خط اسلام، یعنی خط ضد ابلیس و شیطان. در طول دعوت انبیا، مستکبران کسانی بودند که دعوت الهی و توحید را قبول نکردند و با آن به مقابله برخاستند و زور گفتند: «قال الملأ الّذین استکبروا من قومه لنخرجنّک یا شعیب». وقتی پیامبر سخن حق میگوید و مردم را به حق دعوت میکند، مستکبران میگویند: اگر زیاد حرف بزنی، تو را اخراج میکنیم!این لحن زورگویانه، در مقابل داعی به حق است. این، معنا و تصویری روشن از استکبار است که در دنیای امروز، همان نظام سلطه میباشد و در محیط سیاسی دنیا، همان روح ابرقدرتی و هرآن چیزی است که به سمت ابرقدرتی کشش داشته باشد و تمایل پیدا بکند. قدرتهایی که هنوز ابرقدرت نیستند، اما خودشان را نیمهابرقدرت(!) میدانند، آنها هم در برخوردشان همینطورند.امروز، متأسفانه محیط زندگی بشر از تصرفات و عملکرد گروههای استکباری در سرتاسر دنیا سرشار است. البته، در رأسشان امریکاست. اینکه دولتی در آن سر دنیا به خود حق میدهد علیرغم منافع ملتهای منطقه، منافع خودش را تأمین بکند، این همان روح استکبار است و چیز دیگری نیست. اینکه دولتی به خود حق میدهد که اگر دولتی مخالف او بود، صریحاً و علناً و بدون هیچ خجالتی بگوید: من او را برمیاندازم، این روح استکبار است؛ همین چیزی که امروز از امریکا نسبت به بسیاری از دولتهای امریکای لاتین و بعضی جاهای دیگرِ دنیا سر میزند. استکبار، چون جوابی ندارد و منافعش در خطر است و منفعتش با سقوط آن دولت، بیشتر تأمین میشود، این موضع را میگیرد.
1368/08/10
لینک ثابت
ما در دنیا اعلام کردهایم که انقلاب اسلامی، با نظام سلطه مخالف است. نظام سلطه، یعنی اینکه دولتها و قدرتهایی زور بگویند و ملتها و گروهها و کشورها و دولتهایی، آن زور را قبول کنند. طرفین، طرفین نظام سلطهاند و ما نظام سلطه را رد کردیم و رد میکنیم و با آن به مبارزه بر میخیزیم. ما در نظام سلطه، طرفین را مقصر میدانیم؛ هم سلطهگر و هم سلطهپذیر را. استکبار، به معنای همین نظام سلطه است.امروز که شما به کل نظام غربی نگاه میکنید، از این خصوصیت استکبار و سلطه، نشانههایی را میبینید. البته، در دنیا هیچ دولتی پُرروتر و وقیحتر از رژیم امریکا، سلطه و استکبار را آشکار نمیکند؛ اما این خصوصیت، مخصوص امریکا هم نیست. در کل نظامهای غربی و کسانی که تابع آنها هستند - مثل دولتهای ارتجاعی و وابسته و نظامهایی که برای خودشان قدرتی هستند - خصوصیات سلطه خودش را نشان میدهد؛ اگر چه دنیا آنها را بهعنوان ابرقدرت نپذیرد.1368/08/10
لینک ثابت
جوانان ما و دانشجویان مسلمان پیرو خطّ امام - همان اسمی که خودشان آن را انتخاب کرده بودند و گویا بود و جهت را روشن میکرد - به سفارت امریکا حمله کردند و آن حادثهی عجیبِ تاریخی اتفاق افتاد. مسأله، مسألهی سفارت و اعضای آن و این قبیل مسائل نبود؛ مسأله این بود که امپراتوری عظیم زر و زور و تزویر با این عرض و طول در دنیای معاصر که تمام ملتها و رهبرانشان را در مواجهه با قدرت استکباری خود تحقیر میکند و دولتهای برخاسته از ملتها را به چیزی نمیانگارد و هر وقت اراده کند، آنها را بر میدارد و یا به آنها تهاجم میکند، یکجا تحقیر بشود و به دنیا نشان داده شود که زورِ زورگویان، یک چیز مطلق نیست و ارادهی مستکبران، امر غالب بر فطرت جهان نیست.
امروز، هر اندیشهیی که جوان را دچار این احساس بکند که از مسؤولان و پیشروان انقلاب و مدیران کشور جداست، این اندیشه و تفکر، از نوع همان تفکرات سیاسیِ غلطِ تزریق شده است. امروز باید ملت و دولت، پشت به پشت و دست به دست هم و در کنار یکدیگر، با تمام توان تلاش کنند تا همهی طلسمهای استکبار و سلطه را بشکنند و از بین ببرند. این، صحنهی بسیار مهم و حساسی است. تفکری که شما را هدایت خواهد کرد و باید بکند، تفکر اسلامی است. باید در دانشگاهها به تفکرات اسلامی و کار اسلامی، خیلی اهمیت بدهید.1368/08/10
لینک ثابت
استکبار یعنی زیربار حق نرفتن،خود و قدرت را ملاک قرار دادن
اصلاً مفهوم استکبار در قرآن همین است که عنصری یا شخصی یا جمعی یا جناحی، خود را بالاتر از حق بهحساب آورد و زیر بار حق نرود و خود و قدرتش را ملاک حق قرار بدهد! اولین مستکبر در تاریخی که قرآن برای ما ترسیم میکند، ابلیس است: «ابی و استکبر»(1). او، اولین مستکبر است.ممکن نیست فرض کنیم که یک مسلمان یا مؤمن یا موحّد، حتّی یک روز یا یک لحظه، از دشمنی با ابلیس و شیطان منصرف بشود. اصلاً خط اسلام، یعنی خط ضد ابلیس و شیطان.1368/08/10
1 )
سوره مبارکه البقرة آیه 34
وَإِذ قُلنا لِلمَلائِكَةِ اسجُدوا لِآدَمَ فَسَجَدوا إِلّا إِبليسَ أَبىٰ وَاستَكبَرَ وَكانَ مِنَ الكافِرينَ
ترجمه:
و (یاد کن) هنگامی را که به فرشتگان گفتیم: «برای آدم سجده و خضوع کنید!» همگی سجده کردند؛ جز ابلیس که سر باز زد، و تکبر ورزید، (و به خاطر نافرمانی و تکبرش) از کافران شد.
لینک ثابت
لحن زورگویانه، نشانه استکبار
در طول دعوت انبیا، مستکبران کسانی بودند که دعوت الهی و توحید را قبول نکردند و با آن به مقابله برخاستند و زور گفتند: «قال الملأ الّذین استکبروا من قومه لنخرجنّک یا شعیب»(1). وقتی پیامبر سخن حق میگوید و مردم را به حق دعوت میکند، مستکبران میگویند: اگر زیاد حرف بزنی، تو را اخراج میکنیم!این لحن زورگویانه، در مقابل داعی به حق است. این، معنا و تصویری روشن از استکبار است که در دنیای امروز، همان نظام سلطه میباشد و در محیط سیاسی دنیا، همان روح ابرقدرتی و هرآن چیزی است که به سمت ابرقدرتی کشش داشته باشد و تمایل پیدا بکند. قدرتهایی که هنوز ابرقدرت نیستند، اما خودشان را نیمهابرقدرت(!) میدانند، آنها هم در برخوردشان همینطورند.
(...)
امروز که شما به کل نظام غربی نگاه میکنید، از این خصوصیت استکبار و سلطه، نشانههایی را میبینید. البته، در دنیا هیچ دولتی پُرروتر و وقیحتر از رژیم امریکا، سلطه و استکبار را آشکار نمیکند؛ اما این خصوصیت، مخصوص امریکا هم نیست. در کل نظامهای غربی و کسانی که تابع آنها هستند - مثل دولتهای ارتجاعی و وابسته و نظامهایی که برای خودشان قدرتی هستند - خصوصیات سلطه خودش را نشان میدهد؛ اگر چه دنیا آنها را بهعنوان ابرقدرت نپذیرد.همین جنجالِ مربوط به حجاب در اروپا را مشاهده کنید. علیرغم شعارهای آزادییی که میدهند، ولی یک گرایش کوچک و یک مظهر محدود از تفکرِ غیر و ضد خودشان را به هیچ وجه تحمل نمیکنند. این، همان روح استکبار است، همان «لنخرجنّک یا شعیب»(2) است که چون بر خلاف نظر ما حرف میزنی، اصلاً تحملت نمیکنیم.1368/08/10
1 )
سوره مبارکه الأعراف آیه 88
قالَ المَلَأُ الَّذينَ استَكبَروا مِن قَومِهِ لَنُخرِجَنَّكَ يا شُعَيبُ وَالَّذينَ آمَنوا مَعَكَ مِن قَريَتِنا أَو لَتَعودُنَّ في مِلَّتِنا ۚ قالَ أَوَلَو كُنّا كارِهينَ
ترجمه:
اشراف زورمند و متکبّر از قوم او گفتند: «ای شعیب! به یقین، تو و کسانی را که به تو ایمان آوردهاند، از شهر و دیار خود بیرون خواهیم کرد، یا به آیین ما بازگردید!» کفت: «آیا (میخواهید ما را بازگردانید) اگر چه مایل نباشیم؟!
