مسألهی دیگر به دانشگاهها برمیگردد. البته مدارس هم هستند؛ اما بخصوص دانشگاهها مهمترند. باید به ذهنیت دانشجویان و جوانان و اعتقادات و روحیهی اسلامی و انقلابی آنها، خیلی توجه بشود. حقیقتاً جوانان موتور و راهاندازندهی حرکتهای بزرگ- هم مثبت و هم منفی- در جامعه هستند. اگر ما بتوانیم این مجموعهی جوان بافرهنگ را که در نقطهیی به نام دانشگاه جمع شدهاند، به سمت روحیهی انقلابی و اسلامی جهت بدهیم، به نظرم میرسد که کشور و انقلاب، بزرگترین سود را از این بابت خواهد برد.
در گذشته، دانشگاه نقطهیی بود که در آن، بیفرهنگی اسلامی بیش از جاهای دیگر و یا در ردیف بدترین جاها بود. این، کاری بود که رژیم و دستگاههای فرهنگیِ گذشته دنبال میکردند و توجه داشتند که این کار در دانشگاهها انجام بگیرد. مقاصد سیاسی پشت سر این قضیه بود. به نظر من، امروز باید طوری باشد که ورود در دانشگاه، مثل ورود در حوزهی علمیه باشد. همچنان که در حوزهی علمیه، انسان معرفت و دین و تعبد میآموزد، کسی هم که به دانشگاه وارد شد، حتّی اگر از مبانی اسلامی و انقلابی فاصله هم دارد، دانشگاه در طی این مدت، او را با مبانی اسلامی و انقلابی آشنا کند و متعبد سازد.
به همین خاطر است که بایستی به تربیت دینی و گرایشها و روحیهی پُرشور انقلابی جوانان در دانشگاه اهمیت داد. فقط با زبان هم نمیشود. این کار، مقدماتی لازم دارد. عناصری که در دانشگاهها به کار گرفته میشوند، آنهایی که مؤثرند، آنهایی که در مراکز حساس واقع میشوند، واقعاً باید از کسانی باشند که این انقلاب را از بن دندان قبول داشته باشند. البته ما نمیخواهیم بگوییم که هر استاد و یا متخصصی که در دانشگاهها تحقیق و یا تدریس میکنند، بایستی یک انقلابی طراز اول باشد. نه، ممکن است این فرد کاملًا قابل قبول باشد و دانش وافری داشته باشد و انقلاب از دانش او استفاده کند. ما بیش از دانش او، چیزی از او نمیخواهیم. منتها در همین مورد هم نباید انگیزهی ضدیت با انقلاب در او وجود داشته باشد؛ چون اگر این انگیزه وجود داشت، دانش او در اختیار انقلاب قرار نخواهد گرفت.1368/09/21
لینک ثابت
معلمان و اساتید- چه در دانشگاهها و چه در مدارس- دچار مشکلات فراوان هستند. آن شوق و انگیزهای که یک نفر آدم را به سراغ تعلیم بکشاند، به چیزهای گوناگونی وابسته است که انصافاً بعضی از آنها لنگ است. مسائل مادّی و نیز احترامات معنوی تأثیر دارد. حرمت گذاشتن برای استاد- همین چیزی که در اسلام اینقدر به آن اهمیت داده شده که شاگرد باید استاد را احترام بکند- تا چه اندازه وجود دارد؟ همهی اینها نقایصی را به وجود آورده است؛ علاوه بر اینکه از نظر کمیّت هم، ما استاد کم داریم و آن تعدادی که داریم، شاید مثلًا از نیمِ آن میزانی که احتیاج داریم، مقداری بیشتر باشد. طبق آماری که من دیدهام، شاید در دانشگاهها چهلدرصد استاد کم داشته باشیم. وضع فضای آموزشی مدارس و دانشگاهها هم از همین قبیل است. این نقایص وجود دارد.
البته نمیتوان نقایص را به اشخاص یا مدیران و تدبیرکنندگان نسبت داد. بسیاری از اینها، ناشی از وضعیت ماست؛ این را همه میدانند. ما در این چند سال گذشته، گرفتار جنگ و کمبودها و محاصره و فشارهای گوناگون اقتصادی دشمن و امثال اینها بودیم. طبیعی است که عمدهی این نواقص، ناشی از اینهاست؛ لیکن چیزی که امروز میتوان آن را مورد نظر قرار داد، این است که دستگاه فرهنگی کشور همت بگمارد که این نواقص را یکی پس از دیگری برطرف بکند.1368/09/21
لینک ثابت
یکی از کارهای مهم شورای عالی انقلاب فرهنگی، نگرش به فرهنگ عمومی و پیدا کردن و شناختن بیماریهای فرهنگیِ امروز کشور ما و یافتن علاج این بیماریها با دید متخصصانه و البته دردمندانه و انقلابی و توصیهی آنها به دستگاههای گوناگون است.1368/09/21
لینک ثابت
ایران, تربیت نیروی انسانی, نیروی انسانی
برای یک کشور، نیروی انسانی همه چیز است. ما اگر نیروی انسانی نداشته باشیم، هیچ چیزی نداریم.1368/09/21
لینک ثابت
جوانان موتور و راه اندازندهی حرکتهای بزرگ در جامعه هستند.1368/09/21
لینک ثابت
در گذشته، دانشگاه نقطهیی بود که در آن، بیفرهنگی اسلامی بیش از جاهای دیگر و یا در ردیف بدترین جاها بود. امروز باید طوری باشد که ورود در دانشگاه، مثل ورود در حوزهی علمیه باشد.1368/09/21
لینک ثابت
باید به ذهنیت دانشجویان و جوانان و اعتقادات و روحیهى اسلامى و انقلابى آنها، خیلى توجه بشود. حقیقتاً جوانان موتور و راهاندازندهى حرکتهاى بزرگ- هم مثبت و هم منفى- در جامعه هستند. اگر ما بتوانیم این مجموعهى جوان بافرهنگ را که در نقطهیى به نام دانشگاه جمع شدهاند، به سمت روحیهى انقلابى و اسلامى جهت بدهیم، به نظرم مىرسد که کشور و انقلاب، بزرگترین سود را از این بابت خواهد برد.
در گذشته، دانشگاه نقطهیى بود که در آن، بىفرهنگى اسلامى بیش از جاهاى دیگر و یا در ردیف بدترین جاها بود. این، کارى بود که رژیم و دستگاههاى فرهنگىِ گذشته دنبال مىکردند و توجه داشتند که این کار در دانشگاهها انجام بگیرد. مقاصد سیاسى پشت سر این قضیه بود. به نظر من، امروز باید طورى باشد که ورود در دانشگاه، مثل ورود در حوزهى علمیه باشد. همچنان که در حوزهى علمیه، انسان معرفت و دین و تعبد مىآموزد، کسى هم که به دانشگاه وارد شد، حتّى اگر از مبانى اسلامى و انقلابى فاصله هم دارد، دانشگاه در طى این مدت، او را با مبانى اسلامى و انقلابى آشنا کند و متعبد سازد.
به همین خاطر است که بایستى به تربیت دینى و گرایشها و روحیهى پُرشور انقلابى جوانان در دانشگاه اهمیت داد. فقط با زبان هم نمىشود. این کار، مقدماتى لازم دارد. عناصرى که در دانشگاهها به کار گرفته مىشوند، آنهایى که مؤثرند، آنهایى که در مراکز حساس واقع مىشوند، واقعاً باید از کسانى باشند که این انقلاب را از بن دندان قبول داشته باشند. البته ما نمىخواهیم بگوییم که هر استاد و یا متخصصى که در دانشگاهها تحقیق و یا تدریس مىکنند، بایستى یک انقلابى طراز اول باشد. نه، ممکن است این فرد کاملًا قابل قبول باشد و دانش وافرى داشته باشد و انقلاب از دانش او استفاده کند. ما بیش از دانش او، چیزى از او نمىخواهیم. منتها در همین مورد هم نباید انگیزهى ضدیت با انقلاب در او وجود داشته باشد؛ چون اگر این انگیزه وجود داشت، دانش او در اختیار انقلاب قرار نخواهد گرفت.
پس، در مراکز حساس و سربندهاى ادارهى امور دانشگاهى- چه اداره به معنى رسمى آن و چه ادارهى امور فکرى و تدریس و امثال اینها- کسانى که مسئول مىشوند و کارهاى مهم دست آنهاست، واقعاً باید از عناصر انقلابى باشند. دیگران هم انگیزهى ضدیت با انقلاب در آنها نباشد. اگر واقعاً کسى انگیزهى مخالفت با انقلاب در وجودش باشد، حضور او در دانشگاه- در هر سطحى که باشد- مضر است؛ براى تحصیل هم مضر مىباشد. من این واقعیت را در بعضى از رشتههایى که مىتوانستم در بارهى آنها قضاوت کنم، مشاهده کردهام. استادى که توانایى تربیت شاگرد در آن رشته را دارد، ولى بر اثر بىاعتنایى یا مخالفت با انقلاب، حتّى وقت نمىگذارد که دانشجو را در آن رشته تربیت کند، در حقیقت براى او، تربیت دانشجوى انقلابى و دانشگاه انقلاب، یک انگیزه نیست؛ بلکه نسبت به این قضیه ضد انگیزه دارد.
البته، دانشجویان عناصر آیندهساز این کشور هستند و بایستى از همه جهت- چه از جهات فکرى و چه از جهات علمى و درسى و به تبع آن از لحاظ مادّى و رفاهى- روى آنها سرمایهگذاریهایى بشود که اطلاع دارم بحمد اللّه دولت مشغول است و برنامههاى خوبى براى این قضیه دارد. امیدواریم إن شاء اللّه این برنامهها به نتیجه برسد.1368/09/21
لینک ثابت
مسألهی دیگر به دانشگاهها برمیگردد. البته مدارس هم هستند؛ اما بخصوص دانشگاهها مهمترند. باید به ذهنیت دانشجویان و جوانان و اعتقادات و روحیهی اسلامی و انقلابی آنها، خیلی توجه بشود. حقیقتاً جوانان موتور و راهاندازندهی حرکتهای بزرگ - هم مثبت و هم منفی - در جامعه هستند. اگر ما بتوانیم این مجموعهی جوان بافرهنگ را که در نقطهیی به نام دانشگاه جمع شدهاند، به سمت روحیهی انقلابی و اسلامی جهت بدهیم، به نظرم میرسد که کشور و انقلاب، بزرگترین سود را از این بابت خواهد برد.
در گذشته، دانشگاه نقطهیی بود که در آن، بیفرهنگی اسلامی بیش از جاهای دیگر و یا در ردیف بدترین جاها بود. این، کاری بود که رژیم و دستگاههای فرهنگىِ گذشته دنبال میکردند و توجه داشتند که این کار در دانشگاهها انجام بگیرد. مقاصد سیاسی پشت سر این قضیه بود. به نظر من، امروز باید طوری باشد که ورود در دانشگاه، مثل ورود در حوزهی علمیه باشد. همچنان که در حوزهی علمیه، انسان معرفت و دین و تعبد میآموزد، کسی هم که به دانشگاه وارد شد، حتّی اگر از مبانی اسلامی و انقلابی فاصله هم دارد، دانشگاه در طی این مدت، او را با مبانی اسلامی و انقلابی آشنا کند و متعبد سازد.
به همین خاطر است که بایستی به تربیت دینی و گرایشها و روحیهی پُرشور انقلابی جوانان در دانشگاه اهمیت داد. فقط با زبان هم نمیشود. این کار، مقدماتی لازم دارد. عناصری که در دانشگاهها به کار گرفته میشوند، آنهایی که مؤثرند، آنهایی که در مراکز حساس واقع میشوند، واقعاً باید از کسانی باشند که این انقلاب را از بن دندان قبول داشته باشند. البته ما نمیخواهیم بگوییم که هر استاد و یا متخصصی که در دانشگاهها تحقیق و یا تدریس میکنند، بایستی یک انقلابی طراز اول باشد. نه، ممکن است این فرد کاملاً قابل قبول باشد و دانش وافری داشته باشد و انقلاب از دانش او استفاده کند. ما بیش از دانش او، چیزی از او نمیخواهیم. منتها در همین مورد هم نباید انگیزهی ضدیت با انقلاب در او وجود داشته باشد؛ چون اگر این انگیزه وجود داشت، دانش او در اختیار انقلاب قرار نخواهد گرفت.
پس، در مراکز حساس و سربندهای ادارهی امور دانشگاهی - چه اداره به معنی رسمی آن و چه ادارهی امور فکری و تدریس و امثال اینها - کسانی که مسؤول میشوند و کارهای مهم دست آنهاست، واقعاً باید از عناصر انقلابی باشند. دیگران هم انگیزهی ضدیت با انقلاب در آنها نباشد. اگر واقعاً کسی انگیزهی مخالفت با انقلاب در وجودش باشد، حضور او در دانشگاه - در هر سطحی که باشد - مضر است؛ برای تحصیل هم مضر میباشد. من این واقعیت را در بعضی از رشتههایی که میتوانستم دربارهی آنها قضاوت کنم، مشاهده کردهام. استادی که توانایی تربیت شاگرد در آن رشته را دارد، ولی بر اثر بیاعتنایی یا مخالفت با انقلاب، حتّی وقت نمیگذارد که دانشجو را در آن رشته تربیت کند، در حقیقت برای او، تربیت دانشجوی انقلابی و دانشگاه انقلاب، یک انگیزه نیست؛ بلکه نسبت به این قضیه ضد انگیزه دارد.
البته، دانشجویان عناصر آیندهساز این کشور هستند و بایستی از همه جهت - چه از جهات فکری و چه از جهات علمی و درسی و به تبع آن از لحاظ مادّی و رفاهی - روی آنها سرمایهگذاریهایی بشود که اطلاع دارم بحمداللَّه دولت مشغول است و برنامههای خوبی برای این قضیه دارد. امیدواریم انشاءاللَّه این برنامهها به نتیجه برسد.1368/09/21
لینک ثابت
در گذشته، دانشگاه نقطهیی بود که در آن، بی فرهنگی اسلامی بیش از جاهای دیگر و یا در ردیف بدترین جاها بود. این، کاری بود که رژیم و دستگاههای فرهنگىِ گذشته دنبال میکردند و توجه داشتند که این کار در دانشگاهها انجام بگیرد. مقاصد سیاسی پشت سر این قضیه بود. به نظر من، امروز باید طوری باشد که ورود در دانشگاه، مثل ورود در حوزهی علمیه باشد. همچنان که در حوزهی علمیه، انسان معرفت و دین و تعبد میآموزد، کسی هم که به دانشگاه وارد شد، حتّی اگر از مبانی اسلامی و انقلابی فاصله هم دارد، دانشگاه در طی این مدت، او را با مبانی اسلامی و انقلابی آشنا کند و متعبد سازد.
