newspart/index2
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
دموکراسی غربی

فرض کنیم جمهوری اسلامی، به تکیه‏گاه‏هایی که امروز به آن‏ها متکی است ایمان مردم، اعتقاد دینی آن‏ها به نظام و مسئولان نظام، امیدشان، شجاعتشان، پیوستگی‏هایی که بین مردم و مسئولان وجود دارد متکی نبود، آنگاه چه اتفاقی می‏افتاد؟ این حوادث و این حقایق، تقریباً در هیچ جای دنیا به این شکل نیست. ملت ما ملتی است که با مسئولانش، هم رابطه‏ی فکری دارد، هم رابطه‏ی عاطفی دارد، هم ایمان دینیش به او حکم می‏کند که از این مسئولان متابعت کند، هم با آن‏ها بده و بستان فکری دارد؛ از آن‏ها حرف می‏شنود و به آن‏ها حرف می‏گوید. این وضعی که الآن در کشور ما وجود دارد، نظیر آن، نه در کشورهای برخوردار از دمکراسی غربی وجود دارد، نه در کشورهایی که شکلهای استبدادیِ حکومتهای سوسیالیستی و حزبی را داشت، و به طریق اولی، نه در این کشورهایی که دیکتاتوری فردی حاکم است؛ یعنی حکومتهای پادشاهی و یا رؤسای شبه پادشاهی.
اگر این چیزی که الآن در ایران هست، وجود نداشت؛ اگر در این یازده سال اول انقلاب، پیوند دینی مردم با امام نبود، که یک اشاره‏ی ایشان، دلها را منقلب و عقاید را هدایت می‏کرد و اصلًا نیروها را بسیج می‏نمود؛ اگر این عشق مردم به امام و این اعتقاد آن‏ها به اسلام که این نظام را نماینده‏ی اسلام می‏دانند نبود، شما ببینید این رادیوها و این خبرها و این تحریکاتی که می‏شود و این ظرافتهایی که در بیان خبر و تنظیم خبرهای خارجی به کار می‏رود، چه می‏کرد و چه بر سر این نظام جمهوری اسلامی می‏آورد. چیز خیلی عجیبی می‏شد. خبر، این‏قدر مؤثر است.1369/12/21

لینک ثابت
جلال آل‏ احمد

فارسی صحیح، زبان شیرین و پُروسعتی است. الان زبان ما، از زبان عربی وسیعتر است. البته زبان دری اصلی که ما تا امروز بر آن اساس حرکت کرده‌ایم، از عربی وسیعتر نیست؛ لیکن امروز هرچه که در زبان ماست - تقریباً شصت‌درصد زبان ماست و چهل درصد از عربی لغت آورده‌ایم - متعلق به ماست و به قول مرحوم آل احمد، زبانی که من با آن حرف می‌زنم، زبان من است. مثلاً بگوییم «حرف»، عربی است و آن را تلفظ نکنیم! نه، این‌طور نیست. «حرف»، فارسی است و ما با هم حرف می‌زنیم.1369/12/21
لینک ثابت
تحزب

خبر بایستی در نهایت زیبایی و گستردگی باشد؛ یعنی همه بفهمند. یك پیرزن بی‌سوادی هم كه در خانه نشسته، وقتی رادیو یا تلویزیون خود را باز كرد، بفهمد شما به او چه می‌گویید. این، كار هنری است و تمرین لازم دارد. اصلاً عده‌یی بنشینند، این كار را تمرین بكنند. عده‌یی باشند كه وقتی خبری تنظیم می‌شود، آن را ممیزی كنند.
همه‌ی خبرها این‌طور نیست كه آناً به دستتان برسد. البته من آن بخش سردبیری خبر را كه آقایان دور میز می‌نشینند و خبر را تنظیم می‌كنند، دیده‌ام. تنظیم خبر نباید با عجله انجام شود. باید فرصتی باشد و كسانی بنشینند، این را - بخصوص در تفسیرها - دقت بكنند. البته این برنامه‌ی گزارش هفتگی كه عصر جمعه از تلویزیون پخش می‌شود، خوب است و از لحاظ زبان و اجرا، خوب تنظیم و اجرا می‌شود. این هم یك جهت جاذبه است.
یك جهت دیگر برای جاذبه این است كه مثل یك حزب، خوراك فكری لازم را به ذهنهای مردم برسانید. جامعه‌ی ما، یك جامعه‌ی بی‌حزب است. البته از جهاتی حُسن است؛ ولی عیب هم دارد. وجود حزب در یك جامعه، باعث می‌شود كه خلأهای ذهنی عده‌یی از مردم پُر شود. ما در اوایل انقلاب كه حزب جمهوری اسلامی را داشتیم، روی جوامعی كه با حزب كار می‌كنند، مطالعه كردیم. همین صدام، اگر این حزب را نداشت، تا حالا ده بار دود شده بود و به هوا رفته بود. همین حزب، او را تا حدودی نگهداشته است. در حقیقت، حزب یك كانال‌كشی برای رساندن خوراك فكری لازم به ذهنهای عده‌یی از مردم است كه در حزبند. ما این را در جامعه‌مان نداریم؛ یك خلأ است. این خلأ را شما باید پُر كنید. نه این‌كه شما حزب درست كنید؛ حزب همین است. ما حزبی به نام تلویزیون و رادیو داریم كه در هر خانه‌یی هم شعبه‌یی دارد. سعی كنید خوراك فكری سیاسی مردم را در هر هفته، بلكه در هر روز، به همین منظور و با همین توجه كه عده‌یی را می‌خواهید از لحاظ سیاسی تجهیز و توجیه كنید، بدهید یا برسانید.1369/12/21

لینک ثابت
قدرت تحلیل سیاسی

این خبری كه شما می‌خواهید بدهید و این تحلیل و تفسیری كه می‌خواهید ارایه كنید، باید با آن زبانی تنظیم شود كه فراغ و خلأ ذهنی مردم ما را پُر كند. یعنی تا كسی پیچ رادیو را باز كرد، یك خط فكری از شما دریافت كند. این كار، چیز بسیار مثبت و خوبی است؛ منتها همیشه با هدف گسترده‌نگری مردم انجام شود. یعنی یادتان باشد كه یكی از هدفهای ما این است كه ذهن مردم باز باشد. البته سیاستهای ما، با سیاستهای جوامع سوسیالیستی گذشته، تفاوت دارد. آنها تمام اخبار و حوادث را كانالیزه می‌كردند و حتّی دروغ به مردم تحویل می‌دادند. من شنیده بودم و بعد هم خودم دیدم كه رادیوهای دایر بین مردم طوری بود كه رادیوهای بیگانه را نمی‌گرفت؛ یعنی گیرنده‌ها را دستكاری می‌كردند كه كسی نتواند جاهای دیگر را بگیرد!
ما این‌طوری فكر نمی‌كنیم. ما مایلیم كه مردم گسترده فكر كنند. با اطلاع از حوادث عالم است كه مردم در مقابل بسیاری از بددلیها و توطئه‌های ذهنی و فكری واكسینه می‌شوند.پس، این حركتی كه شما انجام می‌دهید، با توجه به اهداف جمهوری اسلامی انجام بدهید. یكی از آن اهداف، همین است كه مردم ذهن پخته‌یی پیدا كنند و مهمتر این‌كه قدرت تحلیل پیدا نمایند.
توصیه‌ی من به شما و همه‌ی كسانی كه در كار سیاسی فعالیت می‌كنند، این است كه همت كنید، تا مردم را دارای قدرت تحلیل بار بیاورید. اگر این كار شد، خیلی از كارها به خودی خود حل شده است. آن قضیه‌ی اولی هم كه ایشان گفتند ما در خط و خطوط كار نمی‌كنیم، جدی بگیرید. یعنی واقعاً جامعه‌ی ما، انتخاب و گزینش خبر و فعالیت یك باند علیه یك باند دیگر را برنمی‌تابد. خدای نكرده، اگر آن‌چنان گرایشهایی پیدا بشود، به نظام خیانت خواهد شد. خیلی مواظب باشید و با دقت و وسواس، در این جهت حركت كنید.1369/12/21

لینک ثابت
زبان فارسی

کار شما، کار هنری است. شما هنرمندید؛ یعنی کار شما دقیقاً یک کار هنری است. این متن بایستی طوری تنظیم بشود و به‌گونه‌یی ارایه گردد و خوانده بشود که جاذبه داشته‌باشد. از چیزهایی که جاذبه را از بین می‌برد، غلطخوانی است. غلطخوانی، دو گونه است: یکی غلطخوانىِ متن صحیح است، یکی هم تنظیم متنِ غلط است؛ یعنی صحیح‌خوانی متن غلط. غلطخوانىِ متن صحیح این است که شما مثلاً کلمه‌یی را بد بخوانید. فرضاً آن برادرانی که گوینده هستند، عبارات فارسی را  غلط بخوانند، یا مثلاً عبارات عربی را درست تلفظ نکنند. البته حالا بحمداللَّه خیلی بهتر شده؛ ولی اوایل که خیلی بد بود. نمیشود گفت بکلی بیغلط شده؛ امابحمداللَّه خیلی کم‌غلط است؛ بخصوص آن وقتی که برادران کار میکنند و من گاهی مطلع میشوم که روی متنی، خیلی کار میشود. پس، غلطخوانی، یکی از چیزهای ضد جاذبه است. غلط تنظیم کردن هم همین‌طور است.
شما باید راقیترین سطح ادای فارسی را در متنهایتان تأمین کنید. فرق هم نمیکند که چه متنی باشد؛ متن خبر باشد، یا متن  تفسیر؛ چون تفسیر هم به‌قدر خبر اهمیت دارد. بنابراین، آن چیزی که خوانده میشود، باید یکی از قویترین و صحیحترین متونفارسی باشد. متأسفانه، الان این‌طور نیست. من بارها هم این را گفته‌ام؛ ولی درعین‌حال هست.
البته کلمات و جملات غلطِ نشاندارِ گاو پیشانیسفیدِ زشتی - مثل «لازم به ذکر است» - بود که مرتب در خبرها تکرار میشد؛ ولی خوشبختانه حالا آنها نیست. من در یکی از سمینارهای صدا و سیما، بخصوص روی این جمله تأکید کردم و گفتم: «لازم به ذکر است»، غلط است. چرا این‌قدر «لازم به ذکر است» میگویید؟ مثل این است که شما «بایَد» را «بایُد» بخوانید! خوب است؟ این کلمه‌ی غلط را باید آدم نگوید و اصلاً باید بپرهیزد. واقعاً شنیدن یک کلمه‌ی غلط، برای کسی که میداند غلط است، مثل یک سیلی است که به گوش او زده شود! ...
...
این تعبیر «لازم به ذکر است»، از آن چیزهایی بود که یک مقدار رویش حساس شده بودم و هر دفعه‌یی که گفته میشد، واقعاً تکانی میخوردم. البته حالا خوشبختانه قدری کمتر شده است. هرچند بخشنامه شده که این جمله را به کار نبرند، ولی دیگران به کار میبرند! الحمدللَّه در خبر نیست؛ اما من گاهی میبینم که در گفته‌های غیر خبرِ تلویزیون و در وسط یک صحبت خوب، یک نفر که بیان خیلی لطیف و ظریف و خوبی هم دارد، ناگهان چیزی یادش می‌آید و میگوید: «لازم به ذکر است»! واقعاً چه داعییی داری که صحبت به این خوبی را با این کلمه‌ی غلط خراب کنی؟! حالا این، یک کلمه است؛ ولی من اگر بخواهم غلطها را بشمارم، بیشتر از اینهاست. باید اصلاً غلط نباشد. باید اصلاً شما ممیز - و به قول خارجیها، ادیتور - داشته باشید و او نگاه کند و بگوید که این کلمه صحیح است، یا نه. نگذارید هیچ خبری، اصلاً غلط تنظیم بشود. رُندترین و رایجترین سخن یک رسانه، خبر آن است؛ بنابراین نباید غلط باشد.
فارسی صحیح، زبان شیرین و پُروسعتی است. الان زبان ما، از زبان عربی وسیعتر است. البته زبان دری اصلی که ما تا امروز بر آن اساس حرکت کرده‌ایم، از عربی وسیعتر نیست؛ لیکن امروز هرچه که در زبان ماست - تقریباً شصت‌درصد زبان ماست و چهل درصد از عربی لغت آورده‌ایم - متعلق به ماست و به قول مرحوم آل احمد، زبانی که من با آن حرف میزنم، زبان من است. مثلاً بگوییم «حرف»، عربی است و آن را تلفظ نکنیم! نه، این‌طور نیست. «حرف»، فارسی است و ما با هم حرف  میزنیم.
زبان فارسی، علاوه بر گسترش و ترکیب‌پذیری خودش، زبان بسیار خوب و شیرین و پُرگنجایشی است و مثل یک بادکنک، صد برابر حجم فعلی خودش، قابل گسترش است؛ اما زبان عربی، این‌طوری نیست. زبان عربی، مثل یک جوال بزرگ است؛ همانی است که هست و گسترش و قابلیت اتساعش کم است. زبان فارسی، کوچکتر از آن است؛ اما قابلیت اتساعش خیلی زیاد است. این زبان قابل اتساع و توانا، علاوه بر آن‌که نصف زبان عربی هم الان جزوش است، همه‌ی ظرافتها را میتواند بیان کند. زبان به این خوبی را چرا با تعبیرات غلط، آن هم در رادیو و تلویزیون، خرابش کنیم؟ پس ببینید، درست گویی مهم  است.
ممکن است یک آدم عامی، درست نفهمد و هرچه هم شما بگویید، ملتفت نشود؛ اما همه‌ی مردم که عامی نیستند. هوشمندان و باسوادان و آدمهای حسابی هستند که پیچ رادیو را باز میکنند و کلمات شما را میشنوند. من گاهی اوقات که شما غلطی را تلفظ میکنید، از کسانی که آن را میشنوند، خجالت میکشم! حالا خود ما که میگوییم، متعلق به خودمان است؛ اما دیگرانی که میشنوند، من از آنها خجالت میکشم. پس ببینید، یکی از خصوصیات ضد جاذبه، غلط گویی است. بایستی نگذارید غلط گویی ادامه پیدا کند.1369/12/21

لینک ثابت
زبان فارسی

متن [خبری] بایستی طوری تنظیم بشود و به‌گونه‌یی ارایه گردد و خوانده بشود که جاذبه داشته‌باشد. از چیزهایی که جاذبه را از بین ‌می‌برد، غلطخوانی است. غلطخوانی، دو گونه است: یکی غلطخوانىِ متن صحیح است، یکی هم تنظیم متنِ غلط است؛ یعنی صحیح‌خوانی ‌متن غلط. غلطخوانىِ متن صحیح این است که شما مثلاً کلمه‌یی را بد بخوانید. فرضاً آن برادرانی که گوینده هستند، عبارات فارسی را غلط ‌بخوانند، یا مثلاً عبارات عربی را درست تلفظ نکنند. البته حالا بحمداللَّه خیلی بهتر شده؛ ولی اوایل که خیلی بد بود. نمیشود گفت بکلی ‌بیغلط شده؛ امابحمداللَّه خیلی کم‌غلط است؛ بخصوص آن وقتی که برادران کار میکنند و من گاهی مطلع میشوم که روی متنی، خیلی ‌کار میشود. پس، غلطخوانی، یکی از چیزهای ضد جاذبه است. غلط تنظیم کردن هم همین‌طور است‌.‌‌ شما باید راقیترین سطح ادای ‌فارسی را در متنهایتان تأمین کنید. فرق هم نمیکند که چه متنی باشد؛ متن خبر باشد، یا متن تفسیر؛ چون تفسیر هم به‌قدر خبر ‌اهمیت دارد. بنابراین، آن چیزی که خوانده میشود، باید یکی از قویترین و صحیحترین متون فارسی باشد. متأسفانه، الان این‌طور نیست. ‌من بارها هم این را گفته‌ام؛ ولی درعین‌حال هست‌.‌‌ البته کلمات و جملات غلطِ نشاندارِ گاو پیشانیسفیدِ زشتی - مثل «لازم به ذکر ‌است» - بود که مرتب در خبرها تکرار میشد؛ ولی خوشبختانه حالا آنها نیست. من در یکی از سمینارهای صدا و سیما، بخصوص روی ‌این جمله تأکید کردم و گفتم: «لازم به ذکر است»، غلط است. چرا این‌قدر «لازم به ذکر است» میگویید؟ مثل این است که شما «بایَد» را ‌‌«بایُد» بخوانید! خوب است؟ این کلمه‌ی غلط را باید آدم نگوید و اصلاً باید بپرهیزد. واقعاً شنیدن یک کلمه‌ی غلط، برای کسی که میداند ‌غلط است، مثل یک سیلی است که به گوش او زده شود‌! ...‌‌... این تعبیر «لازم به ذکر است»، از آن چیزهایی بود که یک مقدار رویش ‌حساس شده بودم و هر دفعه‌یی که گفته میشد، واقعاً تکانی میخوردم. البته حالا خوشبختانه قدری کمتر شده است. هرچند بخشنامه ‌شده که این جمله را به کار نبرند، ولی دیگران به کار میبرند! الحمدللَّه در خبر نیست؛ اما من گاهی میبینم که در گفته‌های غیر خبرِ ‌تلویزیون و در وسط یک صحبت خوب، یک نفر که بیان خیلی لطیف و ظریف و خوبی