newspart/index2
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
لزوم بازنگری و درس گرفتن از تجربه های جنگ تحمیلی

ما در طول این هشت سالى که گذشت، باید تجربه‌هاى زیادى گرفته باشیم و دیده باشیم: آن چیزهایى که نداشتیم، باید فراهم بکنیم؛ آن چیزهایى که داشتیم و خوب نگه نداشتیم، باید یاد بگیریم نگه داریم؛ آن چیزهایى که داشتیم و خوب از آنها استفاده نکردیم، باید یاد بگیریم خوب استفاده کنیم؛ آن چیزهایى که در هنگام ضرورت نفهمیدیم وجود آنها لازم است و خسارتى از این ناحیه بر ما وارد شد، باید جلوى خسارتهاى مشابه را بگیریم. این صفحه‌ی جنگ ‌-صفحه‌ی هشت سال تجربه- پیش روى ما گشوده است؛ نگاه کنید، ببینید، یک بازنگرى بکنید؛ ثُمَّ ارجِعِ البَصَرَ کَرَّتَین؛(1) دوباره نگاه کنید، ببینید میدان جنگ چه خبر بود؛ چه‌جورى میتوانست بشود و چرا آن‌جورى نشد؟ به خودمان برگردیم، خودمان را ملامت کنیم؛ البتّه مقصود من ملامت نیست؛ مقصود من درس گرفتن است. باید درس بگیریم از آنچه گذشته و پشت سر ما است؛ و میتوانیم درس بگیریم.1368/11/15

1 ) سوره مبارکه الملك آیه 4
ثُمَّ ارجِعِ البَصَرَ كَرَّتَينِ يَنقَلِب إِلَيكَ البَصَرُ خاسِئًا وَهُوَ حَسيرٌ
ترجمه:
بار دیگر (به عالم هستی) نگاه کن، سرانجام چشمانت (در جستجوی خلل و نقصان ناکام مانده) به سوی تو باز می‌گردد در حالی که خسته و ناتوان است!
لینک ثابت
لزوم آمادگی و بیداری نیروهای مسلح

دشمن به‌هرحال دشمن است. من نمیتوانم هم بگویم آن دشمن بیدار است [یا نه]، قصد جنگ دارد یا ندارد، خواهد جنگید یا نخواهد جنگید ‌-اینها را من نمیدانم، از غیب خبر ندارم- ولى میگویم دشمن، دشمن است. دشمن مادامی‌که از خودش انصاف نشان نداده، مادامی‌که پشیمانى از تجاوز و تعرّض از او مشهود نشده، بایستى از او برحذر بود. دشمن این‌جور است؛ مگر نشان بدهد که دشمن نیست.رژیم عراق با تهاجم به مرزهاى ما در یکى از سخت‌ترین شرایط تاریخى زندگى ما، نشان داد که دشمن با ملّت ایران و دشمن با نظام جمهورى اسلامى و دشمن با سلامت و صلح منطقه است؛ این را نشان داده، ثابت کرده؛ جاى تردید که نیست. چه کسى امروز در دنیا باور میکند و در طول این هشت سال کدام آدم عاقل و مطّلعى باور کرده که تهاجم صدّام‌حسین و لشکریانش به مرزهاى جمهورى اسلامى، عکس‌العمل یک چیزى یا یک حرکتى بوده؟ خب، از این حرفها گفته‌اند و میگویند؛ امّا کدام آدم عاقل، کدام آدم مطّلع ممکن است که چنین چیزى را باور کند؟ از روى شیطنت بود، از روى شرارت بود، [اگر] به یک نظر نگاه کنید از روى حماقت بود، از روى تحریک‌پذیرى از دشمنان اسلام بود، از روى تهییج شدنِ حسّ جاه‌طلبى او به‌وسیله‌ی بعضى از مرتجعین موذى منطقه بود؛ اینها بود.
البتّه ضربه‌اى که اینها خوردند، ضربه‌اى فراموش‌نشدنى است براى خودشان و براى دیگران؛ لکن امیرالمؤمنین فرمود: اِنَّ اَخَا الحَربِ الاَرِق؛(1) مرد جنگ بیدار است. بیدار باشید. بیدار باشید و این بیدارى در عمل شما نشان داده خواهد شد. و این چیزى است که ملّت ایران از شما میخواهد و من به‌عنوان فرمانده شما از شما میخواهم. باید این بیدارى را در عملتان نشان بدهید. عذرى براى آماده نبودن پذیرفته نیست. من دستورات لازم را براى دنباله‌گیرى این آمادگى، هم به ستاد فرماندهى کلّ قوا، و هم به ستاد مشترک ارتش جمهورى اسلامى ایران داده‌ام؛ هر کدام از جهتى. ستاد کلّ سپاه پاسداران هم در جریان آنچه ما به ستاد فرماندهى کل دستور داده‌ایم، هست. و باید همه‌ی نیروهاى مسلّح و همه‌ی عناصر فعّال در نیروهاى مسلّح، سهم خودشان را در حفظ این آمادگى و افزایش قدرت ایفا کنند.1368/11/15


1 ) نامه 62 : از نامه‏هاى آن حضرت است به اهل مصر كه با مالك اشتر فرستاد، زمانى كه او را به حكومت مصر منصوب كرد
أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ بَعَثَ مُحَمَّداً ( صلى الله عليه وآله ) نَذِيراً لِلْعَالَمِينَ وَ مُهَيْمِناً عَلَى الْمُرْسَلِينَ فَلَمَّا مَضَى ( عليه السلام ) تَنَازَعَ الْمُسْلِمُونَ الْأَمْرَ مِنْ بَعْدِهِ فَوَاللَّهِ مَا كَانَ يُلْقَى فِي رُوعِي وَ لَا يَخْطُرُ بِبَالِي أَنَّ الْعَرَبَ تُزْعِجُ هَذَا الْأَمْرَ مِنْ بَعْدِهِ ( صلى الله عليه وآله ) عَنْ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ لَا أَنَّهُمْ مُنَحُّوهُ عَنِّي مِنْ بَعْدِهِ فَمَا رَاعَنِي إِلَّا انْثِيَالُ النَّاسِ عَلَى فُلَانٍ يُبَايِعُونَهُ فَأَمْسَكْتُ يَدِي حَتَّى رَأَيْتُ رَاجِعَةَ النَّاسِ قَدْ رَجَعَتْ عَنِ الْإِسْلَامِ يَدْعُونَ إِلَى مَحْقِ دَيْنِ مُحَمَّدٍ ( صلى الله عليه وآله ) فَخَشِيتُ إِنْ لَمْ أَنْصُرِ الْإِسْلَامَ وَ أَهْلَهُ أَنْ أَرَى فِيهِ ثَلْماً أَوْ هَدْماً تَكُونُ الْمُصِيبَةُ بِهِ عَلَيَّ أَعْظَمَ مِنْ فَوْتِ وِلَايَتِكُمُ الَّتِي إِنَّمَا هِيَ مَتَاعُ أَيَّامٍ قَلَائِلَ يَزُولُ مِنْهَا مَا كَانَ كَمَا يَزُولُ السَّرَابُ أَوْ كَمَا يَتَقَشَّعُ السَّحَابُ فَنَهَضْتُ فِي تِلْكَ الْأَحْدَاثِ حَتَّى زَاحَ الْبَاطِلُ وَ زَهَقَ وَ اطْمَأَنَّ الدِّينُ وَ تَنَهْنَهَ وَ مِنْهُ : ‏إِنِّي وَ اللَّهِ لَوْ لَقِيتُهُمْ وَاحِداً وَ هُمْ طِلَاعُ الْأَرْضِ كُلِّهَا مَا بَالَيْتُ وَ لَا اسْتَوْحَشْتُ وَ إِنِّي مِنْ ضَلَالِهِمُ الَّذِي هُمْ فِيهِ وَ الْهُدَى الَّذِي أَنَا عَلَيْهِ لَعَلَى بَصِيرَةٍ مِنْ نَفْسِي وَ يَقِينٍ مِنْ رَبِّي وَ إِنِّي إِلَى لِقَاءِ اللَّهِ لَمُشْتَاقٌ وَ حُسْنِ ثَوَابِهِ لَمُنْتَظِرٌ رَاجٍ وَ لَكِنَّنِي آسَى أَنْ يَلِيَ أَمْرَ هَذِهِ الْأُمَّةِ سُفَهَاؤُهَا وَ فُجَّارُهَا فَيَتَّخِذُوا مَالَ اللَّهِ دُوَلًا وَ عِبَادَهُ خَوَلًا وَ الصَّالِحِينَ حَرْباً وَ الْفَاسِقِينَ حِزْباً فَإِنَّ مِنْهُمُ الَّذِي قَدْ شَرِبَ فِيكُمُ الْحَرَامَ وَ جُلِدَ حَدّاً فِي الْإِسْلَامِ وَ إِنَّ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ يُسْلِمْ حَتَّى رُضِخَتْ لَهُ عَلَى الْإِسْلَامِ الرَّضَائِخُ فَلَوْ لَا ذَلِكَ مَا أَكْثَرْتُ تَأْلِيبَكُمْ وَ تَأْنِيبَكُمْ وَ جَمْعَكُمْ وَ تَحْرِيضَكُمْ وَ لَتَرَكْتُكُمْ إِذْ أَبَيْتُمْ وَ وَنَيْتُمْ أَ لَا تَرَوْنَ إِلَى أَطْرَافِكُمْ قَدِ انْتَقَصَتْ وَ إِلَى أَمْصَارِكُمْ قَدِ افْتُتِحَتْ وَ إِلَى مَمَالِكِكُمْ تُزْوَى وَ إِلَى بِلَادِكُمْ تُغْزَى انْفِرُوا رَحِمَكُمُ اللَّهُ إِلَى قِتَالِ عَدُوِّكُمْ وَ لَا تَثَّاقَلُوا إِلَى الْأَرْضِ فَتُقِرُّوا بِالْخَسْفِ وَ تَبُوءُوا بِالذُّلِّ وَ يَكُونَ نَصِيبُكُمُ الْأَخَسَّ وَ إِنَّ أَخَا الْحَرْبِ الْأَرِقُ وَ مَنْ نَامَ لَمْ يُنَمْ عَنْهُ وَ السَّلَامُ .
ترجمه:
اما بعد، خداوند سبحان محمّد صلّى اللّه عليه و آله را ترساننده جهانيان از عذاب فردا، و گواه بر انبيا فرستاد. چون از جهان در گذشت- صلّى اللّه عليه و آله- پس از او مسلمانان در رابطه با خلافت به نزاع برخاستند. به خدا قسم در قلبم‏ نمى‏افتاد، و بر خاطرم نمى‏گذشت كه عرب پس از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله خلافت را از خاندانش بيرون برند، يا آن را بعد از او از من دور دارند. چيزى مرا شگفت زده نكرد مگر شتافتن مردم به جانب فلان كه با او بيعت مى‏كردند. از مداخله در كار دست نگاه داشتم تا آنكه مشاهده نمودم گروهى از اسلام باز گشته، و مردم را به نابود كردن دين محمّد صلّى اللّه عليه و آله دعوت مى‏كنند، ترسيدم اگر به يارى اسلام و اهلش برنخيزم رخنه‏اى در دين ببينم يا شاهد نابودى آن باشم كه مصيبت آن بر من بزرگتر از فوت شدن حكومت بر شماست، حكومتى كه متاع دوران كوتاه زندگى است، و همچون سراب از بين مى‏رود، يا همچون ابر از هم مى‏پاشد. بنا بر اين در ميان آن فتنه‏ها قيام كردم تا باطل از بين رفت و نابود شد، و دين به استوارى و استحكام رسيد. و قسمتى از اين نامه است به خدا قسم اگر به تنهايى با دشمنان روبرو شوم در حالى كه تمام زمين را پر كرده باشند، مرا نه باك است و نه ترس. من بر گمراهى آنان و هدايت خويش از جانب خود بر بصيرت از سوى پروردگارم بر يقينم. هر آينه من آرزومند لقاى خدايم و به پاداش نيك او در انتظار و اميد، اما تأسّفم از اين است كه حكومت اين امت به دست بى‏خردان و تبهكاران افتد، و مال خدا را در بين خود دست به دست كنند، و عباد حق را به بردگى گيرند، و با شايستگان به جنگ خيزند، و فاسقان را همدست خود نمايند، زيرا از اينان كسى است كه در ميان شما شراب حرام نوشيد، و حدّى كه در اسلام مقرر بود بر او جارى گشت، و هم از اينان كسى است كه مسلمان نشد تا اينكه براى اسلام آوردنش به او بخشش كمى شد. اگر از حكومت اين نابكاران بر شما نمى‏ترسيدم اين مقدار شما را ترغيب و توبيخ نمى‏كردم، و در جمع و تحريك شما كوشش روا نمى‏داشتم، و زمانى كه سر باز زديد و سستى نموديد رهايتان مى‏كردم. آيا شما نمى‏بينيد سرزمين شما با حمله دشمن كم شده، و شهرهايتان تحت فرمان آنان در آمده، و كشورهايتان ربوده شده، و در شهرهاى شما جنگ در گرفته خدا شما را بيامرزد، به جانب جنگ با دشمنانتان كوچ كنيد، و خود را بر زمين سنگين مسازيد كه تن به خوارى بسپاريد، و به ذلّت برگرديد، و پست‏ترين برنامه نصيب شما شود. مرد جنگجو هميشه بيدار و هوشيار است، و هر كه از دشمن آسوده بخوابد دشمن نسبت به او نخواهد خفت. و السلام
لینک ثابت
احساس مسئولیت

اگر از کسانى که در ارتش و سپاه هستند ‌-بخصوص آن کسانى که در رده‌هاى نسبتاً بالاى ارتش و سپاه هستند- چیزى شنیده بشود، قطعاً قابل قبول و قابل پذیرش نیست. اگر کسى بگوید من امنیّت شغلى ندارم، باید اشکال را در خودش جستجو کند؛ باید دید در درونش چیست که احساس امنیّت نمیکند. اگر کسى بگوید من آینده‌ی سازمان خودم را نمیدانم، باید دید ایراد در ذات او چیست؛ آن را باید پیدا کرد؛ وَالّا آینده روشن است، کاملاً واضح است. وجود این دو سازمان رزمى براى حفظ این کشور و این انقلاب لازم است؛ باید کار کنند، باید هم در آن محدوده‌هایى که مشخّص شده، با هم همکارى کنند.

و من در مورد تمام این جزئیّات و این خصوصیّات، احساس مسئولیّت میکنم. بنده نمیتوانم قبول بکنم که کسى آنجا بنشیند و بدون هیچگونه احساس مسئولیّتى دهنش را باز کند و راجع به هر یک از این دو سازمان یک چیزى بگوید. این امانتى است دست من سپرده؛ من باید این امانت را حفظ کنم.1368/11/15

لینک ثابت
بسیج مستضعفین

اگرچه جمع معتنابهى از فرماندهان و برجستگان عملیّات کربلاى پنج و هفت، امروز مورد تقدیر و تشکّر قرار گرفتند، ولى بی‌شک کسانى که در این عملیّات تلاش کردند و زحمت کشیدند و جانشان و زندگی‌شان و همّتشان و نیرویشان را در دستان خودشان گرفتند‌ -آماده‌ی نثار به پاى انقلاب و به پاى این ملّت و به پاى این کشور- تنها شما نبودید؛ بسیارى به شهادت رسیدند، بسیارى هم امروز هستند. و ما ممکن است بعضى از آن عناصر عزیز را تا آخر هم نشناسیم. چقدر از بسیجیان و سربازان و پاسداران و جهادگران و دیگر نیروهایى که به نحوى در جبهه حضور داشتند، در این دو عملیّات و در بقیّه‌ی روزهاى دشوار پُرافتخار جنگ تحمیلى تلاش کردند، فداکارى کردند، [امّا] ما حتّى نام آنها را هم نمیدانیم؛ [ولى] قدر آنها در نزد کرام‌الکاتبین و قدّیسین و کرّوبیّین ملأ اعلىٰ محفوظ و مضبوط است.

مسئله این است که شما برادران ارتشى و سپاهى و بسیجى و دیگر کسانى که به نحوى با نیروهاى مسلّح و با دفاع مسلّح سروکار دارید، باید این را توجّه داشته باشید که عضویّت در نیروهاى مسلّح افتخار است؛ هیچ افتخارى هم براى یک ملّت، معادل این‌گونه افتخارات نیست که کسى جسم خودش و جان خودش را براى فداکارى در راه ملّتش و کشورش و اگر مثل ملّت ایران داراى هدفهاى بلندترى است، در راه آن هدفها آماده نگه دارد؛ هیچ افتخارى بالاتر از این نیست.1368/11/15

لینک ثابت
بسیج مستضعفین

ارتش و سپاه باید از لحاظ سازمان‌دهى، از لحاظ روحیه‌ی رزمى، از لحاظ دانش رزمى، از لحاظ تجهیزات و از همه‌ی جهاتى که در امکان دفاع تأثیرى دارند، در حدّى باشند که شایسته‌ی ظرفیّت این ملّت است.آن روزى که دشمن در سال ۵۹ به ما حمله کرد، از یک نظر درست فهمیده بود؛ او نیروهاى مسلّح را دیده بود ‌-ملّت را ندیده بود- نیروهاى مسلّح ما دچار ناتوانى و ضعف بودند. البتّه آنها ملّت را ندیده بودند، نمیتوانستند قوّت ملّى ما را درک کنند؛ و این طبیعى است. رژیم‌هایى و اشخاصى که با ملّتها سروکارى ندارند و با آحاد مردم ربطى ندارند، نمیتوانند درک کنند که نیروى یک ملّت یعنى چه؛ قدرت ایمانىِ ناشى از یک ملّت یعنى چه. ملّت ما این را در خلال عمل نشان داد؛ این بسیجهاى عظیمى که مردم ما شدند و نیروى تمام‌نشدنی‌اى که این ملّت تا لحظه‌ی آخر از درون خودش جوشید، حتّى نیروهاى مسلّح را هم قوى کرد و آنها را مستحکم کرد و به آنها روحیه داد و به آنها توان حقیقى داد. و نیروهاى مسلّح ما هم تشکیلاتى هستند متشکّل از خود این ملّت. بنابراین همان نیرو در آنها هم هست.
ما سازمان‌دهى نیروهاى رزمی‌مان بایستى حاکى باشد از قدرت ملّت؛ قدرت ملّت را نشان بدهد. و امروز ما این را از شما میخواهیم. مسئولین ارتش و سپاه بدانند که این، مسئولیّت غیر قابل تخلّف آنها است.1368/11/15

لینک ثابت
علت حمله صدام؛ ضعیف پنداشتن ملت ایران

آن روزى که دشمن از مرزهایمان به ما حمله کرد، فکر نمیکرد ملّت ما بتواند از خودش دفاع کند. ملّت را ضعیف پنداشته بود که حمله کرد. دنیاى استکبار که رژیم عراق را و شخص صدّام‌حسین را به حمله‌ی به مرزهاى ما تحریک کرد، ملّت ما را ضعیف انگاشته بود.1368/11/15
لینک ثابت
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

ما سازمان‌دهى نیروهاى رزمی‌مان بایستى حاکى باشد از قدرت ملّت؛ قدرت ملّت را نشان بدهد. و امروز ما این را از شما میخواهیم. مسئولین ارتش و سپاه بدانند که این، مسئولیّت غیر قابل تخلّف آنها است. امروز ارتش و سپاه باید خودشان را هرچه میتوانند قوى کنند؛ و «هرچه» یعنى بی‌نهایت؛ چون شما میتوانید خودتان را بی‌نهایت قوى کنید. نگویند از ما پشتیبانى کنید ‌-پشتیبانى لجستیک و مالى و پولى و غیره- تا ما قوى بشویم؛ نه، طبیعى است که مسئولین یک کشور همه‌ی امکاناتشان در درجه‌ی اوّل متعلّق به نیروهاى نظامى است و هرچه در بنیه‌ی کشور امکان داشته باشد، نیروهاى مسلّح پشتیبانى خواهند شد. و در جنگ هم نشان داده شد؛ شما دیدید ما چند سال، تقریباً همه‌ی امکانات کشور را تا آنجایى که میسور بود، در اختیار نیروهاى مسلّح گذاشتیم. الان هم همان‌جور است و همان‌جور هم خواهد بود؛ [امّا] هیچگونه تحرّکى از طرف شما ‌-که سپاه و ارتش هستید- باید متوقّف نمانَد به اینکه از شما پشتیبانی‌اى را که مورد نظر شما است بکنند؛ نه، آن مقدارى که ممکن است، آن مقدارى که لازم است، پشتیبانى میشود؛ [لکن] شما تلاش خودتان را بکنید.1368/11/15
لینک ثابت
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

امروز وسوسه‌ها در مورد ارتش و سپاه تمام شده. نمیگویم بکلّى تمام شده؛ امّا وسوسه‌اى که گیرا باشد، دیگر وجود ندارد؛ چون از طرف مسئولین حرف کامل و قاطع زده شده و حتّى خطوط ریز تقریباً معیّن شده. ما یک هیئتى را مأمور کردیم که نشستند و تقریباً خطوط ریز بین ارتش و سپاه را بحث کردند و مورد تبادل نظر قرار دادند؛ و ما به نقاط نهایى تقریباً داریم نزدیک میشویم یا نزدیک شده‌ایم. از نظر بنده تقریباً اصول و کلّیّات روشن است؛ [ولى] جزئیّات را گفتم آقایان بنشینند، بحث کنند، پیدا کنند و بررسى کنند. در این زمینه‌ها هیچگونه ابهامى وجود ندارد و وسوسه‌اى نباید باشد. اگر از کسانى که در ارتش و سپاه هستند ‌-بخصوص آن کسانى که در رده‌هاى نسبتاً بالاى ارتش و سپاه هستند- چیزى شنیده بشود، قطعاً قابل قبول و قابل پذیرش نیست. اگر کسى بگوید من امنیّت شغلى ندارم، باید اشکال را در خودش جستجو کند؛ باید دید در درونش چیست که احساس امنیّت نمیکند. اگر کسى بگوید من آینده‌ی سازمان خودم را نمیدانم، باید دید ایراد در ذات او چیست؛ آن را باید پیدا کرد؛ وَالّا آینده روشن است، کاملاً واضح است. وجود این دو سازمان رزمى براى حفظ این کشور و این انقلاب لازم است؛ باید کار کنند، باید هم در آن محدوده‌هایى که مشخّص شده، با هم همکارى کنند. و من در مورد تمام این جزئیّات و این خصوصیّات، احساس مسئولیّت میکنم. بنده نمیتوانم قبول بکنم که کسى آنجا بنشیند و بدون هیچگونه احساس مسئولیّتى دهنش را باز کند و راجع به هر یک از این دو سازمان یک چیزى بگوید. این امانتى است دست من سپرده؛ من باید این امانت را حفظ کنم. در نظام جمهورى اسلامى، فرماندهى نیروهاى مسلّح یک چیزى نیست که کسى با قهر و غلبه به دست آورده باشد تا کسى بتواند بگوید این غاصب است؛ یک چیزى است که با استحقاق، از طرف مردم به یک مقامى داده شده و امانتى است در اختیار او. من امانت‌دار هستم؛ امانت‌دار نیروهاى مسلّح، امانت‌دار مردم نسبت به نیروهاى مسلّح، نسبت به ارتش و سپاه. شما که ارتش و سپاه باشید ‌-یعنى این دو سازمان- امانت مردم هستید در دست من. من این امانت را حفظ خواهم کرد؛ از آنها دفاع خواهم کرد. هیچگونه سستى در این زمینه از هیچ کس پذیرفته نیست؛ چه برسد به اینکه حرفهایى یا اظهاراتى انجام بگیرد و صادر بشود که موجب سستى در جمعى بشود.1368/11/15
لینک ثابت
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

ارتش و سپاه باید از لحاظ سازمان‌دهى، روحیه‌ و دانش رزمى، تجهیزات و از همه‌ی جهاتى که در امکان دفاع تأثیرى دارند، در حدّى باشند که شایسته‌ی ظرفیّت این ملّت است.1368/11/15
لینک ثابت
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

مسئولین ارتش و سپاه بدانند که این، مسئولیّت غیر قابل تخلّف آنها است که سازمان‌دهى نیروهاى رزمی‌شان قدرت ملّت را نشان بدهد.1368/11/15
لینک ثابت
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

هیچگونه تحرّکى از طرف سپاه و ارتش نباید متوقّف بمانَد به اینکه از شما پشتیبانی‌اى را که مورد نظر شما است بکنند؛ شما تلاش خودتان را بکنید.1368/11/15
لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی