اقامهی نماز فقط این نیست که صالحان، خود نماز بگزارند؛ این چیزی نیست که بر تشکیل حکومت الهی متوقف باشد؛ بلکه باید این ستون دین (1)در جامعه به پا داشته شود و همه کس با رازها و اشارههای آن آشنا، و از برکات آن برخوردار گردند. درخشش معنویت و صفای ذکر الهی، همهی آفاق جامعه را روشن و مصفا کند و تنها و جانها با هم به نماز بشتابند و در پناه آن، طمأنینه و استحکام یابند.1370/07/15
1 )
الكافی، ثقة الاسلام كلینی ج2 ص 19 ح5
محاسن : ج 1 ص 286 ،430
بحارالانوار: ج 65 ص 332 ح10
«... إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ الصَّلَاةُ عَمُودُ دِينِكُم...»
ترجمه:
همانا رسول خدا(ص) فرمود نماز ستون دینتان است.
لینک ثابت
نیاز همیشگی انسان به نماز
نماز، رکن اصلی دین است (1)و باید اصلیترین جایگاه را در زندگی مردم داشته باشد. حیات طیبهی انسان در سایهی حاکمیت دین خدا وقتی حاصل خواهد شد که انسانها دل خود را با یاد خدا زنده نگهدارند و به کمک آن بتوانند با همهی جاذبههای شر و فساد مبارزه کنند و همهی بتها را بشکنند و دست تطاول همهی شیطانهای درونی و برونی را از وجود خود قطع کنند. این ذکر و حضور دایمی، فقط به برکت نماز حاصل میشود؛ و نماز درحقیقت پشتوانهیی مستحکم و ذخیرهیی تمامنشدنی در مبارزهیی است که آدمی با شیطان نفس خود که او را به پستی و زبونی میکشد، و شیطانهای قدرت که با زر و زور او را وادار به ذلت و تسلیم میکنند، همیشه و در همه حال دارد.
هیچ وسیلهیی مستحکمتر و دایمیتر از نماز برای ارتباط میان انسان با خدا نیست. مبتدیترین انسانها رابطهی خود با خدا را به وسیلهی نماز آغاز میکنند. برجستهترین اولیای خدا نیز بهشت خلوت انس خود با محبوب را در نماز میجویند. این گنجینهی ذکر و راز را هرگز پایانی نیست، و هر که با آن بیشتر آشنا شود، جلوه و درخشش بیشتری در آن مییابد.
کلمات و اذکار نماز، هریک خلاصهیی است که به بخشی از معارف دین اشاره میکند و به طور مکرر و پیدرپی آن را به یاد نمازگزار میآورد. نمازی که با تدبر در معانی و بدون سهو و غفلت گزارده شود، انسان را روزبهروز با معارف الهی آشناتر و به آن دلبستهتر میسازد.1370/07/15
1 )
الكافی،ثقة الاسلام كلینی ج3 ص 266 ح9
من لایحضره الفقیه ، شیخ صدوق : ج1 ص211ح 639
بحارالانوار، علامه مجلسی : ج75 ص458 ح27
مَثَلُ الصَّلَاةِ مَثَلُ عَمُودِ الْفُسْطَاطِ إِذَا ثَبَتَ الْعَمُودُ نَفَعَتِ الْأَطْنَابُ وَ الْأَوْتَادُ وَ الْغِشَاءُ وَ إِذَا انْكَسَرَ الْعَمُودُ لَمْ يَنْفَعْ طُنُبٌ وَ لَا وَتِدٌ وَ لَا غِشَاء
ترجمه:
«امام صادق علیه السلام می فرماید : رسول خدا (ص) گفت: مثل نماز همچون ديرك خیمه است كه اگر ديرك برقرار باشد، طنابها و ميخها و پرده مفيد واقع مىشوند و اگر ديرك بشكند، طنابها و ميخها و پرده سودى ندارد.
لینک ثابت
زمان نبیّاکرم(صلّیاللَّهعلیهوالهوسلّم) شاعر برجستهیی مثل «حسانبنثابت»( ) در خدمت آن حضرت بود، بعد در خدمت امیرالمؤمنین بود؛ قدر او را میدانستند و از او کار میخواستند. خود امیرالمؤمنین یک هنرمند فوقالعاده است. خود پیامبر یک هنرمند فوق معمولی است. قرآن یک اثر هنری فوق بشری است؛ الهی است. اسلام از اول با هنر شروع شده است. اگر قرآن این زبان هنری را نداشت، شاید یک گوشهی کار میلنگید.1370/07/15
لینک ثابت
انقلاب آن وقتی میتواند خودش را در قالب هنر بیاورد، که هنرمندِ خودی داشته باشد و خودش هنرمند را پرورش بدهد. البته یک عده از جوانان دارند این کارها را میکنند؛ خیلی هم خوب است؛ شما هم در هرجا و به هر شکل هستید، این کار را بکنید. به برّایی این سلاح توجه کنید. به بهرهوری فراوان دشمن انقلاب از این سلاح توجه کنید. به اینکه مفاهیم انقلاب، خوب میتوانند در قالب هنرهای گوناگون واقع بشوند، توجه کنید و احساس نمایید که این یک ارزش است.1370/07/15
لینک ثابت
اگر این فکر انقلابی که با هزار زبان، چه به شکل خطابه، چه به شکل درس، چه به شکل افکار فلسفی، چه به شکل نظرات فقهی، از سال 1341 در بیانات حضرت امام ارائه شده، در قالب هنر عرضه نشود، برای نسلهای آینده چیز بیگانهای خواهد بود. هنر خصوصیتش این است.
این منظرهیی که الآن در مقابل ما هست جمعی دور هم نشستهایم؛ در سنین مختلف، در سطوح علمی مختلف، در اوضاع اجتماعی مختلف، با نظرات و افکار مختلف این را چه کسی خواهد توانست برای کسی که در این جلسه نیست، آنچنان توصیف کند که گویی او در این جلسه هست؛ حتّی از بعضی کسانی که در این جلسه هم هستند، بهتر و دقیقتر و ریزتر حقایق را ببیند؛ در حالی که اینجا هم نبوده است؟ آیا اصلًا چنین چیزی ممکن است، یا نه؟ بله، ممکن است. به چه وسیله؟ به زبان هنر. زبان هنر یعنی چه؟ یعنی توصیف با عکس، با فیلم، با مجسمه، با شعر، با رمان.
اینکه شما میبینید سیاستهای استعماری، علیه انقلاب و علیه همهی ارزشهایی که آنها با آن بدند، اینقدر روی هنر سرمایهگذاری میکنند، به علت همین کارایی هنر است. شما بیرون بروید و شروع کنید به نقل کردن: بله، فلانجا بودیم، کسی اینطور شعری خواند، کسی اینگونه گفت، کسی اینطور نشسته بود؛ اصلاً ممکن نیست آنطوری که هست، انعکاس پیدا کند؛ آن شخص، فقط خبری میشنود. اما با زبان هنر میتوان همین جلسه را منعکس کرد؛ به طوری که اگر مثلاً عکاس هنرمندی از زوایای خوبی از این جلسه عکس بردارد یا فیلم تهیه کند، بعد کسی که آن عکس یا فیلم را نگاه میکند، اگر صاحبنظر و صاحبذوق و ریزبین باشد، چیزهایی را خواهد دید که ماها الان شاید متوجه آنها نباشیم؛ مثلاً اینجا چند لباس فلان رنگ وجود دارد و کدام رنگها پهلوی هم نشستهاند. ببینید، اینها استنتاجهایی است که ما که در اینجا نشستهایم، اصلاً از آن غافلیم؛ اما نگاه هنرمند آن را فوراً حس میکند و میفهمد.
برادران! اگر اینطور است، پس بدانید که ما این سلاح را آنچنان که باید، درست به دست نگرفتهایم. البته کشور و سرزمین ما، سرزمین هنر است؛ یعنی هنر جهانی از هزار سال پیش به این طرف، در مجموع مدیون سرزمین ماست، مدیون زبان فارسی است، مدیون هنرمندان ایرانی است؛ لیکن ما این سلاح را در اختیار نگرفتهایم. علت هم این است که عدهیی بودند، هنرمند هم بودند، صاحب جوهر هم بودند، اما نتوانستند خودشان را با انقلاب تطبیق بدهند؛ چون هنرمندی به معنای بقیهی خصال خوب که نیست. ای بسا هنرمندی که هنرش خیلی بالاست، اما آدم پست و حقیر و بد و فاسق و فاسد و خیانتکاری است. از این قبیل زیاد داشتیم، الان هم داریم و جلوی چشممان فراوان قرار دارند.
انقلاب آن وقتی میتواند خودش را در قالب هنر بیاورد، که هنرمندِ خودی داشته باشد و خودش هنرمند را پرورش بدهد. البته یک عده از جوانان دارند این کارها را میکنند؛ خیلی هم خوب است؛ شما هم در هرجا و به هر شکل هستید، این کار را بکنید. به برّایی این سلاح توجه کنید. به بهرهوری فراوان دشمن انقلاب از این سلاح توجه کنید. به اینکه مفاهیم انقلاب، خوب میتوانند در قالب هنرهای گوناگون واقع بشوند، توجه کنید و احساس نمایید که این یک ارزش است.
زمان نبیّاکرم(صلّیاللَّهعلیهوالهوسلّم) شاعر برجستهیی مثل «حسانبنثابت» در خدمت آن حضرت بود، بعد در خدمت امیرالمؤمنین بود؛ قدر او را میدانستند و از او کار میخواستند. خود امیرالمؤمنین یک هنرمند فوقالعاده است. خود پیامبر یک هنرمند فوق معمولی است. قرآن یک اثر هنری فوق بشری است؛ الهی است. اسلام از اول با هنر شروع شده است. اگر قرآن این زبان هنری را نداشت، شاید یک گوشهی کار میلنگید.
خدای متعال هیچ چیزی را بیمصلحت و حکمت که نمیآورد. حکمتی بود در این که این هنر قوی و کارآمد، مفاهیم الهی را اینطور به انسانها ارائه کند، تا الان که حدود هزاروچهارصد سال از زمان نزول قرآن گذشته، باز موجب خیزش انسانها شود. الان شما برای حرکت دادن یک جامعهی مسلمان، بهترین ابزارتان آیات قرآن است. این، چیز خیلی عجیبی است؛ کهنه نشده و کهنه نمیشود. با توجه به اینها، هرجا هستید، برای صیقل زدن به این سلاح و کامل کردن و در دست گرفتن آن تلاش کنید.1370/07/15
لینک ثابت
ما متأسفانه بعد از انقلاب، در باب ادبیات و هنر، دچار بلیهای هستیم. این مراحل چندینگانهی هنر را اگر ده پله فرض کنیم، پلهی اول و دوم و سوم و چهارم را خوب و سریع میپیمایند؛ اما به آن پلههای پنجم و ششم که رسیدند، ناگهان میبینید که ایستادند! ما توقفکردهی در پلههای وسط خیلی داریم؛ یعنی آن شور و جوش انقلابی، فقط همان چند پلهی اول را حرکت داد! آیا شور انقلابی تمام شده است؟ نه، آنجا مانع وجود دارد. مانع چیست؟ بدگمانی و تصور اینکه انسان دیگر به بیشتر از این احتیاج ندارد! البته یک احتمالش هم این است که کسانی خیال کنند نمیتوانند برسند. نه، الحمد للّه بچههای انقلابی ما همتشان خیلی بالاست؛ اما گاهی در بارهی خود در اشتباه هستند و خیال میکنند که حالا دیگر بس است؛ الحمد للّه شعر خواندیم و تحسین هم که شد و در رادیو هم که خوانده شد!1370/07/15
لینک ثابت
کارایی هنر در انعکاس مفاهیم اجتماعی و مفاهیم انقلاب
این منظرهیى که الآن در مقابل ما هست جمعى دور هم نشستهایم؛ در سنین مختلف، در سطوح علمى مختلف، در اوضاع اجتماعى مختلف، با نظرات و افکار مختلف این را چه کسى خواهد توانست براى کسى که در این جلسه نیست، آنچنان توصیف کند که گویى او در این جلسه هست؛ حتّى از بعضى کسانى که در این جلسه هم هستند، بهتر و دقیقتر و ریزتر حقایق را ببیند؛ در حالى که اینجا هم نبوده است؟ آیا اصلًا چنین چیزى ممکن است، یا نه؟ بله، ممکن است. به چه وسیله؟ به زبان هنر. زبان هنر یعنى چه؟ یعنى توصیف با عکس، با فیلم، با مجسمه، با شعر، با رمان.
اینکه شما مىبینید سیاستهاى استعمارى، علیه انقلاب و علیه همهى ارزشهایى که آنها با آن بدند، اینقدر روى هنر سرمایهگذارى مىکنند، به علت همین کارایى هنر است.
شما بیرون بروید و شروع کنید به نقل کردن: بله، فلانجا بودیم، کسى اینطور شعرى خواند، کسى اینگونه گفت، کسى اینطور نشسته بود؛ اصلًا ممکن نیست آنطورى که هست، انعکاس پیدا کند؛ آن شخص، فقط خبرى مىشنود. اما با زبان هنر مىتوان همین جلسه را منعکس کرد؛ به طورى که اگر مثلًا عکاس هنرمندى از زوایاى خوبى از این جلسه عکس بردارد یا فیلم تهیه کند، بعد کسى که آن عکس یا فیلم را نگاه مىکند، اگر صاحبنظر و صاحبذوق و ریزبین باشد، چیزهایى را خواهد دید که ماها الآن شاید متوجه آنها نباشیم؛ مثلًا اینجا چند لباس فلان رنگ وجود دارد و کدام رنگها پهلوى هم نشستهاند. ببینید، اینها استنتاجهایى است که ما که در اینجا نشستهایم، اصلًا از آن غافلیم؛ اما نگاه هنرمند آن را فوراً حس مىکند و مىفهمد.
برادران! اگر اینطور است، پس بدانید که ما این سلاح را آنچنان که باید، درست به دست نگرفتهایم. البته کشور و سرزمین ما، سرزمین هنر است؛ یعنى هنر جهانى از هزار سال پیش به این طرف، در مجموع مدیون سرزمین ماست، مدیون زبان فارسى است، مدیون هنرمندان ایرانى است؛ لیکن ما این سلاح را در اختیار نگرفتهایم. علت هم این است که عدهیى بودند، هنرمند هم بودند، صاحب جوهر هم بودند، اما نتوانستند خودشان را با انقلاب تطبیق بدهند؛ چون هنرمندى به معناى بقیهى خصال خوب که نیست. اىبسا هنرمندى که هنرش خیلى بالاست، اما آدم پست و حقیر و بد و فاسق و فاسد و خیانتکارى است. از این قبیل زیاد داشتیم، الآن هم داریم و جلوى چشممان فراوان قرار دارند.
انقلاب آن وقتى مىتواند خودش را در قالب هنر بیاورد، که هنرمندِ خودى داشته باشد و خودش هنرمند را پرورش بدهد. البته یک عده از جوانان دارند این کارها را مىکنند؛ خیلى هم خوب است؛ شما هم در هرجا و به هر شکل هستید، این کار را بکنید. به برّایى این سلاح توجه کنید. به بهرهورى فراوان دشمن انقلاب از این سلاح توجه کنید. به اینکه مفاهیم انقلاب، خوب مىتوانند در قالب هنرهاى گوناگون واقع بشوند، توجه کنید و احساس نمایید که این یک ارزش است.1370/07/15
لینک ثابت
اگر این فکر انقلابی که با هزار زبان، چه به شکل خطابه، چه به شکل درس، چه به شکل افکار فلسفی، چه به شکل نظرات فقهی، از سال ۱۳۴۱ در بیانات حضرت امام ارائه شده، در قالب هنر عرضه نشود، برای نسلهای آینده چیز بیگانهیی خواهد بود. هنر خصوصیتش این است.1370/07/15
لینک ثابت
اینکه شما میبینید سیاستهای استعماری، علیه انقلاب و علیه همهی ارزشهایی که آنها با آن بدند، اینقدر روی هنر سرمایهگذاری میکنند، به علت همین کارایی هنر است. شما بیرون بروید و شروع کنید به نقل کردن: بله، فلانجا بودیم، کسی اینطور شعری خواند، کسی اینگونه گفت، کسی اینطور نشسته بود؛ اصلاً ممکن نیست آنطوری که هست، انعکاس پیدا کند؛ آن شخص، فقط خبری میشنود. اما با زبان هنر میتوان همین جلسه را منعکس کرد؛ به طوری که اگر مثلاً عکاس هنرمندی از زوایای خوبی از این جلسه عکس بردارد یا فیلم تهیه کند، بعد کسی که آن عکس یا فیلم را نگاه میکند، اگر صاحبنظر و صاحبذوق و ریزبین باشد، چیزهایی را خواهد دید که ماها الان شاید متوجه آنها نباشیم؛ مثلاً اینجا چند لباس فلان رنگ وجود دارد و کدام رنگها پهلوی هم نشستهاند. ببینید، اینها استنتاجهایی است که ما که در اینجا نشستهایم، اصلاً از آن غافلیم؛ اما نگاه هنرمند آن را فوراً حس میکند و میفهمد.
برادران! اگر اینطور است، پس بدانید که ما این سلاح را آنچنان که باید، درست به دست نگرفتهایم. البته کشور و سرزمین ما، سرزمین هنر است؛ یعنی هنر جهانی از هزار سال پیش به این طرف، در مجموع مدیون سرزمین ماست، مدیون زبان فارسی است، مدیون هنرمندان ایرانی است؛ لیکن ما این سلاح را در اختیار نگرفتهایم. علت هم این است که عدهیی بودند، هنرمند هم بودند، صاحب جوهر هم بودند، اما نتوانستند خودشان را با انقلاب تطبیق بدهند؛ چون هنرمندی به معنای بقیهی خصال خوب که نیست. ای بسا هنرمندی که هنرش خیلی بالاست، اما آدم پست و حقیر و بد و فاسق و فاسد و خیانتکاری است. از این قبیل زیاد داشتیم، الان هم داریم و جلوی چشممان فراوان قرار دارند.1370/07/15
لینک ثابت
این منظرهیی که الان در مقابل ما هست -جمعی دور هم نشستهایم؛ در سنین مختلف، در سطوح علمی مختلف، در اوضاع اجتماعی مختلف، با نظرات و افکار مختلف- این را چه کسی خواهد توانست برای کسی که در این جلسه نیست، آنچنان توصیف کند که گویی او در این جلسه هست؛ حتّی از بعضی کسانی که در این جلسه هم هستند، بهتر و دقیقتر و ریزتر حقایق را ببیند؛ در حالی که اینجا هم نبوده است؟ آیا اصلاً چنین چیزی ممکن است، یا نه؟ بله، ممکن است. به چه وسیله؟ به زبان هنر. زبان هنر یعنی چه؟ یعنی توصیف با عکس، با فیلم، با مجسمه، با شعر، با رمان.1370/07/15
لینک ثابت
اگر این فکر انقلابی که با هزار زبان، چه به شکل خطابه، چه به شکل درس، چه به شکل افکار فلسفی، چه به شکل نظرات فقهی، از سال ۱۳۴۱ در بیانات حضرت امام ارائه شده، در قالب هنر عرضه نشود، برای نسلهای آینده چیز بیگانهیی خواهد بود. هنر خصوصیتش این است.1370/07/15
لینک ثابت
[اینکه]سیاستهای استعماری، علیه انقلاب و علیه همهی ارزشهایی که آنها با آن بدند، اینقدر روی هنر سرمایهگذاری میکنند، به علت… کارایی هنر است.1370/07/15
لینک ثابت
شما بیرون بروید و شروع کنید به نقل کردن: بله، فلانجا بودیم، کسی اینطور شعری خواند، کسی اینگونه گفت، کسی اینطور نشسته بود؛ اصلاً ممکن نیست آنطوری که هست، انعکاس پیدا کند؛ آن شخص، فقط خبری میشنود. اما با زبان هنر میتوان همین جلسه را منعکس کرد؛ به طوری که اگر مثلاً عکاس هنرمندی از زوایای خوبی از این جلسه عکس بردارد یا فیلم تهیه کند، بعد کسی که آن عکس یا فیلم را نگاه میکند، اگر صاحبنظر و صاحبذوق و ریزبین باشد، چیزهایی را خواهد دید که ماها الان شاید متوجه آنها نباشیم.1370/07/15
لینک ثابت
ما... سلاح[هنر] را آنچنان که باید، درست به دست نگرفتهایم. البته کشور و سرزمین ما، سرزمین هنر است؛ یعنی هنر جهانی از هزار سال پیش به این طرف، در مجموع مدیون سرزمین ماست، مدیون زبان فارسی است، مدیون هنرمندان ایرانی است؛ لیکن ما این سلاح را در اختیار نگرفتهایم. علت هم این است که عدهیی بودند، هنرمند هم بودند، صاحب جوهر هم بودند، اما نتوانستند خودشان را با انقلاب تطبیق بدهند؛ چون هنرمندی به معنای بقیهی خصال خوب که نیست. ای بسا هنرمندی که هنرش خیلی بالاست، اما آدم پست و حقیر و بد و فاسق و فاسد و خیانتکاری است. از این قبیل زیاد داشتیم، الان هم داریم و جلوی چشممان فراوان قرار دارند.
انقلاب آن وقتی میتواند خودش را در قالب هنر بیاورد، که هنرمندِ خودی داشته باشد و خودش هنرمند را پرورش بدهد. البته یک عده از جوانان دارند این کارها را میکنند؛ خیلی هم خوب است؛ شما هم در هرجا و به هر شکل هستید، این کار را بکنید. به برّایی این سلاح توجه کنید. به بهرهوری فراوان دشمن انقلاب از این سلاح توجه کنید. به اینکه مفاهیم انقلاب، خوب میتوانند در قالب هنرهای گوناگون واقع بشوند، توجه کنید و احساس نمایید که این یک ارزش است.1370/07/15
لینک ثابت
هرجا هستید، برای صیقل زدن به این سلاح[هنر] و کامل کردن و در دست گرفتن آن تلاش کنید.1370/07/15
لینک ثابت
قرآن یک اثر هنری فوق بشری است؛ الهی است. اسلام از اول با هنر شروع شده است. اگر قرآن این زبان هنری را نداشت، شاید یک گوشهی کار میلنگید. خدای متعال هیچ چیزی را بیمصلحت و حکمت که نمیآورد. حکمتی بود در این که این هنر قوی و کارآمد، مفاهیم الهی را اینطور به انسانها ارائه کند، تا الان که حدود هزاروچهارصد سال از زمان نزول قرآن گذشته، باز موجب خیزش انسانها شود.1370/07/15
لینک ثابت