مردم، باورهای مردم، خط سیر صحیح مردم را قبضه کنند و در اختیار بگیرند.
1379/02/23
لینک ثابت
جناحهای سیاسی باید موضعشان را مشخّص کنند. باید صریحاً نسبت به آن کسی که با اسلام مخالف است، با انقلاب مخالف است، با راه امام مخالف است، با اساس اسلامی برای این نظام مخالف است، موضع و مرزهاشان را روشن کنند. همینطور در مقابل کسانی هم که علیالظاّهر متدیّنند، اما به تحوّل انقلاب و به اصل انقلاب هیچ اعتقادی ندارند - متحجّران و جامدان - باید مرزهایشان را مشخّص کنند. نمیگوییم جنگ و دعوا و مبارزه کنند؛ اما موضع خود را مشخّص کنند. این حرف ما به جناحهای سیاسی است.1379/02/23
لینک ثابت
اگر امام به داد این انقلاب نمیرسید، همین آقایان، خشک خشک انقلاب و کشور را به دامن امریکا برمیگرداندند! اینها هم دم از اصلاح میزنند؛ گاهی دم از اسلام هم میزنند؛ اما در کنار کسانی قرار میگیرند که صریحا علیه اسلام شعار میدهند و با آنها اظهار همبستگی میکنند! گاهی دم از اسلام میزنند، اما در کنار کسانی قرار میگیرند که شعار ضدیت با حکومت اسلامی، شعار سکولاریزم و حکومت منهای دین و حکومت غیردینی و حکومت ضد دینی و لائیسم را میدهند! پیداست که اینها نفوذیند. اینها جزو آن دستهای نیستند که ارزشها را قبول دارند و معتقد به تحولند؛ نه. اینها نفوذیند؛ اینها بیگانه و غریبهاند. بنده چند ماه قبل از این در همین منبر نماز جمعه بحث «خودی» و «غیرخودی» را مطرح کردم؛ اما فریاد بعضیها بلند شد که چرا میگویید «خودی» و «غیرخودی»! بله، اینها غیرخودیاند؛ اینها انقلاب و اسلام و ارزشها را قبول ندارند؛ جناحهای خودی باید حواسشان را جمع کنند.1379/02/23
لینک ثابت
ارزش دیگر، دوری از اسراف و تجمل در سطح زمامداران است. البته تجمل و اسراف در همه جا بد است؛ اما آن چیزی که مردم را وادار میکرد که نسبت به این قضیه حساسیت نشان دهند، رفتارهای مسرفانه و متجملانه و ولخرجیها با مال مردم در سطح حکومت بود. این از آن چیزهایی بود که مردم نمیخواستند. نظام اسلامی بر اساس این ارزش بهوجود آمد که چنین چیزی نباشد.1379/02/23
لینک ثابت
جوانمردی پیامبر(صلی الله علیه و آله) در فتح مکه با شعار بخشش
در سال هشتم هجری، وقتی که پیامبر مکه را با آن عظمت و شکوه فتح کرد، گفت: «الیوم یوم المرحمة»(1)؛ امروز، روز گذشت و بخشش است؛ لذا انتقام نگرفت. این، جوانمردی آن بزرگوار بود.1379/02/23
1 )
شرح نهجالبلاغة ،ابن ابی الحدید ج 17 ص272 ؛
فوقف رسول الله ص و ناداه يا أبا سفيان بل اليوم يوم المرحمة اليوم أعز الله قريشا و أرسل إلى سعد فعزله عن اللواء
ترجمه:
لینک ثابت
استغفار و عبادت پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) برای شکرگزاری از خداوند
غیر از ماه رمضان، در ماه شعبان و ماه رجب و در بقیهی اوقات سال هم - آنطور که شنیدم - در آن هوای گرم، یک روز در میان روزه میگرفت. اصحاب او به او عرض کردند: یا رسول اللَّه! تو که گناهی نداری؛ «غفراللَّه لک ما تقدم من ذنبک و ما تأخّر» - که در سورهی فتح هم آمده: «لیغفر لک اللَّه ما تقدّم من ذنبک و ما تأخّر»(1) - این همه دعا و عبادت و استغفار چرا؟! میفرمود: «افلا اکون عبداً شکورا»(2)؛ آیا بندهی سپاسگزار خدا نباشم که این همه به من نعمت داده است؟!1379/02/23
1 )
سوره مبارکه الفتح آیه 2
لِيَغفِرَ لَكَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِكَ وَما تَأَخَّرَ وَيُتِمَّ نِعمَتَهُ عَلَيكَ وَيَهدِيَكَ صِراطًا مُستَقيمًا
ترجمه:
تا خداوند گناهان گذشته و آیندهای را که به تو نسبت میدادند ببخشد (و حقّانیت تو را ثابت نموده) و نعمتش را بر تو تمام کند و به راه راست هدایتت فرماید؛
2 )
الكافی، ثقة الإسلام كلينى ج 2 ص 95 ؛
الأمالي، شیخ طوسی،ص636 ؛
إرشادالقلوب، دیلمی، ج : 1 ص : 91 ؛
بشارةالمصطفى،طبری،ص66 ؛
بحارالأنوار،مجلسی،ج16،ص263 ؛
كانَ رَسُولُ اللَّهِ ص عِنْدَ عَائِشَةَ لَيْلَتَهَا فَقَالَتْ يَا رَسُولَ اللَّهِ لِمَ تُتْعِبُ نَفْسَكَ وَ قَدْ غَفَرَ اللَّهُ لَكَ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ مَا تَأَخَّرَ فَقَالَ يَا عَائِشَةُ أَ لَا أَكُونُ عَبْداً شَكُوراً قَالَ وَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَقُومُ عَلَى أَطْرَافِ أَصَابِعِ رِجْلَيْهِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى طه ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى
ترجمه:
امام باقر عليه السّلام فرمود: رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله نزد عايشه بود، شبى كه نوبت او بود، به پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله گفت: اى رسول خدا! چرا خودت را برنج مياندازى، با آنكه خدا گناه گذشته و آينده ترا آمرزيده است؟ فرمود: اى عايشه: آيا من بنده سپاسگزار خدا نباشم؟. و گفت: رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله روى انگشتهاى پايش ميايستاد تا خداى سبحانه و تعالى نازل فرمود: «طه ما قرآن را بر تو نازل نكرديم كه برنج افتى
لینک ثابت
موظف شدن مسلمانان به اقتدای به پیامبر(ص) در تمامی رفتارها
نبی مکرم اسلام جدای از خصوصیات معنوی و نورانیت و اتّصال به غیب و آن مراتب و درجاتی که امثال بنده از فهمیدن آنها هم حتّی قاصر هستیم، از لحاظ شخصیت انسانی و بشری، یک انسان فوقالعاده، طراز اول و بینظیر است. شما دربارهی امیرالمؤمنین مطالب زیادی شنیدهاید. همین قدر کافی است عرض شود که هنر بزرگ امیرالمؤمنین این بود که شاگرد و دنبالهرو پیامبر بود. یک شخصیت عظیم، با ظرفیت بینهایت و با خلق و رفتار و کردار بینظیر، در صدر سلسلهی انبیا و اولیا قرار گرفته است و ما مسلمانان موظّف شدهایم که به آن بزرگوار اقتدا کنیم؛ که فرمود: «ولکم فی رسولاللَّه اسوة حسنة»(1). ما باید به پیامبر اقتدا و تأسی کنیم. نه فقط در چند رکعت نماز خواندن که در رفتارمان، در گفتارمان، در معاشرت و در معاملهمان هم باید به او اقتدا کنیم. پس باید او را بشناسیم.1379/02/23
1 )
سوره مبارکه الأحزاب آیه 21
لَقَد كانَ لَكُم في رَسولِ اللَّهِ أُسوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَن كانَ يَرجُو اللَّهَ وَاليَومَ الآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثيرًا
ترجمه:
مسلّماً برای شما در زندگی رسول خدا سرمشق نیکویی بود، برای آنها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد میکنند.
لینک ثابت
پایهگذاری بنای مستحکم خدایی با استقامت
استقامت او [پیامبر(صلی الله علیه وآله)] استقامتی بود که در تاریخ بشری نظیرش را نمیشود نشان داد. چنان استقامتی بهخرج داد که توانست این بنای مستحکم خدایی را که ابدی است، پایهگذاری کند. مگر بدون استقامت، ممکن بود؟ با استقامت او ممکن شد. با استقامت او، یارانِ آنچنانی تربیت شدند. با استقامت او، در آنجایی که هیچ ذهنی گمان نمیبرد، خیمهی مدنیّت ماندگار بشری در وسط صحراهای بیآب و علف عربستان برافراشته شد؛ «فلذلک فادع و استقم کما امرت».(1).1379/02/23
1 )
سوره مبارکه الشورى آیه 15
فَلِذٰلِكَ فَادعُ ۖ وَاستَقِم كَما أُمِرتَ ۖ وَلا تَتَّبِع أَهواءَهُم ۖ وَقُل آمَنتُ بِما أَنزَلَ اللَّهُ مِن كِتابٍ ۖ وَأُمِرتُ لِأَعدِلَ بَينَكُمُ ۖ اللَّهُ رَبُّنا وَرَبُّكُم ۖ لَنا أَعمالُنا وَلَكُم أَعمالُكُم ۖ لا حُجَّةَ بَينَنا وَبَينَكُمُ ۖ اللَّهُ يَجمَعُ بَينَنا ۖ وَإِلَيهِ المَصيرُ
ترجمه:
پس به همین خاطر تو نیز آنان را به سوی این آیین واحد الهی دعوت کن و آنچنان که مأمور شدهای استقامت نما، و از هوی و هوسهای آنان پیروی مکن، و بگو: «به هر کتابی که خدا نازل کرده ایمان آوردهام و مأمورم در میان شما عدالت کنم؛ خداوند پروردگار ما و شماست؛ نتیجه اعمال ما از آن ما است و نتیجه اعمال شما از آن شما، خصومت شخصی در میان ما نیست؛ و خداوند ما و شما را در یکجا جمع میکند، و بازگشت (همه) به سوی اوست!»
لینک ثابت
طبیعی بود که برای ملتی که با جانِ خود و عزیزانش قیام کرده بود و در رأسش یک عالم ربّانی و جانشین پیامبران قرار داشت. نظام غربی نمیتوانست الگو باشد. پس، ما الگو را نه از رژیمهای شرقی و نه از رژیمهای غربی گرفتیم؛ ما الگو را از اسلام گرفتیم و مردم ما بر اثر آشنایی با اسلام، نظام اسلامی را انتخاب کردند. مردم ما کتابهای اسلامی خوانده بودند؛ با روایات آشنا بودند؛ با قرآن آشنا بودند؛ پای منابر نشسته بودند. در این دهههای اخیر، روشنفکران مذهبی از علما، روحانیون، فضلا و دانشگاهیان کارهای زیادی کرده بودند. برای مردم یک سلسله ارزشها جاافتاده بود و دنبال آنها بودند. در محیط رژیم گذشته هرچه نگاه میکردند، از این ارزشها خبری نبود. انقلاب برای دستیابی به آن ارزشها بود. و اما این ارزشها چیست؟ من در اینجا تعدادی از این ارزشها را عرض میکنم. البته اگر بخواهیم این ارزشها را در یککلمه بیان کنیم، من عرض میکنم اسلام؛ اما اسلام یک کلمهی، مجمل است و تفاصیل گوناگونی از آن میشود. ملت ما به دنبال ارزشهایی بود که همهاش در داخل اسلام هست.1379/02/23
لینک ثابت
یکی دیگر از ارزشها، استقلال سیاسی و اقتصادی و فرهنگی است. مردم میخواستند که این کشور از لحاظ سیاسی، محکوم فلان رژیم اروپایی یا امریکا نباشد؛ از لحاظ اقتصادی، اقتصادش وابستهی به کمپانیهای جهانی نباشد که هر کاری میخواهند، با این کشور بکنند. از لحاظ فرهنگی، با فرهنگ عمیق و غنیای که دارد، کورکورانه تابع و دنبالهروِ فرهنگ بیگانه نباشد.
ارزشها که میگوییم، یعنی دین، ایمان، استقلال سیاسی، استقلال اقتصادی، استقلال فرهنگی، آزادی فکر، رواج اخلاق فاضله، حکومت مردمی، حکومت صالح و انسانهای برخوردار از دین و تقوا در رأس کارها. ابزار تحقق این خواستهها چه بود؟ روح ایمان و جهاد و فداکاری و ایثار همین مردم مؤمن. آن چیزی که توانست این بنای رفیع و این بنای اسلامی را بعد از قرنها در این مملکت استوار کند، چه بود؟ آن عبارت بود از اینکه ارزشهایی از این قبیل که عرض کردیم پایهی بنای نظام جدید باشد و زندگی نوینی در این منطقه از عالم براساس این ارزشها به وجود آید. برای اینها مردم فداکاری کردند و جان خود و فرزندانشان را در معرض جهاد فی سبیل الله و شهادت قرار دادند و بسیاری هم شهید شدند. مردم میدانستند چه میخواهند؛ مردم دنبال این ارزشها بودند. من بعداً عرض خواهم کرد که همهی این ارزشها در جامعه قابل تحقّق است و آنچه بهوسیلهی نظام اسلامی به وجود آمد، آن مقداری بود که هیچکس گمان آن را هم نداشت و تصوّر آن را هم نمیکرد.1379/02/23
لینک ثابت
سه عنصر در اینجا اساسی است: یکی اینکه ارزشهایی که انقلاب براساس آنها پدید آمده است، مورد توجّه باشد و به شدّت از آنها حراست شود. دوم اینکه این ارزشها را باهم ببینند. اینطور نباشد که یکی به استقلال سیاسی و فرهنگی و اقتصادی توجه کند، اما به دینداری توجّه نکند؛ یا به دینداری توجّه کند، اما به آزادی فکر توجّه نکند؛ یا به آزادی فکر و بیان توجّه کند، به حفظ دین و ایمان مردم توجه نکند. اگر اینطور باشد، کار ناقص انجام میگیرد. باید به همهی مجموعه ارزشها توجّه شود. بالاتر از همه، دستگاههای حکومتی هستند که باید به تمام این ارزشها توجّه کنند و همهی آنها را مورد حفاظت و حراست قرار دهند. عنصر سوم، حرکت به جلو است. رکود و سکون و سکوت موجب میشود که جمود و تحجّر و کهنگی به وجود آید و ارزشها کارآیی خودش را از دست بدهد. کهنگی، دنبالهاش ویرانی است. اگر بخواهند کهنگی به وجود نیاید، باید پیشرفت و حرکت به جلو باشد. این حرکت به جلو، همانی است که من در روز تاسوعا از آن به «اصلاحات انقلابی» تعبیر کردم. اگر اصلاحات، پیشرفت و نوآوری براساس ارزشهای انقلاب نباشد، جامعه دچار ناکامی خواهد شد. این، آن اصول اساسی است. به ارزشها توجّه کنیم؛ در ارزشها تبعیض قائل نشویم، در چارچوب ارزشها تحوّل و حرکت به جلو را با جدّیت تمام دنبال کنیم.1379/02/23
لینک ثابت
نظام جمهوری اسلامی ایران, ایمان مردم
نظام اسلامی به ایمان این خیل عظیم مردم متّکی است.1379/02/23
لینک ثابت