وحدت کلمه آگاهی سیاسی را در خودتان تقویت کنید که فریب تبلیغات دشمن را نخورید. این هم یک رکن اساسی است. از این هم نمیشود گذشت. بخصوص شما جوانانی که مشغول تحصیل علم هستید، نمیتوانید از این بگذرید. کلیت ملت و وحدت ملت را ارج بنهید. مواظب باشید انگیزههای صنفی، انگیزههای حزبی و انگیزههای گروهی و سلیقهای و خطی، شما را به یک طرف جذب نکند. این، کار شیطان است و شیطان بزرگ از این کار، بسیار خوشش میآید. ملاحظه کنید! اگر امروز از زبان کسی - حال این کس هر که میخواهد باشد - تصادفا ساز مخالفی صادر شود؛ چه رسد به اینکه عمدا و با توجه باشد، فردا بوقهای جهانی آن را پخش میکنند. چرا؟ چون به گویندهاش کاری ندارند؛ اصل ساز مخالف در این کشور برای آنها اهمیت دارد. بنابراین وحدت کلمه را حفظ کنید. یاد امام، یاد پیشروان انقلاب، یاد شهدای بزرگوار و یاد صحنههای پرشور انقلاب و جنگ تحمیلی را چه در دانشگاه، چه در حوزه و چه در محیطهای کار و زندگی، زنده نگهدارید. اگر این شد، به فضل پروردگار در طول سالهای آینده و دهها سال آینده، چنان بنای تمدن رفیعی در اینجا و بسی جاهای دیگر، شالودهریزی خواهد شد و چنان عظمتی از اسلام و مسلمین آشکار خواهد شد که دیگر حقیقت و واقعیتی برای استکبار جهانی باقی نخواهد ماند و دیگر استکباری وجود نخواهد داشت.1373/08/11
مذاکره با آمریکا مسأله، مسألهی نفرتِ ملّت ایران از رژیم امریکاست. آنچه گفتیم، مجملی از علل و ریشههای آن بود. اینها جنگ را علیه ایران - اگر نگوییم راه انداختند - پشتیبانی کردند. احتمال دارد که در راهاندازی جنگِ عراق علیه ایران هم، امریکاییها دست داشته باشند. منتها چون نمیخواهیم تا یقین نداشته باشیم، چیزی بگوییم؛ میگوییم احتمال دارد. امّا پشتیبانی آنها از عراق، یقینی و قطعی است. همه رقم پشتیبانی کردند. ملّت ایران از یادش میرود؟ همه نوع کمکی که عراق لازم داشت به آن کردند. ملّت ایران فراموش میکند؟ این صدّام حسین و رژیم بعثی که در قضیّهی حمله به کویت، در مطبوعات امریکایی و در نظرات رسمی امریکا، آن چهرهها را برایش ترسیم کردند، در دورانی که خانههای مردم در سی، چهل شهر ایران را در آنِ واحد با موشکها میکوبید، برایشان یک چهره خواستنی و محبوب و پسندیده بود! ملّت ایران اینها را فراموش میکند؟ با ملّت ایران دشمنی کردند؛ باز هم دشمنی میکنند و علّت دشمنی هم معلوم است. حال ممکن است کسی بپرسد: چرا اینقدر دشمنی میکنند؟ از اوّل چرا کردند؟ علّت این است که ملّت ایران، با ایمان اسلامی و با فرهنگی که این مبارزه و این انقلاب و آن امام به آن بخشیده است، تسلیم تسلّط قدرتها نمیشود. امریکاییها هم این را دوست ندارند. سردمداران استکباری دنیا - در رأس همه و بیش از همه، امریکا - دولتها و ملّتهای تسلیم را دوست میدارند. میخواهند ملّتها و دولتها تسلیم آنها باشند و هر چه آنها میگویند، گوش کنند. نگاه کنید و وضع اینها را در دنیا ببینید! وقتی ملّتی ایستاده است؛ قبول ندارد و میگوید شما که هستید؟ شما یک کشور، ما هم یک کشور؛ شما یک دولت، ما هم یک دولت؛ شما دولتی هستید که ثروتمندید، پول دارید، پیشرفتهای علمی دارید؛ ما هم ملّتی هستیم که استعداد درخشان داریم، سابقهی درخشان داریم، امکانات داریم، ذخایر ارضی داریم؛ شما یکی، ما هم یکی. وقتی ملّتی با این استقلال و با این احساس توانایی و قدرت در صحنه حاضر میشود و دولتی به آنها، به چشم یک ابرقدرت نگاه نمیکند، دیگر تحمّلشان تمام میشود. این، طبیعت سردمداران استکباری است. میروند سراغ اینکه ببینند چنین فکری را این ملّت از کجا پیدا کرده است. اگر کسی این فکر را به این ملّت داده بود، از اعماق با او دشمن میشوند. مثل اینکه با امام، از اعماق وجودشان دشمن بودند.
امریکاییها تا ابد با امام آشتی نمیکنند. البتّه امریکاییها که میگوییم، مرادمان ملّت امریکا نیست. مراد، همان رژیم امریکا و گردانندگان سیاستهای امریکاست. اگر یک فکر و یک فرهنگ است که مردم را اینطور نگه داشته است، با آن فکر و فرهنگ هرگز آشتی نمیکنند. همانطور که این حضرات از اسلام و از فکر اسلامی و فرهنگ اسلامی به شدّت متنفّرند. علّت دعوا و مخالفت و خصومت، اینهاست. حال عدّهای، سادهلوحانه، این گوشه و آن گوشه مینشینند، حرفی و نِقی میزنند. قلم روی کاغذ میآورند که: «چرا با امریکاییها مذاکره نمیکنید؟ تا کی میخواهید این وضع ادامه داشته باشد؟» آیا اینها نمیفهمند در دنیا چه خبر است؟ نمیفهمند که توقّع این دشمنِ افزونخواهِ مغرورِ کمخرد و بیحکمت چیست؟ تصوّر میکنند همینقدر که ما مذاکرات و روابطمان را با امریکا شروع کردیم، همهی مشکلات تمام خواهد شد؟ نه آقا، قضیّه این نیست. آری؛ امریکاییها در اظهارات رسمی میگویند و اظهار میکنند که ما آمادهی مذاکره با ایرانیم. مذاکره برای چه؟ معلوم است؛ مذاکره برای اینکه راهی و مجرایی برای فشار آوردن روی دولت ایران پیدا شود. مذاکره را برای این میخواهند. چه مذاکرهای؟! ما با شما کاری نداریم، احتیاجی به شما نداریم، ترسی از شما نداریم، هیچ محبّتی به شما نداریم. شما کسانی هستید که در روز روشن، جلو چشم همهی مردم دنیا، هواپیمای مسافربری ما را به بهانهی دروغ و واهی، سرنگون کردید و دهها نفر انسان را کشتید و حتّی عذرخواهی هم نکردید. این چگونه رژیمی است؟ این چگونه دستگاهی است؟ این چگونه فرهنگی است؟ چطور دل انسان با چنین رژیمی صاف شود؟ ما با اینها کاری نداریم. هیچ رابطهی محبّت و عطوفت و دوستی بین ما و امریکا نیست. رابطهی نفرت از طرف ماست؛ رابطهی خصومت خباثتآمیز از طرف آنها است.1373/08/11
روشنفکری بهطورِ مشخّص و واضح، از سال 1341 مبارزهای همهگیر در ایران شروع شد. قبلًا هم مبارزه بود؛ امّا صنفی و کوچک بود. یا دانشجویی بود یا روشنفکری بود یا روحانیّتیِ محدود بود. اما از سال 1341 مبارزهای همهگیر به رهبری علمای بزرگ و در رأس همه، امام بزرگوار، شروع شد. از سال 1341 تا سال 1357- یعنی شانزده سال- این مبارزه ادامه داشت تا به پیروزی رسید. عزیزان من! این مبارزهی شانزدهساله اگرچه ظاهراً مبارزه با رژیم شاه محسوب میشد- چون اساساً رژیم شاه را آمریکاییها در سال سی و دو بر سر کار آورده بودند و آنها پشتیبانیاش میکردند- اما در واقع یک مبارزهی ضدّ امریکایی بود. آنها همهکارهی این کشور بودند. آنها به شاه قدرت بخشیده بودند. آنها پشتوانه بودند که او بتواند مردم را آنطور قتل عام و شکنجه کند؛ افراد را آنطور غریبانه در زندان و زیر شکنجه بکُشد یا در خیابانها و میدانها- مثل پانزده خرداد و هفده شهریور- قتل عام کند و آنطور در مدرسهی فیضیّه و دانشگاه، به جان دانشجو و طلبه بیفتد. ملّت ما همهی این گناهان بزرگ را از چشم امریکا میدید و معتقد بود دست امریکا در کار است.1373/08/11
مردم ایران, اسلام, انتخابات, نظام جمهوری اسلامی ایران, مردمسالاری دینی, اتکای نظام اسلامی به مردم کسی اسلام را به ملّت ایران تحمیل نکرده و حکومت اسلامی و نظام جمهوری اسلامی را هم ملّت انتخاب کرده است.1373/08/11
ایالات متحده امریکا, رابطه ایران و امریکا هیچ رابطهی محبّت و عطوفت و دوستی بین ما و امریکا نیست. رابطهی نفرت از طرف ماست؛ رابطهی خصومت خباثتآمیز از طرف آنها است.1373/08/11
انقلاب, امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه), پیروزی انقلاب اسلامی 57 هر کسی، هر مسلمانی، هر جای دنیا بود، وقتی این انقلاب پیروز شد و امام در صحنه ظاهر شدند و پرچم اسلام و لاالهالّااللَّه بالا رفت، احساس کرد که پیروز شده است.1373/08/11
تمدن اسلامی قضیه بنای یک نظام و تمدّن اسلامی و یک تاریخ جدید، قضیّهای جدّی است. آن را جدّی بگیرید. یک وقت در کشوری، یکی کودتا میکند و نظامی بر سرِکار میآید. آن نظام، چند صباحی هست؛ بعد هم میرود - یا یکی دیگر از او تحویل میگیرد - و همه چیز به حال اوّل برمیگردد. یک وقت قضیه اینگونه است و این همه نقل ندارد. آنچه در ایران اتّفاق افتاد، مسأله یک حرکت عظیم در مقیاس جهانی است. ما البتّه یک ملّتیم؛ مرزهایمان هم، مرزهای محدودی است. بیرون از این مرزها هم کاری نداریم. به این نکته توجّه داشته باشید. تلاش و فعالیت ما در داخل مرزهای خودمان است. اما این انقلاب، محدود به این مرزها نیست. این پیام یک پیام جهانی بود. دلیلش چیست؟ دلیل، این است که وقتی ملّت ایران و رهبر عظیمالشّأن ما - امام بزرگوار - این کار را انجام دادند، مسلمانان در هر جای دنیا که بودند، احساس کردند نوروز آنهاست. روز نوِ آنها آغاز شد؛ با اینکه به آنها ربطی نداشت. در همه جای دنیا احساس کردند مقطع جدیدی در تاریخشان بهوجود آمد. این را ما از نزدیک دیدیم. خودِ من این واقعیّت را در طول سالهای گذشته در کشورهای دیگر از نزدیک لمس کردهام و از دهها زبان دیگر هم شنیدهام. اینها روایت و حدس و تحلیل نیست؛ واقعیّات است. هر کسی، هر مسلمانی، هر جای دنیا بود، وقتی این انقلاب پیروز شد، وقتی امام در صحنه ظاهر شدند، وقتی پرچم اسلام و لاالهالّااللَّه بالا رفت، احساس کرد که پیروز شده است. از این خیل عظیم یک میلیاردی در سراسر دنیا، بعضی این احساس را تداوم دادند، دنبالش راه افتادند و مبارزه کردند؛ شد همین حوادثی که در کشورهای گوناگون بهوسیله نهضتهای اسلامی راه افتاد. بعضی هم رها کردند. اگرچه ما در مرزهای خودمان هستیم و به بیرون مرزها کاری نداریم، اما این پیام، پیام بینالمللی و جهانی است. امروز هم اینجا، بارِ آن روی دوش شماست. تا بهحال هم، ملّت ایران کار خودش را به بهترین وجهی انجام داده است. آن جنگ بود؛ آن بعد از جنگ است تا امروز؛ این محیط دانشگاهی ماست؛ این محیط فعّالیتهای سازندگی و اقتصادی ماست؛ این دولت ماست؛ این ملّت ماست و این، حضور در صحنه است. در همه جا، ملّت ایران حضوری شایسته از خود نشان داده است. البته تبلیغات میکنند و حرفهایی هم میزنند مبنی بر اینکه سازندگی چنین شد، برنامهها فلان شد و سیاستها غلط از آب درآمد. اما اینها حرفهای دشمن است. اینها را گوش نکنید. واقعیّت غیر از این است. واقعیت این است که ملّت ایران توانسته است در همه صحنهها پیش برود، مانعها را بشکافد، قدم بردارد و جلو برود؛ هم در صحنه علم و هم در صحنه معنویّت. هم در صحنه دین، هم در صحنه اخلاق. هم در صحنه اقتصاد، هم در صحنه نیروی مسلّح و غیره و غیره و غیره. البته ممکن است به قدری که توقّع داشتیم، نشده باشد؛ اما از آنی که دیگران خیال میکردند، بسیار بیشتر شده است. آینده هم، آینده روشنی است. به برکت اسلام، آینده این انقلاب، آینده این نظام و آینده این کشور، آیندهای بسیار روشن و درخشان است. آنی که باید این آینده را شکل دهد، عمدتاً شما جوانان هستید. اوّلاً با عمل، ایمان اسلامی را در خودتان تعمیق کنید که این اساس کار است. ایمان هم یک موضوع کتابی و ذهنی نیست. ایمان، در عمل تقویت پیدا میکند. انسان، خدا را در میدانِ مجاهدتِ برای خدا، بهتر میبیند. این مجاهدت هم، سنگرهای مختلفی دارد که سنگر علم و سازندگی از آن جمله است. البته با تقوا و با تضرّع پیش خدای متعال و با انجام عبادات و اجتناب از محرّمات. پس، اوّل ایمان اسلامی است.1373/08/11
شروع شدن مبارزات همهگیر در ایران از سال 1341 بهطورِ مشخّص و واضح، از سال 1341 مبارزهای همهگیر در ایران شروع شد. قبلاً هم مبارزه بود؛ امّا صنفی و کوچک بود. یا دانشجویی بود یا روشنفکری بود یا روحانیّتیِ محدود بود. اما از سال 1341 مبارزهای همهگیر به رهبری علمای بزرگ و در رأس همه، امام بزرگوار، شروع شد. از سال 1341 تا سال 1357 - یعنی شانزده سال - این مبارزه ادامه داشت تا به پیروزی رسید. عزیزان من! این مبارزهی شانزده ساله اگرچه ظاهراً مبارزه با رژیم شاه محسوب میشد - چون اساساً رژیم شاه را امریکاییها در سال سی و دو بر سر کار آورده بودند و آنها پشتیبانیاش میکردند - اما در واقع یک مبارزهی ضدّ امریکایی بود. آنها همه کارهی این کشور بودند. آنها به شاه قدرت بخشیده بودند. آنها پشتوانه بودند که او بتواند مردم را آنطور قتل عام و شکنجه کند؛ افراد را آنطور غریبانه در زندان و زیر شکنجه بکُشد یا در خیابانها و میدانها - مثل پانزده خرداد و هفده شهریور - قتل عام کند و آنطور در مدرسهی فیضیّه و دانشگاه، به جان دانشجو و طلبه بیفتد. ملّت ما همهی این گناهان بزرگ را از چشم امریکا میدید و معتقد بود دست امریکا در کار است.1373/08/11
ابزارهای دخالت آمریکا در ایران عصر پهلوی امریکا در داخل کشور ما [قبل از انقلاب اسلامی] با دو ابزار کار میکرد. یکی از ابزارهای امریکایی عبارت بود از سرمایهگذاریها، دخالتهای در ارتش، مجموعهی کارشناسی نظامی، پولها، سیاستها، سفارت امریکا و غیره. ابزار دوم هم عوامل صهیونیست بودند. اگرچه در ایران، آن وقت هم صهیونیستها از ترس مردم جرأت نمیکردند سفارتخانهی رسمی داشته باشند، امّا مراکزی مخصوص خود داشتند و با عواملشان، با کسانشان، با سیاستمدارانشان و با تجّارشان، اینجا کار میکردند. صحنهی سیاست و اقتصاد و نیروی مسلّح ایران در مشت امریکاییها بود.1373/08/11
انقلاب اسلامی؛ انقلابی ضدّامریکایی امریکا در داخل کشور ما[قبل از انقلاب] با دو ابزار کار میکرد. یکی از ابزارهای امریکایی عبارت بود از سرمایهگذاریها، دخالتهای در ارتش، مجموعهی کارشناسی نظامی، پولها، سیاستها، سفارت امریکا و غیره. ابزار دوم هم عوامل صهیونیست بودند. اگرچه در ایران، آن وقت هم صهیونیستها از ترس مردم جرأت نمیکردند سفارتخانهی رسمی داشته باشند، امّا مراکزی مخصوص خود داشتند و با عواملشان، با کسانشان، با سیاستمدارانشان و با تجّارشان، اینجا کار میکردند. صحنهی سیاست و اقتصاد و نیروی مسلّح ایران در مشت امریکاییها بود. این را مردم میفهمیدند. امام از سالهای چهل و یک و چهل و دو، به این مطلب تصریح کردند. پس، وقتی در سال پنجاه و هفت مبارزه پیروز شد و انقلابِ پیروزمند به ثمر رسید، در حقیقت یک انقلاب ضدّامریکایی به ثمر رسیده بود. حال شما ببینید ملّت ایران و انقلابیّون، حق داشتند با عوامل امریکایی در این کشور چهکار کنند؟ کارهای زیادی میتوانستند بکنند و اگر هم میکردند، کسی ملامتشان نمیکرد؛ چون شانزده سال با امریکاییها مبارزه کرده و کتک خورده بودند. هیچکس نمیگفت چرا شما با امریکاییها این کار یا آن کار را کردید؟ درعینحال - درست توجّه کنید! - بعد از آنکه انقلاب پیروز شد، انقلاب و مسؤولین و شخص امام بزرگوار، نسبت به امریکاییها حدّاکثرِ ارفاق را کردند. سفارتشان سر جای خودش محفوظ بود و اینجا کاردار داشتند. اوّل سفیر داشتند؛ بعد کاردار داشتند. در روزهای اوّل انقلاب - بیست و دو و بیست و سهی بهمن - جوانان پرشور انقلابی، چند نفر از آنها را دستگیر کردند و به مدرسهای که امام رضواناللَّهعلیه، اوّل آنجا وارد شده بودند - یعنی مدرسهی رفاه و مدرسهی علوی - آوردند. بعد، امام برای دستاندرکاران خودشان پیغام فرستادند که مبادا کسی به اینها تعرّض کند؛ هیچکس به اینها تعرّض نکند. آنوقت یکییکی ولشان کردند، رفتند. اوّل از کشور رفتند؛ یعنی عدّهای از آنها خارج شدند، اما سفارتشان در تهران مشغول کار و فعّالیت بود. شما ببینید! رفتار این انقلاب و این ملّت نجیب و آن امام کریمِ بزرگوارِ پر اغماض با امریکاییها در ایران اینگونه بود. در حالیکه عرض کردم، اگر از سوی مردم و انقلابیّون پرشور و شخص امام که مظهر صلابت و قدرت بودند، هر تصمیمی نسبت به آنها گرفته میشد، کسی در دنیا ملامت نمیکرد و نمیتوانست بکند. از آن طرف، امریکاییها چه کار کردند؟ به جای اینکه این کرامت و بزرگواری امام بزرگوار و مردم را مغتنم بشمارند و قدردانی کنند و پاسخ مناسب بدهند، رفتار شدیداً خصمانهای در پیش گرفتند. این سفارتی که بعد به عنوان لانهی جاسوسی معرّفی شد - که واقعش نیز همین بود - به مرکز سازماندهی مخالفین و دشمنان انقلاب تبدیل شد که بروند آنجا دستور بگیرند و در بیرون، علیه انقلاب و نظام اسلامی همکاری کنند. آنها در سنای امریکا، علیه انقلاب و نظام جمهوری اسلامی مصوّبه گذراندند. تبلیغات امریکایی در سراسر دنیا، تبلیغات به شدّت خصمانهای علیه انقلاب و مردم بود که انجام میشد. مگر این مردم چه گناهی کرده بودند؟ چرا باید رژیم امریکا اینقدر با اینها خصومت و کینهورزی نشان میداد؟ این سؤالی بود که امریکاییها به آن جوابی ندادند و هرگز نمیتوانند جواب بدهند.1373/08/11
بسترهای تاریخی وقوع تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در ایران [آمریکایی ها] محمّدرضا را که فراری ملت ایران بود، در آمریکا پذیرفتند و به عنوان یک میهمان پناه دادند. اموالی که در اختیار محمّدرضا قرار داشت، بالغ بر میلیاردها دلار میشد که در امریکا سرمایهگذاری کرده بود. در همه جای دنیا معمول است وقتی یک نفر که در رأس رژیمی قرار دارد، سرنگون شد، اموال شخصیاش که از آنِ مردم و دولت جدید بر سرِ کار آمده است، به آن دولت برگردانده میشود. این در همه جا یک عرف است. اگر روزنامهها را در قضایای گوناگون خوانده باشید، میبینید که همه جا این کار را کردهاند. هیچ جا سابقه ندارد که آن همه ثروت را که متعلّق به ملت ایران بود، در حسابهای محمّدرضا و کسانش در امریکا، نگه دارند. حتّی یک ریالش را به مردم ایران ندادند و نگه داشتند و هنوز هم پیش آنهاست. هنوز هم طلب ملّت ایران از رژیم امریکا، میلیاردها دلار است. آنها اموالی را که دولت ایران در گذشته خریداری کرده بود؛ پولش از کیسهی ملّت ایران پرداخته شده بود و ملّت به آنها احتیاج داشت، نگه داشتند. هنوز هم در انبارهای خودشان نگهداشتهاند و تا امروز هم تحویل دولت جمهوری اسلامی و ملّت ایران ندادهاند. طلبهای ایران که در امریکا بود، بلوکه شد و اینها را برنگرداندند. چرا؟ به این امید که شاید بتوانند نظام جمهوری اسلامی را منهدم کنند. با خود گفتند: امروز این پولها را به آنها نمیدهیم که مورد استفادهشان قرار گیرد. غرض اینکه، رژیم ایالات متّحدهی امریکا، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، همان روشِ قبل از پیروزی را ادامه داد؛ یعنی اِعمال کینه و خصومت با ملّت ایران و نظام جمهوری اسلامی. در چنین شرایطی بود که قضیهی سفارت اتّفاق افتاد.1373/08/11
پشتیبانی آمریکا از رژیم بعثی صدّام در جنگ تحمیلی اینها [آمریکایی ها] جنگ را علیه ایران - اگر نگوییم راه انداختند - پشتیبانی کردند. احتمال دارد که در راهاندازی جنگِ عراق علیه ایران هم، امریکاییها دست داشته باشند. منتها چون نمیخواهیم تا یقین نداشته باشیم، چیزی بگوییم؛ میگوییم احتمال دارد. امّا پشتیبانی آنها از عراق، یقینی و قطعی است. همه رقم پشتیبانی کردند. ملّت ایران از یادش میرود؟ همه نوع کمکی که عراق لازم داشت به آن کردند. ملّت ایران فراموش میکند؟ این صدّام حسین و رژیم بعثی که در قضیّهی حمله به کویت، در مطبوعات امریکایی و در نظرات رسمی امریکا، آن چهرهها را برایش ترسیم کردند، در دورانی که خانههای مردم در سی، چهل شهر ایران را در آنِ واحد با موشکها میکوبید، برایشان یک چهره خواستنی و محبوب و پسندیده بود!1373/08/11