ابتکارات جمهوری اسلامی گاهی اوقات میخوانیم و یا میشنویم که بعضی از سفرا و کارمندان سفارتخانهها یا دستگاههای خارجی در کشورهای دیگر، تلاشهایی میکنند که انسان فکر میکند واقعاً چه اجر و چه مزد مادّییی میتواند در مقابل اینگونه تلاشها باشد! حالا احساس ناسیونالیسم است یا احساس هرچه هست، من نمیدانم. شما برای اینگونه کار کردن، ایمان و اخلاصتان را دارید؛ همانطور باید کار کنید. یک سفیر و یک مأمور، در هر رتبهیی که هست - چه سفیرکبیر؛ یعنی آن بالاترین شخصیت نمایندگی، چه بقیهی کسانی که آنها هم هر کدام به نوبهی خود سفرایی هستند؛ نفر دوم، نفر سوم، کارمندان جزء - بایستی با این احساس کار بکند؛ پُرتلاش و پُرتوان و پیگیر.
این نظرات شما، وزارت امور خارجه را به جستجوی راههای جدید و کارهای ابتکاری میکشاند. این نکته مربوط به وزارت امور خارجه است. البته در سالهای پیش هم روی مسألهی ابتکار تکیه کردم. ما در زمینهی مسائل جهانی، جای خالی برای ابتکار سیاسی جمهوری اسلامی را زیاد مشاهده میکنیم. خیلی جاها هست که به دلایلی سیاستهای جهانی به آن نمیرسند - نه اینکه ناتوان هستند؛ بعضیهایشان خیلی هم توانا هستند - دلایلی وجود دارد که نمیرسند. مثلاً در یکجا، یک اقدام و یک ابتکار، با منافع ابرقدرتها ستیزه دارد. معمولاً چنین کاری را یک کشور جهان سومی یا یک کشور اروپایی، به هر ملاحظهیی انجام نمیدهد؛ ولی ما میتوانیم اقدام بکنیم راههای بازی وجود دارد و اگر کشوری اقدام کرد، تجاوب و پاسخگویی به آن امکانپذیر است.1370/04/18
نظام سلطه, افکار عمومی امروز الگوی زندگی سیاسی و اقتصادی و منش کلی انقلابی ما همان چیزی است که از امام دانستهایم و شنیدهایم و همان منش و افکار و رفتار امام - که درست هم بود، منطبق بر حق هم بود، با همهی جان و دل هم ملت ایران و مسؤولان دنبال آن راه بودند و بعد از آن هم هستند - راه حق است و یک لحظه نباید از راه حق جدا شد. واقعیت این است؛ منتها دشمن دستبردار نیست. او سعی میکند برای افکار عمومی دنیا - که این افکار عمومی عالم، متضمن افکار و احساسات و استفهامات ملتهای مسلمان و ملتهای جهان سوم، که مخاطب انقلاب اسلامی بودند، نیز هست - اثبات کند که ایران خودش آن دوران را تخطئه میکند؛ شما از چه کشوری میخواهید تقلید کنید؟! میخواهد برای مردم فلان کشور اسلامی و یا حتی غیر اسلامی ثابت کند که ایران از مواضع قبلی خود عدول کرده است. ما دیدیم که کشورهای غیر اسلامی، در حرکات عظیم خودشان، راه ایران را به عنوان شعار مشخص کردند، تابلو زدند و گفتند راه ما همان راهی است که ایران رفته است؛ یعنی راه مقابلهی با استکبار امریکایی و غول خونخوار قدرت سلطهی جهانی. میخواهد به مردم دنیا بگوید که شما دنبال آن راه رفتید و جاذبهی آن شما را به حرکت درآورد و به شما امید بخشید؛ اما حالا خود متولیان و کارکنان و رهروان آن راه، آن را تخطئه میکنند؛ شما چه میگویید؟! میخواهد این را در دنیا جا بیندازد.1370/04/18
متخلق شدن انسانها به اخلاق الهی ، هدف حکومت اسلامی [درباره کسانی که در خارج کشور زندگی میکنند در ظواهر زندگی، یک مقدار رعایت امساک لازم است] بودن اصلاً بشر که در دنیا کار و جهاد و تلاش میکند و میخواهد حاکمیت خدا را در زمین به وجود بیاورد، برای چیست؟ برای این است که انسانها نورانیت پیدا کنند. اصلاً فایدهی اساسی و هدف اصلی این است که انسانها متخلق به اخلاقاللَّه بشوند. تخلق به اخلاقاللَّه، مقدمه برای یک کار دیگر نیست؛ کارهای دیگر، مقدمه برای تخلق به اخلاقاللَّه است. عدل، مقدمهی تخلق به اخلاقاللَّه و نورانی شدن انسانهاست. حکومت اسلامی و حاکمیت پیامبران، برای همین است؛ «انّما بعثت لاتمّم مکارم الاخلاق»(1).1370/04/18
سنن كبری،بیهقی ج10 ص 192
تفسیر مجمع البیان ، فضل بن حسن طبرسى ج 10 ص 86
مكارم الاخلاق ، رضى الدين حسن بن فضل طبرسى ص 8
بحارالانوار،علامه مجلسی ج 67 ص 372
كنزالعمال ،متقی هندی ج 11 ص 420 ح 31969
« انما بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ ترجمه: از پيامبر (ص) نقل شده است: همانا من فقط مبعوث شدم تا خصلت هاى پسنديده اخلاقى را كامل كنم.»
تجملگرایی من نمیخواهم از برادرانی که در کشورهای دیگر زندگی میکنند، توقع زهد و پارسایی مطلق بکنم؛ لیکن میخواهم اجمالا عرض بکنم که در ظواهر زندگی، یک مقدار رعایت امساک لازم است. اگر کسی درآمد هم دارد، امکان استفاده هم دارد، جلوی بعضی از استفادهها را با میل خود و به ابتکار و با ارادهی شخصی بگیرد. این، خیلی فایده دارد. هم برای وضع کلی انقلاب فایدهی عمومی دارد، و هم فایدهی شخصی دارد؛ یعنی به شما نورانیت میدهد. این کار، با کار بندهیی که امکان فلان استفاده برایم نیست، فرق میکند. من اجر ندارم؛ اما شما که میتوانید، اگر از فلان کار تجملاتی، از فلان خرج زیادی، از فلان استفادهی اضافه بر سازمان - که ممکن است انسان برایش یک راه مشروع هم فکر کند و بگوید که مثلا اینگونه استفاده میکنم؛ طوری هم نمیشود - امساک کردید، فضیلت و فایدهی آن و تأثیرش بر نفس خود شما خیلی بالاست. ما برای همین هستیم. اصلاً بشر که در دنیا کار و جهاد و تلاش میکند و میخواهد حاکمیت خدا را در زمین به وجود بیاورد، برای چیست؟ برای این است که انسانها نورانیت پیدا کنند. اصلاً فایدهی اساسی و هدف اصلی این است که انسانها متخلق به اخلاقاللَّه بشوند. تخلق به اخلاقاللَّه، مقدمه برای یک کار دیگر نیست؛ کارهای دیگر، مقدمه برای تخلق به اخلاقاللَّه است. عدل، مقدمهی تخلق به اخلاقاللَّه و نورانی شدن انسانهاست. حکومت اسلامی و حاکمیت پیامبران، برای همین است؛ «انّما بعثت لاتمّم مکارم الاخلاق». پس، در برخورد و عمل شخصی، این تأثیر میگذارد. از اینجا مصلحت را شروع کنید، تا همهگونه ارتباطات و موضعگیریها و تلاشهای شما موفق باشد.1370/04/18
عزت, حکمت, مصلحت, وزارت امور خارجه, روابط بین المللی, عزت حکمت مصلحت عزت و حکمت و مصلحت ، یک مثلث الزامی برای چارچوب ارتباطات بین المللی ماست.1370/04/18
وزارت امور خارجه, عزت ملی, ناسیونالیسم ما نمیخواهیم عزتمان را با تکیه بر نژاد و ناسیونالیسم و حرفهایی که متأسفانه همهی دنیا با تکیه به آنها دور خودشان یک حصار میکشند، ثابت کنیم.1370/04/18
استکبار, وزارت امور خارجه, استکبارستیزی, روابط بین المللی ما هر قدرتی که میخواهد ابرقدرتی و تکبر و استکبار و فخرفروشی را در روابط خود با ملتهای دیگر وارد بکند، رد میکنیم.1370/04/18
عزت حکمت مصلحت امروز دیپلماسی ما از جهاتی، حتّی از دیپلماسی در دوران جنگ که خیلی پیچیده و سخت بود سختتر، ظریفتر و ابتکارطلبتر است. اگر بخواهیم اصول سیاست خارجی را که بر پایهی عزت و حکمت و مصلحت استوار است، بر اوضاع و شرایط پیچیدهی امروز دنیا و وضع خاص خودمان تطبیق کنیم، بلاشک فراست، ابتکار عمل، پُرکاری، دقت و پایبندی شدید به اصول و آرمانها، جزو وظایف عمومی دستگاه دیپلماسی ماست. چرا امروز مسألهی دیپلماسی ما سخت و پیچیده است؟ برای اینکه از بعد از رحلت حضرت امام (ره)، سیاست زیرکانهی پیچیدهیی در دنیای مربوط به ما به وجود آمد. نمیخواهم بگویم که همهی دنیا وقتشان صرف این کار میشود؛ نه، در آن بخش سیاستگذاری و فعالیت دنیایی مربوط به ما، ایدهی خیلی زیرکانه و البته خباثتآلودی پیدا شد که تقریباً از آن روزهای اول شروع کردند؛ از صحنههای گوناگون هم این سیاست را تعقیب کردند؛ هنوز هم تعقیب میکنند و آن، این است که تصمیم گرفتند در اعمال و رفتار و گفتار و منش جمهوری اسلامی چیزی پیدا کنند و یا چیزی به آن نسبت بدهند که در آن، تخطئهی دوران امام باشد. این، چیز خیلی مهمی است. کاری کنند که دوران ده، یازدهسالهی نورانی حیات و حضور مبارک امام (ره) که ملتهای دنیا به آن دوران دل بستهاند، ما در آن دوران حیات پیدا کردیم، کشور در آن دوران به اوج عزت اسلامی خود رسید و هرچه دستگاههای سیاسی، تبلیغاتی دشمن تلاش کرد که آن دوران را مخدوش و ملکوک کند، نتوانست، به زبان و قلم و منش و رفتاری از درون جمهوری اسلامی تخطئه بشود؛ یا اگر چنین چیزی میسور و ممکن نیست، آنچنان وانمود کنند که گویی این کار در حال انجام است.1370/04/18
عزت حکمت مصلحت عرض کردیم که عزت و حکمت و مصلحت، یک مثلث الزامی برای چارچوب ارتباطات بینالمللی ماست. عزت: «الاسلام یعلو و لا یعلی علیه»، «لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا». ما نمیخواهیم عزتمان را با تکیه بر نژاد و ناسیونالیسم و حرفهایی که متأسفانه همهی دنیا با تکیه به آنها دور خودشان یک حصار میکشند، ثابت کنیم. فلان کشور اروپایی ثابت میکند که نژاد من برترین است. آن یکی میگوید نخیر، نژاد من برترین است. حتّی این تنافس و تفاخر، به جنگهای بینالمللی و خونریزیها و خرجهای کلان هم کشیده میشود! نه، ما برای خودمان، عزت را بر اساس اعتقاد و ایمان توحیدی که خاصیت و شاخصهی تفکر اسلامی است و دل بستن به خدا و محبت به بندگان و خلایق الهی و لزوم خدمت به آنها قائلیم. لذا ما هر قدرتی که میخواهد ابرقدرتی و تکبر و استکبار و فخرفروشی را در روابط خود با ملتهای دیگر وارد بکند، رد میکنیم. اگر شما جزو فلان نژاد هستید، برای خودتان هستید. اگر شما دارای ثروت یا قدرت و تکنولوژی هستید، برای خودتان هستید. تکنولوژی شما برای خودتان است؛ برای ما که نیست؛ چرا به ما فخر میفروشید؟
هر ملتی ذخیرهای دارد. ملت ما هم ذخایر خیلی فراوانی دارد؛ ذخایر فرهنگی، پروندهی بسیار درخشان در صحنهی علم جهانی، در صحنهی سیاست جهانی، در صحنههای گوناگون. ما بنای فخرفروشی نداریم. اگر خوبی، برای خودت هستی؛ اگر پولداری، برای خودت هستی؛ اگر قدرتمندی، برای خودت هستی؛ ارتباطاتت با ما، ارتباطات و علایق انسان با انسان است. بنابراین، عزت یعنی تحمیل هیچکس را قبول نکردن. آدم در رفتار بعضی از مسئولان کشورها، حتّی در رفتار دیپلماتهایشان گاهی مشاهده میکند که فخر و غرور بیجا و احمقانهای وجود دارد. تصور میکنند که چون زبانشان فلان زبان است، یا نژاد و اسمشان، فلان نژاد و فلان اسم است، پس باید فخر بفروشند! نه، اینها تصورات احمقانهای است و در منطق صحیح انسانی، جایی ندارد. ما چنین چیزی را از هیچکس قبول نمیکنیم. ما بر اساس عزت اسلامی، عزت توحیدی و عزت ملت خودمان حرکت میکنیم. ملت ما باید در روابط بینالمللی خواری نبیند و اهانت نشود. هیچکس حق ندارد اهانت به ملت ایران را در کمترین برخورد با دیگران قبول کند. اگر کسی اهانتپذیر است، برای خودش اهانتپذیر است؛ برای ملت ایران نمیشود؛ حق ندارد. ملت ایران، ملتی سرافراز و بزرگ و جاندار است و نشان داده است که قدرت حضور در صحنههای دنیا را دارد. ما که بودیم؟ ما کجا بودیم؟ ما را در دنیا یک روز به عنوان زایدهی انگلیس، و یک روز به عنوان زایدهی امریکا میشناختند! چه کسی معتقد بود که این ملت میتواند بدون اتکای به هیچکس، بدینگونه در دنیا برای خودش عزت درست کند و انظار جهانی را به سوی خویش جلب نماید؟ ما بحمد اللّه در تمام صحنهها مشاهده کردهایم که این ملت، ملت بزرگ و جاندار و پُرخونی است؛ زار و نزار و ذلتپذیر نیست. سراغ حکمت میآییم. حکمت، یعنی حکیمانه و سنجیده کار کردن. هیچگونه نسنجیدگی را نباید در اظهارات دیپلماتیک و هرآنچه که مربوط به سیاست خارجی و ارتباطات جهانی است، راه داد. همه چیز باید سنجیده باشد. آدم نباید هرچه به دهانش آمد، بگوید. باید ملاحظه کنیم که آیا این سخن با موازین منطق و خرد منطبق است، یا منطبق نیست. اگر منطبق نیست، آن را کنترل کنیم. باید حکیمانه برخورد کنیم. فقط در حرف زدن نیست؛ در معاشرتها و برخوردها هم باید حکیمانه برخورد کرد. البته حکمت، به معنای نگفتن نیست. بعضی میگویند حالا که حرف نسنجیده نباید زد، پس چرا باید حرف زد؟! گویی که هیچ کار سنجیده نمیشود کرد! نه، اگر گفتیم ما باید حکیمانه کار کنیم، معنایش این نیست که پس کار نکنیم، تماس نگیریم، حرکت نکنیم، حرف نزنیم، مبادا غیر حکیمانه درآید!
همانطور که آقای دکتر ولایتی اشاره کردند و درست هم است، وزارت خارجه یک دستگاه انسانی عظیم است. از لحاظ نیروی انسانی، واقعاً دستگاه پُرذخیرهای است. بحمد اللّه انسانهای خوب، انقلابی، مسلمان، اکثراً یا عموماً بچههای انقلاب، جوانان انقلابی مؤمن، با فکرهای خوب در وزارت خارجه حضور دارند. ما چرا از تلاش و تفکر و سنجش و عقلیت بچهحزباللهیهای خودمان مأیوس باشیم؟ دیدیم که بچهحزباللهیهای خودمان، همین برادران وزارت خارجه، همین عناصر مؤمن و خوب، در یک تجربهی سیاسی مثل جنگ خلیج فارس که چیز خیلی عظیمی بود و چقدر افراد اشتباه کردند یا مثل قضیهی قطعنامه، چگونه از خودشان عقل و شخصیت و هوشمندی نشان دادند. در ارتباطات فراوانی، همینطور است. کار را سنجیده انجام بدهیم. کارهای نسنجیده انجام نگیرد؛ چون ضرر کار نسنجیده در اینجا، با ضرر کار نسنجیده فرضاً در ادارهی ثبت احوال فلانجا یا وزارت صنایع یا وزارت دیگر فرق میکند. ضرر کار نسنجیده در اینجا، عمیقتر و عمومیتر و چشمگیرتر و نقدتر است. کار نسنجیده نباید انجام بگیرد، حرف نسنجیده نباید زده بشود. جوانب هر کاری باید خوب سنجیده بشود و بعد انجام بگیرد. این، معنای حکمت است. و اما مصلحت. مراد، مصلحت شخص من و شما نیست، که اگر ما این اقدام را کردیم، ممکن است برایمان گران تمام بشود. نه، گران هم که تمام بشود، مگر ما که هستیم؟ اگر کاری به مصلحت کشور و به مصلحت انقلاب است، ولی به مصلحت شخص من نیست، گو مباش؛ چه اهمیتی دارد؟ مصلحت، یعنی مصلحت انقلاب، و این مصلحت همهجانبه است؛ یعنی از رفتار شخصی ما بخصوص شما شروع میشود. شما که مأمور وزارت خارجه هستید بخصوص سفرا که در خارج هستند، و در درجهی دوم کسانی که به خارج رفت و آمد دارند کار و منش شخصی شما، با منش شخصی عضوی در یک وزارتخانهی دیگر متفاوت است. شما رسول و پیامآورید. از شما حدس زده میشود که در خارج چه خبر است. اگر شما در سفارتخانه، مسلمان زندگی کنید و همسر و فرزندان و کارمندان شما روش مسلمانی داشته باشند، فرق میکند بااینکه یک همسطح و همرتبهی شما در وزارتی دیگر از وزارتخانههای ما، منش اسلامی داشته باشد. اینجا اثرش چشمگیرتر است. اگر هم خدای نکرده روش عملی شما اندکی اختلال داشت، ضررش بیشتر است. پس، از اینجا رفتار مصلحتآمیز را شروع کنید.1370/04/18
عزت ملی آدم در رفتار بعضی از مسئولان کشورها، حتّی در رفتار دیپلماتهایشان گاهی مشاهده میکند که فخر و غرور بیجا و احمقانهای وجود دارد. تصور میکنند که چون زبانشان فلان زبان است، یا نژاد و اسمشان، فلان نژاد و فلان اسم است، پس باید فخر بفروشند! نه، اینها تصورات احمقانهای است و در منطق صحیح انسانی، جایی ندارد. ما چنین چیزی را از هیچکس قبول نمیکنیم. ما بر اساس عزت اسلامی، عزت توحیدی و عزت ملت خودمان حرکت میکنیم. ملت ما باید در روابط بینالمللی خواری نبیند و اهانت نشود. هیچکس حق ندارد اهانت به ملت ایران را در کمترین برخورد با دیگران قبول کند. اگر کسی اهانتپذیر است، برای خودش اهانتپذیر است؛ برای ملت ایران نمیشود؛ حق ندارد. ملت ایران، ملتی سرافراز و بزرگ و جاندار است و نشان داده است که قدرت حضور در صحنههای دنیا را دارد. ما که بودیم؟ ما کجا بودیم؟ ما را در دنیا یک روز به عنوان زایدهی انگلیس، و یک روز به عنوان زایدهی امریکا میشناختند! چه کسی معتقد بود که این ملت میتواند بدون اتکای به هیچکس، بدینگونه در دنیا برای خودش عزت درست کند و انظار جهانی را به سوی خویش جلب نماید؟ ما بحمد اللّه در تمام صحنهها مشاهده کردهایم که این ملت، ملت بزرگ و جاندار و پُرخونی است؛ زار و نزار و ذلتپذیر نیست.1370/04/18
حضور مردم در صحنه ملت ما باید در روابط بینالمللی خواری نبیند و اهانت نشود. هیچکس حق ندارد اهانت به ملت ایران را در کمترین برخورد با دیگران قبول کند. اگر کسی اهانتپذیر است، برای خودش اهانتپذیر است؛ برای ملت ایران نمیشود؛ حق ندارد. ملت ایران، ملتی سرافراز و بزرگ و جاندار است و نشان داده است که قدرت حضور در صحنههای دنیا را دارد.1370/04/18
مصالح ملّی و اما مصلحت. مراد، مصلحت شخص من و شما نیست، كه اگر ما این اقدام را كردیم، ممكن است برایمان گران تمام بشود. نه، گران هم كه تمام بشود، مگر ما كه هستیم؟ اگر كاری به مصلحت كشور و به مصلحت انقلاب است، ولی به مصلحت شخص من نیست، گو مباش؛ چه اهمیتی دارد؟ مصلحت، یعنی مصلحت انقلاب، و این مصلحت همهجانبه است؛ یعنی از رفتار شخصی ما بخصوص شما شروع میشود.1370/04/18