newspart/index2
ولایت فقیه / نظام ولایت فقیه/ولی فقیه/التزام عملی به ولایت فقیه/اصل 110 قانون اساسی/نظام جمهوری اسلامی / ولایت مطلقه فقیه/ولایت مطلقه/رهبری
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
سلامت دستگاه مدیریت جامعه، عامل هدایت جامعه

این‌که علمای اسلام و ملت انقلابی ما و دلسوزان جامعه، این‌قدر روی مسأله‌ی ولایت فقیه عادل تکیه می‌کنند و امام بزرگوار ما(رضوان‌اللَّه‌تعالی‌علیه)، آن را آن‌قدر مهم می‌شمردند، به خاطر همین بود که اگر این مسأله‌ی معنوی را از جامعه‌ی اسلامیمان سلب بکنیم - همچنان‌که آن کسانی که دلسپرده به روشهای غربی بودند و ارزشهای غربی برای آنها اصل بود، در باب حکومت در جامعه‌ی اسلامی، می‌خواستند در سالهای اول، به همان شیوه‌های غربی عمل بکنند - و اگر ما این اشتباه را می‌کردیم و بکنیم که در مسأله‌ی حکومت و مدیریت جامعه، ملاک و معیار اسلامی را فراموش بکنیم و به سمت همان فرمهای رایج دنیایی برویم، معنای جامعه‌ی اسلامی ما از بین خواهد رفت. این نقطه، تعیین‌کننده است.
شاید این حدیث را ماها بارها گفته‌ایم و شنیده‌ایم و نقل کرده‌ایم که «لاعذّبنّ کلّ رعیّة فی‌الاسلام اطاعت اماما جائرا لیس من اللَّه عزّوجل و ان کانت الرّعیّة فی اعمالها برّة تقیّة ولاعفونّ عن کلّ رعیّة فی‌الاسلام اطاعت اماما هادیا من اللَّه عزّ و جل و ان کانت الرّعیّة فی اعمالها ظالمة مسیئة»(1). حاصل، این‌که اگر دستگاه مدیریت جامعه، صالح و سالم باشد، خطاهای متن جامعه، قابل اغماض است و در مسیر جامعه، مشکلی به‌وجود نخواهد آورد. اما اگر مدیریت و رأس جامعه، از صلاح و سلامت و عدل و تقوا و ورع و استقامت دور باشد، ولو در میان مردم صلاح هم وجود داشته باشد، آن صلاح بدنه‌ی مردم، نمی‌تواند این جامعه را به سرمنزل مطلوب هدایت کند. یعنی تأثیر رأس قله و هرم و مجموعه‌ی مدیریت و دستگاه اداره کننده در یک جامعه، این‌قدر فوق‌العاده است. این است که ما روی مسأله‌ی غدیر، این‌قدر تکیه می‌کنیم.
مسأله‌ی غدیر، یعنی گزینش علم و تقوا و جهاد و ورع و فداکاری در راه خدا و سبقت در ایمان و اسلام و تکیه روی اینها در تشخیص و تعیین مدیریت جامعه. این قضیه، یک قضیه‌ی ارزشی است. به این معنا، غدیر نه برای شیعیان، بلکه برای همه‌ی مسلمانان، آموزنده و حاوی درس است و می‌تواند مورد تجلیل و تکریم قرار بگیرد که حالا نمی‌خواهیم در این زمینه‌ها، وارد بحثهای فرقه‌یی و طایفه‌یی بشویم و نباید بشویم. عید غدیر، حقیقتاً برای مردم عید است؛ چون به یادآورنده‌ی یک امر حساس و مهم است.1369/04/20


1 )
الكافی ،ثقة الاسلام كلینی  ج 1 ص 376 
الأمالي‏للطوسی ،شیخ طوسی، ص634 
محاسن، احمد بن ابى عبد اللّه برقى،‏ج1 ،ص94
بحارالأنوار ،علامه مجلسی ،ج  25 ،ص 110

قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَأُعَذِّبَنَّ كُلَّ رَعِيَّةٍ فِی الْإِسْلَامِ دَانَتْ بِوَلَايَةِ كُلِّ إِمَامٍ جَائِرٍ لَيْسَ مِنَ اللَّهِ وَ إِنْ كَانَتِ الرَّعِيَّةُ فِی أَعْمَالِهَا بَرَّةً تَقِيَّةً وَ لَأَعْفُوَنَّ عَنْ كُلِّ رَعِيَّةٍ فِی الْإِسْلَامِ دَانَتْ بِوَلَايَةِ كُلِّ إِمَامٍ عَادِلٍ مِنَ اللَّهِ وَ إِنْ كَانَتِ الرَّعِيَّةُ فِی أَنْفُسِهَا ظَالِمَةً مُسِيئَةً
ترجمه:
امام باقر (ع) فرمود: خداى تبارك و تعالى فرموده است: بدون شك افرادی را كه در اسلام با پيروى از امام ستمگرى كه از جانب خدا نيست ديندارى كنند، عذاب ميكنم هر چند كه آن رعيت در كردار خود نيكوكار و پرهيزگار باشد و هر آينه افرادی كه در اسلام با پيروى از امام عادل از جانب خدا ديندارى كند، در ميگذرم هر چند كه آن رعيت نسبت به خود ستمگر و بدكردار باشد.
لینک ثابت
ولایت فقیه

مسأله‌ی ولایت و حکومت در اسلام، مسأله‌ی اساسی و مهم است. اگر اسلام - که دین خداست و میخواهد زندگی مردم را بر اساس ارزشهای الهی اداره بکند - در امر حکومت، دچار یک وضعیت دنیایی شد؛ دچار همان چیزی شد که جوامع دیگر به آن مبتلا هستند، مصالحِ مترتب بر نظام اسلامی، بکلی از آن سلب خواهد شد. در دستگاه اداره‌کننده و مدیریت و حاکمیت، باید یک نظام معنوی و الهی باشد.
این‌که علمای اسلام و ملت انقلابی ما و دلسوزان جامعه، این‌قدر روی مسأله‌ی ولایت فقیه عادل تکیه میکنند و امام بزرگوار ما(رضوان‌اللَّه‌تعالیعلیه)، آن را آن‌قدر مهم میشمردند، به خاطر همین بود که اگر این مسأله‌ی معنوی را از جامعه‌ی اسلامیمان سلب بکنیم - همچنان‌که آن کسانی که دلسپرده به روشهای غربی بودند و ارزشهای غربی برای آنها اصل بود، در باب حکومت در جامعه‌ی اسلامی، میخواستند در سالهای اول، به همان شیوه‌های غربی عمل بکنند - و اگر ما این اشتباه را میکردیم و بکنیم که در مسأله‌ی حکومت و مدیریت جامعه، ملاک و معیار اسلامی را فراموش بکنیم و به سمت همان فرمهای رایج دنیایی برویم، معنای جامعه‌ی اسلامی ما از بین خواهد رفت. این نقطه، تعیین‌کننده است.
شاید این حدیث را ماها بارها گفته‌ایم و شنیده‌ایم و نقل کرده‌ایم که «لاعذّبنّ کلّ رعیّة فیالاسلام اطاعت اماما جائرا لیس من اللَّه عزّ و جل و ان کانت الرّعیّة فی اعمالها برّة تقیّة ولاعفونّ عن کلّ رعیّة فیالاسلام اطاعت اماما هادیا من اللَّه عزّ و جل و ان کانت الرّعیّة فی اعمالها ظالمة مسیئة». حاصل، این‌که اگر دستگاه مدیریت جامعه، صالح و سالم باشد، خطاهای متن جامعه، قابل اغماض است و در مسیر جامعه، مشکلی به‌وجود نخواهد آورد. اما اگر مدیریت و رأس جامعه، از صلاح و سلامت و عدل و تقوا و ورع و استقامت دور باشد، ولو در میان مردم صلاح هم وجود داشته باشد، آن صلاح بدنه‌ی مردم، نمیتواند این جامعه را به سرمنزل مطلوب هدایت کند. یعنی تأثیر رأس قله و هرم و مجموعه‌ی مدیریت و دستگاه اداره کننده در یک جامعه، این‌قدر فوق‌العاده است1369/04/20

لینک ثابت
ولایت فقیه

آن دستگاهی که حکومتش به شکل ولایت است، ارتباط بین ولىّ و مردم، غیرقابل انفکاک میباشد. ولایت، یعنی سرپرستی، پیوند، ارتباط، اتصال، به‌هم‌پیچیده‌شدن دوچیز، به‌هم‌جوشیدگی و به‌هم‌پیوستگی کسانی که با یکدیگر ولایت دارند. معنا و شکل و مفهوم ولایت در جامعه و نظام اسلامی، این است. از این‌جهت، در جامعه‌ی اسلامی، کلمه‌ی ولایت به حکومت اطلاق میشود و رابطه‌ی بین ولىّ و مردم، یک رابطه‌ی ولایتی است و ارتباط و اتصال آنها، غیرقابل انفکاک میباشد و تمام اجزای این جامعه، با یکدیگر متصلند و از هم جدا نیستند. قضیه، مثل دستگاههای سلطنت، دستگاههای قدرت و کودتاچیهایی که بر یک جامعه مسلط میشوند، نیست.
در جامعه‌ی اسلامی، دستگاه مدیریت و حاکمیت جامعه، همه و همه، متکی به مردم، جزو مردم، همراه با مردم، متصل به مردم - به تمام معنای اتصال - هستند و جدا نیستند. آن‌جایی که دستگاههای حکومت، به راهی میروند و مصالح مردم، به راه دیگری، به خاطر همین احساس جدایی است. مصالح دستگاه حاکم، یک چیز است؛ مصالح مردم، یک چیز دیگر. مصالح دستگاه حاکم، پیوند با امریکا و قدرتهای مسلط و استعمارگران و غارتگران منابع نفتی و این چیزهاست - همچنان‌که در دوران رژیم منحوس پهلوی، در کشور ما بود و امروز در خیلی از کشورهای دیگر هست - مصالح مردم، یک چیز دیگر است. مصالح مردم در این است که آن دستگاه حاکم و آن نوکران و پیوستگان بیگانه را از سر راه کمال خودشان بردارند. مصالح این دو، بکلی در دوجهت قرار دارد. لیکن در نظام اسلامی، این‌طور نیست. در نظام اسلامی، حاکم، ولىّ و دوست و سرپرست و برادر و مرتبط و برای مردم است.1369/04/20

لینک ثابت
ولایت فقیه

یکی از افتخارات جمهوری اسلامی است که توانسته ولایت اسلامی را پیاده کند. ما هنوز نتوانسته‌ایم خیلی از احکام اسلامی را به‌طور کامل تحقق ببخشیم. یک جامعه، تا به‌طور کامل اسلامی بشود، زمانِ زیادی لازم است؛ لیکن بحمداللَّه مسأله‌ی حکومت و ولایت، در جامعه‌ی اسلامی ما تحقق بخشیده شد. شکل اسلامی، علی‌رغم طرد و نفی و بغض و عناد قدرتهای جهانی، در جامعه‌ی ما پیاده شد. دشمنان اسلام، مخالفت هم کردند؛ اما بحمداللَّه روزبه‌روز در جامعه‌ی ما، ثابت‌تر و درخشانتر و ماندگارتر شده است.ما مسؤولان وظیفه داریم که ولایت الهی و اسلامی را در جامعه‌ی خودمان، در شکل پرجاذبه‌ی آن، برای انسانهای مشتاق و محروم، هرچه بیشتر تحقق ببخشیم1369/04/20
لینک ثابت
ولایت فقیه

ولایت، یعنی حاکمیت و سرپرستی در جامعه‌ی اسلامی، طبیعتاً چیزی جدا از ولایت و سرپرستی و حکومت در جوامع دیگر است. در اسلام، سرپرستی جامعه، متعلق به خدای متعال است. هیچ انسانی این حق را ندارد که اداره‌ی امور انسانهای دیگر را به‌عهده بگیرد. این حق، مخصوص خدای متعال است که خالق و منشئ و عالم به مصالح و مالک امور انسانها، بلکه مالک امور همه‌ی ذرات عالم وجود است. خود این احساس در جامعه‌ی اسلامی، چیز کم‌نظیری است. هیچ قدرتی، هیچ شمشیر برایی، هیچ ثروتی، حتّی هیچ قدرت علم و تدبیری، به کسی این حق را نمیدهد که مالک و تصمیم‌گیرنده درباره‌ی سرنوشت انسانهای دیگر باشد. اینها ارزش هستند. حق تولیت امور و زمامداری مردم را به کسی اعطا نمیکند. این حق، متعلق به خداست.
خدای متعال، این ولایت و حاکمیت را از مجاری خاصی اعمال میکند. یعنی آن وقتی هم که حاکم اسلامی و ولىّ امور مسلمین، چه بر اساس تعیین شخص - آن‌چنان‌که طبق عقیده‌ی ما، در مورد امیرالمؤمنین و ائمه(علیهم‌السّلام) تحقق پیدا کرد - و چه بر اساس معیارها و ضوابط انتخاب شد، وقتی این اختیار به او داده میشود که امور مردم را اداره بکند، باز این ولایت، ولایت خداست؛ این حق، حق خداست و این قدرت و سلطان الهی است که بر مردم اعمال میشود. آن انسان - هرکه و هرچه باشد - منهای ولایت الهی و قدرت پروردگار، هیچ‌گونه حقی نسبت به انسانها و مردمِ دیگر ندارد. خود این، یک نکته‌ی بسیار مهم و تعیین‌کننده در سرنوشت جامعه‌ی اسلامی است.
و اما آن کسی که این ولایت را ازطرف خداوند عهده‌دار میشود، باید نمونه‌ی ضعیف و پرتو و سایه‌یی از آن ولایت الهی را تحقق ببخشد و نشان بدهد، یا بگوییم در او باشد. خصوصیات ولایت الهی، قدرت و حکمت و عدالت و رحمت و امثال اینهاست. آن شخص یا آن دستگاهی که اداره‌ی امور مردم را به عهده میگیرد، باید مظهر قدرت و عدالت و رحمت و حکمت الهی باشد. این خصوصیت، فارق بین جامعه‌ی اسلامی و همه‌ی جوامع دیگری است که به شکلهای دیگر اداره میشوند. جهالتها، شهوات نفسانی، هوی و هوس و سلایق شخصىِ متکىِ به نفع و سود شخصی یا گروهی، این حق را ندارند که زندگی و مسیر امور مردم را دستخوش خود قرار بدهند. لذا در جامعه و نظام اسلامی، عدالت و علم و دین و رحمت باید حاکم باشد؛ خودخواهی نباید حاکم بشود، هوی و هوس - از هر کس و در رفتار و گفتار هر شخص و شخصیتی - نباید حکومت کند. سرّ عصمت امام در شکل غایی و اصلی و مطلوب در اسلام هم همین است که هیچ‌گونه امکان تخطی و تخلفی وجود نداشته باشد. آن‌جایی هم که عصمت وجود ندارد و میسر نیست، دین و تقوا و عدالت باید بر مردم حکومت کند که نمونه‌یی از ولایت الهی محسوب میشود.1369/04/20

لینک ثابت
ولایت فقیه

اهمیتی که به این روز]عید غدیر[ داده‌اند، چه خود نبىّ‌اکرم (صلّیاللَّه‌علیه‌واله‌وسلّم) که بنا به وحی الهی، یک موقعیت استثنایی و روزگرم و جایگاه سختی را انتخاب کرد، تا اهمیت قضیه را نشان بدهد، و چه روایات ما و ائمه‌ی اطهار(علیهم‌السّلام) که به این روز، این‌قدر اهمیت دادند، به خاطر این است که مسأله‌ی ولایت و حکومت در اسلام، مسأله‌ی اساسی و مهم است. اگر اسلام - که دین خداست و میخواهد زندگی مردم را بر اساس ارزشهای الهی اداره بکند - در امر حکومت، دچار یک وضعیت دنیایی شد؛ دچار همان چیزی شد که جوامع دیگر به آن مبتلا هستند، مصالحِ مترتب بر نظام اسلامی، بکلی از آن سلب خواهد شد. در دستگاه اداره‌کننده و مدیریت و حاکمیت، باید یک نظام معنوی و الهی باشد.1369/04/20
لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی