newspart/index2
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
تبادل فرهنگی

یک وقت من درباره‌ی «تعاطی فرهنگی» - نقطه‌ی مقابل «تهاجم فرهنگی» - بحث مفصلی کردم که از مصادیقش، یکی همین مطبوعات است. خوب؛ ما مطبوعات را از غرب گرفتیم. غربیها سابقه‌ی زیادی در حرفه‌ی روزنامه‌نگاری داشتند. از اواخر دوران ناصر الدین شاه هم مطبوعات وارد ایران شد و فعالیتش را آغاز کرد. اوج کار مطبوعات، در دوران مشروطه بود؛ یعنی از عهد مظفرالدین شاه بتدریج افزایش پیدا کرد.1375/02/13
لینک ثابت
تهاجم فرهنگی

از ما سؤال می‌شود - و از همه کس هم قابل سؤال است - که «شما از وضع کنونی مطبوعات ایران راضی هستید یا نه؟» من اگر بخواهم در این جلسه‌ی خصوصی و خودمانی به شما مطلبی عرض کنم، جوابم این است که «نه؛ راضی نیستم.» چرا؟ چون کیفیت مطبوعات کشور، متناسب با تاریخ مطبوعات در این کشور نیست. این، نکته‌ی مهمی است. ما درباره‌ی هر پدیده‌ای که سخن می‌گوییم و قضاوت می‌کنیم، باید به تاریخ آن پدیده نگاه کنیم. یک وقت پدیده‌ای است که اگرچه در دنیا سوابق زیادی دارد، اما تازه وارد این سرزمین شده است. خوب؛ نمی‌شود زیاد انتظار داشت. یک وقت پدیده‌ای است که ضعیف وارد شده یا به وسیله‌ی آدمهای نالایق وارد شده است. نمی‌شود خیلی توقع داشت. اما یک وقت پدیده‌ای است که سابقه‌ی زیادی دارد و خوب هم وارد شده است، که مطبوعات از این قبیل است. البته مطبوعات، وارداتی است؛ یعنی جزو بخشهای مثبت فرهنگ غرب است که ما از آنها گرفتیم. یک وقت من درباره‌ی «تعاطی فرهنگی» - نقطه‌ی مقابل «تهاجم فرهنگی» - بحث مفصلی کردم که از مصادیقش، یکی همین مطبوعات است. خوب؛ ما مطبوعات را از غرب گرفتیم. غربیها سابقه‌ی زیادی در حرفه‌ی روزنامه‌نگاری داشتند. از اواخر دوران ناصر الدین شاه هم مطبوعات وارد ایران شد و فعالیتش را آغاز کرد. اوج کار مطبوعات، در دوران مشروطه بود؛ یعنی از عهد مظفرالدین شاه بتدریج افزایش پیدا کرد.1375/02/13
لینک ثابت
روشنفکری

در مطبوعاتی که معاند با نظام جمهوری اسلامی هستند، عناصر نامطمئن، زیاد است. اگر هم واقعاً بعضی از افراد که در این قسم مطبوعات حضور دارند، بنا ندارند با دستگاه در بیفتند؛ اما وجود آدم‏های ناباب در تشکیلاتشان، حتمی است. ما در این تشکیلات آدم‏هایی را می‏شناسیم که سابقه‏ی آن‏ها به کلّی غیر قابل اعتماد و سالب اطمینان است. فرض بفرمایید در این تشکیلات، عنصر یا عناصری با گرایش مارکسیستیِ قوی حضور دارند که شناخته‏شده‏اند. بنده بسیاری از آن‏ها را با نام و نشان و آثار، از دیرباز می‏شناسم. من با محیط روشن‏فکری کشور، سالهای متمادی ارتباط تنگاتنگ و نزدیک داشتم و با خیلی از این افراد که بعضی در ایرانند و بعضی در خارج، یا ارتباط نزدیک و دوستانه، یا سلام و علیک و یا آشنایی داشتم. اغلب آن‏ها خارج از دایره‏ی اطّلاع و معرفت من نیستند. پیش از پیروزی انقلاب، سالهای متمادی، لااقل با آثارشان آشنایی داشته‏ام. در میان این‏ها کسانی بودند که گرایشهای مارکسیستیِ تندی داشتند و با همین گرایشهای مارکسیستی، بنای همکاری با ساواک را گذاشتند و یا در دفتر «فرح» مشغول فعالیت شدند! خوب؛ این سابقه، سابقه‏ی خیلی پاکی است؟! به چنین عناصری می‏توان اعتماد کرد؟! البته توقّع داشتن از عنصر یا عناصری چنین، واقعاً توقّع بی‏جایی است. کسانی در مطبوعاتِ قسمِ سوم حضور دارند که امروز دم از آزادی می‏زنند. می‏گویند: «آزادی بیان نیست و اختناق حاکم است.» می‏گویند: «دولت هرچه را که دلخواه خودش باشد، اجازه‏ی گفتن و نوشتن می‏دهد.» در حالی که خودشان هم می‏دانند خلاف واقع می‏گویند. برخی از همین افراد، در دوران رژیم شاه هم به کارهای مطبوعاتی سرگرم بودند. آن اختناق سیاه را می‏دیدند؛ اما نه فقط لب از لب نمی‏گشودند که همکاری هم می‏کردند! این‏ها با ستایشهای زبانی، نوشتن مقالات و با نوشتن کتاب و جزوه، به نفع دستگاه آن روز کار می‏کردند. آیا این‏ها در دفاع از آزادی صادقند؟! کسی که دوره‏ی اختناق محمّد رضا شاهی را تحمّل کرده و لب به اعتراض نگشوده، اگر در دوران جمهوری اسلامی که هرکس هرچه می‏خواهد می‏نویسد، دم از آزادی‏خواهی بزند، آیا از صداقت برخوردار است؟!1375/02/13
لینک ثابت
روشنفکری

مطبوعات، وارداتی است؛ یعنی جزو بخشهای مثبت فرهنگ غرب است که ما از آن‏ها گرفتیم. یک‏وقت من در باره‏ی «تعاطی فرهنگی»- نقطه‏ی مقابل «تهاجم فرهنگی»- بحث مفصّلی کردم که از مصادیقش، یکی همین مطبوعات است. خوب؛ ما مطبوعات را از غرب گرفتیم. غربی‏ها سابقه‏ی زیادی در حرفه‏ی روزنامه‏نگاری داشتند. از اواخر دوران ناصر الدّین شاه هم مطبوعات وارد ایران شد و فعّالیتش را آغاز کرد. اوجِ کار مطبوعات، در دوران مشروطه بود؛ یعنی از عهد مظفر الدین شاه بتدریج افزایش پیدا کرد.

مطبوعاتِ آن وقت را که نگاه می‏کنیم، می‏بینیم به خلاف اصل روشن‏فکری در ایران- که بارها عرض کرده‏ام «روشن‏فکری در ایران، بیمار متولد شد»- کسانی که پدیده‏ی روشن‏فکری را به معنای غربی و اروپایی‏اش وارد کشور ما کردند، آدم‏های سالمی نبودند. امثال «میرزا ملکم‏خان» بودند. آدمِ خوبشان کسی مثل «تقی‏زاده» بود که کلمه‏ی قصار معروفش، هنوز در گوشها زنگ می‏زند و بیانگر حالت خودباختگی اوست. روشن‏فکری در ایران، اساساً سالم متولد نشد. لذاست که در طول این سالیان دراز، روشن‏فکرهای خوب، روشن‏فکرهای متعهّد و حقیقتاً دلسوز- یکی از خصوصیات روشن‏فکری «تعهد» است؛ به این معنای معروف در کشور ما- واقعاً حائز این معانی بودند. اما درعین‏حال، جریان روشن‏فکری، جریانی نشد که بتواند با مردم ایران مخلوط شود، انس بگیرد، از آن‏ها بیاموزد و به آن‏ها تعلیم دهد. در اغلب قضایا، جریان روشن‏فکری، تجربه‏ی خوبی نشان نداد. البته بعضی از اشخاصِ روشن‏فکر، انصافاً خیلی خوب وارد میدان شدند و فداکاریهای زیادی هم کردند. اگر علما را که یکی از دو جریان مؤثّر در نهضت مشروطیت بودند، از مجموعه‏ی روشن‏فکری خارج بدانیم، روشن‏فکرهای آن دوره که در قالب انجمن‏ها و غیره می‏گنجیدند، دومین جریان تأثیرگذار محسوب می‏شدند. لکن بعد از صدور فرمان مشروطیت، آن اشکالات معروف در جریان روشن‏فکری پدید آمد. علی‏ایّ‏حال، نمی‏خواهم راجع به روشن‏فکری بحث کنم. اما مطبوعات، در کشور ما بیمار متولد نشدند.1375/02/13

لینک ثابت
نظام جمهوری اسلامی ایران, آگاهی مردم, آگاهی

هر چه مردم بیشتر آگاه باشند، نظام جمهوری اسلامی، بیشتر سود می‌برد. بنابراین، این نظام، به آگاه سازی مردم نیازمند است.1375/02/13
لینک ثابت
آزاداندیشی, آزادی عقیده, تفکر, نظام جمهوری اسلامی ایران, آزادی اندیشه

ما در جمهوری اسلامی، بحث اندیشه نداریم که مثلاً چون کسی اندیشه‌ی دیگری دارد، با او برخورد کنیم.1375/02/13
لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی