یک اشتباه بزرگ بر بعضى از ذهنها حاکم است و بنده گاهى که به یاد آن مىافتم، بسیار متعجّب و متأسّف مىشوم. بعد از رحلت امام رضواناللهعلیه رسانههاى خارجى و تبلیغات بیگانگان، شروع کردند به انتشار اینکه «مسؤولین ایران، دولت ایران، ملت ایران و حتّى رهبرى ایران، کم کم از آرمانهاى اوّلِ انقلاب زده شدهاند و از آنها کناره مىگیرند!» از آن ساعتِ اوّل که هنوز هیچ چیز معلوم نبود؛ هیچکس هیچ تصمیمى نگرفته بود و هیچ حرفى هم کسى نزده بود، اینها شروع به گفتن چنین مطالبى کردند و تا امروز هم مىگویند. صد بار هم مسؤولین کشور، این حرفها را تخطئه و تکذیب کردهاند و عملاً خلاف این را نشان دادهاند؛ درعینحال، آنها کارِ خودشان را مىکنند. یک عدّه هم متأسّفانه در داخل، از روى غفلت، از روى تنگنظریها و از روى گرایشهاى محدود سلیقهاى و فکرى و خطّى، مرتّب این حرف را تکرار کردهاند و مىکنند که «ارزشهاى زمان امام، کمرنگ شده است!» اینها خطاست. دشمن هم گفت، غلط کرد؛ دوست هم گفت، اشتباه کرد. در مقابل این حرفها، مسؤولین، گویندگان و صاحبنظران کشور کسانى که در مسائل سیاسى کشور مطّلعند و حقّ اظهار نظر و تصمیمگیرى دارند بارها و بارها اعلام کردهاند که اصول این نظام، اصول انقلاب است. اصولِ تعیین شده به وسیلهى امام است. آن اصولى است که نظام جمهورى اسلامى را به عنوان «نظام اسلامى» در دنیا مشخّص کرد و نشان داد.
ما در صدد همرنگ شدن با نظامهاى دیگر نیستیم. ما از اینکه ارزشهاى نظامهاى گوناگون دنیا را قبول نداریم و در عمل پیاده نمىکنیم، احساس کمبود نمىکنیم. بنده یک وقت در نماز جمعهى چند سال قبل گفتم که در قضیهى زن و حقوق زن، ما نیستیم که باید به دنیا جواب بدهیم؛ دنیا باید به ما جواب بدهد. ما در قضیهى زن، دفاع نداریم؛ بلکه هجوم داریم. ما از دنیا سؤال مىکنیم که شما چرا با زن این گونه رفتار مىکنید؟ ما به دنیا مىگوییم شما حقوق زن را تضییع مىکنید. در همهى قضایا این است. ما در ارزشهاى نظام جمهورى اسلامى، تابع اسلام و انقلابیم. آن ارزشهایى که صدها سال است مستکبرین و در این یکى دو قرن اخیر، مستعمرین و حکّام اروپایى خواستهاند آنها را از چشمها بیندازند. ما بر اساس همان ارزشهایى که آنها با آن مخالفت کردند، یک نظام تشکیل دادهایم و مىخواهیم این ارزشها زنده بماند. این را هم بارها و بارها و بارها، افراد مختلف گفتهاند. اما نکتهاى که من مىخواهم عرض کنم این است که متأسفانه عدّهاى از خودیها از کسانى که جزو مجموعهى نظام جمهورى اسلامى هستند گویى باورشان آمده است که ارزشهاى اوّل انقلاب ضعیف شده است و باید هم بنا را بر همین گذاشت! تا مطلبى گفته مىشود، مىگویند: «آقا؛ حالا که دیگر سال ۶۰ نیست؛ حالا که سال ۶۲ نیست!» این یعنى چه!؟ این چه حرفى است!؟ چرا ما باید بنا را بر این بگذاریم که ارزشهاى انقلاب روزبهروز باید ضعیف شود!؟ نخیر؛ چنین چیزى پیش نیامده است. ارزشهاى انقلاب ضعیف نشده است. همهى آن چیزهایى که شما امروز به عنوان نابسامانى در سطح جامعه مىبینید، در سال ۶۳ هم بود، در سال ۶۵ هم بود، در سال ۶۸ هم بود، در طول زمان امام هم بود و همیشه نظام جمهورى اسلامى با آن مقابله کرده است. البته آن روز که اوایل مقابله بود، کمتر پیش مىرفتیم، و حال که چند سال است مقابله کردهایم، بهتر پیش مىرویم. امروز ما در مقابل آنها قویتر حرکت مىکنیم و بیشتر روى آنها اثر مىگذاریم. طبیعتِ قضیه نیز همین است.
ما در زمینهى مسائل انقلابى، پسرفت نداریم. چرا بعضى خیال مىکنند نسبت به ارزشهاى انقلابى، پسرفتْ طبیعتِ کار است و باید آن را قبول کرد و در مقابل آن تسلیم شد!؟ این چه حرفى است!؟ البته انسان از مبدأ انقلاب که فاصله مىگیرد، طبیعى است که تظاهرات انقلابى و آن چیزهایى که در آغاز قضیه وجود داشت کم مىشود. مانعى هم ندارد. در ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲، هزاران نفر به خیابانهاى تهران ریختند و جنجال کردند. انقلاب به این حالت بود که یک شعلهى عظیم را مشتعل کرد؛ کسانى که در مسائل انقلاب بودند و اطّلاع دارند، یا دقیقاً مطالعه کردهاند و یا از اهلش شنیدهاند، متوجّه مىشوند بنده چه عرض مىکنم. اما شما اگر سال ۴۹ را نگاه کنید، در صحنهى انقلاب، در خیابانها احدى نبود. کسى شعارهاى روز ۱۵ خرداد سال ۴۲ را در خیابانهاى تهران نمىداد. اما مایهى انقلابى، صد برابر سال ۴۲ بود. عناصر انقلابى، صد درجه جلوتر از سال ۴۲ بودند. آگاهى انقلابى در میان کسانى که مخاطبین انقلاب بودند، صد درجه بیشتر از روز دوازدهم محرّمِ ۴۲ بود. آن اشتعال هم نبود، آن شعار هم نبود. طبیعتِ قضیه نیز همین است. اوّل یک اشتعال است. شعله که فرو نشست، تازه نوبتِ سرخ شدن و آتش گرفتنِ هیزمهاىِ پرحجمِ دیر پاست که آتشش بیشتر مىماند و بیشتر گرم مىکند. الان هم وضع اینگونه است. ما در سالهاى ۵۷ و ۵۸ در خیابانها حرکت مىکردیم و شعار مىدادیم؛ ولى امروز در مجلس شوراى اسلامى هستیم؛ در قالب رئیس جمهور انقلابىِ آگاه به مسائل جهان و کشور هستیم؛ در جاهاى گوناگون هستیم.
مسؤولین مشغولِ انجام دادن کار خودشان هستند. این به معناى عقبماندن از ارزشهاى انقلاب نیست و نباید اینگونه تلقّى شود که ما در زمینههاى انقلابْ پسرفت داریم. بعضى باورشان آمده است. بعضى این را در عملِ خودشان هم، کانّه یک کار طبیعى تصوّر کردهاند: «این کار را ما آن سالها نمىکردیم. اما حالا دیگر چارهاى نیست. چند سالى گذشته است و مىتوانیم انجام دهیم.» خیر! اینطور نیست!
ارزشهاى انقلاب، همیشه زنده است و باید مورد توجّه باشد. با این ارزشهاست که مىشود در مقابل تهاجم وحشیانهى استکبار ایستادگى کرد. چه کسى در این شک دارد که اردوگاه استکبار جهانى با نهضت اسلامى مخالف است!؟ چه کسى در این شک دارد!؟ چه کسى مىتواند شک کند؛ مگر یک انسان غافل و سطحى! چه کسى تردید دارد که نظام استکبارى و رژیم امریکا، با اینکه یک نظامْ اسلامى باشد، یک نظام بر پایهى ارزشهاى دینى باشد و روزبهروز هم ثروت و قدرتش بیشتر شود، مخالف است!؟ کسى مىتواند در این تردید کند!؟ مگر کسى که از مسائل جهانى آگاه نباشد؛ و الّا یک ذهنِ قادر به تحلیل و آگاه از مسائل جهانى، یک سرِ سوزن شک ندارد که آنها با چنین نظامى مخالفند.
هر کارى که آنها مىکنند، بر اساس تضعیف این نظام است؛ بر اساس مقابله با این نظام است. این را باید توجّه داشت. هر تصمیمى که گرفته مىشود باید بر این اساس باشد. آنها حاضر نیستند ارزشهاى اسلامى را تحمّل کنند. ممکن است بگویند: «بیایید مذاکره کنید.» امّا این مذاکره بر اساس چیست؟ بر اساس این است که آنها ارزشهاى الهى و اسلامى را بپذیرند؟ حاشا و کلّا! مذاکره بر این اساس مورد قبول طرف استکبارى است که شما را وادار کنند از این ارزشها عقبنشینى کنید! چنین مذاکرهاى به چه درد ما مىخورد!؟ از این مذاکره چه سودى خواهیم برد!؟
کسى که در مسائل جهانى مىخواهد فکر کند، حرف بزند و تصمیم بگیرد، باید آگاه باشد. در این روزگار، ما دیگر حقّ اشتباه کردن نداریم. امروز نظام جمهورى اسلامى باید نشان دهد که به اصول و ارزشهاى اسلامى، به شدّت پایبند است. نترسید از اینکه به شما بگویند «متعصبّید.» خودشان از شما متعصّبترند. همین غربیهایى که اینقدر دم از آزادگى و آزاد فکرى مىزنند، در عمل جزو متعصّبترین آدمهایند. اگر لباس آنها را نپوشید، قبولتان ندارند! اگر کراوات آنها را نزنید، قبولتان ندارند! اگر مثل آنها میخوارگى نکنید، قبولتان ندارند! اگر مثل آنها در مسائل مربوط به زن و مرد بىبندوبار نباشید، قبولتان ندارند! هر که باشید و هر چه باشید، از هر ارزشى برخوردار باشید؛ اما فرهنگ آنها را نداشته باشید، قبولتان ندارند! اما هر که باشند و هر چه باشند و در هر پایهاى از پستى باشند و اینها را قبول داشته باشند، تحمّلشان مىکنند!1372/03/08
لینک ثابت
ما چگونگى همهى انتخابات دنیا را نمىدانیم؛ اما با آنهایى که در این دنیاى معروف به «دنیاى دمکراسى»، با اوضاعشان آشنا هستیم و انتخاباتشان را مىبینیم، مشاهده مىکنیم که انتخابات در کشور ما، از همهى آنها بهتر و سالمتر و حقیقىتر است. انتخاب حقیقى است. مردم مىآیند و با کمال شور و شوق و علاقه، در انتخابات شرکت مىکنند. باید به این شور و شوق و صفاى مردم، پاسخ داد. شکر آن نعمت الهى، اینهاست. از جملهى مهمترین وظایف، اینهاست.1372/03/08
لینک ثابت
یک اشتباه بزرگ بر بعضى از ذهنها حاکم است و بنده گاهى که به یاد آن مىافتم، بسیار متعجّب و متأسّف مىشوم. بعد از رحلت امام رضواناللهعلیه رسانههاى خارجى و تبلیغات بیگانگان، شروع کردند به انتشار اینکه «مسؤولین ایران، دولت ایران، ملت ایران و حتّى رهبرى ایران، کم کم از آرمانهاى اوّلِ انقلاب زده شدهاند و از آنها کناره مىگیرند!» از آن ساعتِ اوّل که هنوز هیچ چیز معلوم نبود؛ هیچکس هیچ تصمیمى نگرفته بود و هیچ حرفى هم کسى نزده بود، اینها شروع به گفتن چنین مطالبى کردند و تا امروز هم مىگویند. صد بار هم مسؤولین کشور، این حرفها را تخطئه و تکذیب کردهاند و عملاً خلاف این را نشان دادهاند؛ درعینحال، آنها کارِ خودشان را مىکنند. یک عدّه هم متأسّفانه در داخل، از روى غفلت، از روى تنگنظریها و از روى گرایشهاى محدود سلیقهاى و فکرى و خطّى، مرتّب این حرف را تکرار کردهاند و مىکنند که «ارزشهاى زمان امام، کمرنگ شده است!» اینها خطاست. دشمن هم گفت، غلط کرد؛ دوست هم گفت، اشتباه کرد. در مقابل این حرفها، مسؤولین، گویندگان و صاحبنظران کشور کسانى که در مسائل سیاسى کشور مطّلعند و حقّ اظهار نظر و تصمیمگیرى دارند بارها و بارها اعلام کردهاند که اصول این نظام، اصول انقلاب است. اصولِ تعیین شده به وسیلهى امام است. آن اصولى است که نظام جمهورى اسلامى را به عنوان «نظام اسلامى» در دنیا مشخّص کرد و نشان داد.1372/03/08
لینک ثابت
همین غربیهایى که اینقدر دم از آزادگى و آزاد فکرى مىزنند، در عمل جزو متعصّبترین آدمهایند. اگر لباس آنها را نپوشید، قبولتان ندارند! اگر کراوات آنها را نزنید، قبولتان ندارند! اگر مثل آنها میخوارگى نکنید، قبولتان ندارند! اگر مثل آنها در مسائل مربوط به زن و مرد بىبندوبار نباشید، قبولتان ندارند! هر که باشید و هر چه باشید، از هر ارزشى برخوردار باشید؛ اما فرهنگ آنها را نداشته باشید، قبولتان ندارند! اما هر که باشند و هر چه باشند و در هر پایهاى از پستى باشند و اینها را قبول داشته باشند، تحمّلشان مىکنند! ملاحظه کنید ببینید در دنیا، رژیمهاى دیکتاتور، مستبد، آدمکش، بىاعتنا به حقوق بشر، بىاعتنا به دمکراسى؛ رژیمهایى که بویى از مجلس و دمکراسى نبردهاند؛ رژیمهاى کودتایى که براساس کودتا بر سرِ کار آمدهاند، چون فرهنگ غرب را قبول دارند و در مقابل آن تسلیمند، براى غربیها قابل قبول و قابل پذیرشند. اینها را از خودشان مىدانند؛ اما کسانى را که از قبول آن فرهنگ سرباز زنند، بهطور دربست و مطلق رد مىکنند. این تعصب نیست!؟ این دُگماندیشى نیست!؟ این تحجّر نیست!؟ در مقابل چنین متعصّبینى، آیا باید روددربایستى داشته باشیم که بگوییم ما پایبند به اسلامیم؛ ما پایبند به حجابیم؛ ما پایبند به احکام قضایى اسلامى هستیم!؟ چرا رودربایستى کنیم!؟ چرا ملاحظه کنیم!؟ تنها عاملى که مىتواند قدرت نظام اسلامى و بُرندگىاش را در مقابل این دشمنان خشن، با آن چهرههاى عبوسشان نسبت به اسلام و مسلمین، حفظ کند و آنها را وادار به قبول و تسلیم نماید، همین پایبندى است. شما یک قدم عقب بنشینید، آنها یک قدم جلو مىآیند. یکى از سنگرها را خالى کنید، آنها مىآیند سنگر شما را پُر و شما را وادار به عقبنشینى مىکنند. موضعگیرى سیاسى باید بر اساس این چیزها باشد.1372/03/08
لینک ثابت
مسئولیت جمهوری اسلامی نسبت به زنان
ما در صدد همرنگ شدن با نظامهاى دیگر نیستیم. ما از اینکه ارزشهاى نظامهاى گوناگون دنیا را قبول نداریم و در عمل پیاده نمىکنیم، احساس کمبود نمىکنیم. بنده یک وقت در نماز جمعهى چند سال قبل گفتم که در قضیهى زن و حقوق زن، ما نیستیم که باید به دنیا جواب بدهیم؛ دنیا باید به ما جواب بدهد. ما در قضیهى زن، دفاع نداریم؛ بلکه هجوم داریم. ما از دنیا سؤال مىکنیم که شما چرا با زن این گونه رفتار مىکنید؟ ما به دنیا مىگوییم شما حقوق زن را تضییع مىکنید. در همهى قضایا این است. ما در ارزشهاى نظام جمهورى اسلامى، تابع اسلام و انقلابیم. آن ارزشهایى که صدها سال است مستکبرین و در این یکى دو قرن اخیر، مستعمرین و حکّام اروپایى خواستهاند آنها را از چشمها بیندازند. ما بر اساس همان ارزشهایى که آنها با آن مخالفت کردند، یک نظام تشکیل دادهایم و مىخواهیم این ارزشها زنده بماند.1372/03/08
لینک ثابت
حسن جریان امر مجلس، هم در کیفیّت ادارهى کشور و پیشرفت امور مؤثّر است و هم در روحیهى مردم و شوق و امیدوارى آنان نسبت به آینده و مسائل انقلاب1372/03/08
لینک ثابت
مجلس عصارهى ملت است و آنطور که حکیم فرزانهى زمان ما و امام بزرگوارمان بیان فرمودند، موضعگیرى مجلس در امور سیاسى، حاکى از موضع ملت است. این موضعگیرى هر چه سریعتر و متینتر و حکیمانهتر و صریحتر باشد، با شأن مجلس مناسبتر است. محسوس است که بحمدالله در قانونگذارى مجلسْ تضییع وقت نمىشود و در این مدّت، قوانین متعدّد و خوبى در مجلس وضع شده است و از همه بهتر، فضاى مهربانانه و سالمى است که بر مجلس حکمفرماست. نه اینکه بخواهیم بگوییم بر مجلس یک جریان سیاسى حاکم است؛ نه. چنین چیزى نیست و اگر هم باشد، به عنوان یک پدیدهى خیلى مطلوب به آن نگاه نمىکنیم. مجلس محلّ تضارب آرا و جاى گفتگو و موضعگیریهاى گوناگون است؛ منتها به نحو سالم. خوشبختانه امروز در داخل مجلس شوراى اسلامى، آرا و نظرات گوناگون سیاسى و اقتصادى وجود دارد. همه هم بحمدالله فعالند. لکن احساس نمىشود که دعوایى، تضاربى، تعارض زشتى، حرفهاى مأیوسکنندهاى وجود داشته باشد و این، یکى از برجستگیهاى این مجلس است که امیدواریم انشاءالله همیشه همین حالت باقى بماند. یعنى فضا، فضاى صمیمى باشد. هم صمیمیّت بین خودِ نمایندگان، هم صمیمیّت میان مجلس و دولت و قوهى مجریه و قوهى قضاییه.1372/03/08
لینک ثابت
هر برنامهى اقتصادى، وقتى معتبر است که یا خودش و یا در مجموع برنامهها، ما را به هدف عدالت نزدیک کند. والّا اگر ما را از عدالت اجتماعى دور کند فرض هم بکنیم که به رشد اقتصادى منتهى شود کافى نیست. مجلس، این را باید مورد توجه قرار دهد1372/03/08
لینک ثابت
حسن جریان امر مجلس، هم در کیفیّت ادارهى کشور و پیشرفت امور مؤثّر است و هم در روحیهى مردم و شوق و امیدوارى آنان نسبت به آینده و مسائل انقلاب.1372/03/08
لینک ثابت
مجلس محلّ تضارب آرا و جاى گفتگو و موضعگیریهاى گوناگون است؛ منتها به نحو سالم.1372/03/08
لینک ثابت
اصلِ اوّل در مجلس براى نماینده، کار مجلس است.1372/03/08
لینک ثابت
در عرف و فرهنگ اسلامى، عزّت، یک چیز مرغوبٌ فیه است. مؤمن، عزیز و طالب عزّت است؛ اما این عزّت، باید با خودخواهى همراه نباشد، با کبر همراه نباشد، با اذیّت کردن مردم همراه نباشد، با انواع انحرافها همراه نباشد. این، اساس قضیه است1372/03/08
لینک ثابت
مؤمن، عزیز و طالب عزّت است؛ اما این عزّت، باید با خودخواهى همراه نباشد، با کبر همراه نباشد، با اذیّت کردن مردم همراه نباشد1372/03/08
لینک ثابت
سیره سیاسی امیرالمؤمنین(علیه السلام)
کسى که قوى باشد، به دام نخواهد افتاد. آنهایى که قوى هستند، به دام قویترها نمىافتند. به هیچ کیفیّتى به دامِ دنیا نمىافتند. آن کشورى که امیرالمؤمنین علیهالسّلام بر آن فرمان مىرانْد، امروز چند کشور بزرگ در منطقهى ماست، با حکومتهایى جداگانه. امیرالمؤمنین علیهالسّلام در رأس آن کشور پهناور عظیم، با آن قدرت و آن همه منابع ثروت در آن روزگار و در آن برهه از زمان، اندکى خودش را به دنیاى انسان معمولى آلوده نمىکرد و مىفرمود: «غرّى غیرى»؛ برو سراغ دیگران، اى دنیاى رنگین! برو سراغ ضعیفها؛ که دست تو به مثلِ امیرالمؤمنینى نمىرسد، که نمىرسد!1372/03/08
لینک ثابت
نظام، نظام فرهنگى است. لکن کار فرهنگى، درعینحال به قدر نیاز انجام نمىگیرد.1372/03/08
لینک ثابت
امروز روى رشد و توسعهى اقتصادى بحث مىشود؛ اما مسألهى ما در کشور، فقط رشد اقتصادى نیست. به طریق اولى، رونق اقتصادى هم نیست؛ چون ممکن است در جامعه، رونق اقتصادى باشد، امّا رشد واقعى نباشد. اما حتّى رشد اقتصادى هم، در جامعهى ما هدف اصلى نیست. رشد اقتصادى، جزئى از هدف ماست و آن جزء دیگر عبارت است از عدالت. شما روشنتر از عدالت، در مفاهیم اسلامى و شیعى، چه چیز پیدا مىکنید؟ شما که منتظر امام زمان علیهالصّلاةوالسّلام هستید، براى چه چیز انتظار آن بزرگوار را مىکشید؟ مگر نمىگویید «یملأ الله الارض به قسطاً و عدلاً کما ملئت ظلماً و جوراً»؟ مگر نمىگویید که امام زمان بیاید تا دنیا را پُر از قسط و عدل کند؟ پس، مسأله، مسألهى قسط و عدل است؛ مسألهى عدالت است و این چیزى نیست که بشود از آن گذشت. هر برنامهى اقتصادى، وقتى معتبر است که یا خودش و یا در مجموع برنامهها، ما را به هدف عدالت نزدیک کند. والّا اگر ما را از عدالت اجتماعى دور کند فرض هم بکنیم که به رشد اقتصادى منتهى شود کافى نیست.1372/03/08
لینک ثابت