newspart/index2
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
رفع مشکلات مردم

حرکت رودررو و چهره‌به‌چهره با مردم، رسم ما روحانیان بوده است و گروههای مردم نیز، همان گروههایی هستند که در محله‌های مختلف شهرها و روستاها پراکنده‌اند. لذا، یک روحانی باید در حد کافی و لازمی، بالمواجهه با مردم حرف بزند و نیازهای دینی و عقده‌های ذهنی آنها را درباره‌ی مسائل دینی، برطرف کند.
هیچ روشی جای این را نمی‌گیرد؛ اگرچه، اقدامات دیگر هم لازم است. حتی کتاب هم جای این کار بخصوص را نمی‌گیرد. و این، آن خصوصیتی است که ما در جامعه‌ی دینی خودمان - در ایران - داشته‌ایم. در کشورهای دیگر، کمتر چنین روشی هست. حتی در کشور عراق هم، به این شکل نبوده که حالا بگوییم: «این، جزو خصوصیات جامعه‌ی شیعی است.» در جامعه‌ی ما، روحانیون در شهرها، در روستاها، بین عشایر و در همه‌ی سطوح، در کویها و محله‌های مختلف، با مردم روبه‌رو و مواجهند. با مردم حرف می‌زنند؛ با مردم حساب و کتاب دارند؛ سروکار امور مردم با آنهاست و خلاصه، مرجع درد دلها و بیان شبهه‌های ذهنی و مشکلات روحی مردم و غمگسار مردمند. این ارتباط، مخصوص کشور ماست که همیشه هم بوده است.  ما باید آنچه را که در گذشته در زمینه‌ی روحانی، یا به تعبیر رساتر، زمینه‌های ملایی و آخوندی داشتیم، تقویت کنیم. آنچه را که قبلاً بوده، نباید بگذاریم از دست برود؛ بلکه باید آن را بیشتر کنیم. در این زمینه، مشکلات فراوان است. اولاً باید روحانیون در  همه‌جا حضور داشته باشند: در همه‌ی محله‌ها، در همه‌ی شهرهای کوچک و در همه‌ی روستاها. این، وظیفه‌ی علمای محترم شهرستانهاست که بروند از حوزه‌ها کسانی را ببرند؛ و چه‌بسا که در حوزه‌ها، کسانی برای این کار آماده باشند. فرض کنید در مرکز فلان استان، ملّای فعّالی هست. او مطّلع است که در این استان، شهری وجود دارد که ملّایی که عقد مردم را بخواند، مراسم عزا و جشن مردم را راه بیندازد، مشکلات مردم را حل کند و اولیات مردم را برای آنها بیان کند، ندارد. ما این‌جا در مرکز،  خبر نداریم. در حوزه هم که مرکز علمی است، ممکن است کسی خبر نداشته باشد. اما آن آقا، در آن‌جا، می‌داند. این روحانیان باید بلند شوند، بیایند به مراکز حوزه‌ها - قم یا حتی مشهد و جاهای دیگر - و به هر زحمتی هست؛ به هر وسیله‌ای که هست؛ با هر کیفیتی هست، مدیریت حوزه را ببینند، کسانی را ببینند و افرادی را جمع کنند و ببرند. این، جزو کارهای واجب و لازم است.1371/11/29

لینک ثابت
عالِم دینی

در گذشته، گاهی اهل علم محترم، پای منبر یک منبری یا سخنرانی یک سخنران می‌نشستند. او هم حرفی می‌زد که مرضی اینها ‌نبود و به نظرشان غلط می‌رسید؛ اما چیزی نمی گفتند و تمام می‌شد و می‌رفت. خوب؛ البته ملاحظاتی بود. من حالا سؤالم این ‌است که واقعاً این ملاحظات باید ادامه داشته باشد یا نه، فکری باید کرد؟ یک نفر حرفی می‌زند و عده‌ای می‌شنوند. ما باید ‌بلافاصله اعلام موضع کنیم؛ چون حرف اشتباهی زده شده، موضوع بی‌ربطی بیان شده، غلطی گفته شده؛ آن هم غلط بد! حالا ‌فرض کنید یک وقت کسی روضه‌ی ضعیفی می‌خواند. این، خیلی مهم نیست. اماگاهی اوقات کسی درباره‌ی مباحث اسلامی، دینی ‌و فقهی حرفی می‌زند؛ ما هم پای منبر نشسته‌ایم. یا همان‌جا باید عکس‌العمل نشان دهیم، یا بعدش باید برویم با او حرف بزنیم. ‌غرض؛ امروز روزی نیست که روحانیون بتوانند نسبت به حرکت عمومی ذهن مردم، خودشان را بر کنار بدارند؛ نه. امروز روزی ‌است که پرچم اسلام در این مملکت برافراشته است؛ هدایت و اداره‌ی مادی و معنوی این کشور هم دست کسانی است که منتسب ‌به روحانیتند و روحانیت با اینها ارتباط نزدیک دارد. از طرفی، وضع روحانیت امروز با وضع روحانیت گذشته، از زمین تا آسمان ‌متفاوت است. چه وقت روحانیون چنین امکانی را که امروز در اختیار اهل علم است، داشتند؟ یعنی مراجع امروز، با مراجع گذشته، ‌قابل مقایسه نیستند. بزرگترین مرجع قوی زمان گذشته، نصف، بلکه ثلث و یا خیلی کمتر از آنچه که امروز مراجع و بزرگان و ‌علما بر وضع جامعه اثر می‌گذارند، تأثیر داشتند. سخنی می‌گفتند؛ آیا به گوش کسی می‌رسید یا نمی‌رسید و آیا اعتنایی به آن ‌می‌شد یا نمی‌شد! امروز، این‌گونه نیست. امروز روال کلی جامعه، در دست علما و فقاهت اسلام است. پس نمی‌شود بی‌اعتنا بود. در ‌چنین شرایطی، اگر عالمی ببیند که حرف غلطی در یک‌جا زده می‌شود، بالاخره باید مقابله کند. منتها، این مقابله باید مناسب با ‌مصلحت و حکمت باشد. در گذشته اگر کسی حرفی می‌زد، کاری نمی‌توانستیم بکنیم! یا فریاد می‌کشیدیم و از او اعلام برائت ‌می‌کردیم، یا اگر در حد کفر بود، تکفیر، و اگر در حد فسق بود، تفسیق می‌کردیم. اما امروز این‌گونه نیست. امروز احتیاجی به این ‌امور نیست و نباید این کارها انجام گیرد. امروز این کارها برای جامعه‌ی اسلام، مضر است. کسی که حرفی زده و به نظر یکی کفر ‌بوده، نباید تکفیر شود. اگر هم بناست کسی تکفیر شود، تکفیر حدی دارد، میزانی دارد و مربوط به مبادی و مراتب خاصی است. ‌این‌طور نباشد که یک نفر منبری به خودش حق بدهد برود منبر و نفری را که به نظر او کافر است، تکفیر کند. بالاخره جامعه، ‌جامعه‌ی اسلامی است. اگر کسی کافر است یا مسلم است، باید معلوم باشد. این، به عهده‌ی هر کسی نیست. علاوه بر این‌که اصلاً ‌صحیح و مؤثر هم نیست. امروز باید با بیان - البته با شجاعت و صراحت - و با قوت علمی وارد میدان شد. اگر کسی حرف بدی ‌زده، بلافاصله باید ده تا، پنجاه تا و صد تا حرف صحیح در مقابل او مطرح شود. از حوزه علمیه و از جاهای دیگر، نوشته شود، گفته ‌شود و پخش شود. غرض؛ نکته‌ای که می‌خواهم عرض کنم این است که باید تحرک جدیدی در عالم روحانیت به‌وجود آید. ‌1371/11/29
لینک ثابت
روحانیون

در جامعه‌ی ما، روحانیون در شهرها، در روستاها، بین عشایر و در همه‌ی سطوح، در کویها و محله‌های مختلف، با مردم روبه‌رو و ‌مواجهند. با مردم حرف می‌زنند؛ با مردم حساب و کتاب دارند؛ سروکار امور مردم با آنهاست و خلاصه، مرجع درد دلها و بیان ‌شبهه‌های ذهنی و مشکلات روحی مردم و غمگسار مردمند. این ارتباط، مخصوص کشور ماست که همیشه هم بوده است. ما باید ‌آنچه را که در گذشته در زمینه‌ی روحانی، یا به تعبیر رساتر، زمینه‌های ملایی و آخوندی داشتیم، تقویت کنیم. آنچه را که قبلاً ‌بوده، نباید بگذاریم از دست برود؛ بلکه باید آن را بیشتر کنیم. در این زمینه، مشکلات فراوان است. اولاً باید روحانیون در همه‌جا ‌حضور داشته باشند: در همه‌ی محله‌ها، در همه‌ی شهرهای کوچک و در همه‌ی روستاها. این، وظیفه‌ی علمای محترم ‌شهرستانهاست که بروند از حوزه‌ها کسانی را ببرند؛ و چه‌بسا که در حوزه‌ها، کسانی برای این کار آماده باشند... این، جزو کارهای ‌واجب و لازم است. اگر شما این کار را نکنید، چه کسی انجامش می‌دهد؟ این، حضور کمی است. یعنی به اصطلاح، فراوانی ‌روحانیون در جاهای مختلف، و نبودن خلأ،از این لحاظ‌.‌‌ بعد نوبت می‌رسد به کیفیتها: کیفیت در گفتار - چه در نماز جمعه‌ها و ‌چه در گفتگو با مردم - که باید متکی به افکار جدید باشد. طوری نباشد که دیگران بیایند به ما که روحانی و گویندگان دینی ‌هستیم، بگویند: «شما محصولات دینی جدیدی برای افکار عرضه نمی‌کنید.» باید در این فکر باشیم... ‌‌.‌‌ ما بحمدالله، از این لحاظ، ‌کمبود نداریم. من حقیقتاً عقیده‌ام این است. من هیچ معتقد نیستم که امروز نسبت به گذشته کمبود داریم. شاید قبل از پیروزی ‌انقلاب، فضلایی بودند که چون با مسائل سیاسی و مبارزات آشنایی چندانی نداشتند، نمی‌توانستند تولیدات مفیدی داشته باشند. ‌امروز، آن‌طور نیست. امروز مباحث سیاسی، مسائل جهانی و مسائل انقلاب، همه‌جا پخش است و کسانی که مایه‌های علمی دارند، ‌واقعاً می‌توانند در این زمینه‌ها مفید واقع شوند.‌1371/11/29
لینک ثابت
روحانیون

باید روحانیون در همه‌جا حضور داشته باشند: در همه‌ی محله‌ها، در همه‌ی شهرهای کوچک و در همه‌ی روستاها. این، وظیفه‌ی ‌علمای محترم شهرستانهاست که بروند از حوزه‌ها کسانی را ببرند؛ و چه‌بسا که در حوزه‌ها، کسانی برای این کار آماده باشند. فرض ‌کنید در مرکز فلان استان، ملّای فعّالی هست. او مطّلع است که در این استان، شهری وجود دارد که ملّایی که عقد مردم را بخواند، ‌مراسم عزا و جشن مردم را راه بیندازد، مشکلات مردم را حل کند و اولیات مردم را برای آنها بیان کند، ندارد. ما این‌جا در مرکز، ‌خبر نداریم. در حوزه هم که مرکز علمی است، ممکن است کسی خبر نداشته باشد. اما آن آقا، در آن‌جا، می‌داند. این روحانیان ‌باید بلند شوند، بیایند به مراکز حوزه‌ها - قم یا حتی مشهد و جاهای دیگر - و به هر زحمتی هست؛ به هر وسیله‌ای که هست؛ با ‌هر کیفیتی هست، مدیریت حوزه را ببینند، کسانی را ببینند و افرادی را جمع کنند و ببرند. این، جزو کارهای واجب و لازم است. ‌اگر شما این کار را نکنید، چه کسی انجامش می‌دهد؟ این، حضور کمی است. یعنی به اصطلاح، فراوانی روحانیون در جاهای ‌مختلف، و نبودن خلأ.‌1371/11/29
لینک ثابت
روحانیون

