بصیرت یک وقت به کسی میگویند: «این راه را نرو؛ ممکن است شکنجه شوی.» خوب؛ انسانِ قوی میگوید: «شکنجه شوم! چه مانعی دارد؟! راه را میروم.» یا میگویند: «نرو! ممکن است کشته شوی.» انسان بزرگ میگوید: «خوب؛ کشته شوم! چه اهمیت دارد؟!» اما یک وقت صحبتِ کشته شدن و شکنجه شدن و محرومیت کشیدن نیست. میگویند: «نرو؛ ممکن است که گروهی از مردم، بهخاطر این حرکت تو کشته شوند.» اینجا دیگر پای جان دیگران در بین است: «نرو؛ ممکن است بسیاری از زنان و مردان و کودکان، به خاطر پیش رفتن تو، سختی بکشند.» اینجا دیگر کسانی که کشته شدن برایشان مهمّ نیست، پایشان میلرزد. آن کسی پایش نمیلرزد که اوّلاً در حد اعلی بصیرت داشته باشد و بفهمد چه کار بزرگی انجام میدهد. ثانیاً قدرت نفس داشته باشد و ضعفِ نفس نگیرد. این دو خصوصیت را امام حسین علیهالسّلام در کربلا نشان داد. لذا، حادثهی کربلا مثل خورشیدی بر تارک تاریخ درخشید؛ هنوز هم میدرخشد، و تا ابدالدّهر هم خواهد درخشید. 1375/03/14
بصیرت روزی به امام گفتند: «اگر این راه را ادامه دهید، ممکن است همهی علمای بزرگ و مَراجع را علیه شما بشورانند و تحریک کنند.» یعنی اختلاف در عالم اسلام پیش آید.» پای خیلی کسان، اینجا میلرزد. اما پای امام نلرزید و راه را ادامه داد تا به نطقهی پیروزیِ انقلاب رسید. بارها به امام گفته شد: «شما ملت ایران را به ایستادگی در مقابل رژیم پهلوی تشویق میکنید. جواب خونهایی را که بر زمین میریزد چه کسی میدهد؟» یعنی در مقابل امام رضواناللَّه علیه، خونها را - خونهای جوانان را - قرار دادند. یکی از علمای بزرگ، در سال 42 یا 43، به خود بنده این مطلب را گفت. گفت: «در پانزده خرداد که ایشان - یعنی امام - این حرکت را کردند، خیلی کسان کشته شدند که بهترین جوانان ما بودند. جواب اینها را چه کسی خواهد داد؟» این طرز فکرها بود. این طرز فکرها فشار میآورد و ممکن بود هر کسی را از ادامهی حرکت منصرف کند. اما امام، استقامت ورزید. عظمت روح او و عظمت بصیرتی که بر او حاکم بود، در اینجاها دیده میشد.1375/03/14
دستاوردهای انقلاب اسلامی ملت ایران، اگر میخواهد راه عزت و پیشرفت را ادامه دهد - همچنان که بحمدالله در این چند سال، به برکت بازوان توانا و خدمتگزاری که در دولت جمهوری اسلامی تلاش و فعالیت، و در بخشهای مختلف کار و پیشرفت کردند - اگر میخواهد راه توسعه، سازندگی و رفاه زندگی را ادامه دهد و به نتیجه برساند، باید به استقامت و ایستادگی در مقابل دشمنان و استکبار بپردازد. ملت ایران در این چند سال، دستاوردهای عظیمی داشته است. لذا وظیفه دارد که این دستاوردها را حفظ کند. ملت و بخصوص مسؤولین جمهوری اسلامی، وظیفه دارند با حرکت عاقلانه، خردمندانه و حکیمانه، مانع شوند که دستاوردهای مردم ایران، خدای ناکرده از بین برود. چه دستاوردهایی که مستقیما به وسیلهی انقلاب به این ملت داده شده است - مثل حکومت مردمی، دولت مردمی، رئیس جمهور مردمی، نمایندگان مردمی و از این قبیل - و چه دستاوردهایی که متعلق به انقلاب است، اما غیر مستقیم به این ملت داده شده است - مثل حرکات سازندگی؛ که همه، کار انقلاب و هنر انقلاب است و به وسیلهی عناصر انقلابی، در دولت و بخشهای مختلف انجام گرفته است -. دستاوردهایی چنین را ملت ایران و مسؤولین، باید خردمندانه و حکیمانه حفظ کنند. بدیهی است که راه حفظ این دستاوردها و به وجود آوردن دستاوردهای بیشتر، این است که ملت ایران و مسؤولین، خط نشانی را که امام بزرگوار با عمل خود کشیده است؛ یعنی خط استقامت و ایستادگی در مقابل توقعات دشمنان و ایستادگی در مقابل یاوهگوییها و پرگوییهای کسانی که در بیرون این مرزها نسبت به این ملت ابراز توقع میکنند، ادامه دهند. اما اینکه مکرر گفته میشود «راه امام و خط امام» منظور چیست؟ اگر بگوییم «خط امام، اسلام و انقلاب است» این، مطلبی کلی است. معلوم است که خط امام، انقلاب و اسلام است! هیچ کس هم مخالف با اسلام و انقلاب نیست. آن عاملی که میتواند مقصود امام بزرگوار را - که پدر این انقلاب و معمار ایران اسلامی است - برآورده کند، استقامتی است که او در رفتار خود نشان داد. در مقابل دشمن، کوتاه نیامد؛ از دشمن نهراسید و نترسید و تهدیدها او را متزلزل نکرد. هیچ کس هم نمیتواند امام بزرگوار را به این متهم کند که آن چه انجام داد، خلاف تدبیر صحیح بود. همهی عقلای عالم، اگر دقت کنند، میفهمند و تحلیل میکنند که راه درست، همان راهی بود که آن مرد رفت؛ راهی به سوی هدفهای خود او. هر کس آن هدف را داشته باشد، راهش همانی است که آن بزرگوار پیمود. این، عرض من در سالگرد هفتم امام بزرگوار است.1375/03/14
خط امام بدیهی است که راه حفظ این دستاوردها و به وجود آوردن دستاوردهای بیشتر، این است که ملت ایران و مسؤولین، خط نشانی را که امام بزرگوار با عمل خود کشیده است؛ یعنی خط استقامت و ایستادگی در مقابل توقعات دشمنان و ایستادگی در مقابل یاوهگوییها و پرگوییهای کسانی که در بیرون این مرزها نسبت به این ملت ابراز توقع میکنند، ادامه دهند. اما اینکه مکرر گفته میشود «راه امام و خط امام» منظور چیست؟ اگر بگوییم «خط امام، اسلام و انقلاب است» این، مطلبی کلی است. معلوم است که خط امام، انقلاب و اسلام است! هیچ کس هم مخالف با اسلام و انقلاب نیست. آن عاملی که میتواند مقصود امام بزرگوار را - که پدر این انقلاب و معمار ایران اسلامی است - برآورده کند، استقامتی است که او در رفتار خود نشان داد. در مقابل دشمن، کوتاه نیامد؛ از دشمن نهراسید و نترسید و تهدیدها او را متزلزل نکرد. هیچ کس هم نمیتواند امام بزرگوار را به این متهم کند که آن چه انجام داد، خلاف تدبیر صحیح بود. همهی عقلای عالم، اگر دقت کنند، میفهمند و تحلیل میکنند که راه درست، همان راهی بود که آن مرد رفت؛ راهی به سوی هدفهای خود او. هر کس آن هدف را داشته باشد، راهش همانی است که آن بزرگوار پیمود. این، عرض من در سالگرد هفتم امام بزرگوار است.1375/03/14
محاصره اقتصادی ما دنبالهرُوِ راهِ امامِ بزرگواریم. میخواهم به شما ملت عزیز عرض کنم: ملت بزرگ ایران! شما در طول این هفده سال که از اوّل انقلاب گذشته است، تا امروز، علیرغم تهدیدها و فشارهای دشمن، روز به روز پیشرفت کردهاید. هیچکس نمیتواند انکار کند که دستهای خدمتگزار و بازوان توانا در بخشهای مختلف این کشور، طی این هفده سال، مملکت را پیش بردند. این کشور، ایرانی نیست که در دوران ستمشاهی، با آن همه نابسامانی، با آن همه محرومیت و با آن همه تبعیض بود. در این کشور، در طی این هفده سال انقلاب، کار و تلاش و خدمتی انجام گرفته است که در همهی عمرِ آن رژیمِ پلیدِ فاسد، انجام نگرفته بود. این، نکتهی اوّل. نکتهی دوم این است که همهی این پیشرفتها در حالی انجام گرفته است که دشمنان ما- یعنی امریکا و همپیمانهای امریکا در مسائل سیاسی و اقتصادی و غیره- به طور مداوم ما را تهدید کردند. مدام به ما گفتند: «محاصرهی اقتصادی میشوید.» پیوسته گفتند: «از گرسنگی میمیرید.» دائم گفتند: «راه سازندگی در این کشور، بسته خواهد شد.» و دهها تهدید دیگر. بحمد اللّه، این همه پیشرفتی که انجام گرفته است، علیرغم تهدیدها، دشمنیها و فشارهای آنها انجام گرفته است.1375/03/14
دستاوردهای ملت ایران ملت ایران، اگر میخواهد راه عزّت و پیشرفت را ادامه دهد- همچنان که بحمد اللّه در این چند سال، به برکت بازوان توانا و خدمتگزاری که در دولت جمهوری اسلامی تلاش و فعّالیت، و در بخشهای مختلف کار و پیشرفت کردند- اگر میخواهد راه توسعه، سازندگی و رفاه زندگی را ادامه دهد و به نتیجه برساند، باید به استقامت و ایستادگی در مقابل دشمنان و استکبار بپردازد. ملت ایران در این چند سال، دستاوردهای عظیمی داشته است. لذا وظیفه دارد که این دستاوردها را حفظ کند. ملت و بخصوص مسئولین جمهوری اسلامی، وظیفه دارند با حرکت عاقلانه، خردمندانه و حکیمانه، مانع شوند که دستاوردهای مردم ایران، خدای ناکرده از بین برود. چه دستاوردهایی که مستقیماً به وسیلهی انقلاب به این ملت داده شده است- مثل حکومت مردمی، دولت مردمی، رئیسجمهور مردمی، نمایندگان مردمی و از این قبیل- و چه دستاوردهایی که متعلق به انقلاب است، اما غیر مستقیم به این ملت داده شده است- مثل حرکات سازندگی؛ که همه، کار انقلاب و هنر انقلاب است و به وسیلهی عناصر انقلابی، در دولت و بخشهای مختلف انجام گرفته است-. دستاوردهایی چنین را ملت ایران و مسئولین، باید خردمندانه و حکیمانه حفظ کنند.
