خطِ خدمت یک خط مستمر است و مجموعهی دولت، مجموعهی واحدی است .1368/05/18
لینک ثابت
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحهی قبلی اینجا کلیک کنید.
خطِ خدمت یک خط مستمر است و مجموعهی دولت، مجموعهی واحدی است .1368/05/18 لینک ثابت ما میخواهیم ارادهی خود را در آینده دخیل کنیم. این خاصیت انسان مؤمنِ با هدف است. اگر هدفی داریم و اگر مشخص است که کجا میخواهیم برویم و اگر تصمیم بر رفتن داریم، پس آینده قابل حدس است و این حدس، ناشی از ارادهی ما میباشد.1368/05/18 لینک ثابت مجموعهی ما باید تصمیم بگیریم که خط انقلاب را به معنای حقیقی کلمه و بدون هیچگونه کمبود و کسری و پذیرش ساییدگی در گوشهیی از این هدفها، با قاطعیت و قدرت به سمت هدفهای انقلاب ادامه دهیم.1368/05/18 لینک ثابت هرجا که باشیم، بایستی تصمیم را بر این قرار بدهیم که با هماهنگی کامل و با یاد امام، به سمت هدفها حرکت کنیم. حالا که امام را نداریم، اما یاد ایشان برای ما زنده و مشخص است. باید ببینیم که امام چه فکر میکردند و چگونه حرکت مینمودند، تا إن شاء اللّه آینده را به این شکل ترسیم کنیم. شاید اگر چند سال دیگر بگذرد و ما زنده باشیم، باز این مجموعه احساس بکند که دوران مهمی را پشت سر گذاشته و کارهای مهمی را در این دوران انجام داده و زمان تعیینکنندهای را از سر گذرانده است. حدس ما هم همین است که همینطور خواهد بود. البته، ممکن است نوع این دوره و سالهای آیندهای را که حدس میزنیم، با نوع آنچه که در گذشته بود، متفاوت باشد؛ اما شک نداریم که اهمیت دورانی که در پیش داریم، از لحاظ تعیینکننده بودنِ سرنوشت این کشور و انقلاب، نسبت به آنچه که در گذشته گذراندیم و پشت سر گذاشتیم، تقریباً کمتر نخواهد بود. این دوره را هم إن شاء اللّه بایستی با عزم و همت و توکل به خدا گذراند.1368/05/18 لینک ثابت مجموعهی ما باید تصمیم بگیریم که خط انقلاب را به معنای حقیقی کلمه و بدون هیچگونه کمبود و کسری و پذیرش ساییدگی در گوشهیی از این هدفها، با قاطعیت و قدرت به سمت هدفهای انقلاب ادامه دهیم. صحنه، صحنهی وسیعی است. همهجایش میشود حضور داشت و این احساس را کرد؛ چه در پست وزارت و چه در پست مدیریت اجرایی کشور - مدیریتهای بالا و یا پایین - و یا حتّی اگر چنانچه کسی در مجموعهی دستگاه و دولت هم نخواهد کار کند (که البته این، نسبت به آن شق دیگر مرجوح است)، در هر جایی از این کشور که بخواهد کار بکند، میتواند مفید باشد. اگر مدیریتهای بالای اجرایی و کارآمد هم نخواهند کاری به عهده بگیرند، خارجشدن از مجموعهی دستگاه اجرایی کشور را مصلحت نمیدانیم. هر کسی میتواند مفید باشد؛ اما در این مجموعه بیشتر میتواند مفید باشد. همه بایستی بالاخره در این مجموعه، تا آنجا که ممکن و میسور باشد، انشاءاللَّه مسؤولیتهایی را بپذیرند.1368/05/18 لینک ثابت این هشت سالی که ما با مجموعهی شما بودیم، واقعاً دیگر قابل تجدید نیست. البته، همهی شما در دوران هشتساله نبودید، بعضی از اوایل و بعضی از اواسط و برخی هم از اواخرش تشریف آوردید. روزهای خاص و مقطع عجیب و فراموش نشدنییی بود. روزهایی که به تعبیر آقای مهندس موسوی، واقعاً برادران تلاش میکردند و زحمت میکشیدند و همهی همتها به کار میافتاد تا بتوانند آن چیزی را که هدف کاریشان بود، تحقق ببخشند و این در حالی بود که فضای کشور، به یک محنت عظیم ملی - نه متعلق به یک قشر و یک جمع و یک گوشهی مملکت - آغشته بود. محنت جنگ بر او تحمیل شده بود و در کنار این محنت، جوشش فداکاریها و ایثارها و جلوههای زیبای حضور انقلابی ملت در صحنههای گوناگون، به چشم میخورد و روی همهی اینها، به خیمهی منوّر حضور امام و نظر فراگیر آن بزرگوار و ارادهی همه جا حاضر او - که واقعاً مثل کوه پشت سر ما بود - دلخوش و دلگرم بودیم.1368/05/18 لینک ثابت قبل از رحلت حضرت امام که دوران ریاست جمهوری در حال اتمام بود، دست و پایم را جمع میکردم. مکرر مراجعه میکردند و بعضی از مشاغل را پیشنهاد مینمودند. آدمهای بیمسؤولیت، این مشاغل را پیش خودشان به قد و قوارهی من بریده و دوخته بودند! ولی من گفتم که اگر یک وقت امام به من واجب کنند و بگویند شما فلان کار را انجام دهید؛ چون دستور امام تکلیف است و برو برگرد ندارد، آن را انجام میدهم. اما اگر چنانچه تکلیف نباشد - و من از امام خواهش خواهم کرد که تکلیفی به من نکنند تا به کارهای فرهنگی بپردازم - دنبال کارهای فرهنگی میروم. قبل از رحلت حضرت امام(اعلیاللَّهمقامه) که ماههای آخر مسؤولیت من بود، با خودم فکر میکردم که به کارهای فرهنگی مشغول خواهم شد. این، گرایش اصلی ماست که دوست میداریم به کارهای فرهنگی بپردازیم. ذهنیت من، آقای مهندس موسوی و بعضی دیگر از دوستان، غالباً همینطوری است؛ یعنی کشش اصلیمان به سمت کارهای فرهنگی است، مگر اینکه مسؤولیتی بر دوشمان قرار بگیرد و بر ما واجب بشود. البته، همان وقت هم در جمعی گفتم که اگر بر من واجب و تکلیف بشود که در سمت ریاست عقیدتی، سیاسی گروهان ژاندارمری زابل - که میدانم آنجا گروهانی هست و عقیدتی، سیاسی هم دارد - مشغول شوم، میرفتم و مشغول میشدم. واقعاً هر جا که انسان کار کند، احساس نمیکند که از مجموعهی کارآمدها و مجرّبینِ کارىِ این نظام جداست.1368/05/18
بیانات در دیدار نخستوزیر و اعضاى هیئت دولت
لینک ثابت
تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد, عمل به تکلیف روایت تاریخی نسبت به آینده، بایستی خودمان را برای خدمت در هر جا و به هر گونه آماده کنیم؛ بدون اینکه قبلاً در جایی، خدمت خود را نشان و مشخص کرده باشیم. از اول انقلاب، خودم اینگونه بودم و بنایم بر این بود. هنگامی که قرار بود امام(ره) تشریف بیاورند و ما در دانشگاه تهران تحصن داشتیم، جمعی از رفقای نزدیکی که با هم کار میکردیم و همهشان در طول مدت انقلاب، نام و نشانهایی پیدا کردند و بعضی از آنها هم به شهادت رسیدند - مثل شهید بهشتی، شهید مطهری، شهید باهنر، برادر عزیزمان آقای هاشمی، مرحوم ربانی شیرازی، مرحوم ربانی املشی - با هم مینشستیم و در مورد قضایای گوناگون مشورت میکردیم. گفتیم که امام، دو سه روز دیگر یا مثلاً فردا وارد تهران میشوند و ما آمادگی لازم را نداریم. بیاییم سازماندهی کنیم که وقتی ایشان آمدند و مراجعات زیاد شد و کارها از همه طرف به اینجا ارجاع گردید، معطل نمانیم. صحبت دولت هم در میان نبود. ما عضو شورای انقلاب بودیم و بعضی هم در آن وقت، این موضوع را نمیدانستند و حتّی بعضی از رفقا - مثل مرحوم ربانی شیرازی یا مرحوم ربانی املشی - نمیدانستند که ما چند نفر، عضو شورای انقلاب هم هستیم. ما با هم کار میکردیم و صحبتِ دولت هم در میان نبود؛ صحبتِ همان بیت امام بود که وقتی ایشان وارد میشوند، مسؤولیتهایی پیش خواهد آمد. گفتیم بنشینیم برای این موضوع، یک سازماندهی بکنیم. ساعتی را در عصر یک روز معیّن کردیم و رفتیم در اطاقی نشستیم. صحبت از تقسیم مسؤولیتها شد و در آنجا گفتم که مسؤولیت من این باشد که چای بدهم! همه تعجب کردند. یعنی چه؟ چای؟ گفتم: بله، من چای درست کردن را خوب بلدم. با گفتن این پیشنهاد، جلسه حالی پیدا کرد. میشود آدم بگوید که مثلاً قسمت دفتر مراجعات، به عهدهی من باشد. تنافس و تعارض که نیست. ما میخواهیم این مجموعه را با همدیگر اداره کنیم؛ هر جایش هم که قرار گرفتیم، اگر توانستیم کارِ آنجا را انجام بدهیم، خوب است. این، روحیهی من بوده است. البته، آن حرفی که در آنجا زدم، میدانستم که کسی من را برای چای ریختن معیّن نخواهد کرد و نمیگذارند که من در آنجا بنشینم و چای بریزم؛ اما واقعاً اگر کار به اینجا میرسید که بگویند درست کردن چای به عهدهی شماست، میرفتم عبایم را کنار میگذاشتم و آستینهایم را بالا میزدم و چای درست میکردم. این پیشنهاد، نه تنها برای این بود که چیزی گفته باشم؛ واقعاً برای این کار آماده بودم.1368/05/18
بیانات در دیدار نخستوزیر و اعضاى هیئت دولت
لینک ثابت
تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد, تاریخ مبارزات و پیروزی انقلاب اسلامی, عمل به تکلیف, ورود امام خمینی(ره) به ایران, شورای انقلاب روایت تاریخی مجموعهی ما باید تصمیم بگیریم که خط انقلاب را به معنای حقیقی کلمه و بدون هیچگونه کمبود و کسری و پذیرش ساییدگی در گوشهیی از این هدفها، با قاطعیت و قدرت به سمت هدفهای انقلاب ادامه دهیم. صحنه، صحنهی وسیعی است. همهجایش میشود حضور داشت و این احساس را کرد؛ چه در پست وزارت و چه در پست مدیریت اجرایی کشور - مدیریتهای بالا و یا پایین - و یا حتّی اگر چنانچه کسی در مجموعهی دستگاه و دولت هم نخواهد کار کند (که البته این، نسبت به آن شق دیگر مرجوح است)، در هر جایی از این کشور که بخواهد کار بکند، میتواند مفید باشد.1368/05/18 لینک ثابت |