هم دارد، ناگهان چیزی یادش می‌آید و میگوید: ‌‌«لازم به ذکر است»! واقعاً چه داعییی داری که صحبت به این خوبی را با این کلمه‌ی غلط خراب کنی؟! حالا این، یک کلمه است؛ ولی من ‌اگر بخواهم غلطها را بشمارم، بیشتر از اینهاست. باید اصلاً غلط نباشد. باید اصلاً شما ممیز - و به قول خارجیها، ادیتور - داشته باشید و ‌او نگاه کند و بگوید که این کلمه صحیح است، یا نه. نگذارید هیچ خبری، اصلاً غلط تنظیم بشود. رُندترین و رایجترین سخن یک رسانه، ‌خبر آن است؛ بنابراین نباید غلط باشد‌.‌
فارسی صحیح، زبان شیرین و پُروسعتی است. الان زبان ما، از زبان عربی وسیعتر است. البته زبان دری اصلی که ما تا امروز بر آن اساس ‌حرکت کرده‌ایم، از عربی وسیعتر نیست؛ لیکن امروز هرچه که در زبان ماست - تقریباً شصت‌درصد زبان ماست و چهل درصد از عربی ‌لغت آورده‌ایم - متعلق به ماست و به قول مرحوم آل احمد، زبانی که من با آن حرف میزنم، زبان من است. مثلاً بگوییم «حرف»، عربی ‌است و آن را تلفظ نکنیم! نه، این‌طور نیست. «حرف»، فارسی است و ما با هم حرف میزنیم‌.‌‌ زبان فارسی، علاوه بر گسترش و ‌ترکیب‌پذیری خودش، زبان بسیار خوب و شیرین و پُرگنجایشی است و مثل یک بادکنک، صد برابر حجم فعلی خودش، قابل گسترش ‌است؛ اما زبان عربی، این‌طوری نیست. زبان عربی، مثل یک جوال بزرگ است؛ همانی است که هست و گسترش و قابلیت اتساعش کم ‌است. زبان فارسی، کوچکتر از آن است؛ اما قابلیت اتساعش خیلی زیاد است. این زبان قابل اتساع و توانا، علاوه بر آن‌که نصف زبان عربی ‌هم الان جزوش است، همه‌ی ظرافتها را میتواند بیان کند. زبان به این خوبی را چرا با تعبیرات غلط، آن هم در رادیو و تلویزیون، خرابش ‌کنیم؟ پس ببینید، درست گویی مهم است‌.‌‌ ممکن است یک آدم عامی، درست نفهمد و هرچه هم شما بگویید، ملتفت نشود؛ اما همه‌ی ‌مردم که عامی نیستند. هوشمندان و باسوادان و آدمهای حسابی هستند که پیچ رادیو را باز میکنند و کلمات شما را میشنوند. من گاهی ‌اوقات که شما غلطی را تلفظ میکنید، از کسانی که آن را میشنوند، خجالت میکشم! حالا خود ما که میگوییم، متعلق به خودمان است؛ ‌اما دیگرانی که میشنوند، من از آنها خجالت میکشم. پس ببینید، یکی از خصوصیات ضد جاذبه، غلط گویی است. بایستی نگذارید غلط ‌گویی ادامه پیدا کند‌.‌1369/12/21

لینک ثابت
زبان فارسی

فارسی صحیح، زبان شیرین و پُروسعتی است. الان زبان ما، از زبان عربی وسیعتر است. البته زبان دری اصلی که ما تا امروز بر آن اساس ‌حرکت کرده‌ایم، از عربی وسیعتر نیست؛ لیکن امروز هرچه که در زبان ماست - تقریباً شصت‌درصد زبان ماست و چهل درصد از عربی ‌لغت آورده‌ایم - متعلق به ماست و به قول مرحوم آل احمد، زبانی که من با آن حرف میزنم، زبان من است. مثلاً بگوییم «حرف»، عربی ‌است و آن را تلفظ نکنیم! نه، این‌طور نیست. «حرف»، فارسی است و ما با هم حرف میزنیم‌.‌‌ زبان فارسی، علاوه بر گسترش و ‌ترکیب‌پذیری خودش، زبان بسیار خوب و شیرین و پُرگنجایشی است و مثل یک بادکنک، صد برابر حجم فعلی خودش، قابل گسترش ‌است؛ اما زبان عربی، این‌طوری نیست. زبان عربی، مثل یک جوال بزرگ است؛ همانی است که هست و گسترش و قابلیت اتساعش کم ‌است. زبان فارسی، کوچکتر از آن است؛ اما قابلیت اتساعش خیلی زیاد است. این زبان قابل اتساع و توانا، علاوه بر آن‌که نصف زبان عربی ‌هم الان جزوش است، همه‌ی ظرافتها را میتواند بیان کند.‌1369/12/21
لینک ثابت
پاسداشت زبان فارسی

فارسی صحیح، زبان شیرین و پُروسعتی است. الان زبان ما، از زبان عربی وسیعتر است. البته زبان دری اصلی که ما تا امروز بر آن اساس ‌حرکت کرده‌ایم، از عربی وسیعتر نیست؛ لیکن امروز هرچه که در زبان ماست - تقریباً شصت‌درصد زبان ماست و چهل درصد از عربی ‌لغت آورده‌ایم - متعلق به ماست و به قول مرحوم آل احمد، زبانی که من با آن حرف میزنم، زبان من است. مثلاً بگوییم «حرف»، عربی ‌است و آن را تلفظ نکنیم! نه، این‌طور نیست. «حرف»، فارسی است و ما با هم حرف میزنیم‌.‌‌ زبان فارسی، علاوه بر گسترش و ‌ترکیب‌پذیری خودش، زبان بسیار خوب و شیرین و پُرگنجایشی است و مثل یک بادکنک، صد برابر حجم فعلی خودش، قابل گسترش ‌است؛ اما زبان عربی، این‌طوری نیست. زبان عربی، مثل یک جوال بزرگ است؛ همانی است که هست و گسترش و قابلیت اتساعش کم ‌است. زبان فارسی، کوچکتر از آن است؛ اما قابلیت اتساعش خیلی زیاد است. این زبان قابل اتساع و توانا، علاوه بر آن‌که نصف زبان عربی ‌هم الان جزوش است، همه‌ی ظرافتها را میتواند بیان کند.‌1369/12/21
لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی