اینکه از «تهاجم فرهنگی» اسم آوردند و گفتند شما در خط مقدم این تهاجم هستید، این حق است و بنده این را قبول دارم؛ چون تهاجم فرهنگی، به مقصود بیاعتقاد کردن نسل نو انجام میگیرد؛ هم بیاعتقاد کردن به دین، هم بیاعتقاد کردن به اصول انقلابی و آن تفکر فعالی که امروز استکبار از آن میترسد و قلمرو قدرتهای استکباری را به خطر میاندازد.
این حادثه، برای ما تجربه و عبرتی است؛ «ان فی ذلک لعبرة». وقتی در مقابل یک حرکت حاکی از میل، که هنوز هیچگونه اثر خارجی بر آن مترتب نشده، اما چون آینده برایشان مشهود است، این چنین صفآرایی و خصومت میکنند، شما ببینید با یک اسلام تبلور یافته در یک کشور - که همان نظام جمهوری اسلامی است - چهقدر اینها از اعماق وجود دشمنند، و چهقدر آماده هستند که برای نابود کردن آن، از انواع طرق استفاده کنند. از اول انقلاب تا حالا، ما درگیر این قضیه بودهایم؛ الان هم در همهی زمینهها - اعم از زمینهی اقتصادی، یا زمینهی فرهنگی، یا زمینهی سیاسی - عملا درگیر هستیم. همهجا باید خودمان را تجهیز کنیم، و این تجهیز، یکی از مهمترین تدابیرش همین است که ما جوانان و نوجوانان و کودکان این مرز و بوم را اسلامی بار بیاوریم.
البته در کشور ما، آموزش و پرورش یک بنای قدیمی است؛ لیکن نه با هندسهی صحیحی از آغاز کار. در اینجا اول کار، آموزش و پرورش را مثل اغلب بناهای فرهنگی، بر مبنای صحیحی نگذاشتند؛ شما دارید مجاهدت میکنید که این مبنای صحیح را بهوجود بیاورید؛ بنابراین مشکلات زیادی دارد؛ این مشکلات را تحمل بکنید و آن را به حساب جهاد در راه خدا بگذارید. این را، هم شما توجه داشته باشید که عملتان جهادی است، و هم معلمان سراسر کشور - هرجا هستند - بایستی به این نکته توجه داشته باشند. کار شما واقعا یک عمل جهادی و یک مجاهدت در راه خداست؛ سختیهایی هم دارد، که باید آنها را تحمل کنید؛ هر چند که دولت هم در کار و در محاسبهی خود بایستی سعی در کم کردن مشکلات شما داشته باشد.1370/10/25
لینک ثابت