آن چیزی که روح و اساس مطلب است، این است که مبارزهی دستگاههای استکباری و قدرتهای زورگوی عالم با کشورهای اسلامی، اگرچه دارای هدفهای اقتصادی یا سیاسی است، اما در حقیقتِ امر، یک مبارزهی فرهنگی است. یعنی دستهای استعمار، از زمانی که استعمار اروپایی و امروز دستهای پلید استکبار جهانی وارد کشورهای اسلامی شده است، سعی میکنند مسلمانان را از اعتقاد و دین و معرفتِ اسلامیِ خودشان جدا سازند، و اسلام را در نظر مردم، یک چیز نسخ شده و قدیمی وانمود کنند. لذا شما میبینید که امروز بلندگوهای استکبار، وقتی میخواهند علیه مسلمانان به پا خاسته و بخصوص علیه جمهوری اسلامی، تبلیغاتی کنند، عنوان «بنیادگرایی» روی آنها میگذارند. و عجیب این است که، دنبالهروان و مزدوران آنها یعنی بعضی از سران کشورهای اسلامی نیز همین تعبیر را به کار میبرند: «بنیادگرایی»!
بنیادگرایی اشاره به همین مطلب دارد. یعنی اینکه مسلمانان از ظواهر و مراسم و تشریفات اسلامی عبور کنند و به بنیادها و پایهها و اصول اسلام برسند. مثل اصل توحید، اصل حاکمیت دین و اصل حکومتِ قوانین الهی بر مردم. بهشدت از اینها عصبانی و ناراحتند و علّت اصلیِ مبارزهشان این است. در حقیقت میخواهند ملتهای اسلامی را از گذشتهی خودشان جدا کنند. میخواهند آنها را از اسلام و احکام اسلامی دور کنند. میخواهند آنها را از فرهنگ و ارزشهای اسلامی منفک کنند و به جای آن ارزشها، ارزشهای غربی، ارزشهای مادّی و فرهنگ غلط و فاسد خودشان را جایگزین کنند. میخواهند مسلمانان را از هویّت اسلامیشان جدا کنند. این نکتهای است که مسلمانان عالم باید به یاد داشته باشند. این است رازِ موفقیت مسلمین که عبارت است از بازگشت به اسلام و آشتی با اسلام. اگر مسلمانانی که امروز در نهایت شدّت و سختی زندگی میکنند، نگاهی به کشورهای اسلامی بیفکنند خواهند دید که ملتهای اسلامی، در حسّاسترین و غنیترین سرزمینهای عالم زندگی میکنند؛ اما زندگیشان با فقر، با بیسوادی، با نداشتن بهداشت، با عقب ماندگی از علم و دانش و با توسری خوری و وابستگی سیاسی همراه است.1372/03/12
لینک ثابت