آنچه که امروز متن جامعهی ماست، همان خط و راه امام است. آنچه که ما آن را به صلاح دین و دنیای خودمان میدانیم، همان چیزی است که با انگشت اشارهی امام در مقابل ما باز شده و قدم در آن گذاشتیم و یازده سال با قدرت در آن حرکت کردیم و باز هم تا جان در بدن داریم، آن راه را ادامه خواهیم داد. از هیچیک از آرمانهایی که به وسیلهی امام(رضواناللهتعالیعلیه) ترسیم شده، چشمپوشی نخواهیم کرد؛ چه در زمینهی مسائل داخلی، چه در زمینهی عدالت اجتماعی، چه در زمینهی ترجیح پابرهنگان در نظام اسلامی و در کشور ما و نیز ترجیح منافع و خواستها و انگیزهها و احساسات آنها بر مرفهان - و به تعبیر امام، مرفهان بیدرد - چه در زمینهی حمایت مردم از مسؤولان و آن را فریضه دانستن، چه در زمینهی تکیهی مردم بر نیروهای خودشان و حرکت به سمت جوشاندن سرچشمههای استعداد در درون کشور و خودکفایی، چه در زمینهی مسائل خارجی، یعنی مقابله با استکبار، خط جدایی از ابرقدرتها و قدرتهای دخالتکننده؛ آن چیزی که با عنوان افتخارآمیز «نه شرقی، نه غربی» - در آن روزی که دنیا واقعا بلوکبندی شرق و غرب داشت - معرفی میشد، مبارزهی با قدرتهای ظالم و ستمگر عالم، مقابله و معارضهی حتمی با هر نشانهیی از سلطهگری که در دنیا مشهود باشد - در هرجای دنیا فرقی نمیکند، از نظر ما تسلط چنگالهای نظام سلطه نسبت به هر ملت و هر کشوری و در هرجایی مردود است - و نیز در زمینهی بزرگ و اصلی شمردن مسألهی فلسطین و بقیهی خطوط روشنی که امام ترسیم کردند.1369/05/01
لینک ثابت
آنچه که امروز متن جامعهی ماست، همان خط و راه امام است. آنچه که ما آن را به صلاح دین و دنیای خودمان میدانیم، همان چیزی است که با انگشت اشارهی امام در مقابل ما باز شده و قدم در آن گذاشتیم و یازده سال با قدرت در آن حرکت کردیم و باز هم تا جان در بدن داریم، آن راه را ادامه خواهیم داد. از هیچیک از آرمانهایی که به وسیلهی امام(رضواناللَّهتعالیعلیه) ترسیم شده، چشمپوشی نخواهیم کرد؛ چه در زمینهی مسائل داخلی، چه در زمینهی عدالت اجتماعی، چه در زمینهی ترجیح پابرهنگان در نظام اسلامی و در کشور ما و نیز ترجیح منافع و خواستها و انگیزهها و احساسات آنها بر مرفهان - و به تعبیر امام، مرفهان بیدرد - چه در زمینهی حمایت مردم از مسؤولان و آن را فریضه دانستن، چه در زمینهی تکیهی مردم بر نیروهای خودشان و حرکت به سمت جوشاندن سرچشمههای استعداد در درون کشور و خودکفایی، چه در زمینهی مسائل خارجی، یعنی مقابله با استکبار، خط جدایی از ابرقدرتها و قدرتهای دخالتکننده؛ آن چیزی که با عنوان افتخارآمیز «نه شرقی، نه غربی» - در آن روزی که دنیا واقعاً بلوکبندی شرق و غرب داشت - معرفی میشد، مبارزهی با قدرتهای ظالم و ستمگر عالم، مقابله و معارضهی حتمی با هر نشانهیی از سلطهگری که در دنیا مشهود باشد - در هرجای دنیا فرقی نمیکند، از نظر ما تسلط چنگالهای نظام سلطه نسبت به هر ملت و هر کشوری و در هرجایی مردود است - و نیز در زمینهی بزرگ و اصلی شمردن مسألهی فلسطین و بقیهی خطوط روشنی که امام ترسیم کردند.
پس، خط جمهوری اسلامی این است. غیر از این، ما راهی نداریم. غیر از این، ما راه نجاتی نمیشناسیم. غیر از این، هیچ تکلیف شرعییی بر دوش خودمان احساس نمیکنیم. تکلیف شرعی ما این است. استکبار و تبلیغات و رادیوها و مغزهای فعالش، در درست کردن شکلها و جملههای تبلیغاتی تلاش میکنند، تا عکس این را در دنیا معرفی کنند. میگویند دو جریان وجود دارد: یک جریانِ اصلیِ وسیعِ معتقد به تجدیدنظر در مفاهیم زمان حضرت امام، و یک جریان کوچکِ بیخودی در گوشهیی و متکی به مثلاً چند نفر که به اصول حضرت امام اعتقاد دارد!! چنین چیزی وجود ندارد.
عرض ما این است که شما در دنیا باید این ترفند را باطل کنید. نباید بگذارید چهرهی انقلابی جمهوری اسلامی، در آن کشوری که شما هستید، اندکی مخدوش بشود. انقلاب، یک ارزش است. آن کسانی که تلاش میکنند انقلاب و انقلابگری را ضد ارزش کنند، همان کسانی هستند که بیشترین ضربه را از انقلاب خوردهاند. تردید در مفاهیم انقلابی، ضد ارزش است. تردید در مبارزهی با قدرتهای ستمگر و سلطهگر و ظالم، ضد ارزش است. راه نجات ملتها، در استقلال آنها از قدرتهای ستمگر است. همیشه سعی قدرتهای ستمگر این بوده که به ملتها ثابت کنند بیخود تکان میخورند و اشتباه میکنند. راه نجاتشان این است که زیر بال ما بیایند و پلکان دیگری از پلکان عروج در امور مادّی و سلطهی نابحق بشوند! این را تفهیم میکنند. ما باور نمیکنیم و نمیخواهیم بگذاریم ملتهای دیگر هم باور کنند.1369/05/01
لینک ثابت
آنچه که امروز متن جامعهی ماست، همان خط و راه امام است. آنچه که ما آن را به صلاح دین و دنیای خودمان میدانیم، همان چیزی است که با انگشت اشارهی امام در مقابل ما باز شده و قدم در آن گذاشتیم و یازده سال با قدرت در آن حرکت کردیم و باز هم تا جان در بدن داریم، آن راه را ادامه خواهیم داد. از هیچیک از آرمانهایی که به وسیلهی امام(رضواناللَّهتعالیعلیه) ترسیم شده، چشمپوشی نخواهیم کرد؛ چه در زمینهی مسائل داخلی، چه در زمینهی عدالت اجتماعی، چه در زمینهی ترجیح پابرهنگان در نظام اسلامی و در کشور ما و نیز ترجیح منافع و خواستها و انگیزهها و احساسات آنها بر مرفهان - و به تعبیر امام، مرفهان بیدرد - چه در زمینهی حمایت مردم از مسؤولان و آن را فریضه دانستن، چه در زمینهی تکیهی مردم بر نیروهای خودشان و حرکت به سمت جوشاندن سرچشمههای استعداد در درون کشور و خودکفایی، چه در زمینهی مسائل خارجی، یعنی مقابله با استکبار، خط جدایی از ابرقدرتها و قدرتهای دخالتکننده؛ آن چیزی که با عنوان افتخارآمیز «نه شرقی، نه غربی» - در آن روزی که دنیا واقعاً بلوکبندی شرق و غرب داشت - معرفی میشد، مبارزهی با قدرتهای ظالم و ستمگر عالم، مقابله و معارضهی حتمی با هر نشانهیی از سلطهگری که در دنیا مشهود باشد - در هرجای دنیا فرقی نمیکند، از نظر ما تسلط چنگالهای نظام سلطه نسبت به هر ملت و هر کشوری و در هرجایی مردود است - و نیز در زمینهی بزرگ و اصلی شمردن مسألهی فلسطین و بقیهی خطوط روشنی که امام ترسیم کردند.1369/05/01
لینک ثابت
نباید بگذارید چهرهی انقلابی جمهوری اسلامی، در آن کشوری که شما هستید، اندکی مخدوش بشود. انقلاب، یک ارزش است. آن کسانی که تلاش میکنند انقلاب و انقلابگری را ضد ارزش کنند، همان کسانی هستند که بیشترین ضربه را از انقلاب خوردهاند. تردید در مفاهیم انقلابی، ضد ارزش است. تردید در مبارزهی با قدرتهای ستمگر و سلطهگر و ظالم، ضد ارزش است. راه نجات ملتها، در استقلال آنها از قدرتهای ستمگر است. همیشه سعی قدرتهای ستمگر این بوده که به ملتها ثابت کنند بیخود تکان میخورند و اشتباه میکنند. راه نجاتشان این است که زیر بال ما بیایند و پلکان دیگری از پلکان عروج در امور مادّی و سلطهی نابحق بشوند! این را تفهیم میکنند. ما باور نمیکنیم و نمیخواهیم بگذاریم ملتهای دیگر هم باور کنند.1369/05/01
لینک ثابت
افزایش گرایش به مذهب؛اثر جهانی حضور مردمی در انقلاب اسلامی
خیلی سادهلوحی است، اگر ما تغییر وضع شوروی از «شوروی برژنف» به «شوروی گورباچف» را فقط نتیجهی مشکلات اقتصادی بدانیم. مشکلات اقتصادی شوروی که مربوط به این یک سال و دو سال و پنج سال و ده سال نیست. این مشکلات، قبل از آنکه برژنف بیاید در رأس حکومت قرار بگیرد، گریبانگیر شوروی بوده است. حکومت چندسالهی مطلقهی برژنف با آن خصوصیات، در همین شرایط اقتصادی تحقق پیدا کرد. حکومت جانشینانش هم همینطور بود.
در این دهه، چه عاملی است که از جمعبندی آن حقایق اقتصادی و اجتماعی، به این نتیجه میرسد؟ این عامل را احتمالاً میشود در جای دیگری - غیر از خود شوروی - جستجو کرد. مطرح شدن حضور مردمی و قوّت ارادهی ملتها به حد ایجاد یک قطب جدید در معادلات جهانی - کاری که ایران اسلامی کرد - از کجا معلوم که در آن تصمیمگیریها مؤثر نبوده است؟ چه کسی میتواند این را به آسانی نفی کند؟
در اروپای شرقی، حوادث از یک خاستگاه مذهبی آغاز شد. اصلاً شعار جنبش همبستگی در لهستان - که مادر همهی قضایای اروپای شرقی است - عبارت از درخواست انجام عملیات دینی و تشریفات مذهبی در کلیسا بود. در سال دوم انقلاب ما - یعنی همان سال 58 - خبرهایش برای ما میآمد که برایمان خیلی جالب بود. آن روز، ما در شورای انقلاب بودیم. تحلیل ما در آن روز، این بود که گرایش به مذهب در این نقطهی از دنیا، با رویکارآمدن یک حکومت مذهبی بر اساس یک انقلاب مذهبی - که دنیا را تکان داد و متوجه به خودش کرد - بیارتباط نیست. اینها رانباید دست کم گرفت. من اینها را به عنوان نظر نمیگویم؛ به عنوان یک احتمال که در خور پیگیری است، مطرح میکنم.1369/05/01
لینک ثابت
در این دهه، چه عاملی است که از جمعبندی آن حقایق اقتصادی و اجتماعی، به این نتیجه میرسد؟ این عامل را احتمالاً میشود در جای دیگری - غیر از خود شوروی - جستجو کرد. مطرح شدن حضور مردمی و قوّت ارادهی ملتها به حد ایجاد یک قطب جدید در معادلات جهانی - کاری که ایران اسلامی کرد - از کجا معلوم که در آن تصمیمگیریها مؤثر نبوده است؟ چه کسی میتواند این را به آسانی نفی کند؟1369/05/01
لینک ثابت
نظام سلطه, ضد ارزش, ضد ارزش, قدرتهای سلطه گر
تردید در مبارزهی با قدرتهای ستمگر و سلطهگر و ظالم، ضد ارزش است.1369/05/01
لینک ثابت
همیشه سعی قدرتهای ستمگر این بوده که به ملتها ثابت کنند بیخود تکان میخورند و اشتباه میکنند. راه نجاتشان این است که زیر بال ما بیایند و پلکان دیگری از پلکان عروج در امور مادّی و سلطهی نابحق بشوند! این را تفهیم میکنند. ما باور نمیکنیم و نمیخواهیم بگذاریم ملتهای دیگر هم باور کنند.
اگر کسانی خیال میکنند راه نجات این کشور و این ملت در این است که ما بالاخره جلوی این قدرتهای گردن کلفت عالم، دم از عدم تعرض و پشیمانی از بعضی از کارهایی که آنها اسمش را تندروی گذاشتند، بزنیم، دروغ میگویند. نخیر، این راه ذلت و اسارت ماست. اسارت جمهوری اسلامی در این است که با امریکا بسازد. اسارت جمهوری اسلامی و ملت ایران در این است که غرب احساس تسلیم و طوع در جمهوری اسلامی بکند. محال است که جمهوری اسلامی در مقابل دشمنان خدا، چنین حالت طوع و تسلیمی پیدا کند؛ آنگاه دیگر جمهوری اسلامی نخواهد بود.
آن نظامی که به نام اسلام و به نام قرآن است، ولی در مقابل دشمنان خدا تسلیم میشود، دیگر جمهوری اسلامی نیست؛ جمهوری اسلامىِ امریکایی است، مکتب قرآن و راه انبیا نیست. آن چیزی که در راهش، جوانیها از بین رفت، جانهای طیب و طاهر از تنها خارج گردید، خونها ریخته شد، برایش زحمتها کشیده شد، این دیگر آن نخواهد بود. چهرهی جمهوریاسلامی نسبت به دشمنان خدا و متعرضان به حریم ملتها و شرف انسانیت و استقلال ملتها، چهرهی متعرض و عدم تسلیم است. ما بیاعتماد و مخالف و معارض بودیم و هستیم و خواهیم بود. سیاست جمهوری اسلامی و دیپلماسی ما، بر این پایه است.1369/05/01
لینک ثابت
بارها در جمعی که شماها با من داشتید، نشستیم صحبت کردیم. سؤال شده که آیا دفاع از ملتها و نهضتها، با روابط با دولتها منافاتی ندارد؟ جوابش هم داده شده که نخیر، منافاتی ندارد. دیپلماسىِ پختهی بهبلوغرسیدهیی وجود دارد که شعارهای انقلابیش را در همه جای دنیا سر دست خود میگیرد و از موضع عزت، با همهی کشورها هم روابط صحیح و سالمی برقرار میکند. نمونهاش را هم مشاهده کردید. بحمداللَّه دیپلماسی ما در طول این چند سال اخیر، همینطور بوده است؛ هرچند آن اوایل، ثبات خیلی درستی نداشت.
چرا نمیشود روابط برقرار کرد؟ خیلی هم خوب میشود. البته دشمنان میخواهند بگویند نمیشود، غرب میخواهد بگوید نمیشود، اگر میخواهید ارتباطات سالم و همکاری اقتصادی برقرار کنید، باید از شعارهای انقلابی بگذرید. ما هم در چشمشان نگاه میکنیم و میگوییم که اگر نمیشود، ما آن را ترجیح میدهیم. ما شعارها و منش و راه انقلاب را بر هر چیز دیگر ترجیح میدهیم؛ اما عقیدهی ما این است که در این دنیای مادّی، از این بالاترش را هم میشود. در این دنیای مادّی، آن کسی که فکر و ایدهیی دارد، او برنده است.
ما کشور و ملت بزرگی هستیم. ما در نقطهی مهمی از دنیا قرار داریم. ما روی ملتهای جهان تأثیر داریم. ما ملت کنارافتادهیی - مثل بعضی از ملتها که سرنوشت و خیر و شرشان به خودشان وابسته است و بس - نیستیم. نخیر، امروز، بودنمان و حرف و راه و شعارمان و پرچمی که به دست میگیریم، روی بخش عظیمی در خارج از محدودهی مرزهای خودمان اثر میگذارد. ما اینطوری هستیم. خیلیها دلشان میخواهد با چنین کشوری ارتباط داشته باشند. خیلیها به مصلحتشان است که با چنین کشوری خوب باشند. ارتباط داشتن با برخی یا بسیاری از کشورها، هیچ هم مستلزم این نیست که از شعارهای انقلابمان برگردیم.1369/05/01
لینک ثابت
یکی از مقاصد و اهداف استکبار جهانی در مقابله با جمهوری اسلامی و حکومت انقلابىِ قرآنی ما، عبارت از این است که در سطح ملتهای عالم، بخصوص ملتهای مسلمان، وانمود کند که ایران اسلامی، از شعارهای خودش دست کشیده است!1369/05/01
لینک ثابت
برخورد با ظالم و دفاع از مظلوم
امروز متن جامعهی ماست، همان خط و راه امام است. .... از هیچیک از آرمانهایی که به وسیلهی امام(رضواناللَّهتعالیعلیه) ترسیم شده، چشم پوشی نخواهیم کرد؛ ..... در زمینهی مسایل خارجی، یعنی مقابله با استکبار، خط جدایی از ابرقدرتها و قدرتهای دخالتکننده؛ آن چیزی که با عنوان افتخارآمیز «نه شرقی، نه غربی» - در آن روزی که دنیا واقعاً بلوکبندی شرق و غرب داشت - معرفی میشد، مبارزهی با قدرتهای ظالم و ستمگر عالم، مقابله و معارضهی حتمی با هر نشانهیی از سلطهگری که در دنیا مشهود باشد - در هرجای دنیا فرقی نمیکند، از نظر ما تسلط چنگالهای نظام سلطه نسبت به هر ملت و هر کشوری و در هرجایی مردود است - و نیز در زمینهی بزرگ واصلی شمردن مسألهی فلسطین و بقیهی خطوط روشنی که امام ترسیم کردند.1369/05/01
لینک ثابت
امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه)
آنچه که امروز متن جامعهی ماست، خط و راه امام است.1369/05/01
لینک ثابت
امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه)
آنچه که ما آن را به صلاح دین و دنیای خودمان میدانیم، چیزی است که با انگشت اشارهی امام در مقابل ما باز شده است.1369/05/01
لینک ثابت
امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه)
ما از هیچیک از آرمانهایی که به وسیلهی امام(رضواناللهتعالیعلیه) ترسیم شده، چشم پوشی نخواهیم کرد.1369/05/01
لینک ثابت
آن نظامی که به نام اسلام و به نام قرآن است، ولی در مقابل دشمنان خدا تسلیم میشود، دیگر جمهوری اسلامی نیست؛ جمهوری اسلامىِ امریکایی است، مکتب قرآن و راه انبیا نیست. آن چیزی که در راهش، جوانیها از بین رفت، جانهای طیب و طاهر از تنها خارج گردید، خونها ریخته شد، برایش زحمتها کشیده شد، این دیگر آن نخواهد بود.1369/05/01
لینک ثابت
راه نجات ملتها، در استقلال آنها از قدرتهای ستمگر است. همیشه سعی قدرتهای ستمگر این بوده که به ملتها ثابت کنند بیخود تکان میخورند و اشتباه میکنند. راه نجاتشان این است که زیر بال ما بیایند و پلکان دیگری از پلکان عروج در امور مادّی و سلطهی نابحق بشوند! این را تفهیم میکنند. ما باور نمیکنیم و نمیخواهیم بگذاریم ملتهای دیگر هم باور کنند.1369/05/01
لینک ثابت