[کار مهم ائمه علیهم السلام] تبیین مسئلهی امامت بود. امامت یعنی زمامداری جامعهی اسلامی. مسئلهی عمدهای که برای مسلمانها آن روز روشن نبود و عملاً و از لحاظ تئوری دچار تحریف شده بود، مسئلهی امامت بود. امامت جامعهی اسلامی با کیه؟ کار به جائی رسیده بود که کسانی که به اغلب احکام اسلامی عمل نمیکردند و بیشتر محرمات را علناً انجام میدادند، ادعا میکردند که جانشین پیغمبرند و مینشستند در مسند پیغمبر و خجالت هم نمیکشیدند. یعنی اینجور هم نبود که مردم ندانند. مردم میدیدند که یکی به نام خلیفه، مست و لایعقل به محل نماز جمعه میآید و پیشنماز مردم میشود و بهش هم اقتدا میکردند. مردم میدانستند که یزیدبن معاویه دچار بیماریهای بزرگ اخلاقی و عامل به گناهان بزرگ است، درعینحال وقتی بهشان گفته میشد که علیه یزید قیام کنید، میگفتند ما با یزید بیعت کردیم، نمیشود قیام کنیم! مسئلهی امامت بر مردم روشن نبود. مردم خیال میکردند که امام مسلمین و حاکم جامعهی اسلامی میتواند با این گناهان، با این خلافها، با این ظلمها، با این اعمالی که برخلاف صریح قرآن و اسلام هست، آمیخته و آلوده باشد؛ برای مردم مسئلهی مهمی نبود؛ این یک مشکل بزرگی بود که با توجه به اهمیت مسئلهی حکومت در یک جامعه و تأثیر حاکم در جهتگیری جامعه، بزرگترین خطر برای عالم اسلام بود. لذا ائمه (علیهم السّلام) لازم میدانستند دو چیز را به مردم بگویند: یکی اینکه بگویند امام دارای این شرایط است، حاکم اسلامی دارای این خصوصیات است. این عصمت، این تقوا، این علم، این معنویت، این رفتار با مردم، این عمل در مقابل خدا؛ خصوصیات امام یعنی حاکم اسلامی را برای مردم بیان کند؛ این یک و دوم مشخص کنند که آن کسی که دارای این خصوصیات هست، امروز کیه، که معرفی میکردند و خودشان را بیان میکردند.1364/01/23
لینک ثابت