به همین خاطر است که بایستی به تربیت دینی و گرایشها و روحیهی پُرشور انقلابی جوانان در دانشگاه اهمیت داد. فقط با زبان هم نمیشود. این کار، مقدماتی لازم دارد. عناصری که در دانشگاهها به کار گرفته میشوند، آنهایی که مؤثرند، آنهایی که در مراکز حساس واقع میشوند، واقعاً باید از کسانی باشند که این انقلاب را از بن دندان قبول داشته باشند. البته ما نمیخواهیم بگوییم که هر استاد و یا متخصصی که در دانشگاهها تحقیق و یا تدریس میکنند، بایستی یک انقلابی طراز اول باشد. نه، ممکن است این فرد کاملاً قابل قبول باشد و دانش وافری داشته باشد و انقلاب از دانش او استفاده کند. ما بیش از دانش او، چیزی از او نمیخواهیم. منتها در همین مورد هم نباید انگیزهی ضدیت با انقلاب در او وجود داشته باشد؛ چون اگر این انگیزه وجود داشت، دانش او در اختیار انقلاب قرار نخواهد گرفت.1368/09/21
لینک ثابت
بایستی به تربیت دینی و گرایشها و روحیهی پُرشور انقلابی جوانان در دانشگاه اهمیت داد.1368/09/21
لینک ثابت
ما از همه طرف، با دشمنی و خصومت دشمنان اساسی و فرهنگیمان در عالم مواجه هستیم که نگذارند در زمینهی کار مَدرسی و تربیت نیروی انسانی، به مقاصد خودمان برسیم1368/09/21
لینک ثابت
از کارهای مهم شورای عالی انقلاب فرهنگی، نگرش به فرهنگ عمومی و پیدا کردن و شناختن بیماریهای فرهنگىِ امروز کشور ما و یافتن علاج این بیماریها با دید متخصصانه و البته دردمندانه و انقلابی و توصیهی آنها به دستگاههای گوناگون است.....در حقیقت، بخش عمده و بدنهی فوتی تر و فوری تر، همین بخش مربوط به فرهنگ کلاسی و آموزشی و تخصصی و انسانسازی - به معنای تربیت آدمهای کارآمد و نیروی انسانی - است. تولید نیروی انسانی کارآمد برای ادارهی انقلاب، از دبستانها و حتّی تا حدودی ماقبل دبستانها شروع میشود و به دانشگاهها و مراکز تحقیق و مراکز عالی میرسد. شما آقایان[در شورای عالی انقلاب فرهنگی]، تأمین و اداره و بهسازی این قضیه را متکفل هستید1368/09/21
لینک ثابت
برای یک کشور، نیروی انسانی همه چیز است. ما اگر نیروی انسانی نداشته باشیم، هیچ چیزی نداریم. چند سال قبل از این، روی بعضی از کشورهایی که سالها پیش از ما انقلاب کردند و توفیقهایی هم در عرصههای اقتصادی و صنعتی و فنی و امثال اینها به دست آوردند، مطالعهیی میکردم. دیدم اینها در اوایل انقلاب، بیشترین تکیه و برنامهریزی را روی تربیت نیروی انسانی گذاشتهاند؛ به طوری که بعضی از این کشورها، همین الان نیروی انسانی کارآمد و ماهر صادر میکنند. یعنی نه اینکه کشور خودشان از وجود چنین نیروی انسانییی سرریز شده و بینیاز گردیده است؛ نه، کشور آنها از جهات دیگر آمادهی قبول این همه متخصص نیست و وضع اقتصادیشان طوری نیست که بتواند این همه متخصص را مصرف کند؛ این است که به کشورها صادر میکنند. همین نیروی انسانی است که آنها را علیرغم نداشتن درآمدهای کلانی مثل نفت و مانند آن - که بحمداللَّه ما از آن برخوردار هستیم - به سطوح خوب رسانده است1368/09/21
لینک ثابت
ما از همه طرف، با دشمنی و خصومت دشمنان اساسی و فرهنگیمان در عالم مواجه هستیم که نگذارند در زمینهی کار مَدرسی و تربیت نیروی انسانی، به مقاصد خودمان برسیم1368/09/21
لینک ثابت
در نگرش به عرصهی فرهنگی کشور، ما باید به تربیت نیروی انسانی توجه کنیم1368/09/21
لینک ثابت
تولید نیروی انسانی کارآمد برای ادارهی انقلاب، از دبستانها و حتّی تا حدودی ماقبل دبستانها شروع میشود و به دانشگاهها و مراکز تحقیق و مراکز عالی میرسد1368/09/21
لینک ثابت