newspart/index2
دانشجو / عدالت‌خواهی/دانشگاه/آرمان‌خواهی / دانشجویان/دانشجویی
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
دانشجو

جوان دانشجو که کارش تحصیل علم است، به این سمت کشانده و رانده شده که به فکر آینده و دکان آینده و کار آینده و پول و این‌که کدام رشته، پُردرآمدتر است و کدام رشته تواناییهای بیشتری به آدم میدهد، باشد. این هم مشکل بزرگی است که بایستی به فکرش بود؛ چون به علم لطمه میخورد1369/07/08
لینک ثابت
دانشجو

گاهی اوقات، دانشجو خودش هیچ ایده و انگیزه‌ی سیاسی خاصی ندارد؛ اما آلت دست یک جریان و یک گروه سیاسیکار قرار میگیرد که آنها از او، چماق میکنند و به سر هر کسی که میخواهند، میزنند. این هم یک مشکل بسیار بزرگ و حساس است.1369/07/08
لینک ثابت
دانشجو

این کسی که امروز در دانشگاه هست، مثل ماها نیست که فعلیتش با قوّه‌اش، هفتاد سال فاصله داشته باشد. قوّه و فعل این دانشجو، پانزده سال یا ده سال فاصله دارد و در آینده‌ی نزدیکی - نه آینده‌ی دوری - قوّه‌اش به فعل میرسد؛ یعنی دو سال دیگر لیسانس میشود، پنج سال یا شش سال دیگر دکتر میشود، یک رشته‌ی تخصصی هم میگیرد، دو سال هم علافی میکشد و بعد از این ده سال، آدم متخصصی است که همه‌ی دستگاهها پول گزاف به او میدهند و او را با همه‌ی وجود میخواهند. او در آن زمان، یک کارشناس سازمان برنامه و بودجه، یا یک مهندس عالیرتبه‌ی وزارت مسکن، یا مدیر فلان اداره‌ی سیاسی میشود و یا فلان بخش عمرانی و کشاورزی و غیره را راه‌اندازی میکند؛ یعنی کار مملکت به دست این فرد می‌آید. به این دانشجو، به چشم بی اهمیت نگاه نکنید.1369/07/08
لینک ثابت
دانشجو

ما برخی از خصوصیات را در دانشجویان میبینیم که اینها مشکلات درونی یا بیرونی دانشجویان است و مسأله‌ساز میباشد.
یک مشکل، مشکل دچار شدن به ابتذال و بیتفاوتی و نفوذپذیری در مقابل فرهنگهای بیگانه و مضر است. دانشجو در معرض این فرهنگها قرار میگیرد و این مشکل دانشگاههاست...
یکی از مشکلات دیگر - که نزدیک به مشکل قبلی است - آسیب‌پذیری در مقابل لغزشها و انحرافات فکری است. در گذشته که مارکسیزم خیلی فعال و پُرنشاط بود، هر کسی که با دانشگاه ارتباط داشت، واقعاً این را به روشنی مییافت...
مشکل سوم، همین مشکل مدرکگرایی و توجه وافر به زندگی مادّی و اضغاث و احلام جوانی است. در حوزه‌ها، به شکل سنتی چنین چیزی نیست - اگرچه گاهی به شکل عارضی هست - اما جوان دانشجو که کارش تحصیل علم است، به این سمت کشانده و رانده شده که به فکر آینده و دکان آینده و کار آینده و پول و این‌که کدام رشته، پُردرآمدتر است و کدام رشته تواناییهای بیشتری به آدم میدهد، باشد. این هم مشکل بزرگی است که بایستی به فکرش بود؛ چون به علم لطمه میخورد.
مشکل دیگر، مشکل آلت دست جریانات سیاسی شدن و سیاسیکاری در دانشگاه است. گاهی اوقات، دانشجو خودش هیچ ایده و انگیزه‌ی سیاسی خاصی ندارد؛ اما آلت دست یک جریان و یک گروه سیاسیکار قرار میگیرد که آنها از او، چماق میکنند و به سر هر کسی که میخواهند، میزنند. این هم یک مشکل بسیار بزرگ و حساس است.
مشکل دیگر، مشکل ابهام در جریانات و عملکردهاست. دانشجو، به طور طبیعی روشنفکر است؛ یعنی جزو گروههای روشنفکر قهری است و نسبت به اوضاع جاری کشور، صاحب نظر و صاحب فکر و صاحب عقیده است و میخواهد اظهارنظر بکند. دانشجو، به این قانع نیست که بگویند ما این‌طور تشخیص داده‌ایم و میخواهیم عمل بکنیم. دانستن و اظهارنظر او، با تعبد هم منافات ندارد. تعبد هم میکند، اما دلش میخواهد وجه این کاری را که به آن تعبد کرده است، بداند. اگر ندانست، تدریجاً دچار شبهه و ابهام میشود. این ابهام، او را حتّی در نفس تعبد هم تضعیف میکند و تعبدش رفته‌رفته ضعیف میشود. پس، یکی از مشکلات دانشجو، این است. دانشجویان، چون غالباً از جریانات هم بیخبرند و از بطون کارها اطلاع ندارند، چنانچه خبری در رادیو یا در روزنامه پخش میشود، ذهنشان شروع به کار میکند. این در صورتی است که مؤثر خارجی هم نباشد؛ اگر باشد، که دیگر واویلاست!
و بالاخره، آن مشکلی که به نظر بعضیها، شاید مهمترین مشکل است، مشکل بیهویتی و عدم درک رسالت واقعی در قبال جامعه، در قبال خودش و در قبال تاریخ و آینده است. دانشجو، حقیقتاً نمیداند که چه‌کاره است. او نمیداند که الان چه‌کاره است و در آینده چه نقشی خواهد داشت؛ مثل کاسبی که به دنبال نان و نام میدود و زندگی میکند. به عبارت دیگر، رسالت حقیقی دانشجو، برای خود او درست روشن نیست. اینها مشکلات دانشجوست.
بخشی از این مشکلات را گفتیم؛ اما یقیناً بیش از اینهاست و مسایل و مشکلات دیگر و ریزه کاریهای فراوانی نیز وجود دارد: ارتباطات گوناگون استاد و دانشجو، مدیر و دانشجو، گروههای گوناگون دانشجویی، تعارض بین دانشجوی بیدین و دانشجوی بادین، حتّی تعارض بین خود دیندارها و انواع و اقسام مشکلات دیگری که وجود دارد.1369/07/08

لینک ثابت
دانشجو

یک مشکل [دانشجویان]، مشکل دچار شدن به ابتذال و بیتفاوتی و نفوذپذیری در مقابل فرهنگهای بیگانه و مضر است. دانشجو در معرض این فرهنگها قرار میگیرد و این مشکل دانشگاههاست. من کراراً در این اجتماعات دانشجویی و دانشگاهی گفته‌ام که چرا وقتی کسی وارد حوزه میشود، قاعدتاً متدین خارج میگردد؛ اما وقتی داخل دانشگاه میشود، قاعدتاً متدین خارج نمیگردد؟! چرا باید این‌طوری باشد؟ واقعاً هم توقع درستی است و باید در نهایت این باشد؛ اما واقعیت قضیه غیر از این است. واقعیت قضیه این است که دانشگاه محیطی است که به خاطر کثرت جوان در سنین خاص و وجود زن و مرد، در معرض انواع و اقسام انگیزه‌ها و گرایشهای اخلاقی و فرهنگىِ ناسالم قرار گرفته است.
دانشجو، غیر از آن جوانِ در بازار است که نه از مجله‌ی خارجی، نه از کتاب خارجی و نه از معارف بیرون این مرز اصلاً مطلع نیست. دانشجو، قاعدتاً اطلاع پیدا میکند و آگاه و هوشیار است و معارف دنیا برایش مطرح میشود. پس این فرد، در معرض نفوذ آسیبهای فرهنگی و بیمبالاتی در مقابل دین و بیتفاوتی در مقابل ارزشهای دینی و انقلابی است. این، یکی از مشکلات محیط دانشجویی و دانشجوست.1369/07/08

لینک ثابت
دانشجو

یکی از مشکلات [دانشجویی] ...آسیب‌پذیری در مقابل لغزشها و انحرافات فکری است. در گذشته که مارکسیزم خیلی فعال و پُرنشاط بود، هر کسی که با دانشگاه ارتباط داشت، واقعاً این را به روشنی مییافت. اصلاً در دانشگاه، حتّی آن دانشجوی مسلمانی که سوهان تفکرات مارکسیزم به مغزش نخورده بود، خیلی بندرت میشد پیدا کرد.
بعضی از این عناصر روشنفکرِ نام و نشانداری که جزو مسلمانان هستند - زنده و مرده - و شما امروز به افکارشان اعتراض میکنید - که اعتراضهای بجایی هم است - نقطه‌ی اشکال فکری اینها، همان چیزی است که خاصیت دوران دانشجویی و دانشگاهی آنها بود. تفکر مارکسیستی وارد میشد، زید میدید که میخواهد مارکسیزم را رد بکند؛ برای رد آن، از معارف مارکسیزم استفاده میکرد؛ یعنی «یؤتی من حیث یفرّ منه»!
این، در تفکرات و بیانات کسانی که در دو دهه‌ی قبل از انقلاب، بدون اطلاع و آگاهیهای کامل اسلامی، در میدان مارکسیزم وارد میشدند، زیاد دیده میشد. اصلاً تفکرات مارکسیستی در آنها نفوذ کرده بود و در همه‌ی مغز و ذهنشان اشراب شده بود. در آن زمان، چنین چیزی محسوس بود؛ اما امروز نیست و یا لااقل به شکل مکتبیش وجود ندارد؛ اگرچه ته‌مانده‌هایش باز هم هستند و هنوز زایل نشده‌اند. در درعین‌حال، امروز انحرافات جدیدی وجود دارد.
دنیا که تنها با انحراف مارکسیزم، منحرف نشده است؛ قبل از مارکسیزم هم تفکرات غلط و انحرافی و ضد اسلام بوده، بعد از مارکسیزم هم وجود دارد و الان هم هست. همین تفکراتی که امروز به وسیله‌ی بعضی از فیلسوفان یا فیلسوف‌نمایان اروپایی در دنیا پخش میشود - که البته نمیخواهم اسم بیاورم، تا حرف کلی ما به جایی نزدیک نشود - حمّالة الحطب دمکراسی به نوع سوسیال‌دمکراسیهای غربی است... اینها تفکرات انحرافی و غلطی است که امروز در دنیا وجود دارد... اجمالاً، جوان دانشجو، در معرض هجوم این تفکرات - از انواع و اقسامش - است.1369/07/08

لینک ثابت
دانشجو

ما باید کاری بکنیم که در جامعه‌ی خودمان، دانشجو جزو قشرهای برگزیده‌ی دینی باشد. یعنی هدف ما باید این باشد که در دانشگاه، دانشجویان را هم از لحاظ آگاهی و معرفت و هم از لحاظ استحکام ایمان، به عناصر زبده‌ی برگزیده‌ی دینی تبدیل کنیم. طبیعی است که اینها در آینده، خدمت برای جمهوری اسلامی را هم تضمین خواهند کرد. ان‌شاءاللَّه بایستی در این جهت پیش برویم.1369/07/08
لینک ثابت
دانشجو

در مسجد دانشگاه، اگر... روحانی صاحب این مسجد بشود و به آن‌جا برود و بنشیند بحث کند، حتماً دانشجویان جذب میشوند. البته ممکن است مدتی نیایند و عده‌یی بدجنسی کنند؛ لیکن اصلاً دانشجو، به یک نفر که مثل پدر با او برخورد کند و مشکلاتش را مرتفع سازد، احتیاج دارد. اگر چنین روحانییی در آن‌جا باشد، اصلاً امکان ندارد که دانشجویان مراجعه نکنند. این دانشجو قهراً مراجعه میکند؛ چون عقده‌ی روحی دارد.1369/07/08
لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی