هنرمند هر دوره، آن کسى است که متعلق به آن دوره و ساختهوپرداختهى آن دوره و سرایندهى آن دوره است؛ والّا آن کسى که از دورهى قبل مانده و به یاد آن دوره قلم مىزند، متعلق به این دوره و ادبیات این دوره که نیست.
من اگر بخواهم یک نمونهى کامل این موضوع را براى شما مطرح کنم، باید از یک رمان نام ببرم. من رمانى به نام «دل سگ» خواندم، که نویسندهاش روسى است. این رمان، داستانى علمى، تخیلى است و یک نمونه براى کار افرادى مثل ...(*) در امروز است که ممکن است آنگونه فیلم هم بسازند؛ اما اصلاً هنر امروز نیست؛ اصلاً غلط است، دروغ است؛ آن کپیهى هنر قبل است. گیرم که کپیهى کار امریکا و انگلیس و فرانسه نباشد، اما کپیهى هنر دوران قبل از انقلاب اکتبر است و هنر این روزگار نیست. این رمان، رمان کوچکى هم هست؛ اما بسیار هم هنرمندانه است. این رمان در ایران هم ترجمه شده و چاپ گردیده است؛ ولى شماها اسمش را هم نشنیدهاید. رمان «دل سگ»، یک رمان ضد انقلابى است که در حدود سالهاى 1925 یا 1926 - یعنى همان اوایل انقلاب روسیه - نوشته شده و نویسندهاش به انقلاب و به بعضى از کارها معترض است و آنها را مسخره کرده است؛ مثل همین کارهایى که در اینجا هم نظیرش را دیده بودیم. این اثر، اصلاً جزو ادبیات روسیه نیست. این رمان مىتوانست در دنیا پخش بشود. نمىشود گفت که آنجا پشت پردهى آهنین بود، یا در زمان استالین بود؛ نه، چرا در دنیا پخش نشد؟ چرا به عنوان یک اثر برجسته در دنیا ظهور پیدا نکرد؛ در حالى که «دن آرام» در دنیا به عنوان یک اثر برجسته مطرح است - بحث روسیه نیست - و به زبانهاى زندهى دنیا هم ترجمه شده است؛ یعنى اثر انقلاب است.
من مىخواهم به شماها این را بگویم، آن کسى که مىگوید شماها هنرمند نیستید، او اشتباه مىکند؛ ممکن است غرض هم نداشته باشد. او اصلاً طعم هنر زمان را نمىشناسد. هنر زمان، هنرى است که در فضاى انقلاب و از زمین انقلاب بروید؛ و او شما هستید؛ غیر از شما کس دیگرى نیست.
(*) نام این فیلمساز داخلى در آرشیو محفوظ است.1370/09/04
لینک ثابت