بدیهی است که راهِ حفظ این دستاوردها و به وجود آوردن دستاوردهای بیشتر، این است که ملت ایران و مسئولین، خطّ نشانی را که امام بزرگوار با عمل خود کشیده است؛ یعنی خطّ استقامت و ایستادگی در مقابل توقّعات دشمنان و ایستادگی در مقابل یاوهگوییها و پرگوییهای کسانی که در بیرونِ این مرزها نسبت به این ملت ابراز توقّع میکنند، ادامه دهند. اما اینکه مکرّر گفته میشود «راه امام و خطّ امام» منظور چیست؟ اگر بگوییم «خطّ امام، اسلام و انقلاب است» این، مطلبی کلّی است. معلوم است که خطّ امام، انقلاب و اسلام است! هیچکس هم مخالف با اسلام و انقلاب نیست. آن عاملی که میتواند مقصود امام بزرگوار را- که پدر این انقلاب و معمار ایران اسلامی است- برآورده کند، استقامتی است که او در رفتار خود نشان داد. در مقابل دشمن، کوتاه نیامد؛ از دشمن نهراسید و نترسید و تهدیدها او را متزلزل نکرد. هیچکس هم نمیتواند امام بزرگوار را به این متّهم کند که آنچه انجام داد، خلاف تدبیر صحیح بود. همهی عقلای عالم، اگر دقّت کنند، میفهمند و تحلیل میکنند که راهِ درست، همان راهی بود که آن مرد رفت؛ راهی به سوی هدفهایِ خودِ او. هرکس آن هدف را داشته باشد، راهش همانی است که آن بزرگوار پیمود. این، عرض من در سالگرد هفتم امام بزرگوار است.1375/03/14
امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه), عناصر حرکت امام خمینی(ره), نهضت امام خمینی حرکت امام، مشابهت های زیادی با نهضت حسینی دارد و تقریباً الگوبرداری شده از حرکت حسینی است.1375/03/14
حادثه عاشورا, تاریخ, حضرت امام حسین(علیه السلام), عاشورا, قیام امام حسین(علیه السلام) حادثهی کربلا مثل خورشیدی بر تارک تاریخ درخشید؛ هنوز هم میدرخشد، و تا ابدالدّهر هم خواهد درخشید.1375/03/14
استکبار, استکبار جهانی استکبار جهانی، همهی زورگوهای عالم، همهی قلدرها و همهی پُرروهای مسلّط بر ملتها را شامل میشود. این، استکبار جهانی است.1375/03/14
مقاومت, سازندگی کشور, استکبار, مردم ایران, عزت, پیشرفت, ملت ایران(مخاطب), ایستادگی مقابل استکبار ملت ایران، اگر میخواهد راه عزّت ، پیشرفت، توسعه، سازندگی و رفاه زندگی را ادامه دهد و به نتیجه برساند، باید به استقامت و ایستادگی در مقابل دشمنان و استکبار بپردازد.1375/03/14
عزت ملی ملت ایران، اگر میخواهد راه عزّت و پیشرفت را ادامه دهد- همچنان که بحمد اللّه در این چند سال، به برکت بازوان توانا و خدمتگزاری که در دولت جمهوری اسلامی تلاش و فعّالیت، و در بخشهای مختلف کار و پیشرفت کردند- اگر میخواهد راه توسعه، سازندگی و رفاه زندگی را ادامه دهد و به نتیجه برساند، باید به استقامت و ایستادگی در مقابل دشمنان و استکبار بپردازد. ملت ایران در این چند سال، دستاوردهای عظیمی داشته است. لذا وظیفه دارد که این دستاوردها را حفظ کند. ملت و بخصوص مسئولین جمهوری اسلامی، وظیفه دارند با حرکت عاقلانه، خردمندانه و حکیمانه، مانع شوند که دستاوردهای مردم ایران، خدای ناکرده از بین برود. چه دستاوردهایی که مستقیماً به وسیلهی انقلاب به این ملت داده شده است- مثل حکومت مردمی، دولت مردمی، رئیسجمهور مردمی، نمایندگان مردمی و از این قبیل- و چه دستاوردهایی که متعلق به انقلاب است، اما غیر مستقیم به این ملت داده شده است- مثل حرکات سازندگی؛ که همه، کار انقلاب و هنر انقلاب است و به وسیلهی عناصر انقلابی، در دولت و بخشهای مختلف انجام گرفته است-. دستاوردهایی چنین را ملت ایران و مسئولین، باید خردمندانه و حکیمانه حفظ کنند.1375/03/14
حضرت امام حسین(علیه السلام) حرکت امام، مشابهتهای زیادی با نهضت حسینی دارد و تقریباً، الگوبرداری شده از حرکت حسینی است. گرچه آن حرکت - یعنی حرکت امام حسین علیهالسّلام - منتهی به شهادت آن حضرت و یارانش شد و این حرکت به پیروزی امام منتهی گردید؛ ولی این فارقی ایجاد نمیکند. زیرا یک نوع فکر، یک مضمون و یک طرح کلّی بر هر دو حرکت حاکم بود. اقتضائات متفاوت بود؛ لذا سرنوشت آن حرکت، شهادت امام حسین علیهالسّلام و سرنوشت این حرکت، حکومت امامِ بزرگوارِ ما شد. این، به طور کلّی، امر روشن و واضحی است. از جمله ویژگیهایی که در هر دو حرکت، به طور بارزی وجود دارد، موضوعِ «استقامت» است. با کلمهی استقامت و معنای آن، نباید عبوری و گذرا برخورد شود؛ چون خیلی مهمّ است. در مورد امام حسین علیهالسّلام استقامت به این صورت است که آن حکومت، ایستاد. هنوز مشکلات، خود را بروز نداده بود. پس از مدتی، آن حضرت تصمیم گرفت تسلیم یزید و حکومت جائرانهی او نشود. مبارزه از اینجا شروع شد؛ تسلیم نشدن در مقابل حاکمیت فاسدی که راه دین را به کلّی منحرف میکرد. امام از مدینه که حرکت فرمود با این نیّت بود. بعد که در مکه احساس کرد یاور دارد، نیّت خود را با قیام همراه کرد. و الّا جوهر اصلی، اعتراض و حرکت در مقابل حکومتی بود که طبق موازین حسینی، قابل تحمّل و قبول نبود امام حسین علیهالسّلام ابتدا در مقابل آن حرکت، مواجه با مشکلاتی شد که یکی پس از دیگری رخ نمود. ناگزیریِ خروج از مکه، بعد درگیری در کربلا و فشاری که در حادثهی کربلا بر شخص امام حسین علیهالسّلام وارد میآمد، از جملهی این مشکلات بود. یکی از عواملی که در کارهای بزرگْ جلوِ انسان را سد میکند، عذرهای شرعی است. انسان، کار واجب و تکلیفی را باید انجام دهد؛ ولی وقتی انجام این کار مستلزم اشکال بزرگی است - فرض بفرمایید عدّهی زیادی کشته خواهند شد - احساس میکند که دیگر تکلیف ندارد. شما ببینید در مقابل امام حسین علیهالسّلام از این گونه عذرهای شرعی که میتوانست هر انسان ظاهر بینی را از ادامه راه منصرف کند، چقدر بود! یکی پس از دیگری، رخ مینمود. اوّل اعراض مردم کوفه و کشته شدن مسلم پیش آمد. فرضاً اینجا بایستی امام حسین علیهالسّلام میفرمود: «دیگر عذر شرعی است و تکلیف ساقط شد. میخواستیم با یزید بیعت نکنیم؛ ولی ظاهراً در این اوضاع و احوال، امکانپذیر نیست. مردم هم تحمّل نمیکنند. پس، تکلیف ساقط است. لذا از روی اجبار و ناچاری بیعت میکنیم. مرحلهی دوم، حادثهی کربلا و وقوع عاشوراست. اینجا امام حسین علیهالسّلام میتوانست در مواجهه با یک مسأله، به مثابهی انسانی که حوادث بزرگ را با این منطقها میخواهد حل کند، بگوید: «زن و بچه در این صحرای سوزان، طاقت ندارند. پس، تکلیف برداشته شد.» یعنی تسلیم شود و چیزی را که تا آن وقت قبول نکرده بود، بپذیرد. یا بعد از آنکه در روز عاشورا حملهی دشمن آغاز گردید و عدّهی زیادی از اصحاب امام حسین علیهالسّلام به شهادت رسیدند - یعنی مشکلات، بیشتر خود را نشان داد - آن بزرگوار میتوانست بگوید: «اکنون دیگر معلوم شد که نمیشود مبارزه کرد و نمیتوان پیش برد.» آنگاه خود را عقب بکشد. یا آن هنگام که معلوم شد امام حسین علیهالسّلام شهید خواهد شد و بعد از شهادت او، آل اللَّه - حرم امیرالمؤمنین و حرم پیغمبر علیهماالسّلام - در بیابان و در دست مردان نامحرم، تنها خواهند ماند - اینجا دیگر مسألهی ناموس پیش میآید - به عنوان یک انسان غیرتمند، میتوانست بفرماید: «دیگر تکلیف برداشته شده است. تکلیف زنان چه میشود؟ اگر این راه را ادامه دهیم و کشته شویم، زنان خاندان پیغمبر و دختران امیرالمؤمنین علیهالصّلاة والسّلام و پاکیزهترین و طیّب و طاهرترین زنان عالم اسلام، به دست دشمنان - مردان بی سرو پایی که هیچ چیز از شرف و ناموس نمیفهمند - خواهند افتاد. پس، تکلیف برداشته شد. توجّه کنید برادران و خواهران! مطلب مهمّی است که در واقعهی کربلا از این دیدگاه دقّت شود که اگر امام حسین علیهالسّلام میخواست در مقابل حوادثِ بسیار تلخ و دشواری مثل شهادت علی اصغر، اسارت زنان، تشنگی کودکان، کشته شدن همهی جوانان و حوادثِ فراوانِ دیگری که در کربلا قابل احصاست، با دیدِ یک متشرّعِ معمولی نگاه کند و عظمتِ رسالتِ خود را به فراموشی بسپارد، قدم به قدم میتوانست عقب نشینی کند و بگوید: «دیگر تکلیف نداریم. حال با یزید بیعت میکنیم. چاره چیست!؟» «اَلضّرُوراتُ تُبِیحُ الْمَحْظُوراتِ.»(64) اما امام حسین علیهالسّلام چنین نکرد. این، نشانگر استقامت آن حضرت است. استقامت یعنی این! استقامت، همه جا به معنای تحمّل مشکلات نیست. تحمّل مشکلات برای انسان بزرگ، آسانتر است تا تحمّل مسائلی که بر حسب موازین - موازین شرعی، موازین عرفی، موازین عقلی ساده - ممکن است خلاف مصلحت به نظر آید. تحمّل اینها، مشکلتر از سایر مشکلات است. یک وقت به کسی میگویند: «این راه را نرو؛ ممکن است شکنجه شوی.» خوب؛ انسانِ قوی میگوید: «شکنجه شوم! چه مانعی دارد؟! راه را میروم.» یا میگویند: «نرو! ممکن است کشته شوی.» انسان بزرگ میگوید: «خوب؛ کشته شوم! چه اهمیت دارد؟!» اما یک وقت صحبتِ کشته شدن و شکنجه شدن و محرومیت کشیدن نیست. میگویند: «نرو؛ ممکن است که گروهی از مردم، بهخاطر این حرکت تو کشته شوند.» اینجا دیگر پای جان دیگران در بین است: «نرو؛ ممکن است بسیاری از زنان و مردان و کودکان، به خاطر پیش رفتن تو، سختی بکشند.» اینجا دیگر کسانی که کشته شدن برایشان مهمّ نیست، پایشان میلرزد. آن کسی پایش نمیلرزد که اوّلاً در حد اعلی بصیرت داشته باشد و بفهمد چه کار بزرگی انجام میدهد. ثانیاً قدرت نفس داشته باشد و ضعفِ نفس نگیرد. این دو خصوصیت را امام حسین علیهالسّلام در کربلا نشان داد. لذا، حادثهی کربلا مثل خورشیدی بر تارک تاریخ درخشید؛ هنوز هم میدرخشد، و تا ابدالدّهر هم خواهد درخشید. عرض من این است که امام بزرگوار ما در این خصوصیت، به طور کامل دنباله رو امام حسین علیهالسّلام شد. لذا، این خصوصیت امام، انقلاب را به پیروزی رساند. ثانیاً، پیروزیِ بعد از رفتن خودش را هم تضمین کرد؛ هم پیروزی فکرش و هم پیروزی راهش را که مظهر آن، همین اجتماع عظیم شما مردم و مظهر وسیعترش در سطح عالم، گرایش ملتها به اسلام و به راه امام است. کسب این پیروزیها، به خاطر استقامت او بود.1375/03/14
یأس مسلمین امروز هدف عمدهی امریکا و استکبار این است که انقلاب را، جمهوری اسلامی را و ملت ایران را وادار کند که از حرف خود برگردد. اعلام کند که از حرف خود و از حرف امام برگشته است. همهی همّتش مصروف این است. چرا؟ برای اینکه میبیند پیام امام، ملتهای مسلمان را بیدار کرده است. به ملتهای گوناگون دنیا و عمدتاً ملتهای مسلمان نگاه کنید! ببینید چطور تحت تأثیر پیام امام بزرگوار قرار دارند! استکبار فهمیده است که اگر بخواهد ملتها را ساکت کند، از راه صحیح منحرف سازد و سر جای خود بنشاند، تنها راهش این است که کاری کند که این ملتها ببینند ایران اسلامی و ایران امام، از راه خود برگشته است؛ تا همه مأیوس شوند و از راه خودشان برگردند. استکبار این را فهمیده است و همهی تلاشش برای این است. امروز از اطراف دنیا، بر دولت جمهوری اسلامی فشار میآورند، برای اینکه در قضیهی اسرائیل، کوتاه بیایید، در قضایای اسلامی کوتاه بیایید، در ندا دادن شعارهای اسلامی کوتاه بیایید و این قدر دم از اسلام و قرآن- که بین ملتهای اسلامی مشترک است- نزند. همهی فشارها برای این است.1375/03/14
قدرت تحلیل سیاسی روزی به امام گفتند: «اگر این راه را ادامه دهید، ممكن است همه علمای بزرگ و مَراجع را علیه شما بشورانند و تحریك كنند.» یعنی اختلاف در عالم اسلام پیش آید.» پای خیلی كسان، اینجا میلرزد. اما پای امام نلرزید و راه را ادامه داد تا به نقطه پیروزیِ انقلاب رسید. بارها به امام گفته شد: «شما ملت ایران را به ایستادگی در مقابل رژیم پهلوی تشویق میكنید. جواب خونهایی را كه بر زمین میریزد چه كسی میدهد؟» یعنی در مقابل امام رضواناللَّه علیه، خونها را - خونهای جوانان را - قرار دادند. یكی از علمای بزرگ، در سال 42 یا 43، به خود بنده این مطلب را گفت. گفت: «در پانزده خرداد كه ایشان - یعنی امام - این حركت را كردند، خیلی كسان كشته شدند كه بهترین جوانان ما بودند. جواب اینها را چه كسی خواهد داد؟» این طرز فكرها بود. این طرز فكرها فشار میآورد و ممكن بود هر كسی را از ادامه حركت منصرف كند. اما امام، استقامت ورزید. عظمت روح او و عظمت بصیرتی كه بر او حاكم بود، در اینجاها دیده میشد. به هر حال؛ این همه، مربوط به دوران مبارزه با رژیم ستمشاهی بود. آنچه كه برای ما درس است، مربوط به بعد از پیروزی انقلاب است. همه باید به این نكته التفات و توجّه داشته باشند و همانطور كه عرض كردم، اندیشمندان سیاسی، صاحبان فكر سیاسی و اهل تحلیل، روی این كار كنند. واقعاً مهمّ است.1375/03/14