در این كشور، بسیاری از مشاغل درجهی یك و مهم وجود دارد كه شرطش اجتهاد نیست و مردم سؤال نمیكنند و به ذهنشان هم خطور نمیكند كه این كسی كه متصدی این مقام است، آیا مجتهد است یا نه. امروز رئیس جمهور ما، از نظر من كه سالیان متمادی است ایشان را میشناسم، یك مجتهد قطعی است. این هم از بركات خدا بر ماست. ما رئیس جمهوری داریم كه از لحاظ درسهای حوزهیی، یك مجتهد و از لحاظ تفكرات اسلامی، یك متفكر سطح بالا با سوابق فراوان است. وقتی كه ایشان میخواست رئیس جمهور بشود، چه كسی پرسید یا فكر كرد كه آیا شما مجتهد هستید یا نه؟ اصلاً به یاد مردم بود كه ایشان مجتهدند یا نه؟ ریاست جمهوری، شأن بالایی است كه ادارهی امور و زمام اجراییات كشور، همه در دست یك نفر - كه مجتهد هم است - قرار دارد؛ اما هیچكس به یادش نیست كه این آقا مجتهد است، یا مجتهد نیست.
مجتهد نبودن، عیب و نقص نیست. ما قبلًا رؤسای جمهوری داشتیم كه مثل مرحوم شهید رجایی (رضوان اللّه علیه)، مجتهد هم نبودند. بعد از دولت موقت، به استثنای شهید باهنر و آقای مهدوی كنی كه هر دو هم مجتهد بودند نخستوزیران خوب و خدوم و كاری و زحمتكش و مخلصی داشتیم كه اهل اجتهاد نبودند. بنابراین، مجتهد بودن یا نبودن، در مجلس خبرگان شرط است؛ ولی در انقلابی بودن و مسئول بودن و شخصیت برجسته بودن، شرط نیست.1369/07/11
لینک ثابت