در جبههی خودی[فرهنگی]، برخورداری مادّی کم و امکانات ناچیز بود. جلوههای دنیا پر جاذبه است و چشمها و دلها را میفریبد؛ چنان که بعضی از کسان را فریفت. «دنیا» هم که میگویم، فقط پول و خانه و خودرو شخصی نیست. چیزهای دیگر هم هست. اسم درکردن، تعریف شنیدن، ستایش شنیدن، تمتّعات ناروا و نادرستِ جنسی و همهی امکاناتی که نفسِ انسان آنها را میخواهد، دنیا و جلوههای آن است.
چنین وسوسههایی هم در عدّهای پدید آمد. البته عدّهی زیادی، واقعاً ایستادند و مردانه مقاومت کردند. ولی بعضی از افراد هم - به ندرت - در مقابل این وسوسهها و جلوههای دنیوی، پایشان سست شد. کسانی در قبل از انقلاب، اهل تمتّع بردن از شهوات حیات بودند؛ اما انقلاب که آمد، درِ تمتّعات را به کلّی به روىِ دلِ خودشان بستند.
یک وقت کسی پیش من آمد و از فردی در همین جمع شما - که من خیلی به او علاقه و ارادت داشتم و دارم - بدگویی کرد. بدگوییاش هم این بود که گفت: این فرد، قبل از انقلاب چنین و چنان بوده است و برای صحّت ادعایش، عکسهایی هم به من نشان داد. من به آن کس گفتم «همین عکسها و مدارک، دلیل است که ارادت من به این شخص، مضاعف شود.» واقعاً هم خدا میداند که ارادتم مضاعف شد. به آن کس گفتم - حالا نمیخواهم خصوصیّات و جزئیّات را بگویم؛ و الّا همهتان تصدیق میکردید - : «ارادت من مضاعف شد. این حرفهایی که تو میگویی، موجب میشود ارادت من به این شخص، بیشتر شود. این آدم آنطوری بوده و حالا این است!؟»
اما بعضی افراد، اینطور نبودند. یعنی حتّی بعد از آمدن انقلاب هم، از آن تمتّعات و وسوسهها دست نکشیدند. این هم یک عامل دیگر که باعث سایش جبههی خودی شد.1373/04/22
بیانات در دیدار هنرمندان و مسئولان فرهنگی کشور
روشنفکری در ایران, دنیاگرایی, تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد
روایت تاریخی
لینک ثابت
روشنفکری در ایران, دنیاگرایی, تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد
روایت تاریخی