newspart/index2
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
آرمانخواهی

امروز ما در آغاز دهه‌ی سوم انقلاب اسلامی هستیم و انتظار داریم که از فرهنگ اسلامی نظام اسلامی، با اهرمهای مهمی چون ابلاغ دعوت، ایجاد عادت و اعمال قدرت، حفاظت و حراست کنیم. مسلما حفاظت و حراست از چنین فرهنگی حفاظت از انقلاب است؛ انقلابی که حضرت امام (رحمةالله‌علیه) فرمودند: «نگذارید به دست نااهلان بیفتد». بی‌تردید امر امام و کلام امام، یک امر دو سویه است. از سویی همه‌ی مسؤولان و همه‌ی برنامه‌سازان جامعه را نشانه می‌رود تا آنها در انتخاب تدبیرها و در انتصاب مدیرها به این معنا توجه کنند که هیچ جزئی از اجزای انقلاب، به‌دست نااهلان نیفتد. امر حضرت امام از سویی دیگر هم متوجه مردم و آحاد جامعه است. مردم جامعه‌ی ما با حضور خود در عرصه‌های مختلف سیاسی - اجتماعی، با نظارت دقیق، با حمایت همه جانبه و بلکه در جهات و زمینه‌هایی که لازم است، با دخالتها و هدایتهای بجا، باید همه را متوجه مسؤولیتهای خود کنند. هیچ تردیدی نداریم که بین مسؤولان و مردم یک حلقه‌ی واسطه‌ی وسیعی به‌نام رسانه به‌طور عام و مطبوعات به‌طور خاص وجود دارد. بی‌تردید مطبوعات ما باید در تأمین آگاهیهای صحیح و بموقع مردم، تلاش کنند. مطبوعات ما باید در تأمین ارزشها، اصالتها و آرمانهای مردم بکوشند. مطبوعات می‌توانند با ایجاد حرکتهای معرفت‌آمیز، هم مردم را متوجه مسؤولیت خود کنند و هم مسؤولان را متوجه مسؤولیتهای سنگین خود نمایند؛ چنان‌که اگر عکس این اتفاق بیفتد، مطبوعات با حرکتهای جنجال‌برانگیز و با ایجاد ابهام و توفان تشتت و تفرق می‌توانند هر دو گروه - یعنی هم مردم و هم مسؤولین - را از آن وظایف اصلی خود منحرف کنند.
1377/07/18

لینک ثابت
روشنفکری

دانشجویان ما در دوره‏ی دانشگاه، حقیقتاً باید کار کنند و بدون کار کردن و بدون زحمت کشیدن هم درس بخوانند، هم مطالعه کنند و هم استاد را سؤال پیچ کنند مقصود حاصل نمی‏شود. از این همه هزینه‏ای که برای دانشگاه کشور می‏شود، مقصودِ کامل حاصل نمی‏گردد و یک‏مشت نیمه‏سواد چه دختر، چه پسر به وجود می‏آیند. درعین‏حال که این حقیقتی است، اما راه یافتن جوانان و در زمان ما بخصوص راه یافتن دخترها به دانشگاه فی‏نفسه چیز خوبی است. علّت این است که بالاخره جای درس خواندن و مطالعه کردن و روشن‏فکر و آگاه شدن، عمدتاً دانشگاه است. درست است که بیرون دانشگاه هم ممکن است کسی کتاب بخواند و فاضل و آگاه شود؛ لیکن این کم اتّفاق می‏افتد. طبعاً خانمها در محیط دانشگاه بیشتر خانمها این‏طورند یک شکفتگی و شکوفایی و جرأتِ پرداختن به مطالب علمی پیدا می‏کنند و ذهنشان باز می‏شود. البته پسرها هم همین‏طورند؛ نمی‏شود گفت مخصوص دخترهاست. لذا رفتن به دانشگاه مطرح بوده، و این کمیّت را مدّتی دنبالش بودند و خوب هم شده است. الآن تعداد دانشجو در کشور ما نسبتاً تعداد قابل توجّهی است و این چیز مثبتی است. یعنی حالا این‏طور نباشد که ما اگر مدّتی به کمیّت پرداختیم به قول شما بدون پرداختن به کیفیّت؛ شاید هم همین‏طور باشد مدتی هم شعار کیفیّت را مطرح کنیم و به‏کلّ کمیّت فراموش شود. نه؛ من این را خیلی موافق نیستم. دلم می‏خواهد که بازهم این دانشگاهها ظرفیّتهای بیشتری پیدا کنند و تا آنجایی که جواب می‏دهد البته تا آنجایی که استاد و فضای آموزشی و آزمایشگاه و این‏ها وجود دارد هرچه بروند، بهتر است.1377/07/18
لینک ثابت
حقوق بشر

امروز در دنیای متمدنی که خود را مدعی دفاع از حقوق بشر می‌خواند، ما می‌بینیم که مدام دختران دانشجوی مسلمان با مشکل مواجهند و از درس خواندن محروم می‌شوند. همچنین خانمهای مسلمانی که مشغول به کار هستند، به دلیل رعایت حجاب از کارشان محروم می‌شوند. آنها این‌طور شدید با مقوله‌ی حجاب مقابله می‌کنند و همیشه هم مطرح می‌سازند که حجاب، تکلف‌آور و سخت است و نمی‌شود در عرصه‌های مختلف اجتماعی با حجاب، ظاهر شد! در حالی‌که ما به‌هرحال دختران دانشجویی هستیم که در محیطهای مختلف - چه محیط درس و چه محیط کار - مشغولیم و می‌بینیم که این مسأله برای ما مشکل ساز نبوده است. اصلا ما حجاب را لباس «مشارکت اجتماعی» زنان می‌دانیم و اگر نباشد، واقعا در عرصه‌ی اجتماع، مشکل داریم و واقعا هیچ‌وقت احساس نکرده‌ایم که این برای ما سختی و مشکلی به وجود آورده است. ما با داشتن حجاب، احساس راحتی خیلی بیشتری می‌کنیم.1377/07/18
لینک ثابت
تدبر در قرآن

اصلًا تدبّر برای تفسیر کردن نیست؛ برای فهمیدن مراد است. انسان هر سخن حکیمانه‏ای را دوگونه می‏تواند تلقّی کند: یکی سرسری و با سهل‏انگاری؛ یکی با دقّت و کنجکاوانه. این اصلًا به مرحله‏ی تفسیر کردن و تعبیر کردن نمی‏رسد. تدبّری که در قرآن لازم است، پرهیز کردن از سرسری نگریستن در قرآن است؛ یعنی شما هر آیه‏ی قرآنی را که می‏خوانید، با تأمّل و ژرف‏نگری باشد و دنبال فهمیدن باشید. این همان تدبّر است و بدون اینکه نیازی به این باشد که انسان، سلایق خودش را به قرآن تحمیل کند که همان تفسیر به رأی است خواهید دید که بابهایی را از معرفت، به حسب محتوای آیه هرچه که محتوای آیه است باز می‏کند.
اشکال عمده در کار قرآن‏خوانی‏های بی‏تأمّل، این است که اصلًا روی جملات درنگ نمی‏کنند. خوب؛ شما وقتی سخن حکیمی، یا سخنِ حکمت‏آمیزی را می‏شنوید، باید به آن دل بدهید؛ بدون دل دادن که اصلًا انسان مُراد را نمی‏فهمد. هر کتاب عادّی بخصوص اگر کتاب پُرمغزی باشد، بخصوص اگر حکیم فرزانه‏ی بزرگی آن را نوشته باشد همین حالت را دارد. اگر سرسری بخوانید و رد شوید، از آن چیزی نمی‏فهمید. قرآن می‏گوید: «مرا سرسری نخوانید» قرآن از عالی‏ترین مقام است؛ از قلّه‏ی معرفت عالم وجود است. این است که انسان باید تأمّل کند و چون عمق این آیات و این مفاهیم، خیلی زیاد است، هرکسی تأمّل کند، از آن استفاده خواهد کرد حتّی خود پیغمبر خودِ پیغمبر هم اگر تأمّل کنند که البته پیامبر و ائمّه (علیهم‏السّلام) همیشه قرآن را با تأمّل و تدبیر می‏خواندند از قرآن استفاده می‏کنند.
البته ما هم استفاده می‏کنیم. مثل سطوح مختلف دریاست که هرکس در هر سطحی برود، بهره‏ای از آن خواهد بُرد حالا این تشبیه نارسایی است، لیکن برای تقریب به ذهن است البته هر چیزی را که انسان نفهمید، هر معنایی را که درست، سر در نیاورد و ترکیب یا عبارتِ مشکلی بود، به تفسیر مراجعه می‏کند. منظورم این است که تدبّر، اصلًا به عالم «تفسیر به رأی» نزدیک نمی‏شود.1377/07/18

لینک ثابت
ازدواج

سوال:چیزی که ما همیشه با آن مواجه بوده‌ایم، این مسأله بوده که معیارهایی که برای ازدواج وجود دارد چیست؟ البته هرکسی معیارهایی برای خودش دارد؛ منتها ما امروز که بحمداللَّه خدمت شما رسیدیم و این توفیق را داریم که از بیاناتتان مستقیماً استفاده کنیم، می‌خواهم این را مستقلاًّ بپرسم که اصلاً شما چه معیارهایی را برای ازدواج جوانان پیشنهاد می‌فرمایید و اگر صلاح می‌دانید، مقداری درباره مسائل شخصی - مثلاً فرزندانتان که ازدواج کردند، یا ان‌شاءاللَّه ازدواج خواهند کرد - بفرمایید که چه معیارهایی را در چنین مسائلی در نظر می‌گیرید که ما ان‌شاءاللَّه استفاده کنیم.
جواب: بله؛ معیارهایی که در ذهن من هست، خیلی خارج از آنچه که در ذهن عرفِ متشرّعه ماست، نیست. من اصرار دارم بر نفی بعضی از معیارها؛ یعنی چیزی که من بیشتر روی آن تأکید می‌کنم، ارائه یک چارچوب معیاری نیست. چون می‌دانید اسلام، میدان را باز گذاشته، ضمن این‌که ارزشهایی را در درجه اوّل قرار داده است؛ اما مردم را در آن چارچوب، صددرصد محدود نکرده است - که حالا ممکن است مثالی عرض بکنم - بنابراین من در تعیین معیارها خیلی اصراری ندارم، بلکه در نفی بعضی از معیارها اصرار دارم.
یکی از معیارهایی که من به‌شدّت مایل به نفی آن هستم، مسأله ثروت است. وقتی جوانی می‌خواهد ازدواج کند - چه پسر و چه دختر - اصلاً نباید ثروت همسر و نامزد ازدواجش را مورد توجّه قرار دهد. به‌نظر من این یک جاذبه گمراه کننده است نه یک جاذبه حقیقی. پس این نباید مورد نظر باشد؛ کمااین‌که در مورد خود ما هم همین‌طور بوده است. در موارد معدودی که بوده - دو تن از فرزندان من ازدواج کرده‌اند - به‌کلّی این معنا مورد نظر نبوده است.
جنبه دیگری که اصلاً نباید مورد نظر باشد، عبارت است از «تشخّص اجتماعی». این هم اصلاً نباید مورد نظر باشد. من شنیده‌ام - به گوشم خورده - بعضی افراد که می‌گردند تا پسری را برای دخترشان ، یا دختری را برای پسرشان انتخاب کنند - خوشبختانه در خودِ دخترها و پسرها کمتر هست؛ مربوط به پدرها و مادرهاست - می‌گردند تا عروسی، یا دامادی را انتخاب کنند که حتماً وابسته به بیت و شخصیت شهیر، یا سِمت معروفی باشد. این هم به‌نظر من معیار غلطی است و نبایستی مورد نظر باشد. بعضی از جاذبه‌هایی هم که به شکل صوری جوانان را جذب می‌کند، به‌نظر من برای ازدواج نبایدبه شکل معیار به آنها نگاه کرد. مثلاً پسرها یا دخترها بگردند، هرجا چشمشان را گرفت، آن را معیاری قرار دهند! هر موردی که چشمشان را گرفت و جذب کرد، آن را کافی بدانند! این هم به‌شدّت مورد برحذر داشتن و پرهیز دادن ماست؛ که ما می‌خواهیم دخترها و پسرها در این دامها گرفتار نشوند.
از اینها که بگذریم، ممکن است دختری یا پسری مایل باشد که حتماً همسرش تحصیلات عالی کرده باشد؛ یکی دیگر نه، به این اهمیت نمی‌دهد. من این مثال را می‌زنم، برای این‌که معلوم شود معیارهای مثبت و قابل قبول، محدود نیست. التفات می‌کنید؟ یا فرض کنید کسی اهل منطقه‌ای از کشور است، دوست می‌دارد که همسرش حتماً وابسته به آن منطقه باشد؛ یعنی راه باز است. بعضیها حتماً دلشان می‌خواهد که همسرشان جزو کسانی باشد که در راه خدا حرکتی کرده باشد، تلاشی کرده باشد، جانباز، خانواده شهید و از این قبیل باشد. بعضی این را جزو معیارهای خودشان نمی‌دانند. من می‌خواهم از این جهت، معیار مثبتی گفته نشود، تا این‌که به معنای محدود کردن باشد. فقط می‌خواهم آن مرزهای منفی را ملاحظه کنم. ما البته در مورد فرزندان خودمان، بیشتر به این چیزها نظر داشتیم.
البته من لازم می‌دانم که سلیقه و خواستِ دختر و پسر رعایت شود. من حقیقتاً این را شرط می‌دانم. اگر چه رضای دختر و رضای پسر، شرط صحّتِ عقد است؛ اما آن رضای در عالم مباحث حقوقی، غیر از آن چیزی است که من در شرط تحقّق ازدواجِ دو نفر، دنبالش هستم. من دلم می‌خواهد شرایط به‌نحوی باشد که حتماً محبّتی به‌وجود بیاید؛ یعنی اصلاً بدون محبّت انجام نشود. نه این‌که بگویم بایستی قبل از ازدواج، محبّت باشد؛ نه، این‌را نمی‌گویم. اما در مجموع، پسندی وجود داشته باشد - هم دختر، آن پسر را بپسندد و هم پسر، آن دختر را - که این پسند، زمینه ایجاد محبّت ماندگاری باشد.
البته محبّت، قابل زوال است؛ اما قابل عمق دادن هم هست. این،دست خودِ آدم است. از جمله کارهایی که خداوند متعال با وجود پیچیده بشر انجام داده، این است که تا حدود زیادی اختیار محبّت را به او داده است. حال بگذریم از بعضی از محبّتهای تند که گفته می‌شود اختیاری نیست و شعرا هم درباره‌اش حرفهای زیادی زده‌اند - آنها به اصطلاح، استثناهای وجود بشر است - اما قاعده این است که دو نفری که مایه‌ای از محبّت، بینشان باشد، راحت می‌توانند این محبّت را آبیاری و بالنده کنند و آن را زیاد نمایند. به‌هرحال این هم چیزی است که لازم است.1377/07/18

لینک ثابت
شهید بهشتی‏

بعد از انقلاب به پیشنهاد حضرت امام و با حمایت آیت‌اللَّه شهید بهشتی و تصویب شورای‌عالی قضایی وقت، شروط چهارده‌گانه‌ای در سند نکاحیّه ثبت و ضبط شد و هم اکنون مزدوجینی که به دفاتر مراجعه می‌کنند، با این شروط آشنا می‌شوند.1377/07/18
لینک ثابت
قدرت تحلیل سیاسی

من كه گفتم دانشجویان سیاسی باشند، معنایش این است كه یك نفر وقتی در جامعه‌ای زندگی می‌كند، مسائلی در این جامعه وجود دارد كه به سرنوشت جامعه مربوط است؛ این دخترها، این پسرها، این دانشجویان خودشان را از آنها بركنار ندانند.فرض بفرمایید مسأله انتخاب رئیس‌جمهور مطرح است. نمی‌شود كه ما بگوییم حادثه به این مهمّی در كشوری انجام بگیرد و جوانان بگویند «مردم انتخاب می‌كنند، به ما چه»! و هیچ نظری نداشته باشند. یا فرض بفرمایید مسائل جاری ایران با قدرتهای استكباری مطرح می‌شود - مثلاً مسأله ایران و آمریكا - جوانان نسبت به این قضیه، بی‌تفاوت شوند! حالا استكباری وجود دارد؟ علیه انقلاب تلاشی دارد؟ ندارد؟ این تلاش از چه راههایی است؟ قصدشان چیست؟ اصلاً نسبت به این قضیه، هیچ اهتمامی نداشته باشند! من این را برای جامعه خودمان - بخصوص برای دانشگاه - خطر می‌دانم كه به این چیزها نیندیشند. منظور من از كار سیاسی، این است.
البته وقتی كسی بخواهد در این زمینه‌ها به فكر صحیح برسد و قدرت تحلیل پیدا كند، باید مقداری بخواند، مقداری بحث كند، مقداری تبادل نظر كند و احیاناً در موردی اعلام وجود كند. من بارها به دانشجویان گوناگونی گفته‌ام كه مثلاً در قضایای مربوط به فلسطین، قضایای مربوط به بوسنی و قضایایی كه در اروپا این چند ساله اتّفاق افتاده - بعضی از قضایای جاریِ جهانی - چه عیبی دارد كه مجموعه‌های دانشجویی ما موضعگیری كنند؟ یعنی از اعماق این ملت، ناگهان قشر عظیمی موضع خودشان را درباره مثلاً برخوردی كه در فلسطین اشغالی با جوانان شد، یا برخوردی كه با مسأله حجاب در اروپا شد، یا برخوردی كه در اروپا با بوسنی شد - برخوردی كه در دنیا با قضایای گوناگون می‌شود - اعلام كنند كه طبعاً مستلزم نشست و برخاستها و تشكّلهاست.1377/07/18

لینک ثابت
سیاسی‌‌بازی و سیاسی‌‌کاری

سیاسیکاری که چیزِ بدی است، معنایش این است آن کسی که درباره مسائل سیاسی فکر میکند، هدفش دنبال کردن و کشف و بیان حقیقت نباشد؛ اهداف دیگری را دنبال کند! این را سیاسیکاری میگویند.1377/07/18
لینک ثابت
تدبر در قرآن, قرآن

تدبری كه در قرآن لازم است، پرهیز كردن از سرسری نگریستن در قرآن است؛ یعنی شما هر آیه‌ی قرآنی را كه می‌خوانید، با تامل و ژرف‌نگری باشد و دنبال فهمیدن باشید.1377/07/18
لینک ثابت
شهید بهشتی‏

بعد از انقلاب به پیشنهاد حضرت امام و با حمایت آیت‌اللَّه شهید بهشتی و تصویب شورای‌عالی قضایی وقت، شروط چهارده‌گانه‌ای در سند نكاحیّه ثبت و ضبط شد و هم اكنون مزدوجینی كه به دفاتر مراجعه می‌كنند، با این شروط آشنا می‌شون1377/07/18
لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی