![]()
کمبود امکانات در دفاع مقدس / کمبود تجهیزات در دفاع مقدس/ کمبود سلاح در جنگ/ کمبود امکانات در جنگ
![]()
عدم دلسوزی افراد مسئول در اوائل شروع جنگ
رشد علمی ایران به برکت انقلاب
امتناع یوگسلاوی از فروش سلاح های متعارف به ایران در جنگ تحمیلی
واکنش امام خمینی(ره) در مقابل کمبود امکانات نیرو هوایی در جنگ
واردات سلاحهای ابتدائی در زمان جنگ
هماهنگی شوروی و آمریکا در حمایت از عراق و کمک نکردن به ایران
ایستادگی جوانان اهوازی در جنگ علیرغم نبود وسایل ابتدایی
مصادیق پیشرفت ایران با وجود تحریم های خارجی
اداره نیروی هوایی در دوران جنگ با وجود امکانات کم
بارقه الهی و انگیزه دینی؛ جبران کننده کمبودها در جنگ تحمیلی
پیروزی ایمان و شجاعت علیرغم ضعف تدارکاتی در اوایل جنگ تحمیلی
اشغال دایمی خوزستان؛ هدف عراق از حمله به ایران
کمک تمام قدرتهای دنیا به عراق در جنگ تحمیلی
عدم برخورداری رزمندگان از کمترین امکانات نظامی در اوایل جنگ تحمیلی
کمبود امکانات نظامی در جنگ تحمیلی
شوروی اجازه نداد از داخل کشورش سیم خاردار عبور دهیم!
مقایسه عوامل آسیب زننده به انقلاب اسلامی با انقلاب فرانسه و شوروی
غلبه بر کمبود تجهيزات جنگي در روزهاي ابتدایی جنگ؛ نمونه ای از خودباوری
در جنگ تحمیلی گلوله آر.پی.جی به ما نمیفروختند!
تحریم ایران در دوران جنگ؛ عامل خودکفایی در تولید ابزارهای جنگی پیشرفته
خلاصه گزارش حضور رهبری در زمان حصر آبادان
شوروی اجازه نداد از داخل کشورش سیم خاردار عبور دهیم!
![]() مربوط به : بیانات در مراسم شب خاطره دفاع مقدس
تاریخ : 1396/03/03 نوع(ها) : روایت تاریخی کلیدواژه(ها) : تاریخ دفاع مقدس, تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد, کمبود امکانات در دفاع مقدس عنوان فیش :[با کلیک روی عنوان زیر، عنوان جدیدی پیشنهاد دهید] عدم دلسوزی افراد مسئول در اوائل شروع جنگ متن فیش : این حادثهی پُربرکت[جنگ هشت ساله و دفاع هشتساله] ، این حادثهی عظیم و در شکل معمولی ما آدمهای ساده و سطحینگر، واقعاً باورنکردنی، در کشور ما اتّفاق افتاد؛ یعنی ما اوّلِ جنگ هیچ چیز نداشتیم؛ من به شما عرض بکنم، ما هیچ چیز نداشتیم؛ دست خالی؛ سلاحمان، هم کم بود، هم ناقص بود، هم خارج از دسترس بود؛ برخی از اقلام موجود را [هم] که در انبارهای ما وجود داشت، تا مدّتها بعد از شروع جنگ به معرض استفاده نیاورده بودند. بنده اینجا در ستاد کل، در دفتر مشاورت بودم و در معرض رفت و آمد نظامیها قرار داشتم؛ خب جوانهای متعهّد و مؤمنی در ارتش بودند و میآمدند به ما گزارش میدادند؛ بنده هم بهعنوان نمایندهی امام دنبال میکردم. آمدند گفتند که ما یک توپهایی داریم به نام توپ ۲۰۳ که سنگینترین توپّ ما است و این [به میدان] نیامده، اصلاً مطرح نشده. حالا ما در یک چنین جنگی با اینهمه ابزارهایی که دشمن دارد، یک وسیلهای را داریم که میتوانیم استفاده کنیم و نکردیم. من در جلسهی خودمان، جلسهای که با همین آقایان - بنیصدر و دیگران - داشتیم، مطرح کردم؛ بنیصدر که اصلاً خبر هم نداشت، بعضیهای دیگر هم دلشان نمیخواست اینچیزها مطرح بشود؛ بعد یکی از فرماندهان شهید که در جلسه بود - خدا رحمت کند ــ گفت: بله، ما این را داریم، این چیز بسیار مهمّی است. گفتیم خب چرا استفاده نمیکنید؟ یعنی چیزهایی وجود داشت که بود و استفاده نمیکردیم. در اهواز یک ارتشیِ جوانی آمد به ما اطّلاع داد که در پادگان لشکر ۹۲، ما از این نفربرهای جدید - بهاصطلاح «بیامپیتو» که بعد در اختیار قرار گرفت - داریم. ما مکرّر میگفتیم که مثلاً فلان وسیله نیاز است؛ میگفتند نداریم. ما یک روز صبح بلند شدیم و با همان شخص - همان برادر ارتشی ــ چون از درِ معمولی پادگان نمیشد داخل رفت، از یک راه دیگری و از یک محلّ دیگری وارد پادگان شدیم و رفتیم وسط پادگان؛ بنده دیدم بله! شاید تعداد مثلاً نهتا، دهتا از این «بیامپی»ها آکبند - یعنی هنوز در آن تختههای بستهشده - آنجا بود؛ که اینها البتّه یکمقداری هوا و باد و باران خورده بود؛ زیر آسمان [بود]! اوّل جنگ ما اینجوری بودیم. ابزارهای جنگی نداشتیم، نیروی مرتّب و منظّم آمادهبهکار و پایکار نداشتیم یا خیلی کم داشتیم؛ یکمقدار چیزهایی هم داشتیم ازاینقبیل که از اینها استفاده نمیشد؛ بهخاطر اینکه در رأس کار کسی یا کسانی بودند که دلسوزی نداشتند؛ با این وضعیّت ما جلو رفتیم. این مطالبی که گفتم، مربوط به نیمهی دوّم سال ۵۹ است؛ یعنی شش ماه اوّلِ شروع جنگ. آخرین ها
|