حدیث ثقلین ،مورد اتقاق مذاهب اسلامی
در صدر فعالیتهای مرحوم آیةاللَّه بروجردی(رضواناللَّهتعالیعلیه)برای تقریب - آنطور که من شنیدم و تا حدودی اطلاع دارم - توجه به «حدیث ثقلین»(1) بود که بین مذاهب مختلف اسلامی مورد اتفاق است و متواتراً آن را نقل کردهاند. به همان شکلی که شیعه آن را نقل کرده، کتب برادران اهل سنت هم پُر است؛ اگرچه به شکل دیگری هم نقل کردهاند. بههرحال، مسألهی اهلبیت و نظیر آن را که مورد قبول همهی مسلمین است و همهی مسلمین به آنان ارادت دارند و آنان را دوست میدارند و هر کدام به نحوی به آنان عقیدهی دینی دارند، محور قرار بدهند. در خود اسلام میشود مواردی را از متون اسلامی پیدا کرد که پایههای تقریب باشد.1370/07/01
1 )
عيونأخبارالرضا(ع) ، شیخ صدوق ج 2 ص 62
كمالالدين ، شیخ صدوق ج 1 ص 234
الأماليللطوسی ، شیخ طوسی ص 545
بحارالأنوار ، علامه مجلسی ج 23 ص 133
إنی تارك فيكم الثقلين كتاب الله و عترتی و لن يفترقا حتى يردا علی الحوض
ترجمه:
یعنی :«به درستى كه من دو چيز وزين و گرانبها را در میان شما بر جاى مىگذارم: تا زمانی كه به اين دو تمسّك جستيد هرگز گمراه نخواهيد شد، كتاب خدا و خاندانم، زيرا اين دو هرگز از هم جدا نخواهند شد تا اينكه در كنار حوض كوثر بر من وارد شوند.
لینک ثابت
امروز «تقریب» یک هدف فوری، یک غرض الهی و یک فکر حیاتی است و باید دنبال بشود. این خلأ زمان است - بیش از همهی زمانهای دیگر - ما باید آن را پُر کنیم. خوشا به حال انسانهایی که بتوانند خلأ زمان خودشان را پُر کنند؛ خواستِ لحظه را بفهمند و آن را برآورده نمایند. بعضی کارها اگر در لحظهی خاصی انجام بگیرد، مفید است؛ اگر در آن لحظه انجام نگیرد، ای بسا آن فایده را نخواهد داشت.
امروز دنیای اسلام نیازمند این تقریب است. در این تقریب - همانطور که مکرر گفته شده - غرض این است که فرقههای اسلامی، در مقام فکر و اعتقاد به یکدیگر نزدیک بشوند.1370/07/01
لینک ثابت
توجه آیتالله بروجردی(ره) به حدیث ثقلین در تقریب مذاهب مختلف اسلامی
در صدر فعالیتهای مرحوم آیتاللّه بروجردی (رضوان الله تعالی علیه) برای تقریب - آنطور که من شنیدم و تا حدودی اطلاع دارم - توجه به «حدیث ثقلین» بود که بین مذاهب مختلف اسلامی مورد اتفاق است و متواتراً آن را نقل کردهاند. به همان شکلی که شیعه آن را نقل کرده، کتب برادران اهل سنت هم پُر است؛ اگرچه به شکل دیگری هم نقل کردهاند. بههرحال، مسألهی اهل بیت و نظیر آن را که مورد قبول همهی مسلمین است و همهی مسلمین به آنان ارادت دارند و آنان را دوست میدارند و هرکدام به نحوی به آنان عقیدهی دینی دارند، محور قرار بدهند. در خود اسلام میشود مواردی را از متون اسلامی پیدا کرد که پایههای تقریب باشد.
در صدر فعالیتهای مرحوم آیتاللّه بروجردی (رضوان الله تعالی علیه) برای تقریب - آنطور که من شنیدم و تا حدودی اطلاع دارم - توجه به «حدیث ثقلین» بود که بین مذاهب مختلف اسلامی مورد اتفاق است و متواتراً آن را نقل کردهاند. به همان شکلی که شیعه آن را نقل کرده، کتب برادران اهل سنت هم پُر است؛ اگرچه به شکل دیگری هم نقل کردهاند. بههرحال، مسألهی اهل بیت و نظیر آن را که مورد قبول همهی مسلمین است و همهی مسلمین به آنان ارادت دارند و آنان را دوست میدارند و هرکدام به نحوی به آنان عقیدهی دینی دارند، محور قرار بدهند. در خود اسلام میشود مواردی را از متون اسلامی پیدا کرد که پایههای تقریب باشد.1370/07/01
لینک ثابت
مسلمان, اختلافافکنی, اختلافات درونی, اختلافات مذهبی
بسیاری از تواناییهای باارزش علمی و فكری مسلمین در طول تاریخ، صرف تعارض با یكدیگر شده است.1370/07/01
لینک ثابت
یكی از كارهایی كه باید انجام بگیرد، تلاش برای جلوگیری از نشر آثار تفرقهانگیز چه در محیط شیعی و چه در محیط سنی است.1370/07/01
لینک ثابت
حقاً وضع مسلمین از لحاظ تضادها و اختلافات مذهبی، تأسفانگیز است. بسیاری از تواناییهای باارزش علمی و فکری مسلمین در طول تاریخ، صرف تعارض با یکدیگر شدهاست. اشتباه نشود؛ اگر کسی برای اثبات مذهب خود تلاش علمی بکند، من آن را رد نمیکنم. هم شیعه، هم سنی، هم هر مؤمن به نحلهیی، به عقیدهیی و به طریقهیی، حق دارد طریقهی خودش را اثبات کند. این، چیز دیگری است؛ ما آن را رد نمیکنیم. آنچه که ما رد میکنیم، تلاش برای معارضه، کوبیدن، اهانت کردن و نفی موجودیت طرف مقابل است؛ این غلط است.
در بحث علمی، طبیعی است که هر کس عقیدهیی دارد. اثبات آن عقیده، به معنای نفی و رد عقاید دیگری، و استدلال بر عقیدهی خود است. همهی اینها مفهوم، قابل درک و قابل تحمل است. همین بحثها هم همیشه دامنهی تفکر را گسترش میدهد، تعمیق میکند و پیشمیبرد؛ مانعی ندارد؛ لیکن آنجایی که دو گروه، هر دو منتسب به اسلام، و هر دو معتقد به مبانی اساسی واحد، در مقابل هم صفآرایی میکنند، تا یکدیگر را محو کنند، یا ضربه بزنند، یا جریحهدار کنند، این فاجعه است؛ ما از این کار بایستی جلوگیری کنیم.
تا آنجایی که من در تاریخ یادم میآید، درگیریها و تعارضات و جنگهای مذهبی بین مسلمین، به وسیلهی قدرتمندان هدایتشده است. از زمان بنی عباس و آن جنگهایی که بین مکاتب کلامىِ تازهتأسیسشدهی آن روزگار اتفاق افتاد و آن کشتارهای متقابل - گاهی این خلیفه بود، طرفدار این فکر بود؛ گاهی خلیفهی دیگر بود، طرفدار فکر دیگری بود - تا زمانهای بعد، همواره دستهایی طرفداران عقاید مختلف اسلامی را به جان هم انداختند. اگر این دستها نبوده، آنها با هم سالها در صلح و آرامش زندگی کردند و هیچ مشکلی نداشتند. نمونهاش همین کشورهای اسلامی است که در آن، فِرق مختلف اسلامی با هم مشغول زندگی هستند؛ یک نمونهاش ایران، یک نمونهاش عراق، یک نمونهاش کشورهای دیگر است. چه موقع خود مردم و معتقدان به اسلام در مقابل هم صفآرایی داشتند؟ چه زمانی با هم جنگیدند؟ بههرحال ما باید گذشته را در حفاظ فراموشی بگذاریم و آن را کأنلمیکن فرض کنیم.
در زمان حال، برای این که مسلمین با هم متحد و متفق نباشند و علیه هم کار کنند، تلاشهای مضاعفی انجام میگیرد. این تلاشها بخصوص در وقتی تشدید پیداکرده، که نیاز مسلمین به وحدت، بیش از همیشه است. به تصور خیلی نزدیک به واقعیت، انگیزهی تلاشهای دشمنان این است که از تحقق آرزوی سیادت و حاکمیت اسلام - که امروز به مراحل عملی نزدیک میشود - جلوگیری کنند. طبیعی است که اگر اسلام بخواهد حاکمیت پیدا کند و مسلمین در دنیای اسلام بخواهند به اسلام تمسک کنند، با این اختلافات امکانپذیر نیست. فاجعهآمیزترین مانع در راه حاکمیت و سیادت اسلام این است که مسلمین را در درون جوامع اسلامی - چه در یک کشور، چه در کشورهای متعدد اسلامی؛ فرقی نمیکند - به جان هم بیندازند.
اگر امروز مطبوعات یک کشور شروع به حمله به یک مذهب از مذاهب اسلامی کنند، و مطبوعات کشور دیگر نیز متقابلاً به مذهب آنها حمله نمایند - یعنی همین دعواهای سیاسی را در قلمرو فکر مذهبی و دینی وارد کردن، و با پشتوانهی فکر و تعصب دینی، گروهها را به جان هم انداختن - این بزرگترین مانع است برای اینکه مسلمین، به فکر سیادت اسلام جامهی عمل بپوشانند و بتوانند آن را تحقق ببخشند.
پس، امروز «تقریب» یک هدف فوری، یک غرض الهی و یک فکر حیاتی است و باید دنبال بشود. این خلأ زمان است - بیش از همهی زمانهای دیگر - ما باید آن را پُر کنیم. خوشا به حال انسانهایی که بتوانند خلأ زمان خودشان را پُر کنند؛ خواستِ لحظه را بفهمند و آن را برآورده نمایند. بعضی کارها اگر در لحظهی خاصی انجام بگیرد، مفید است؛ اگر در آن لحظه انجام نگیرد، ای بسا آن فایده را نخواهد داشت.
امروز دنیای اسلام نیازمند این تقریب است. در این تقریب - همانطور که مکرر گفته شده - غرض این است که فرقههای اسلامی، در مقام فکر و اعتقاد به یکدیگر نزدیک بشوند. ای بسا برخی از تصورات فِرق نسبت به یکدیگر، با مباحثه و مذاکره، به استنتاج خوبی منتهی بشود. شاید بعضی از سوءتفاهمها برطرف، و بعضی از عقاید تعدیل، و بعضی از افکار به طور واقعی به هم نزدیک بشود. البته اگر این بشود، بسیار بهتر از هر شکل دیگر است؛ حداقل این است که بر روی مشترکات تأکید بشود. این گفتگوها و مذاکرات، کمترین فایدهاش این خواهد بود. بنابراین، باید از طرح مسائل تفرقهانگیز خودداری بشود.
در مرحلهی فقهی نیز تبادل نظر بین مذاهب مختلف، در بسیاری از ابواب فقهی، به فتاوی نزدیک، بلکه واحدی منتهی خواهد شد. بعضی از فِرق اسلامی، در برخی از ابواب فقهی، تحقیقات و پیشرفتهای قابل ملاحظهیی دارند؛ دیگران میتوانند از آنها استفاده کنند. گاهی ممکن است در برخی از احکام و استنباطات اسلامی از کتاب و سنت، نوآوریهایی در اختیار بعضی از فِرق اسلامی باشد؛ دیگران از آن استفاده خواهند کرد و به فتاوی نزدیک به هم یا مشترکی خواهند رسید. ما میبینیم گاهی فتوایی را از مذهبی نقل میکنند، در حالی که آن فتوا، فتوایی غریب در آن مذهب است. ممکن است اهل آن مذهب، از آن فتوا تحاشی بکنند، یا اصراری به آن نداشته باشند. چرا ما نگردیم تا فتاوی مشترک را پیدا کنیم؟
در نهایت و شاید مهمتر از همهی نتایج تقریب، تقریب عملی است؛ یعنی همکاری مسلمین با یکدیگر، منهای احساس جدایی عقیدتی فرقهیی. اگر دشمنان بگذارند، و اگر ما عاقل باشیم، این امر بسیار ممکن و سهلالتناولی است.
ما در میان خودمان و در جوامع دیگر، بخصوص بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، مکرر این را دیدهایم که برادران شیعه و سنی کنار هم مینشینند و در مسائل عملی و سیاسی و مسائل مربوط به سرنوشت اسلام، طوری با هم تبادل نظر میکنند که اصلاً به یادشان نیست که این مذهبش چیست و آن مذهبش چیست. ما همواره این احساس را در خودمان مشاهده کردهایم و در بسیاری از معاشرانمان از اصحاب مذاهب مختلف، این را دیدهایم.
پس، این سه مرحله است: هم در مرحلهی اعتقاد، هم در مرحلهی احکام فقهی، و هم در مرحلهی همکاری عملی. آنچه که اینها را تضمین میکند، این است که اولاً به توطئهی دشمن هوشمندانه نگاه کنند؛ ثانیاً به آن مواردی از اسلام که این تقریب را تضمین میکند، بیشتر فکر کنند.1370/07/01
لینک ثابت
اگر امروز مطبوعات یک کشور شروع به حمله به یک مذهب از مذاهب اسلامی کنند، و مطبوعات کشور دیگر نیز متقابلاً به مذهب آنها حمله نمایند این بزرگترین مانع است برای اینکه مسلمین، به فکر سیادت اسلام جامهی عمل بپوشانند و بتوانند آن را تحقق ببخشند.1370/07/01
لینک ثابت
اگر امروز مطبوعات یک کشور شروع به حمله به یک مذهب از مذاهب اسلامی کنند، و مطبوعات کشور دیگر نیز متقابلاً به مذهب آنها حمله نمایند - یعنی همین دعواهای سیاسی را در قلمرو فکر مذهبی و دینی وارد کردن، و با پشتوانهی فکر و تعصب دینی، گروهها را به جان هم انداختن - این بزرگترین مانع است برای اینکه مسلمین، به فکر سیادت اسلام جامهی عمل بپوشانند و بتوانند آن را تحقق ببخشند.1370/07/01
لینک ثابت
اگر امروز مطبوعات یک کشور شروع به حمله به یک مذهب از مذاهب اسلامی کنند، و مطبوعات کشور دیگر نیز متقابلاً به مذهب آنها حمله نمایند این بزرگترین مانع است برای اینکه مسلمین، به فکر سیادت اسلام جامهی عمل بپوشانند و بتوانند آن را تحقق ببخشند.1370/07/01
لینک ثابت
مسألهی اهلبیت مورد قبول همهی مسلمین است. 1370/07/01
لینک ثابت
همهی مسلمین به اهلبیت ارادت دارند و هر کدام به نحوی به آنان عقیدهی دینی دارند.1370/07/01
لینک ثابت
حقاً وضع مسلمین از لحاظ تضادها و اختلافات مذهبی، تأسفانگیز است. بسیاری از تواناییهای باارزش علمی و فکری مسلمین در طول تاریخ، صرف تعارض با یکدیگر شدهاست. اشتباه نشود؛ اگر کسی برای اثبات مذهب خود تلاش علمی بکند، من آن را رد نمیکنم. هم شیعه، هم سنی، هم هر مؤمن به نحلهیی، به عقیدهیی و به طریقهیی، حق دارد طریقهی خودش را اثبات کند. این، چیز دیگری است؛ ما آن را رد نمیکنیم. آنچه که ما رد میکنیم، تلاش برای معارضه، کوبیدن، اهانت کردن و نفی موجودیت طرف مقابل است؛ این غلط است.
در بحث علمی، طبیعی است که هر کس عقیدهیی دارد. اثبات آن عقیده، به معنای نفی و رد عقاید دیگری، و استدلال بر عقیدهی خود است. همهی اینها مفهوم، قابل درک و قابل تحمل است. همین بحثها هم همیشه دامنهی تفکر را گسترش میدهد، تعمیق میکند و پیشمیبرد؛ مانعی ندارد؛ لیکن آنجایی که دو گروه، هر دو منتسب به اسلام، و هر دو معتقد به مبانی اساسی واحد، در مقابل هم صفآرایی میکنند، تا یکدیگر را محو کنند، یا ضربه بزنند، یا جریحهدار کنند، این فاجعه است؛ ما از این کار بایستی جلوگیری کنیم.
تا آنجایی که من در تاریخ یادم میآید، درگیریها و تعارضات و جنگهای مذهبی بین مسلمین، به وسیلهی قدرتمندان هدایتشده است. از زمان بنی عباس و آن جنگهایی که بین مکاتب کلامىِ تازهتأسیسشدهی آن روزگار اتفاق افتاد و آن کشتارهای متقابل - گاهی این خلیفه بود، طرفدار این فکر بود؛ گاهی خلیفهی دیگر بود، طرفدار فکر دیگری بود - تا زمانهای بعد، همواره دستهایی طرفداران عقاید مختلف اسلامی را به جان هم انداختند. اگر این دستها نبوده، آنها با هم سالها در صلح و آرامش زندگی کردند و هیچ مشکلی نداشتند. نمونهاش همین کشورهای اسلامی است که در آن، فِرق مختلف اسلامی با هم مشغول زندگی هستند؛ یک نمونهاش ایران، یک نمونهاش عراق، یک نمونهاش کشورهای دیگر است. چه موقع خود مردم و معتقدان به اسلام در مقابل هم صفآرایی داشتند؟ چه زمانی با هم جنگیدند؟ 1370/07/01
لینک ثابت
در زمان حال، برای این که مسلمین با هم متحد و متفق نباشند و علیه هم کار کنند، تلاشهای مضاعفی انجام میگیرد. این تلاشها بخصوص در وقتی تشدید پیداکرده، که نیاز مسلمین به وحدت، بیش از همیشه است. به تصور خیلی نزدیک به واقعیت، انگیزهی تلاشهای دشمنان این است که از تحقق آرزوی سیادت و حاکمیت اسلام - که امروز به مراحل عملی نزدیک میشود - جلوگیری کنند. طبیعی است که اگر اسلام بخواهد حاکمیت پیدا کند و مسلمین در دنیای اسلام بخواهند به اسلام تمسک کنند، با این اختلافات امکانپذیر نیست. فاجعهآمیزترین مانع در راه حاکمیت و سیادت اسلام این است که مسلمین را در درون جوامع اسلامی - چه در یک کشور، چه در کشورهای متعدد اسلامی؛ فرقی نمیکند - به جان هم بیندازند.
اگر امروز مطبوعات یک کشور شروع به حمله به یک مذهب از مذاهب اسلامی کنند، و مطبوعات کشور دیگر نیز متقابلاً به مذهب آنها حمله نمایند - یعنی همین دعواهای سیاسی را در قلمرو فکر مذهبی و دینی وارد کردن، و با پشتوانهی فکر و تعصب دینی، گروهها را به جان هم انداختن - این بزرگترین مانع است برای اینکه مسلمین، به فکر سیادت اسلام جامهی عمل بپوشانند و بتوانند آن را تحقق ببخشند. پس، امروز «تقریب» یک هدف فوری، یک غرض الهی و یک فکر حیاتی است و باید دنبال بشود. این خلأ زمان است - بیش از همهی زمانهای دیگر - ما باید آن را پُر کنیم.1370/07/01
لینک ثابت
امروز «تقریب» یک هدف فوری، یک غرض الهی و یک فکر حیاتی است و باید دنبال بشود این خلأ زمان است - بیش از همهی زمانهای دیگر - ما باید آن را پُر کنیم.... امروز دنیای اسلام نیازمند این تقریب است. در این تقریب... غرض این است که فرقههای اسلامی، در مقام فکر و اعتقاد به یکدیگر نزدیک بشوند. ای بسا برخی از تصورات فِرق نسبت به یکدیگر، با مباحثه و مذاکره، به استنتاج خوبی منتهی بشود. شاید بعضی از سوءتفاهمها برطرف، و بعضی از عقاید تعدیل، و بعضی از افکار به طور واقعی به هم نزدیک بشود. البته اگر این بشود، بسیار بهتر از هر شکل دیگر است؛ حداقل این است که بر روی مشترکات تأکید بشود. این گفتگوها و مذاکرات، کمترین فایدهاش این خواهد بود. بنابراین، باید از طرح مسائل تفرقهانگیز خودداری بشود.
در مرحلهی فقهی نیز تبادل نظر بین مذاهب مختلف، در بسیاری از ابواب فقهی، به فتاوی نزدیک، بلکه واحدی منتهی خواهد شد. بعضی از فِرق اسلامی، در برخی از ابواب فقهی، تحقیقات و پیشرفتهای قابل ملاحظهیی دارند؛ دیگران میتوانند از آنها استفاده کنند. گاهی ممکن است در برخی از احکام و استنباطات اسلامی از کتاب و سنت، نوآوریهایی در اختیار بعضی از فِرق اسلامی باشد؛ دیگران از آن استفاده خواهند کرد و به فتاوی نزدیک به هم یا مشترکی خواهند رسید. ما میبینیم گاهی فتوایی را از مذهبی نقل میکنند، در حالی که آن فتوا، فتوایی غریب در آن مذهب است. ممکن است اهل آن مذهب، از آن فتوا تحاشی بکنند، یا اصراری به آن نداشته باشند. چرا ما نگردیم تا فتاوی مشترک را پیدا کنیم؟
در نهایت و شاید مهمتر از همهی نتایج تقریب، تقریب عملی است؛ یعنی همکاری مسلمین با یکدیگر، منهای احساس جدایی عقیدتی فرقهیی. اگر دشمنان بگذارند، و اگر ما عاقل باشیم، این امر بسیار ممکن و سهلالتناولی است. ما در میان خودمان و در جوامع دیگر، بخصوص بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، مکرر این را دیدهایم که برادران شیعه و سنی کنار هم مینشینند و در مسائل عملی و سیاسی و مسائل مربوط به سرنوشت اسلام، طوری با هم تبادل نظر میکنند که اصلاً به یادشان نیست که این مذهبش چیست و آن مذهبش چیست. ما همواره این احساس را در خودمان مشاهده کردهایم و در بسیاری از معاشرانمان از اصحاب مذاهب مختلف، این را دیدهایم.1370/07/01
لینک ثابت
[تقریب عملی یعنی]همکاری مسلمین با یکدیگر، منهای احساس جدایی عقیدتی فرقهیی. اگر دشمنان بگذارند، و اگر ما عاقل باشیم، این امر بسیار ممکن و سهلالتناولی است. ما در میان خودمان و در جوامع دیگر، بخصوص بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، مکرر این را دیدهایم که برادران شیعه و سنی کنار هم مینشینند و در مسائل عملی و سیاسی و مسائل مربوط به سرنوشت اسلام، طوری با هم تبادل نظر میکنند که اصلاً به یادشان نیست که این مذهبش چیست و آن مذهبش چیست. ما همواره این احساس را در خودمان مشاهده کردهایم و در بسیاری از معاشرانمان از اصحاب مذاهب مختلف، این را دیدهایم.1370/07/01
لینک ثابت
[تقریب] سه مرحله است: هم در مرحلهی اعتقاد، هم در مرحلهی احکام فقهی، و هم در مرحلهی همکاری عملی. آنچه که اینها را تضمین میکند، این است که اولاً به توطئهی دشمن هوشمندانه نگاه کنند؛ ثانیاً به آن مواردی از اسلام که این تقریب را تضمین میکند، بیشتر فکر کنند. در صدر فعالیتهای مرحوم آیةاللَّه بروجردی (رضواناللَّهتعالی علیه) برای تقریب - آنطور که من شنیدم و تا حدودی اطلاع دارم - توجه به «حدیث ثقلین» بود که بین مذاهب مختلف اسلامی مورد اتفاق است و متواتراً آن را نقل کردهاند. به همان شکلی که شیعه آن را نقل کرده، کتب برادران اهل سنت هم پُر است؛ اگرچه به شکل دیگری هم نقل کردهاند. بههرحال، مسألهی اهلبیت و نظیر آن را که مورد قبول همهی مسلمین است و همهی مسلمین به آنان ارادت دارند و آنان را دوست میدارند و هر کدام به نحوی به آنان عقیدهی دینی دارند، محور قرار بدهند. در خود اسلام میشود مواردی را از متون اسلامی پیدا کرد که پایههای تقریب باشد.1370/07/01
لینک ثابت