![]()
رفتار امیرالمؤمنین (علیه السلام) با مخالفان / رفتار امام علی (علیه السلام) با مخالفان/ رفتار علی بن ابیطالب(علیه السلام) با مخالفان/ برخورد امیرالمؤمنین (علیه السلام)
![]()
تفاوت برخورد امیرالمومنین(ع) با دشمنانش
رفتار امیرالمومنین(ع) با مخالفان؛ مبنای عملکرد امام خمینی(ره) و نظام اسلامی
رفتار متفاوت با مخالفان؛ ویژگی سلوک سیاسی امام علی(ع)
مدارای امام علی (ع) با طلحه و زبیر
نمونههایی از مدارا با مخالفان در سلوک سیاسی امام علی (ع)
نمونههایی از مدارا با مخالفان در سلوک سیاسی امام علی (ع)
رابطه صحابه و بزرگان اسلام با حاکمیت امیرالمومنین(ع)
حق شناسی پیامبر(ص) نسبت به هیات پادشاه حبشه و دوست حضرت خدیجه
حرکت امیرالمومنین(ع) در جهت هدفهای کلی نظام اسلامی بعداز رحلت پیامبر(ص)
بیعت نکردن تعداد محدودی از صحابه با امیرالمومنین(ع)
مخالف نبودن اسلام با آزادىِ اظهار عقیده سالم
![]() مربوط به : بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت عید غدیر
تاریخ : 1395/06/30 نوع(ها) : روایت تاریخی کلیدواژه(ها) : حکومت امیرالمومنین (علیه السلام), تاریخ دوران حکومت حضرت علی بن ابیطالب (علیهالسلام, شاخصههای حکومت امیرالمومنین علیه السلام, جنگهای امیرالمؤمنین(علیه السلام), رفتار امیرالمؤمنین (علیه السلام) با مخالفان عنوان فیش :[با کلیک روی عنوان زیر، عنوان جدیدی پیشنهاد دهید] تفاوت برخورد امیرالمومنین(ع) با دشمنانش متن فیش : تمام ارزشها و صفاتی که انسان -چه بهعنوان انسان مؤمن به اسلام، چه بهعنوان انسان مؤمن به هر دینی، و چه بهعنوان انسان بیاعتقاد به هر دینی؛ هرجور انسانی- به آنها احترام میگذارد و تکریم میکند، در علیّبنابیطالب جمع است؛...در امیرالمؤمنین سه جور صفات هست: یکی آن صفات معنویِ الهی است که با هیچ میزانی برای ماها اصلاً قابل سنجش نیست؛ ایمان، آن ایمانِ متعالیِ عمیق؛... یک دسته دیگر، صفات برجستهی انسانی او است؛ ... دستهی سوّم از خصوصیّات امیرالمؤمنین، خصوصیّات حکومتی است که نتیجهی همان مسئلهی امامت است؛ امامت یعنی اینجور حکومتکردن. البتّه شدّت و ضعف دارد که آن حدّ اعلایش در شخصیّتی مثل امیرالمؤمنین هست. خصوصیّات حکومتی مثل چه؟ مثل «عدالت»، مثل «انصاف»، مثل «برابر قراردادن همهی آحاد مردم»...[مثل]«تدبیر»؛ برای جامعهی اسلامی تدبیر اندیشیدن؛ دشمن را جدا کردن، دوست را جدا کردن، دشمن را به چند طبقه تقسیم کردن. امیرالمؤمنین سه جنگ داشت؛ این سه جنگ با سه دسته دشمن بود امّا با اینها مثل هم نجنگید. جنگ با معاویه و با شام یکجور بود، جنگ با بصره جور دیگری بود. آنوقتی که حضرت با طلحه و زبیر میجنگید، جور دیگری میجنگید. آنجا زبیر را میخواست، وسط میدان جنگ با او حرف میزد، نصیحت میکرد که «برادر سوابق ما یادت باشد؛ این همه ما با هم شمشیر زدیم، این همه با هم کار کردیم»؛ اثر هم کرد، البتّه زبیر کاری که باید میکرد نکرد، باید میپیوست به امیرالمؤمنین، این کار را نکرد امّا میدان جنگ را رها کرد و رفت؛ رفتار او در جنگ با طلحه و زبیر اینجوری است. امّا رفتار او با شام اینجوری نیست؛ به معاویه حضرت چه بگوید؟ بگوید ما و تو با همدیگر بودیم؟ کِی با هم بودند؟ در جنگ بدر مقابل هم ایستادند؛ امیرالمؤمنین جدّ او و دایی او و قوم و خویش و فکوفامیل او را از دم تیغ گذرانده؛ سابقهای با هم ندارند. او هم از همان دشمنیها دارد استفاده میکند و با امیرالمؤمنین میجنگد. امیرالمؤمنین دشمنها را تقسیمبندی میکرد؛ در قضیّهی نهروان که [دشمنان] ده هزار نفر بودند، حضرت گفت از این ده هزار نفر هرکسی که بیاید این طرفِ این پرچمی که من نصب کردهام، ما با او جنگ نداریم؛ آمدند، اکثر [آنها] آمدند این طرف. حضرت فرمود بروید، رهایشان کردند. بله، آنهایی که ماندند و لجاج کردند و تعصّب کردند، با آنها جنگید؛ بر آنها هم غلبه پیدا کرد. یعنی تدبیر در ادارهی کشور؛ شناختن دشمن، شناختن دوست؛ همهی دشمنان یکجور نیستند؛ از بعضیها صرفنظر کرد. بعضیها با امیرالمؤمنین همان اوّل کار بیعت نکردند؛ مالک اشتر بالاسر حضرت ایستاده بود، شمشیر هم دستش بود، گفت یا امیرالمؤمنین! اجازه بده این آدمی که با تو بیعت نمیکند گردنش را بزنم؛ حضرت خندیدند، گفتند نه، این جوان هم که بود، آدم بد اخلاقی بود، آدم تندی بود؛ حالا هم پیر شده، تندتر شده، بگذار برود؛ ولش کردند و رفت. این تدبیر است؛ بالاترین تدبیر این است که یک کسی که در رأس قدرت است، بداند با چه کسی طرف است و با هر کسی چهجور باید رفتار بکند؛ از خصوصیّات حکومتی امیرالمؤمنین یکی این بود. آخرین ها
|