newspart/index2
یأس مسلمین
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
یأس مسلمین

از اوایل قرن نوزدهم میلادی که مأمور انگلیسی «سرجان ملکم» از مرز هندوستان وارد ایران شد؛ یعنی از زمان حکومت فتحعلی شاه قاجار که با هدایای اغواکننده و گران‏قیمت برای رجال درباری و سیاستمداران فاسد وارد ایران شدند و استعمار انگلیسی، یا به تعبیر دیگر، نفوذ ویرانگر انگلیسی چون استعمار به معنای متداولش در ایران پیش نیامد؛ اما بدتر از استعمار پیش آمد حکومتهای ایرانی را به شدّت در مشت گرفت و هر کار خواست به وسیله‏ی آن‏ها انجام داد؛ از آن روز تا روزی که انقلاب پیروز شد، در حدود صد و هفتاد، هشتاد سال طول کشیده است. در تمام این مدّت، همه‏ی عوامل قدرت قدرتهای بزرگ جهانی، عوامل قدرت نظامی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اخلاقی کار کرده بودند برای اینکه این ملتِ ریشه‏دارِ تاریخیِ بافرهنگِ شجاعِ بزرگ را آن‏چنان ضعیف و خُرد و ناامید و مأیوس کنند که هیچ خطری از ناحیه‏ی آن، قدرتهای بزرگ را تهدید نکند. امام در مقابل چنین واقعیتی قرار گرفت. البته از این صد و هفتاد، هشتاد سال، عمده‏ی مدّتش دولت انگلیس، از سال سی و دو به بعد دولت امریکا و در اواسط هم نفوذ دولت روسیه و رقابتهای روس و انگلیس در ایران بود؛ در دوران قاجاریه یک طور، در دوران رژیم پهلوی به مراتب خطرناک‏تر و سخت‏تر.1378/07/09
لینک ثابت
یأس مسلمین

از لحاظ اخلاقی، ترویج فساد بود. در دوره‏ی پیش از انقلاب همان سالهای اواخر دهه‏ی چهل و اوایل دهه‏ی پنجاه بارها در سخنرانیهایی که برای جوانان تشکیل می‏شد، از روی شواهد و قرائن می‏گفتم این وضعیتی که ما از لحاظ بی‏بندوباری و بی‏حجابی و فحشا در کشورمان داریم، در کشورهای اروپایی نیست! واقعا هم نبود؛ من اطّلاع داشتم. البته در کشورهای اروپایی ممکن بود فلان مرکزِ فسادی وجود داشته باشد؛ اما عرف زندگی مردم در آنجا مثلًا وضع و پوشش و رفتار زنان بهتر از آن چیزی بود که انسان بخصوص در بعضی از شهرهای ما ملاحظه می‏کرد و می‏دید! از لحاظ اخلاقی، مردم دچار انواع و اقسام آسیبهای اخلاقی بودند؛ نه فقط اخلاق شهوانی. توسط آن‏ها، ارتباطات مردم، مراودات مردم، تکیه و اعتماد مردم، همه‏اش آفت‏زده شده بود. این‏طوری پیش برده بودند و اداره کرده بودند؛ بحثِ تعمّد بود. مردم را بی‏حال و بی‏حوصله و ناامید می‏خواستند. اخلاقهای پیش‏برنده‏ی یک ملت، امید و تحرّک و جدّیت است. ملتی که ناامید باشد، ملتی که از آینده‏ی خود مأیوس باشد، ملتی که خود را تحقیر کند، پیشرفت نخواهد کرد. هر جنسی که گفته می‏شد در داخل تولید شده است، خودِ این داخلی بودن، معنایش این بود که ارزشی ندارد! خود افراد، تحصیل‏کرده‏ها، دیگران، به هم می‏گفتند که ایرانی یک لولهنگ آن آفتابه‏های گِلی قدیمی هم نمی‏تواند بسازد! یعنی نسل پیشرفته‏ی علمی هم نسبت به آینده‏ی علمی این کشور ناامید بود. این، آن مشکل اخلاقی است.1378/07/09
لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی