![]()
دانشگاه اسلامی
![]()
1400/02/21
1396/03/31
1394/04/20
1393/06/29
1392/09/19
1390/06/02
1389/04/20
1389/04/20
1385/07/25
1384/10/29
1384/10/29
توجه به نور بودن علم، از جملهی شؤون دانشگاه اسلامی
1384/10/29
1384/10/29
1382/02/22
1382/02/22
1378/09/23
1378/07/06
1378/03/12
1377/02/22
1377/02/22
1377/02/22
1377/02/22
1377/02/22
1376/11/04
1376/10/12
1376/06/19
1376/06/19
1375/07/03
1373/09/03
1371/09/25
1371/09/25
1371/08/13
1371/08/13
1370/09/20
1369/09/28
1369/08/01
1369/08/01
1369/07/08
1368/09/21
1368/08/10
1368/07/15
1368/04/23
1368/03/23
1368/03/23
1364/09/26
1364/09/26
![]() مربوط به : بیانات در ارتباط تصویری با نمایندگان تشکلهای دانشجویی
تاریخ : 1400/02/21 نوع(ها) : جستار کلیدواژه(ها) : دانشگاه اسلامی متن فیش : نسل اوّل انقلاب که عمدتاً فعّالان دههی ۶۰ و یکی دو سال از دههی ۵۰ هستند، در همهی این بخشها -چه بخشهای بالادستی، چه بخشهای خُرد و پاییندستی- کارهایی را انجام دادند؛ کارهای خوبی با هدایت امام بزرگوار انجام گرفت. حادثهی دشوارِ جنگ تحمیلی به این تجربهآموزی کمک کرد، و کمک کرد تا بتوانند در این زمینهها تجربههایی به دست بیاورند؛ یا تحریمهایی که از همان روز اوّل گذاشته شد، یا حوادث خونینی که در اوایل انقلاب پیش آمد، اینها همه مجموعهی نسل اوّل انقلاب را آماده میکرد و هدایت به سمت محقّق کردن این مقاصد اصلی انقلاب و مقاصد اصلی جمهوری اسلامی؛ ولیکن یک حقیقتی وجود دارد که آن را نبایستی نادیده گرفت و آن، این است که رسیدن به این آرمانها با این عظمتی که این آرمانها دارد، پیچیدگیهای زیادی دارد؛ آن روز ما به این پیچیدگیها توجّه نداشتیم؛ آن روز ما مسائل را خیلی با نگاهِ اوّلی نگاه میکردیم؛ در واقع بسیاری از مسائل آسانگیری میشد. شور انقلابی موجب بود که کار انجام بگیرد منتها با یک نگاه ابتدائی، با یک نگاه ساده و بدون در نظر گرفتن پیچیدگیها و دشواریها و گردنههای سرِ راه. حالا مثلاً من به عنوان مثال یک مورد را مثال میزنم؛ مسئلهی اسلامی شدن دانشگاهها. خب امام (رضوان الله علیه) روی مسئلهی اسلامی شدن دانشگاهها اصرار داشتند. ایشان برای دانشگاه خیلی اهمّیّت قائل بودند و معتقد بودند بایستی دانشگاهها را اسلامی کرد و حرکتهایی هم انجام گرفت، کارهای زیادی انجام گرفت؛ خود من هشت سال در دورهی ریاست جمهوری، رئیس شورای انقلاب فرهنگی بودم که مخصوص کارهای دانشگاهی بود که کارهای فراوانی انجام گرفت، لکن در همهی این دورههایی که ما کار میکردیم و خود من جزو فعّالان این مجموعه بودم، آن ظرافتهای لازم، آن دشواریهای موجود، آن پیچیدگیهایی که این کار دارد مورد توجّه ماها نبود و کار را با نگاه ساده نگاه میکردیم. خب دانشگاه در کشور ما، در واقع در دوران تسلّط سیاستهای غربی به وجود آمد؛ یعنی برای اینکه دشواریهای کار معلوم بشود و روشن بشود، من این را عرض میکنم. دانشگاه در دوران حاکمیّت برگزیدگان و در واقع دستنشاندگان غربیها اتّفاق افتاد. دانشگاه در زمان رضاشاه که به وسیلهی انگلیسها سر کار آمده بود، پایهگذاری شد؛ به دست عوامل غربیها هم پایهگذاری شد، یعنی آن کسانی که اوّلبار دانشگاه کشور را ایجاد کردند، کسانی بودند که دلباختهی غرب بودند. من نمیگویم عامل نفوذی غرب بودند، یعنی این را آدم نمیتواند قاطعاً ادّعا کند امّا بلاشک دلباخته و فریفتهی فرهنگ غربی بودند و مطیع غرب بودند و در واقع هیچ رأیی در مقابل آراء غربیها نداشتند و ارائه نمیکردند. بنابراین دانشگاه را برابرِ برنامههای غربِ استعمارگر به وجود آوردند؛ اصلاً برنامهی دانشگاه در کشور ما، برنامههای [آن] غربی بود که آن روز در اوج استعمارگری بود -بعدها خب کشورهای استعماری یکییکی خارج شدند امّا آن روز اوج استعمارگری غربیها بود- اینها در مورد تشکیل دانشگاه در کشورهای اقماری خودشان یک برنامهی مشخّصی داشتند. برنامهی آنها این بود که در این کشورها نخبههایی تربیت کنند که این نخبهها مطیع غرب باشند و مصرفکنندهی غرب باشند؛ نخبهی مطیع و مصرفکننده. هدف دانشگاهها این بود که نخبهی مطیع و مصرفکننده تربیت کنند. مصرفکننده یعنی چه؟ یعنی سرریز دانشِ تولیدشده و البتّه کهنهشدهی در غرب را فرا بگیرد و بتواند جامعهی خودش را به بازار مصرف محصولات غربی تشویق کند و جامعه را تبدیل کند به بازار مصرف محصولات غربی؛ یعنی یک نخبهی مصرفکنندهای را تولید میکردند که آن نخبهی مصرفکننده، یک جامعهی مصرفکننده را به وجود بیاورد؛ اصلاً هدف این بود؛ که حالا این برنامه -برنامهی ایجاد دانشگاه- هم در کشورهای استعماریای که آن روز رسماً در استعمار انگلیس -عمدتاً- و بعضی کشورهای دیگرِ غربی بودند اجرا میشد و هم در کشورهایی که رسماً مستعمره نبودند؛ مثل کشور خود ما که مستعمرهی رسمی نبود امّا کاملاً تحت نفوذ و تحت سلطهی سیاسی غرب قرار داشت؛ دانشگاه این جوری به وجود آمد. البتّه تفکّر اسلامی در همین دانشگاه هم توانست نفوذ کند، که این به خاطر قدرت نفوذ تفکّر اسلامی بود لکن شیب عمدهی این دانشگاه به سمت همان تفکّر غربی و غربیسازی فکر و عمل نخبگان کشور بود؛ که نخبهای تربیت کنند که غربی فکر کند، غربی عمل بکند، برای غربیها کار بکند و جامعهی مصرفکننده بسازد؛ که همان نخبهها طبعاً به مقامات حکومتی هم میرسیدند. خب این دانشگاه را نظام اسلامی بخواهد تبدیل کند به دانشگاه اسلامی، کار سادهای است؟ کار آسانی است؟ دانشگاهی که مثلاً پنجاه سال با آن شکل حرکت کرده و با آن ترکیب و برنامهریزی اداره شده، تبدیل آن به یک دانشگاه اسلامی کار سادهای نیست. آن روز ما به پیچیدگی این کار بدرستی توجّه نمیکردیم؛ [لکن] خب بعدها بتدریج خود عناصر دانشگاهی به نکات مهمّی در این زمینه برخورد کردند، تذکّر دادند، عمل کردند، یک مقداری بهتر شد، امّا همچنان این قضیّه، یک قضیّهی مهمّ روی دست نظام اسلامی است و بایستی تحقّق پیدا کند و جز با یک تحوّل امکانپذیر نیست. حالا این یک مثال بود که من زدم و خب در بقیّهی بخشها هم همین جور است؛ در بخش مسائل اقتصادی و جریان اقتصادی کشور، جریان علمی کشور و امثال اینها همین وجود دارد. لذا شما میبینید که ما در خلال این سالها گاهی کارهای خوبی را شروع کردهایم که نیمهکاره مانده و به نتیجه نرسیده؛ این به خاطر همین است که یک سادهنگریهایی در مشاهدهی مسائل وجود دارد که بایستی اینها را با نگاه دقیق تصحیح کرد و به جهت درست رساند. آخرین ها
پیشنهاد ما
|