2 )
سوره مبارکه الأعراف آیه 88
قالَ المَلَأُ الَّذينَ استَكبَروا مِن قَومِهِ لَنُخرِجَنَّكَ يا شُعَيبُ وَالَّذينَ آمَنوا مَعَكَ مِن قَريَتِنا أَو لَتَعودُنَّ في مِلَّتِنا ۚ قالَ أَوَلَو كُنّا كارِهينَ
ترجمه:
اشراف زورمند و متکبّر از قوم او گفتند: «ای شعیب! به یقین، تو و کسانی را که به تو ایمان آوردهاند، از شهر و دیار خود بیرون خواهیم کرد، یا به آیین ما بازگردید!» کفت: «آیا (میخواهید ما را بازگردانید) اگر چه مایل نباشیم؟!
لینک ثابت
لحن زورگویانه تصویری روشن از استکبار
در طول دعوت انبیا، مستکبران کسانی بودند که دعوت الهی و توحید را قبول نکردند و با آن به مقابله برخاستند و زور گفتند: «قال الملأ الّذین استکبروا من قومه لنخرجنّک یا شعیب»(1). وقتی پیامبر سخن حق میگوید و مردم را به حق دعوت میکند، مستکبران میگویند: اگر زیاد حرف بزنی، تو را اخراج میکنیم!
(...)
یکی از کسانی که در قرآن، راجع به او کلمهی استکبار و مستکبر به کار رفته، شخص فرعون است. (2) او، دربارهی موسی چنین حرفهایی میزد. بنابراین، مسألهی استکبار یک مسألهی قرآنی است. ما با همهی این جلوههایی که بیان شد، مخالفیم. مبارزهی ملت ایران، یک مبارزهی شعاری و احساساتی و موسمی و تاکتیکی نیست؛ بلکه یک مبارزهی قرآنی و عمیق و دارای ریشهی مکتبی است.1368/08/10
1 )
سوره مبارکه الأعراف آیه 88
قالَ المَلَأُ الَّذينَ استَكبَروا مِن قَومِهِ لَنُخرِجَنَّكَ يا شُعَيبُ وَالَّذينَ آمَنوا مَعَكَ مِن قَريَتِنا أَو لَتَعودُنَّ في مِلَّتِنا ۚ قالَ أَوَلَو كُنّا كارِهينَ
ترجمه:
اشراف زورمند و متکبّر از قوم او گفتند: «ای شعیب! به یقین، تو و کسانی را که به تو ایمان آوردهاند، از شهر و دیار خود بیرون خواهیم کرد، یا به آیین ما بازگردید!» کفت: «آیا (میخواهید ما را بازگردانید) اگر چه مایل نباشیم؟!
2 )
سوره مبارکه المؤمنون آیه 46
إِلىٰ فِرعَونَ وَمَلَئِهِ فَاستَكبَروا وَكانوا قَومًا عالينَ
ترجمه:
بسوی فرعون و اطرافیان اشرافی او؛ امّا آنها تکبّر کردند، و آنها مردمی برتریجوی بودند.
2 )
سوره مبارکه يونس آیه 75
ثُمَّ بَعَثنا مِن بَعدِهِم موسىٰ وَهارونَ إِلىٰ فِرعَونَ وَمَلَئِهِ بِآياتِنا فَاستَكبَروا وَكانوا قَومًا مُجرِمينَ
ترجمه:
بعد از آنها، موسی و هارون را با آیات خود به سوی فرعون و اطرافیانش فرستادیم؛ اما آنها تکبّر کردند (و زیر بار حق نرفتند؛ چرا که) آنها گروهی مجرم بودند!
لینک ثابت
امروز، شما جوانان وظیفه دارید انقلاب را با همهی وجود، تا اعماق جانتان نفوذ و رسوخ بدهید و مفهوم انقلاب و مبانی فکری آن را از بن دندان درک کنید و برای هنگامی که این ملت بدان احتیاج دارد و در دو صحنه مبارزه میکند، آن را در خود ذخیره کنید. صحنهی اول، صحنهیی است که انقلاب را از لحاظ اقتصادی یا نظامی و یا سیاسی تهدید میکند که باید آن ذخیره را برای دفاع از انقلاب و کشورتان - به هرگونه که زمان و موقعیت اقتضا میکند - بهکار بندید. صحنهی دوم، صحنهی سازندگی است. بهترین سازندگان، سازندگان انقلابیند. بهترین پدیدآورندگان دنیای آباد باغ انقلاب، کسانی هستند که از انقلاب جوشیدهاند و انقلاب در جان آنها رسوخ کرده است. شما جوانان باید برای این دو صحنه، خودتان را هر لحظه آماده داشته باشید.1368/08/10
لینک ثابت
امیدوارم خداوند متعال به شما توفیق دهد و تأییدتان بکند. از همهی شما برادران و خواهران، مخصوصاً خانوادههای شهدای عزیز دانشجوی مسلمان پیرو خط امام، تشکر میکنم. یقیناً این پاداش مجاهدتها و صدق و صفای آنهاست. خداوند به همهی شما توفیق بدهد و همهی ما را در راه تحکیم نظام اسلامی و گسترش تفکر اسلامی در سراسر دنیا، کمک کند.1368/08/10
لینک ثابت
اگر شما امروز به صحنهی سیاسی دنیا نگاه کنید، از این قبیل چیزها زیاد مشاهده میکنید. اینکه قدرتها بیایند کشوری را قرق کنند و ملتی را از خانهی خودش بیرون نمایند و به زور، دولت دیگری را در آنجا تشکیل دهند و جای آنها بنشانند، این همان حرکت استکباری است. در حادثهی فلسطین، قدرتهای زورگوی دنیا دست بهدست هم دادند و یک ملت را از خانهی خودش بکلی آواره کردند. این، چیز خیلی بزرگ و عجیبی است. امروز، دنیا به این رویه عادت کرده است که ملتی را از داخل کشورش اخراج کنند و سپس به زور، آدمهایی را از جاهای مختلف دنیا بیاورند و در آنجا بنشانند و یک ملتِ دروغین و مصنوعی به وجود بیاورند و دولتی را هم در رأسش بگذارند تا منافع قدرتهای بزرگ در آن منطقهی عربیِ حساس تأمین بشود!! این، همان استکبار است.
اینکه امروز مشاهده میکنید آمریکاییها با خونسردیِ تمام، از کشتار هزاران انسان حرف میزنند و انفجار بمب در هیروشیما و کشتار هزاران انسان را عادی تلقی میکنند و میگویند: آن اقدام به مصلحت بود و ما چنین کاری را لازم دانستیم!!، همان روح استکبار است. اگر هواپیمایی را با سرنشینانش ساقط میکنند و مورد اعتراض قرار میگیرند، میگویند: قضیهیی بود که تمام شد، صحبتش را نکنید!!
بهطور طبیعی، برای آنها آدمکشی و جنایت، یک امر معمولی است؛ اما آنجایی که پای منافع خودشان در میان باشد و یا فرضاً یک شهروند آنها در گوشهیی از دنیا غلطی کرده باشد و چند نفر از فشارِ رنج و ناراحتی، بلایی سر او بیاورند، در این هنگام، دنیا را از جنجال پُر میکنند؛ چون برای خودشان حقی در زندگی و حیات قایلند که برای هیچیک از افراد بشر، این حق را قائل نیستند. این، همان روح استکبار است که در نظام سلطهی کنونی دنیا وجود دارد.
ما در دنیا اعلام کردهایم که انقلاب اسلامی، با نظام سلطه مخالف است. نظام سلطه، یعنی اینکه دولتها و قدرتهایی زور بگویند و ملتها و گروهها و کشورها و دولتهایی، آن زور را قبول کنند. طرفین، طرفین نظام سلطهاند و ما نظام سلطه را رد کردیم و رد میکنیم و با آن به مبارزه برمیخیزیم. ما در نظام سلطه، طرفین را مقصر میدانیم؛ هم سلطهگر و هم سلطهپذیر را. استکبار، به معنای همین نظام سلطه است.
امروز که شما به کلّ نظام غربی نگاه میکنید، از این خصوصیت استکبار و سلطه، نشانههایی را میبینید. البته، در دنیا هیچ دولتی پُرروتر و وقیحتر از رژیم امریکا، سلطه و استکبار را آشکار نمیکند؛ اما این خصوصیت، مخصوص امریکا هم نیست. در کلّ نظامهای غربی و کسانی که تابع آنها هستند- مثل دولتهای ارتجاعی و وابسته و نظامهایی که برای خودشان قدرتی هستند- خصوصیات سلطه خودش را نشان میدهد؛ اگرچه دنیا آنها را بهعنوان ابرقدرت نپذیرد.1368/08/10
لینک ثابت
امروز، هر اندیشهای که جوان را دچار این احساس بکند که از مسئولان و پیشروان انقلاب و مدیران کشور جداست، این اندیشه و تفکر، از نوع همان تفکرات سیاسیِ غلطِ تزریق شده است. امروز باید ملت و دولت، پشت به پشت و دست به دست هم و در کنار یکدیگر، با تمام توان تلاش کنند تا همهی طلسمهای استکبار و سلطه را بشکنند و از بین ببرند. این، صحنهی بسیار مهم و حساسی است. تفکری که شما را هدایت خواهد کرد و باید بکند، تفکر اسلامی است. باید در دانشگاهها به تفکرات اسلامی و کار اسلامی، خیلی اهمیت بدهید.1368/08/10
لینک ثابت
خط اسلام، خط ضد ابلیس و شیطان است.1368/08/10
لینک ثابت
دانشجو, جوان, دانشآموزان
شما دانشجویان و دانش آموزان و جوانان، برای نسل آینده و دوره ی بعد، پایه های اصلی انقلابید.1368/08/10
لینک ثابت
شما دانشجویان و دانشآموزان و جوانان، برای نسل آینده و دورهی بعد، پایههای اصلیِ انقلابید. امروز هم شما در انقلاب تأثیر زیادی دارید؛ چون جوانید. امروز هم شما در جبههی سیاسی و نظامی و سازندگی و هر جای دیگر که بتوانید حضور داشته باشید، عنصر فعال انقلابید؛ امّا فردا شما پایههای انقلاب هستید. امروز، عناصر مؤثرید؛ ولی فردا ستونهای انقلاب هستید. توجه کنید انقلاب را با ریشهها و مبانی فکری و منطقیش، بدرستی بشناسید.1368/08/10
لینک ثابت
در حرکت عظیم ملت ایران، نسل جوان باید پیشرو باشد. براى نسل جوان - بخصوص نسل جوان دانشجو - بىتفاوتى و خونسردى جایز نیست. آن جوانى که به سرنوشت کشور نیندیشد و حوادث و خصومتهایى را که نسبت به کشورش در دنیا سازماندهى مىشود، نبیند و نسبت به آنها نجوشد و نخروشد، آن جوان لایق این نیست که نام جوان شهروند یک ملت انقلابى را روى خودش بگذارد. روح جوان، آن روح پر تپشى است که در سختیها، به داد کشور و ملت رسید و آنها را نجات داد.
جوانان عزیز! دشمن روى شما سرمایهگذاریهاى زیادى مىکند؛ حواستان جمع باشد. عدهیى را به بىتفاوتى مىکشاند و عدهیى را دلسرد و مأیوس مىکند. یأس، بزرگترین آفت جوان است. جوانها بدانند که متأسفانه یأس به روح جوان زودتر راه پیدا مىکند؛ همچنان که امید اینگونه است. در مقابل یأسى که دشمن مىخواهد به جوانها تلقین و تزریق کند، خودتان را مصونیت بدهید.
امروز، هر اندیشهیى که جوان را دچار این احساس بکند که از مسؤولان و پیشروان انقلاب و مدیران کشور جداست، این اندیشه و تفکر، از نوع همان تفکرات سیاسى غلط تزریق شده است. امروز باید ملت و دولت، پشت به پشت و دست به دست هم و در کنار یکدیگر، با تمام توان تلاش کنند تا همهى طلسمهاى استکبار و سلطه را بشکنند و از بین ببرند. این، صحنهى بسیار مهم و حساسى است. تفکرى که شما را هدایت خواهد کرد و باید بکند، تفکر اسلامى است. باید در دانشگاهها به تفکرات اسلامى و کار اسلامى، خیلى اهمیت بدهید.1368/08/10
لینک ثابت
خاطرهى تبعید حضرت امام(رضواناللَّهتعالىعلیه) اولین خاطرهى مربوط به آن روز است؛ چون قضیهى کاپیتولاسیون - یعنى حاکمیت قضایى دولت امریکا - در سایهى حکومت دستنشاندهاش در کشور ایران، در حال استقرار بود. اصلاً معنا و لازمهى استکبار همینطور چیزهاست و مشخصهى مستکبر نیز تحمیل چنین حاکمیتى است.
امام(ره) در مقابل این حادثه، موضع سختى گرفتند. بیانات ایشان در سرتاسر کشور پخش شد و دستگاه وابستهى به امریکا، احساس خطر کرد و با همان تشخیص غلطى که معمولاً اصحاب شیاطین دارند، اولاً خیال مىکردند فشار روى شخص، مقاومتها را کم مىکند؛ غافل از اینکه فشار بر مؤمنین، استقامتشان را زیادتر مىکند. ثانیاً تصور مىکردند که شخص را باید از میان بردارند؛ غافل از این که جریان، جریان الهى بود. آنها امام را تبعید کردند و همان تبعید تا هنگام بازگشتِ آن بزرگوار در دوازدهم بهمن نیز ادامه پیدا کرد.1368/08/10
لینک ثابت
مسأله، مسألهی سفارت و اعضای آن و این قبیل مسایل نبود؛ مسأله این بود که امپراتوری عظیم زر و زور و تزویر با این عرض و طول در دنیای معاصر که تمام ملتها و رهبرانشان را در مواجهه با قدرت استکباری خود تحقیر میکند و دولتهای برخاسته از ملتها را به چیزی نمیانگارد و هر وقت اراده کند، آنها را بر میدارد و یا به آنها تهاجم میکند، یکجا تحقیر بشود و به دنیا نشان داده شود که زورِ زورگویان، یک چیز مطلق نیست و ارادهی مستکبران، امر غالب بر فطرت جهان نیست.
آنها خواستند این باور غلط در ذهن مردم واقع بشود؛ در حالی که این باور واقعیت ندارد. امریکاییها، در آن حادثه تحقیر شدند که هنوز هم غبار ملالتش از چهرهی سردمداران مستکبر امریکا زدوده نشده است و در آینده هم زدوده نخواهد شد. هر کدام از این سه حادثه، پرمعنا و کاملاً روشن است.
در اینجا مایلم دو مطلب را مطرح کنم؛ اول این است که از اوایل پیروزی انقلاب، برای جمعی که از صحنههای اصلی انقلاب جدا بودند و روح حقیقی انقلاب را درک نکرده بودند، عادت شده است که تکرار کنند و بگویند و بنویسند که اگر ما از اول انقلاب با امریکا مواجهه نمیکردیم، در طول این چند سال، این همه خطر و زحمت از طرف امریکا برای انقلاب و ملت ما پیش نمیآمد!! ممکن است پشت سر این گویندگان، دستهای تبلیغاتچیهای خود امریکاییها و غربیها قرار داشته باشند، من به این قسمت و به این بُعد قضیه کاری ندارم. اصلاً خود حرف، حرفی غلط و سادهلوحانه است - البته اگر مغرضانه نباشد.
مسأله این نیست که ملت ایران آیا حق داشت به امریکا تعرض بکند یا نه؟ و اگر حق داشت یا حق نداشت، آیا مقتضای عقل و حکمت این بود که به امریکا تعرض بکند یا نه؟ اصلاً قضیه این نیست؛ بلکه مسأله این است که انقلابی با جوهر فکرىِ اسلام، ممکن نیست از تعرض امریکا و امثال آن، خود را بر کنار بداند. استکبار جهانی، بر تخت فرعونی امپراتوری زر و زورش که ننشسته تا صرفاً تماشا کند و بیتفاوت بماند و مشاهده کند که در میان ملتها، فکرها و اندیشههایی رشد میکند که پایهی این اندیشهها، واژگون کردن تخت استکباری است.1368/08/10
لینک ثابت