newspart/index2
استقلال / نه‌ شرقی نه غربی/وابستگی/وابسته / استقلال‌طلبی/استقلال‌خواهی/مستقل
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
استقلال

راجع به استقلال قوّه‌ی قضائى خیلى حرف زده شده. یک استقلالهایى هم اِعمال شده که به نظر بنده بعضى ‌از این استقلالها آن استقلال واقعى قوّه‌ی قضائیّه [نیست]. من نمیدانم حقوق‌دان‌ها در باب مفهوم استقلال ‌قوّه‌ی قضائیّه چه میگویند، لابد حرفهاى زیادى هم هست که بعداً آقایان حقوق‌دان‌ها روى آن بحث خواهند ‌کرد، امّا آنچه من میفهمم این است که قاضى در اجراى حکم الهى منتظر دستور کسى نشود و منتهىِ از نهى ‌کسى نشود؛ [صرفاً] حکم الهى ‌-البتّه مسئله‌ی اهم‌ومهم یک حرف درستى است، من این را عرض میکنم ‌اهم‌ومهم در همه‌ی احکام الهى هست؛ در باب تزاحم، یک جاهایى هست که یک چیزى اهمّ از دیگرى است- ‌امّا موارد استثناهاى بسیار کوچک و کم را که در زندگى ائمّه (علیهم السّلام) و در اجراى عدالت به‌وسیله‌ی ‌پیغمبر و امیرالمؤمنین مشاهده میشود من کارى ندارم. روال کلّى بایستى بر این باشد: استقلال قوّه‌ی قضائیّه ‌به معناى حقیقى کلمه. اگر این استقلال انجام شد یعنى معلوم شد که نفوذ و وجهه و دست داشتن در ‌دستگاه‌ها بر روى حکم کسى هیچگونه تأثیرى نمیگذارد، مردم خوشحال میشوند، مردم امیدوار میشوند، مردم ‌مثل بچّه‌اى که به دامان مادرش پناه میبرد، به دامان قوّه‌ی قضائیّه پناه میبرند... استقلال به این معنا است که ‌قاضى وقتى میخواهد حکم بکند نگاه نکند که این حکم [مربوط به چه کسى است]. معمول است در دنیا ‌‌[مجسّمه‌ی] آن قاضى که ترازو دستش است، چشمش بسته است؛ این «چشم بستن» یک چیز سمبلیک ‌بسیار درستى است؛ [یعنى قاضى باید بگوید] من کار ندارم چه کسى اینجا نشسته که به او بگویم اباالحسن، ‌براى آن یکى اسم شخصی‌اش را بیاورم؛ به این کنیه بگویم، به آن اسم بگویم؛ نه، من کار دارم به دو آدم ‌-‌فارغ و خالى از همه‌ی عناوین و اعتبارات- و درباره‌ی این دو نفر انسان میخواهم حل‌وفصل خصومت بکنم ‌آنجایى که خصومتى هست، آنجایى هم که خصومت نیست همین‌طور. حکم الهى را جارى بکنیم. ‌1368/06/20
لینک ثابت
استقلال

‌[اگر]استقلال قوّه‌ی قضائیّه به معناى حقیقى کلمه... انجام شد یعنى معلوم شد که نفوذ و وجهه و دست ‌داشتن در دستگاه‌ها بر روى حکم کسى هیچگونه تأثیرى نمیگذارد، مردم خوشحال میشوند، مردم امیدوار ‌میشوند، مردم مثل بچّه‌اى که به دامان مادرش پناه میبرد، به دامان قوّه‌ی قضائیّه پناه میبرند. من میگویم ما ‌باید کار را به اینجا برسانیم که اگر کسى در خیابان کمترین تعرّضى به حقّ کس دیگر کرد، او بگوید که ‌خیلى خب، [این کار را] کردى! حالا من میروم سراغ قوّه‌ی قضائیّه. یعنى واقعاً با اطمینان بگوید و محتاج ‌نداند خودش را به اندک عکس‌العملى. قوّه‌ی قضائیّه باید مرجع و ملجأ و پناهگاه همه به معناى واقعى باشد. ‌الان حقیقتاً این‌جورى نیست؛ [شما] آقایان خودتان غالباً در قوّه‌ی قضائیّه بوده‌اید و میدانید. بنده هم به‌عنوان ‌یک کسى که گزارشهاى گوناگونى از امور جامعه، مردم، و از این قبیل به بنده، مکرّر، همیشه داده میشده ‌-‌الان هم همین‌طور- میدانم که این‌جور نیست. «......» باید این برگردد. این هم نمیشود جز به ‌همان استقلال‌. ‌استقلال به این معنا است که قاضى وقتى میخواهد حکم بکند نگاه نکند که این حکم [مربوط ‌به چه کسى است]. معمول است در دنیا [مجسّمه‌ی] آن قاضى که ترازو دستش است، چشمش بسته است؛ ‌این «چشم بستن» یک چیز سمبلیک بسیار درستى است؛ [یعنى قاضى باید بگوید] من کار ندارم چه کسى ‌اینجا نشسته که به او بگویم اباالحسن، براى آن یکى اسم شخصی‌اش را بیاورم؛ به این کنیه بگویم، به آن اسم ‌بگویم؛ نه، من کار دارم به دو آدم ‌-فارغ و خالى از همه‌ی عناوین و اعتبارات- و درباره‌ی این دو نفر انسان ‌میخواهم حل‌وفصل خصومت بکنم آنجایى که خصومتى هست، آنجایى هم که خصومت نیست همین‌طور. ‌حکم الهى را جارى بکنیم. ‌1368/06/20
لینک ثابت
استقلال

اگر این استقلال قوه قضائیه انجام شد یعنى معلوم شد که نفوذ و وجهه و دست داشتن در دستگاه‌ها بر روى ‌حکم کسى هیچگونه تأثیرى نمیگذارد، مردم خوشحال میشوند، مردم امیدوار میشوند، مردم مثل بچّه‌اى که ‌به دامان مادرش پناه میبرد، به دامان قوّه‌ی قضائیّه پناه میبرند.‌1368/06/20
لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی