در اوقاتی که امام در تهران بودند چون میدانید دیگر امام بعد از ۱۵ خرداد بازداشت شدند و پس از بازداشت، بعد از اینکه دو سه ماهی در زندان بودند، ایشان را آوردند در یک منزلی بازداشت کردند که در آن منزل محصور بودند با همهی خانوادهشان تقریباً؛ یعنی هر تعدادی از خانوادهشان که با ایشان بودند در آن منزل محصور بودند. حاج آقا مصطفی هم در خدمت امام بود و من یک خاطرهی خیلی لذتبخشی دارم از سال ۴۲، حدود اسفند ۴۲، یا شاید هم اوائل ۴۳ بود که من از زندان آزاد شده بودم -در تهران در قزل قلعه زندان بودم- آزاد شدم و خیلی مشتاق بودم که بروم امام را زیارت کنم. آمدم با زحمت منزل امام را که در یکی از این محلات شمران بود -نمیدانم- چیذر بود، کجا بود، الان درست یادم نیست، پیدا کردم و آمدم آنجا دیدم بله پاسبانها آنجا هستند و نمیگذارند آدم برود خدمت امام. گفتم به پاسبانها، خیلی ساده گفتم من زندان بودم، از زندان آزاد شدم، امام را مدتهاست ندیدم و شاگرد ایشانم، به ایشان ارادتمندم و میخواهم بروم ببینم و اصرار کردم که بروم خدمت امام. یکیشان مخالفت کرد، یکیشان موافقت کرد، بالاخره با یک مناظری وادارشان کردیم که موافقت کنند. گفتند پس ۱۰ دقیقه، گفتم باشد. با عجله دویدم یک زمینِ افتادهای بود طرف بیت امام و درِ منزل ایشان را زدم یک وقت دیدم حاج آقا مصطفی در را باز کرد که خیلی برای من جالب بود دیدن حاج آقا مصطفی در آنجا که مدتی بود ایشان را هم ندیده بودم و ایشان من را برد خدمت امام و دقایقی خدمت امام بودم و آمدیم بیرون.1362/07/20
لینک ثابت