‌[در بین روحانیت] کیفیت در گفتار... باید متکی به افکار جدید باشد. طوری نباشد که دیگران بیایند به ما که روحانی و ‌گویندگان دینی هستیم، بگویند: «شما محصولات دینی جدیدی برای افکار عرضه نمی‌کنید.» باید در این فکر باشیم. افکار ‌جامعه را که نمی‌شود محدود کرد؛ چون دائم در معرض سؤالات و استفهامهاست. در وضع کنونی جهان، غیر از این ممکن نیست و ‌شاید جایز هم نیست. افراد می‌آیند، سخن می‌گویند حرفهای جدید می‌زنند و ممکن است در حرفهای جدیدی که می‌زنند، یکی ‌درست باشد، نه تا غلط. ما با این نظریه‌ی غلط، چه باید بکنیم؟ ابداع می‌شود، مطرح می‌شود، گفته می‌شود. نمی‌شود گفت: ‌‌«نگویید.» اگر هم بگوییم، مگر می‌شود عمل کرد!؟ مگر می‌شود جلو نظرات افراد را بست!؟ می‌گویند، حرف می‌زنند، به ذهنها ‌خطور می‌کند، بیان می‌کنند. در بین مستمعین این حرفها، جوانانی هستند که آینده‌ی مملکت در دست آنهاست؛ اداره‌ی کشور در ‌آینده به عهده‌ی آنهاست. حتی طلاب جوانی هستند که آینده‌ی حوزه‌ها در دست آنهاست. پس، کسانی باید بیایند و وارد میدان ‌شوند؛ همان‌طور که مرحوم مطهری وارد میدان شد. ما، در گذشته مرحوم مطهری را داشتیم، و امروز هم کسانی باید بنشینند و ‌واقعاً فکر کنند‌.‌‌ ما بحمدالله، از این لحاظ، کمبود نداریم. من حقیقتاً عقیده‌ام این است. من هیچ معتقد نیستم که امروز نسبت به ‌گذشته کمبود داریم. شاید قبل از پیروزی انقلاب، فضلایی بودند که چون با مسائل سیاسی و مبارزات آشنایی چندانی نداشتند، ‌نمی‌توانستند تولیدات مفیدی داشته باشند. امروز، آن‌طور نیست. امروز مباحث سیاسی، مسائل جهانی و مسائل انقلاب، همه‌جا ‌پخش است و کسانی که مایه‌های علمی دارند، واقعاً می‌توانند در این زمینه‌ها مفید واقع شوند. اینها باید بنشینند و درباره‌ی ‌مباحث قرآنی، درباره‌ی مباحث حدیث، درباره‌ی مباحث فلسفی و مباحث جدیدی که در کلام وجود دارد، فکر کنند. نمی‌شود ‌بگوییم: «جای همه‌ی اینها در حوزه است.» البته این کارها در حوزه‌ها باید انجام گیرد؛ اما این‌طور نیست که همه‌اش در حوزه ‌باشد؛ آن هم به عده‌ی خاصی در حوزه مربوط شود؛ نه. هرکس اهل علم است، اهل فضل است، در هر جا هست - چه در حوزه و ‌چه در خارج حوزه - می‌تواند مخاطب این سخن ما باشد. واقعاً این، باید جزو هموم ما باشد؛ جزو هموم عمده‌ی ما، که تفکر دینی ‌را پیشرفت دهیم و در این زمینه، محصولات جدید ارائه کنیم‌.‌1371/11/29
لینک ثابت
روحانیون

در گذشته، گاهی اهل علم محترم، پای منبر یک منبری یا سخنرانی یک سخنران می‌نشستند. او هم حرفی می‌زد که مرضی اینها ‌نبود و به نظرشان غلط می‌رسید؛ اما چیزی نمی گفتند و تمام می‌شد و می‌رفت. خوب؛ البته ملاحظاتی بود. من حالا سؤالم این ‌است که واقعاً این ملاحظات باید ادامه داشته باشد یا نه، فکری باید کرد؟ یک نفر حرفی می‌زند و عده‌ای می‌شنوند. ما باید ‌بلافاصله اعلام موضع کنیم؛ چون حرف اشتباهی زده شده، موضوع بی‌ربطی بیان شده، غلطی گفته شده؛ آن هم غلط بد! حالا ‌فرض کنید یک وقت کسی روضه‌ی ضعیفی می‌خواند. این، خیلی مهم نیست. اماگاهی اوقات کسی درباره‌ی مباحث اسلامی، دینی ‌و فقهی حرفی می‌زند؛ ما هم پای منبر نشسته‌ایم. یا همان‌جا باید عکس‌العمل نشان دهیم، یا بعدش باید برویم با او حرف بزنیم. ‌غرض؛ امروز روزی نیست که روحانیون بتوانند نسبت به حرکت عمومی ذهن مردم، خودشان را بر کنار بدارند؛ نه. امروز روزی ‌است که پرچم اسلام در این مملکت برافراشته است؛ هدایت و اداره‌ی مادی و معنوی این کشور هم دست کسانی است که منتسب ‌به روحانیتند و روحانیت با اینها ارتباط نزدیک دارد. از طرفی، وضع روحانیت امروز با وضع روحانیت گذشته، از زمین تا آسمان ‌متفاوت است. چه وقت روحانیون چنین امکانی را که امروز در اختیار اهل علم است، داشتند؟ یعنی مراجع امروز، با مراجع گذشته، ‌قابل مقایسه نیستند. بزرگترین مرجع قوی زمان گذشته، نصف، بلکه ثلث و یا خیلی کمتر از آنچه که امروز مراجع و بزرگان و ‌علما بر وضع جامعه اثر می‌گذارند، تأثیر داشتند. سخنی می‌گفتند؛ آیا به گوش کسی می‌رسید یا نمی‌رسید و آیا اعتنایی به آن ‌می‌شد یا نمی‌شد! امروز، این‌گونه نیست. امروز روال کلی جامعه، در دست علما و فقاهت اسلام است. پس نمی‌شود بی‌اعتنا بود. در ‌چنین شرایطی، اگر عالمی ببیند که حرف غلطی در یک‌جا زده می‌شود، بالاخره باید مقابله کند. منتها، این مقابله باید مناسب با ‌مصلحت و حکمت باشد. در گذشته اگر کسی حرفی می‌زد، کاری نمی‌توانستیم بکنیم! یا فریاد می‌کشیدیم و از او اعلام برائت ‌می‌کردیم، یا اگر در حد کفر بود، تکفیر، و اگر در حد فسق بود، تفسیق می‌کردیم. اما امروز این‌گونه نیست. امروز احتیاجی به این ‌امور نیست و نباید این کارها انجام گیرد. امروز این کارها برای جامعه‌ی اسلام، مضر است. کسی که حرفی زده و به نظر یکی کفر ‌بوده، نباید تکفیر شود. اگر هم بناست کسی تکفیر شود، تکفیر حدی دارد، میزانی دارد و مربوط به مبادی و مراتب خاصی است. ‌این‌طور نباشد که یک نفر منبری به خودش حق بدهد برود منبر و نفری را که به نظر او کافر است، تکفیر کند. بالاخره جامعه، ‌جامعه‌ی اسلامی است. اگر کسی کافر است یا مسلم است، باید معلوم باشد. این، به عهده‌ی هر کسی نیست. علاوه بر این‌که اصلاً ‌صحیح و مؤثر هم نیست. امروز باید با بیان - البته با شجاعت و صراحت - و با قوت علمی وارد میدان شد. اگر کسی حرف بدی ‌زده، بلافاصله باید ده تا، پنجاه تا و صد تا حرف صحیح در مقابل او مطرح شود. از حوزه علمیه و از جاهای دیگر، نوشته شود، گفته ‌شود و پخش شود. غرض؛ نکته‌ای که می‌خواهم عرض کنم این است که باید تحرک جدیدی در عالم روحانیت به‌وجود آید. ‌1371/11/29
لینک ثابت
روحانیون

باید روحانیون در همه‌جا حضور داشته باشند: در همه‌ی محله‌ها، در همه‌ی شهرهای کوچک و در همه‌ی روستاها. این، وظیفه‌ی ‌علمای محترم شهرستانهاست که بروند از حوزه‌ها کسانی را ببرند؛ و چه‌بسا که در حوزه‌ها، کسانی برای این کار آماده باشند.‌1371/11/29
لینک ثابت
روحانیون

امروز روزی نیست که روحانیون بتوانند نسبت به حرکت عمومی ذهن مردم، خودشان را بر کنار بدارند؛ نه. امروز روزی است که ‌پرچم اسلام در این مملکت برافراشته است؛ هدایت و اداره‌ی مادی و معنوی این کشور هم دست کسانی است که منتسب به ‌روحانیتند و روحانیت با اینها ارتباط نزدیک دارد.‌1371/11/29
لینک ثابت
روحانیون

امروز روال کلی جامعه، در دست علما و فقاهت اسلام است. پس نمی‌شود بی‌اعتنا بود. در چنین شرایطی، اگر عالمی ببیند که ‌حرف غلطی در یک‌جا زده می‌شود، بالاخره باید مقابله کند. منتها، این مقابله باید مناسب با مصلحت و حکمت باشد. ‌1371/11/29
لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی