اختلافافکنی بعد از انقلاب هم شما شاهد بودید و دیدید کسی که در مقابل توطئهی دشمن، ایستادگی و مقاومت کرد، خود مردم بودند. بسیج مردم، جوانان مؤمن مردم، در مقابل فتنهگری و اختلافافکنی و تحریکات و تجزیه طلبی و خباثتهای گوناگونِ بیگانگان، که با تحریک یک عّده آدمهای غافل انجام میگرفت، ایستادند و مبارزه کردند. این عظمت و رشد روحیِ مردم است و این خیلی با قیمت و ارزشمند است. از لحاظ طبیعی هم این استان، یکی از استانهای با برکت کشور پهناور و عزیز ماست.1375/06/27
افتخار ملت ایران به رفتار برادروار با یکدیگر و ایستادگی در مقابل دشمن امروز ملت، در چهار گوشهی ایران - در همه جای این کشور بزرگ - افتخار میکند به اینکه در زیر سایهی اسلام و با عزّت اسلام زندگی میکند. حتّی کسانی که در این کشور متدیّن به اسلام نیستند - پیروان اقلیتهای دینی، مسیحیان، یهودیان و زرتشتیان؛ پیروان ادیان الهی - آنها هم افتخار میکنند که همهی آحاد ملت، در زیر سایهی این نظام اسلامی و الهی،برادروار و با محبّت، با یکدیگر زندگی میکنند«رحماء بینهم» امّا همه در مقابل دشمنِ متجاوز، زورگو و بدخواه، با کمال سر بلندی و افتخار میایستند«اشدّاء علی الکفّار»این است معنای «اشدّاء علی الکفّار(1)». به متجاوز امان نمیدهند؛ امّا در میان خود برادرانه رفتار میکنند.1375/06/27
1 )
سوره مبارکه الفتح آیه 29 مُحَمَّدٌ رَسولُ اللَّهِ ۚ وَالَّذينَ مَعَهُ أَشِدّاءُ عَلَى الكُفّارِ رُحَماءُ بَينَهُم ۖ تَراهُم رُكَّعًا سُجَّدًا يَبتَغونَ فَضلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضوانًا ۖ سيماهُم في وُجوهِهِم مِن أَثَرِ السُّجودِ ۚ ذٰلِكَ مَثَلُهُم فِي التَّوراةِ ۚ وَمَثَلُهُم فِي الإِنجيلِ كَزَرعٍ أَخرَجَ شَطأَهُ فَآزَرَهُ فَاستَغلَظَ فَاستَوىٰ عَلىٰ سوقِهِ يُعجِبُ الزُّرّاعَ لِيَغيظَ بِهِمُ الكُفّارَ ۗ وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ مِنهُم مَغفِرَةً وَأَجرًا عَظيمًا ترجمه: محمّد (ص) فرستاده خداست؛ و کسانی که با او هستند در برابر کفّار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند؛ پیوسته آنها را در حال رکوع و سجود میبینی در حالی که همواره فضل خدا و رضای او را میطلبند؛ نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است؛ این توصیف آنان در تورات و توصیف آنان در انجیل است، همانند زراعتی که جوانههای خود را خارج ساخته، سپس به تقویت آن پرداخته تا محکم شده و بر پای خود ایستاده است و بقدری نموّ و رشد کرده که زارعان را به شگفتی وامیدارد؛ این برای آن است که کافران را به خشم آورد (ولی) کسانی از آنها را که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند، خداوند وعده آمرزش و اجر عظیمی داده است.
کالای داخلی شما امروز هرجای کشور را نگاه کنید، آثار سازندگی مشهود است. هم سازندگی ویرانیهای جنگ و هم از آن بالاتر، سازندگی نسبت به کوتاهیها و ویرانیها و خرابکردنهای دوران قبل از انقلاب؛ یعنی دوران حکومت طاغوت. سازندگی در این استان هم شروع شده و کارهای زیادی انجام گرفته است. امّا باید مردم همّت کنند، مسئولین دولتی کمک کنند تا این استان آباد، این استان بااستعداد، این استانی که مردم کنندهی کار و بااستعدادی هم دارد، بتواند یک استان نمونه شود. من در گزارشهایی که داده شده است، نگاه کردم و آنچه که به نتیجه رسیدم، این است که در این استان، بیکاری، یک معضل است. رواج قاچاق، یک معضل بزرگ است. یک عدّه راه قاچاق را که راهِ بسیار ناسالمی است در پیش گرفتهاند؛ هم به مردم و هم به استان ظلم میکنند. تولید داخلی را به شکست میکشانند. به جای اینکه به تولید روی آورند و کشور و شهر و استان خودشان را آباد کنند، به کارهای ناسالم و خلاف قانون میپردازند که یقیناً جز فساد برای مردم، هیچ اثری ندارد؛ اگرچه برای خود آنها پولهای باد آوردهای را به ارمغان میآورد! این هم یک معضل بزرگ است. معضل فرهنگی هم در این استان، کموبیش هست.1375/06/27
ایران, مقاومت, استکبار, استکبارستیزی, ظلمستیزی, ایستادگی ملت ایران امروز نام ایران به عنوان مرکزی برای ایستادگی در مقابل افزون خواهی و زیاده طلبی استکبار جهانی، شناخته میشود.1375/06/27
عزت ملی امروز در دنیا، نام اسلام را با عنوان شجاعت و عدالت خواهی و ظلمستیزی میشناسند. امروز بحمد اللّه وضع شما ملت ایران، به خاطر شجاعتها و به خاطر ایستادگی و نشان دادن شخصیت و عزّتتان، طوری شده است که اگر کسانی بخواهند با سلطههای مستکبر دنیا پنجه در بیندازند، به شما نگاه میکنند؛ از شما یاد میگیرند و تقلید میکنند. امروز نام ایران به عنوان مرکزی برای ایستادگی در مقابل افزون خواهی و زیادهطلبی استکبار جهانی، شناخته میشود. ملت ایران، ملتی است که دولتش را از خود میداند. خودش سرِ کار آورده است و از دولت و مسئولین خود حمایت میکند. اینجا میان مردم و دولت، مسئولین و مردم، پیوند مستحکمی است. این خصوصیت این کشور و این ملت است. برای همین است که من برای چندمین بار تکرار میکنم که قدرت استکبارگر آمریکا و ایادی مزدور و اجیر او- که به وسیلهی تبلیغات و تلاشهای سیاسی و کارهای اقتصادی و فرهنگی، سعی میکنند این ملت را از اصول و ارزشهای خودش دور کنند- باید بدانند که این ملت، با تمسّک به اسلام، با چشیدن مزهی استقلال و احساس عزّتی که از ایستادگی در مقابل دشمنان گردن کلفت خود میکند و در برابر توطئه و تهدیدهای آمریکا و ایادیش و در مقابل خلافکاریهای بعضی از مجامع جهانی، با کمال قدرت میایستد. در نهایت، آن کسی که از میدان بیرون خواهد رفت، دشمنان ملت ایرانند نه ملت ایران!1375/06/27
حقوق بشر امروز ملت، در چهار گوشهی ایران - در همه جای این کشور بزرگ - افتخار میکند به اینکه در زیر سایهی اسلام و با عزّت اسلام زندگی میکند. حتّی کسانی که در این کشور متدیّن به اسلام نیستند - پیروان اقلیتهای دینی، مسیحیان، یهودیان و زرتشتیان؛ پیروان ادیان الهی - آنها هم افتخار میکنند که همهی آحاد ملت، در زیر سایهی این نظام اسلامی و الهی،برادروار و با محبّت، با یکدیگر زندگی میکنند - رحماء بینهم - امّا همه در مقابل دشمنِ متجاوز، زورگو و بدخواه، با کمال سر بلندی و افتخار میایستند - اشدّاء علی الکفّار - این است معنای «اشدّاء علی الکفّار». به متجاوز امان نمیدهند؛ امّا در میان خود برادرانه رفتار میکنند. شما کجای دنیا سراغ دارید؟! همین اروپایی که دم از آزادی و حقوق بشر میزند؛ همین آمریکایی که خود را مرکز همزیستی میداند، هنوز که هنوز است، اختلافات نژادی در میانشان بیداد میکند. در کشورهای اروپایی، جوانان پیرو ناسیونالیسمهای افراطی، در کوچه و خیابان، به جان دیگران میافتند؛ آنها را در روز روشن کتک میزنند، یا حتّی نابود میکنند. در آمریکا، سیاه و سفید، حتّی پیروان ادیان مختلف، از جمله مسلمانان، با اینکه تعدادشان در آمریکا زیاد است، آرامش و امنیتی را که اقلیتهای دینی در این کشور - ایران - دارند، به هیچ وجه ندارند. تا اندک چیزی میشود، مجلّاتْ علیه مسلمانان و اسلام حرف میزنند. مسلمانان، اهل هر جا که هستند، بیچارهها تنشان میلرزد. شما در کجای دنیا مشاهده میکنید که برادران، مثل اینجا در کنار هم، با مهربانی و با همزیستی زندگی کنند!؟1375/06/27
عبرتهای انقلاب شما جوانان- بخصوص- باید روی این نکته توجّه کنید و در نوشتههای مورّخین و گزارشگران مسائل ایران، باید این نکته بیاید؛ که متأسفانه خیلی کمرنگ است یا نیست. آن نکته این است که در جنگ بینالملل اوّل، نمایندگان دو، سه کشور از کشورهای مسیحیِ دنیا، در این حولوحوش حضورِ ضعیفی داشتند. نمایندگان روسها، انگلیسیها و آمریکاییها هم در این استان حضور داشتند. به چه اسمی؟ به اسم معلّم، به اسم پزشک و از این قبیل. درست توجّه کنید! بااینکه این کشورها در سیاستهای مختلف، به شدّت با یکدیگر معارضه و دشمنی داشتند، امّا در این نقطهی از دنیا، ناگهان به فکر افتادند که به کمک یکدیگر، یک پایگاه استعماری به مرکزیّت همین منطقهی ارومیه و خوی و ماکو و به وجود آورند. یعنی شبیه آن چیزی که بعدها در فلسطین اشغالی به وجود آمد. منتها آنجا به اسم یهودیگری، اینجا به اسم مسیحیّت! مردم این استان سالهای متمادی، در کنار جمعی از هم میهنان مسیحی ما زندگی میکردند؛ امروز هم زندگی میکنند؛ در آینده هم زندگی خواهند کرد- مثل برادر و خویشاوند- باهم هیچ مشکلی هم، نه آن روز داشتند، نه امروز دارند و نه در آینده خواهند داشت. یعنی در این استان، تعدادی از هم میهنان ایرانی ما، از آشوری و ارمنی و مسیحیان کاتولیک و پروتستان، حضور دارند؛ آن روز هم بودند. مسلمانان هم با آنها دوستانه، آنها هم با مسلمانان برادرانه و دوستانه رفتار میکردند. بین آنها هیچ مشکلی وجود نداشت. امّا نکتهی عبرتآموز این است که نمایندگان کشورهای خارجی و استعمارگر، چون دیدند تعدادی مسیحی در این استان وجود دارد، به طمع افتادند که شاید بتوانند با تحریکات مذهبی و فرقهای و دینی، پایگاهی از مسیحیت در این بخشِ از ایران به وجود آورند و این بخش را از ایران جدا کنند.1375/06/27
حمایت از تولید ملی شما امروز هرجای کشور را نگاه کنید، آثار سازندگی مشهود است. هم سازندگی ویرانیهای جنگ و هم از آن بالاتر، سازندگی نسبت به کوتاهیها و ویرانیها و خرابکردنهای دوران قبل از انقلاب؛ یعنی دوران حکومت طاغوت. سازندگی در این استان هم شروع شده و کارهای زیادی انجام گرفته است. امّا باید مردم همّت کنند، مسئولین دولتی کمک کنند تا این استان آباد، این استان بااستعداد، این استانی که مردم کنندهی کار و بااستعدادی هم دارد، بتواند یک استان نمونه شود. من در گزارشهایی که داده شده است، نگاه کردم و آنچه که به نتیجه رسیدم، این است که در این استان، بیکاری، یک معضل است. رواج قاچاق، یک معضل بزرگ است. یک عدّه راه قاچاق را که راهِ بسیار ناسالمی است در پیش گرفتهاند؛ هم به مردم و هم به استان ظلم میکنند. تولید داخلی را به شکست میکشانند. به جای اینکه به تولید روی آورند و کشور و شهر و استان خودشان را آباد کنند، به کارهای ناسالم و خلاف قانون میپردازند که یقیناً جز فساد برای مردم، هیچ اثری ندارد؛ اگرچه برای خود آنها پولهای باد آوردهای را به ارمغان میآورد! این هم یک معضل بزرگ است. معضل فرهنگی هم در این استان، کموبیش هست.1375/06/27
تلاش استعمارگران در جنگ بينالملل اوّل برای ایجاد پایگاهی مسیحی در آذربایجان ایران مردم استان آذربایجان غربی یعنی این بخشی كه در تقسیمات كشوری ما، امروز به نام آذربایجان غربی شناخته میشود - در گذشتهی تاریخ - یعنی در همین دوران نزدیك به زمان ما - بعد از مشروطه تا امروز، در قضایای مختلفی، امتحانهای بسیار خوبی دادهاند. آخرین امتحان، در جنگ تحمیلی بود كه این استان، با شهدای بزرگش، با رزمندگانش و سردارانش، با شهید باكریِ پر افتخار و سربلندش و مرد و زنِ پشتیبان و شجاعش، بهترینِ امتحانها را داد. قبل از دوران جنگ تحمیلی هم كه هنوز در اغلب استانهای كشور، هیچ خبری از جنگ و درگیری و زد و خورد نبود، این استان در گیر مبارزه با ضدّ انقلاب و فتنه جویان و تحریكشدگان بود. آنجا هم مردمِ این استان امتحان خوبی دادند. هم مردم ترك، هم مردمِ كُرد توانستند بهترین موضع را در مقابل فتنه جویان و فتنه گران و ضدّ انقلاب اتّخاذ كنند. اگر كسی قبل از این دوران؛ یعنی تاریخ نزدیك به زمان ما را هم خوانده باشد و مطالعه كند، خواهد دید كه باز هم مردم این استان پر افتخار، در دوران تهاجم قدرتهای بیگانه به این كشور، یعنی در دوران جنگ بینالملل اوّل - كه از جمله نكات بسیار مهمّ همین نقطه است؛ آن هم بخصوص در این استان - بهترین امتحانها را دادند. یعنی تجربهای كه این استان، در قضایای اواسط جنگ بینالملل اوّل دید و از سر گذراند، یكی از قضایایی است كه در سایر نقاط ایران، اصلاً سابقه ندارد. شما جوانان - بخصوص - باید روی این نكته توجّه كنید و در نوشتههای مورّخین و گزارشگران مسائل ایران، باید این نكته بیاید؛ كه متأسفانه خیلی كمرنگ است یا نیست. آن نكته این است كه در جنگ بینالملل اوّل، نمایندگان دو، سه كشور از كشورهای مسیحیِ دنیا، در این حول و حوش حضورِ ضعیفی داشتند. نمایندگان روسها، انگلیسیها و آمریكاییها هم در این استان حضور داشتند. به چه اسمی؟ به اسم معلّم، به اسم پزشك و از این قبیل. درست توجّه كنید! با اینكه این كشورها در سیاستهای مختلف، به شدّت با یكدیگر معارضه و دشمنی داشتند، امّا در این نقطهی از دنیا، ناگهان به فكر افتادند كه به كمك یكدیگر، یك پایگاه استعماری به مركزیّت همین منطقهی ارومیه و خوی و ماكو و به وجود آورند. یعنی شبیه آن چیزی كه بعدها در فلسطین اشغالی به وجود آمد. منتها آنجا به اسم یهودیگری، اینجا به اسم مسیحیّت! مردم این استان سالهای متمادی، در كنار جمعی از هم میهنان مسیحی ما زندگی میكردند؛ امروز هم زندگی میكنند؛ در آینده هم زندگی خواهند كرد - مثل برادر و خویشاوند - با هم هیچ مشكلی هم، نه آن روز داشتند، نه امروز دارند و نه در آینده خواهند داشت. یعنی در این استان، تعدادی از هم میهنان ایرانی ما، از آشوری و ارمنی و مسیحیان كاتولیك و پروتستان، حضور دارند؛ آن روز هم بودند. مسلمانان هم با آنها دوستانه، آنها هم با مسلمانان برادرانه و دوستانه رفتار میكردند. بین آنها هیچ مشكلی وجود نداشت. امّا نكتهی عبرتآموز این است كه نمایندگان كشورهای خارجی و استعمارگر، چون دیدند تعدادی مسیحی در این استان وجود دارد، به طمع افتادند كه شاید بتوانند با تحریكات مذهبی و فرقهای و دینی، پایگاهی از مسیحیت در این بخشِ از ایران به وجود آورند و این بخش را از ایران جدا كنند. یكی از امتحانهای سخت برای این استان - یعنی برای ارومیه، سلماس، خوی، ماكو و شهرهای دیگرِ این منطقه - پیش آمد. در همان برهه از زمان و تاریخ بود كه نمایندگان دولت آمریكا، دولت روسیهی تزاری و دولت انگلیس، در این نقطه، توطئهی مشتركی را طرّاحی كردند و فتنهی عجیبی به راه انداختند. هزاران نفر از مسلمانان و مسیحیان، در این فتنه، در همین ارومیه و سلماس و بقیهی نقاط كشته شدند. من وقتی آنچه را كه بر این استان و بر این شهرها در آن برهه گذشته است، به یادم میآورم، قلبم متلاطم میشود. كاری كردند كه مورّخ مینویسد: «در اطراف سلماس، دیگر هیچ آبادیای باقی نماند. هزاران نفر در ارومیه كشته شدند. با مردم این منطقه كاری كردند كه وقتی عثمانیهای متجاوز وارد مرزهای ایران و وارد ارومیه و خوی شدند، مردم از آنها استقبال كردند»! البته خود آنها هم كه آمدند، بعد ظلم و جور زیادی كردند تا بیرون رانده شدند. اما ببینید بر اثر تحریك اروپاییها و آمریكاییها، زیر نامهای موجّه - به اسم كمك به مردم، به اسم پزشك و بیمارستان و مدرسه و امثال آن - آن روز چه بر سر مردم آورده بودند كه مردم، از عثماینهای متجاوز، با آغوش باز استقبال كردند! امّا مردم این منطقه، با اینكه خیلی سختیها دیدند و با وجود تحریكات دشمنان، توانستند اوّلاً با شجاعت و با مقاومت و ایستادگی، دشمنان را بیرون كنند، ثانیاً - و از این بالاتر - همان برادری گذشته را، باز هم در بین خودشان بر قرار كردند. گروههای مسلمانان با یكدیگر متّحد شدند و تحت تأثیر تحریك دشمن قرار نگرفتند و جنگ شیعه و سنّی، جنگ ترك و كرد، جنگ مسلمان و مسیحی به راه نینداختند. این رشد مردم این استان را نشان میدهد. من همیشه در دلم، این رشد مردم استان را تحسین كردهام.1375/06/27
شهید مهدی باکری مردم استان آذربایجان غربی یعنی این بخشی که در تقسیمات کشوری ما، امروز به نام آذربایجان غربی شناخته میشود - در گذشته تاریخ - یعنی در همین دوران نزدیک به زمان ما - بعد از مشروطه تا امروز، در قضایای مختلفی، امتحانهای بسیار خوبی دادهاند. آخرین امتحان، در جنگ تحمیلی بود که این استان، با شهدای بزرگش، با رزمندگانش و سردارانش، با شهید باکرىِ پر افتخار و سربلندش و مرد و زنِ پشتیبان و شجاعش، بهترینِ امتحانها را داد.1375/06/27
مقاومت ملت ایران یکى از امتحانهاى سخت براى این استان - یعنى براى ارومیه، سلماس، خوى، ماکو و شهرهاى دیگرِ این منطقه - پیش آمد. در همان برهه از زمان و تاریخ بود که نمایندگان دولت آمریکا، دولت روسیه تزارى و دولت انگلیس، در این نقطه، توطئه مشترکى را طرّاحى کردند و فتنه عجیبى به راه انداختند. هزاران نفر از مسلمانان و مسیحیان، در این فتنه، در همین ارومیه و سلماس و بقیه نقاط کشته شدند. من وقتى آنچه را که بر این استان و بر این شهرها در آن برهه گذشته است، به یادم مىآورم، قلبم متلاطم مىشود. کارى کردند که مورّخ مىنویسد: «در اطراف سلماس، دیگر هیچ آبادىاى باقى نماند. هزاران نفر در ارومیه کشته شدند. با مردم این منطقه کارى کردند که وقتى عثمانیهاى متجاوز وارد مرزهاى ایران و وارد ارومیه و خوى شدند، مردم از آنها استقبال کردند»! البته خود آنها هم که آمدند، بعد ظلم و جور زیادى کردند تا بیرون رانده شدند. اما ببینید بر اثر تحریک اروپاییها و آمریکاییها، زیر نامهاى موجّه - به اسم کمک به مردم، به اسم پزشک و بیمارستان و مدرسه و امثال آن - آن روز چه بر سر مردم آورده بودند که مردم، از عثماینهاى متجاوز، با آغوش باز استقبال کردند! امّا مردم این منطقه، با این که خیلى سختیها دیدند و با وجود تحریکات دشمنان، توانستند اوّلاً با شجاعت و با مقاومت و ایستادگى، دشمنان را بیرون کنند، ثانیاً - و از این بالاتر - همان برادرى گذشته را، باز هم در بین خودشان بر قرار کردند. گروههاى مسلمانان با یکدیگر متّحد شدند و تحت تأثیر تحریک دشمن قرار نگرفتند و جنگ شیعه و سنّى، جنگ ترک و کرد، جنگ مسلمان و مسیحى به راه نینداختند. این رشد مردم این استان را نشان مىدهد. من همیشه در دلم، این رشد مردم استان را تحسین کردهام. این یکى از سوابق مردم این استان است. بعد از انقلاب هم شما شاهد بودید و دیدید کسى که در مقابل توطئه دشمن، ایستادگى و مقاومت کرد، خود مردم بودند. بسیج مردم، جوانان مؤمن مردم، در مقابل فتنهگرى و اختلاف افکنى و تحریکات و تجزیه طلبى و خباثتهاى گوناگونِ بیگانگان، که با تحریک یک عّده آدمهاى غافل انجام مىگرفت، ایستادند و مبارزه کردند. این عظمت و رشد روحىِ مردم است و این خیلى با قیمت و ارزشمند است. از لحاظ طبیعى هم این استان، یکى از استانهاى با برکت کشور پهناور و عزیز ماست.1375/06/27
وحدت شیعه و سنی مردم این منطقه، با این که خیلی سختیها دیدند و با وجود تحریکات دشمنان، توانستند اوّلاً با شجاعت و با مقاومت و ایستادگی، دشمنان را بیرون کنند، ثانیاً - و از این بالاتر - همان برادری گذشته را، باز هم در بین خودشان بر قرار کردند. گروههای مسلمانان با یکدیگر متّحد شدند و تحت تأثیر تحریک دشمن قرار نگرفتند و جنگ شیعه و سنّی، جنگ ترک و کرد، جنگ مسلمان و مسیحی به راه نینداختند. این رشد مردم این استان را نشان میدهد. من همیشه در دلم، این رشد مردم استان را تحسین کردهام. این یکی از سوابق مردم این استان است.1375/06/27
وحدت شیعه و سنی در این استان، ترک و کرد و شیعه و سنّی، در کنار هم با مهربانی زندگی میکنند. این چیز بسیار با ارزشی است. یکی از چیزهایی که هنگام پیروزی انقلاب، دشمنان خارجی را نسبت به شکست انقلاب امیدوار میکرد، مسأله تعدّد اقوام، در سرزمین پهناور ما بود. ترک، عرب، فارس، کرد، لر، بلوچ و ترکمن؛ اقوام مختلف. دشمن امیدوار بود که بتواند از این اختلاف، بهره برداری کند؛ اینها را به جان هم بیندازد. شما هرجا نگاه میکنید، تبلیغاتِ قوم گرایی و مبالغه در این مسأله را مشاهده میکنید. اگر کاوش کنید، دست دشمن را در آنجا خواهید دید. دشمن این را میخواست؛ امّا غافل بود که ملّت ایران پیش از همه چیز، ایرانی است. ترک و فارس و کرد و عرب و بقیه اقوام ایرانی، افتخار میکنند که فرزند «ایران اسلامی» هستند که پرچم اسلام را در دنیا بر افراشته است.1375/06/27